امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

اکثر اوقات بدون اینکه فکر کنم حرف میزنم
در این مورد حرص خوردن و خودخوری و اعصاب خوردی بعدش حقمه
مشکل اساسی اینجاست که گاهی هم که راجع به حرفی که میخوام بزنم یا کاری که میخوام انجام بدم فکر می کنم آخرش به نتایج غلط میرسم
مثلا کلی راجع به یه موضوعی که میخوام به دوستم بگم فکر میکنم که بگم یا نه چجوری بگم اصلا
بعد وقتی گفتم بعدش پشیمون میشم که کاش نمیگفتم یا مثلا یه جور دیگه میگفتم
یا اصلا به این نتیجه میرسم که حرفی نزنم بعدش باز پشیمون میشم که کاش میگفتم.
دیگه از دست خودم خسته شدم
امروز به این نتیجه رسیدم که دیگه زیاد وارد جمع دوستام نشم یا مثلا تو مهمونی ها زیاد با فامیلامون صحبت نکنم که دیگه بعدش عذاب وجدان از حرفی که زدم یا نزدم رو نداشته باشم.
46
چقدر لذت بخشه
اونایی که همیشه اذیتت می کنن

با دوتا چشمای خودت ببینی حالشون گرفته شده

اونجا دیگه باید سجده شکر به جای بیاری که واقعا دلت خنک میشه از این اتفاقات
آخ منتظر اون روزام ، آخ آخSmiley-face-cool-2
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
(1393 ارديبهشت 1، 15:42)تبسم92 نوشته است: اکثر اوقات بدون اینکه فکر کنم حرف میزنم
در این مورد حرص خوردن و خودخوری و اعصاب خوردی بعدش حقمه
مشکل اساسی اینجاست که گاهی هم که راجع به حرفی که میخوام بزنم یا کاری که میخوام انجام بدم فکر می کنم آخرش به نتایج غلط میرسم
مثلا کلی راجع به یه موضوعی که میخوام به دوستم بگم فکر میکنم که بگم یا نه چجوری بگم اصلا
بعد وقتی گفتم بعدش پشیمون میشم که کاش نمیگفتم یا مثلا یه جور دیگه میگفتم
یا اصلا به این نتیجه میرسم که حرفی نزنم بعدش باز پشیمون میشم که کاش میگفتم.
دیگه از دست خودم خسته شدم
امروز به این نتیجه رسیدم که دیگه زیاد وارد جمع دوستام نشم یا مثلا تو مهمونی ها زیاد با فامیلامون صحبت نکنم که دیگه بعدش عذاب وجدان از حرفی که زدم یا نزدم رو نداشته باشم.
46
اینجوری فقط صورت مسئله رو پاک میکنی عزیزم
خوشا باران و وصف بی مثالش
(1393 ارديبهشت 1، 15:42)تبسم92 نوشته است: اکثر اوقات بدون اینکه فکر کنم حرف میزنم
در این مورد حرص خوردن و خودخوری و اعصاب خوردی بعدش حقمه
مشکل اساسی اینجاست که گاهی هم که راجع به حرفی که میخوام بزنم یا کاری که میخوام انجام بدم فکر می کنم آخرش به نتایج غلط میرسم
مثلا کلی راجع به یه موضوعی که میخوام به دوستم بگم فکر میکنم که بگم یا نه چجوری بگم اصلا
بعد وقتی گفتم بعدش پشیمون میشم که کاش نمیگفتم یا مثلا یه جور دیگه میگفتم
یا اصلا به این نتیجه میرسم که حرفی نزنم بعدش باز پشیمون میشم که کاش میگفتم.
دیگه از دست خودم خسته شدم
امروز به این نتیجه رسیدم که دیگه زیاد وارد جمع دوستام نشم یا مثلا تو مهمونی ها زیاد با فامیلامون صحبت نکنم که دیگه بعدش عذاب وجدان از حرفی که زدم یا نزدم رو نداشته باشم.
46
ببخشین

عصر میخواستم جواب بدم کانون لود نمیشد برام

خب حدیثی هست اگه اشتباه نکنم از اما صادق علیه السلام که میگن قبل از اینکه کاری رو انجام بدید به نتیجه کار فکر کنین

اگه نتیجه اش خیر بود انجامش بدید و اگه شر بود نه

من خودم ی زمانی این رو انجام میدادم و تا حدود زیادی موفق بودم

و قبل از زدن حرف  یا انجام کار مهم پیش خودم تمام احتمالات رو بررسی میکردم بعد تصمیم میگرفتم

و اصلا این فکر رو نکنین دوری از اجتماع و جمع باعث افسردگی میتونه بشه
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


سلام

ای خدا
گفتن اگه دفعه دیگه درد دل کنی ، کارت زرد بهت نشون می دیم...

1276746pa51mbeg8j23
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
سلام خانم تبسم
اصلاً به این مسئله اهمیت ندید. اگه بی خیالش باشید، مسئله خودش حل میشه (تجربه خودمه)
تصور میکنم اینروزا خودم رو که دارم شبانه روز تویه تنهایی های زندگی خود حرکت میکنم...وقتی تنها حرکت میکنم باید یادم باشه همه هستند و در عین اینکه هیچ وقت نباید فراموش کنم که من تنهای تنهام و امیدم فقط به یه چیزیه به یه کسیه...

تویه این راهی که دارم حرکت میکنم با صدای اذان های یومیه توقف باید کنم و روحیه ای عوض کنم و باید برای موفقیت درراه از این منبع انرژی بهره مند شم...

راهی که در حرکتم گاهی اوقات خیلی گرم میشه که ممکنه ادمو خفه کنه...
و شاید سردیش ادمو از پا دربیاره!!!

گاهی اوقات ممکنه تعدد راه گیجم کنه و راه رو اشتباه برم...
گاهی اوقات ممکنه ادمکهایی با زدن نقاب به چهره بیان و منو از راه به در کنن...

گاهی اوقات کفی راه ممکنه منو حیرون کنه...
گاهی اوقات ممکنه مخوف بودن جنگلهای انبوه در تاریکی شب منو سرجایم میخکوب کنه...


باید در این راه توانایی هایم رو افزایش بدم تا در راه بتوان مددجوی دیگران باشم...
تا بتوان با اعتماد بهنفس بیشتری در راه حرکت کنم...

باید دور شم از صداهایی که بویی از انتظارکشنده ی من ندارد و ممکن است دله نازنینش رو به درد بیارم...

باید از صداهایی که هیچ سنخیتی با خلقت من ندارد دوری گزینم...

و اگر انرا تجربه کردم دیگر تکرار مکررات اتفاقات نامربوط وجودم نباشم...

اگر همه هم کمک دهنده ی من باشند با این وجود هیچ کس هدف من نخواهد بود و نخواهد شد...
اگر بهترین کمک دهنده ها هم هدف من شوند باز انتظارکشم را از خود دور ساخته ام و راه را اشتباه رفته ام...

در این راه من باید بیشتر از همه حواسم پیش خودم باشد تا بتوانم تاثیر بر کار خود و دیگران باشم و الا انگاری هیچ از راه خود نرفته ام و کاری نکرده ام...

همچنان حرکت میکنم و باید ...

خیــــــلی باید مراقب فرشته های دوست داشتنی ای که همراهی ام میکنند باشم...اخر وسوسه ها بدجوری کمین زده اند در راه تا اونا رو ازم بگیرن و گروهی بدرفتار را جایگزین و همراه من کنند...اونا منو به دره های عمیق و وحشتناک خواهند کشید که دیگر راه بازگشتی ندارد...

پرواز برای نفسی که خدواندگار ترسیم کننده ی زندگی اش اورا به چالش کشانده است


 تقریبا میشود گفت غیر ممکن شده اشت...


سلام

داداش گدای زهرا
برای خودت عارفی هستیا

میشه یه نسخه بیام پیشت؟1276746pa51mbeg8j
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
سلام خدا جون
ممنونم امروز کمکم کردی ، یه نفر رو از گناه نجات دادم
تو خودت میدونی وضع روحی و جسمیم اینقدر خرابه که حتی فکرشم نمی کردم کمکش کنم
همش خواست خودت بود

یه نفر که آمپر شهوتش چسبیده بود
فقط چند دقیقه دیرتر رسیده بودم بالا سرش
کارشو کرده بود...

ولی من محکم گرفتمش ولش نکردم
کلی بهش پیام دادم
نذاشتم یه لحظه فکر کنه ، شیرینیش ابدیه
یا اینکه این بار دفعه آخرشه
آخه می گفت بزار همین دفعه رو انجام بدم ، بعد انجام نمی دم
دقیقا همون چیزی که شیطون دوست داره

شیرین نشون دادن گناه

شیطون از اون طرف بهش می گفت انجام بده
من از این طرف می گفت به خاطر خدا بزن دماغ شیطون رو بشکن


گفتم یه بار جلوش وایسی ، دیگه حساب کار میاد دستش

خدا رو شکر هر جور بود ، نجات پیدا کرد
وضعیتش رو عوض کرد
تا این لحظه ام ، پاک پاکه
الانم دارم تلاش می کنم دستشو بگیرم بیارمش تو کانون
من هیچ کاره بودم تو این قضیه ، خدا خواست
اونم جوون دل پاکیه
امیدوارم همه هوای هم دیگه رو داشته باشیم...

یا علی
[تصویر:  %D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%DA%86%D8%B1%D8...7-6-62.gif]
ورزش دشمن خـ . ا

« اگر لذتِ تَرک لذتِ را بدانی/ دگر لذتِ نفس را، لذت نخوانی»
دلم خیلی گرفته 
با این که بــــــــــــــایــــــــــــــــــد خوشحال باشم اما دلم خیلی گرفته 
فکرای جورواجور تو مغزم میرن و میان 
کلی حرف تو دلم دارم که به هیچ آدمیزادی نمیتونم بگم
خدایا میدونم که بنده خوبی برات نبودم
میدونم که هیچوقت به حرفات گوش نمیدم
اما خودت بشنو حرفای دلمو
خودت حس کن نگرانیامو 
خودت آروم کن دلمو 
چون هیچکس بجز تو نمیتونه اینکارو برام بکنه 
و من بشدت به آرامشت نیاز دارم 
خدایا دستمو رها نکن
توبه ازين بي پناهي توبه يارب توبه يارب

كن توبرما يك نگاهي 1276746pa51mbeg8jتوبه يارب توبه يارب

ياربا درمانده ام من بيش ازاين خارم مكنTears

ده پناه زين بي پناهي توبه يارب توبه يارب

كن اجابت يا الهي زاري اين خسته دل Tears

عفو كن ازما گناهي توبه يارب توبه يارب

روسياهم بي پناهم يا ربا غرق گناهم

نجني زين روسياهي توبه يارب توبه ياريب

گربهشت ازصالحان است ورجهنم ازبدان

من تورا خواهم الهي توبه يارب توبه يارب

عمرمن طي شداگر در ره گمراهيم

رهنمائي كن براهي توبه يارب توبه يارب

خسته ام زين روزگارو خسته ازاين همرهانTears

هم توپشت وهم پناهي توبه يارب توبه يارب

درميان آشنايان من غريبم من غريبم

تونما يك آشنائي توبه يارب توبه يارب
یا عباس
چقدر سخته ناراحت باشی46
ولی ندونی که باید ناراحت باشی یا نه1276746pa51mbeg8j

بخوای گریه کنی ولی نتونی22=((
میخام گریه نکنم
اصلا شرایطش نیس که گریه کنم
از صبح سرم را کردم تو کتاب یا خوابیدم که بگذره ولی لعنتی نمیگذره که نمیگذره

خدایا من گفتم راضی ام به رضای تو
یعنی این شرایط رضای تو؟؟؟

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا1
صدامو میشنوی کمکم کن مثل همیشه
ای مهربان من

یا فاطمه زهرا ، مادر جان برام مادری کن ، دلم سپردم دست تو TearsTearsTearsTearsTearsTears
نگاهم به دست کرم شماست مادر، امیدم به شماس 
حداقل تکلیفمو معلوم کن

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
دیگه بریدم ....

1276746pa51mbeg8j
هیچی ...
دلم گرفته خدایا تو دل گشایی کن

من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن

به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای

دل گرفته ما بین و دلگشایی کن


از ته دلم آرزو میکنم حال دل همه اونایی که الان دلشون گرفته ( پستای قبلی ) خوب شه ... خدایا خودت آروممون کن 1276746pa51mbeg8j
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]

تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...

اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و  آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

53بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم 53

به اینجا سر بزن : اهدای زندگیKhansariha (8)
زندگی دیگه 4
پایین بالا داره
انشا ا.. حل میشه128fs318181
الهی به امید تو
شکرت

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان