امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

سلام به دوستان خوب کانونیم
انشالله حال همتون خوب باشه.
پدرم پیره ولی دارای عزت نفسه.خیلی دوسش دارم ولی هیچ وقت نتونستم باهاش حرف بزنم و بهش بگم:پدر عزیزم دوست دارم و نگرانتونم و از اینکه پیر شدی و نمیتونی یه حمام رو هم بری چقدر ناراحتم.
دوستان خوبم پدرم نمیتونه درست دستشویی بره و حمام کنه ولی سختش هم هست کسی کارهاش رو انجام بده و برادرهای بیمعرفت و قدرنشناسم  دور از ما هستن،بهتر هم هست که دور هستن چون وقتی هم میان فقط ناراحتی برای پدر و مادرم میارن مثل طلبکارها.اونا اصلا پدر و مادرم رو نمیبینن ،
پدرم به حرف من بیشتر هست چون فهمیده من دوسش دارم ولی نمیدونم چطوری ازش مراقبت کنم که عزت نفسش زیر سوال نره. دوستان خوبم نگرانم و ناراحت .از زمنگیر شدن پدرم هراسانم.
پدر بعضی مواقع نمیتونه شلوارش رو عوض کنه یا حمام بره ولی من دختر هستم و ازمن خجالت میکشه.مادرم هم از پدرم خوشش نمیاد و تازه ناراحت میشه من یه چشم هم میگم.
تو رو خدا برای پدرم دعا کنید
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم
 سپاس شده توسط
مشارکت همساده:
دیشب رفتم پارک یهو دیدم  بیماریم داره فعال میشه...
 اما چه جوری؟
جو پارک اون موقع شب افتضاح بود هر پسری با یه دختری بود...اصلا یه وضعی...
حمله اول بیماری:توجه من از همه خوبیها و زیباییها و چیزای قشنگ فقط به یه قسمت معطوف شد... هیچی دیگه رو نمیدیدم... بچه هایی که شاد بودن خانواده های کنار هم نشاط شهر بازی و طبیعت بکر بعد از بارون... نه من اینا رو نمیدیدم کارم شده بود کنترل پسر دخترایی که با همن...
حمله دوم بیماری:خوش به حال اینا چقدر با هم شاد و خوشن آخه این کجاش بده؟ یعنی این همه ادم گناهکارن؟
حمله سوم بیماری:وای ببین چقدر یار خوشگلی گیرش افتاده وای خوش به حالش این دیگه اصلا پیر نمیشه با همچین دوستی ؟
حمله سوم بیماری:عجب عرضه ای داشته طرف رفته با این رفیق شده هر کی میگه بده واسه اینه که میدونه همچین کسی بهش پا نمیده اصلا سمتش نمیاد به قول معروف دستش به گوشت نمیرسه و میگه بو میده...
حمله نهایی:به فرض اینا یه کار بدی هم کنن چه فرقی با خ.ا داره؟حداقل اینا اگه عذاب قراره بکشن لذتشم میبرن...کاری که تو با خودت میکنی از اینکه اینا با هم رابطه بزارن بدتره...

به قول راهنمام موزی تر از این بیماری وجود نداره یه جوری زیر پوستی حرکت میکنه و حساب شده میاد جلو که به زمینت میزنه...
اول جلب توجه به شرایط گناه؛دوم زیبا نشون دادن گناه؛سوم برانگیختن حسادت؛چهارم تلقین حس بی عرضگی و اینکه اونا میتونن و تو نمیتونی و آخرشم اینکه سر یه دوراهی میزارتت که یا بری با نامحرم یا بری خ.ا کنی راه سومی نداری...

داشت اوضاع خراب میشد واسه من که یه خاطره ای که چند وقت پیش واسم اتفاق افتاده بود جلویه چشمم اومد...
چند وقت پیش دوستم اومد بهم گفت به یه دختره داده کار تایپ کنه بعدش شروع به پیامک بازی کرده الان اوضاع خیت شده...منم شمارشو گرفتم و بهش زنگ زدم و قضیه رو گفتم که این متاهله و از این حرفا بیخیال این رابطه شو...اینجا هم اومدم کار خیر کنم ولی الان متوجه شدم اینم وسوسه بیماریم بود نیت پاکی در کار نبود...خلاصه قرار شد همو ببینیم و با هم حرف بزنیم تو یه پارک قرار گذاشتیم و من کمی زودتر رفتم یکی رو دیدم خیلی سانتی مانتال بود گفتم کاش من با این بودم و نه بابا این به من نگاه هم نمیکنه و این حرفا(یعنی عینا مشابه حملاتی که بالا واسم اتفاق افتاد)...بله درست حدس زدین 10 دقیقه بعد سرقرار متوجه شدم این تایپیسته همون سانتی مانتالست...خوب ما دوتا بعد چند مدت شدیم یکی از اون دختر پسرایه پارک ولی این حس من از بین رفت؟بیماریم دست برداشت؟تا تهش رفتم  ایا بیماریم فروکش کرد یا رفت به یه قالب جدید؟جواب همه اینا یه نه بزرگ و قاطع بود...
پس با خودم گفتم  من تا تهش رفتم هیچی تهش نبود من گول نمیخورم
اینم یه درد و دل:
جواب این حس سرکوب شده درون منو کی میده؟یکی رو دوست داری اونم دوستت داره.با اینکه اینقدربیماریت پیشرفت کرده یکبارم به چشم ناپاک نگاهش نکردی حرفهایه زننده نزدی حتی تو فکرت بهش چپ نگاه نکردی ولی خانواده ها نمیزارن که به هم برسین...چرا ما نباید با همسران قانونیمون تو سنی که نیاز داریم بریم بیرون و شاد باشیم؟ پدر مادر شما مقصرین
شايد خوشبختي همين باشد
كه با خودت نگويي :
كاش جايِ ديگري بودم
كارِ ديگري داشتم
يك آدمِ ديگري بودم ... !

53 عاقبتت بخیر همسفر 53
 سپاس شده توسط
دعا کردن  و امید داشتن خالی تا با تلاش همراه نباشه مشکلی رو حل نمیکنه

باید به فکر راه حل باشم برای مشکلم

نمیدونم کجا شنیدم (حدیث یا ...) که میگن :خدا اکراه داره کاری رو بدون واسطه انجام بده

خدایا میرم دنبال واسطت ،  کمکم کن1
 سپاس شده توسط
این همه آدم رو معجزه اسا شفا دادن،کاش من رو هم شفا میدادن
از این بیماری که منو به تمسخر نشسته

حرفام براتون UNDEFINED مثل پیام پروفایل هام که اگه کلی هم بنویسم
وقتی ثبت بکنمشون
جز این کلمه چیز دیگه ای نمی بینید

کی میتونه درک کنه این بیماری وحشتناک جنسی رو
که شخصیت منو له کرده

خدایا! کی قراره تموم شه؟
 سپاس شده توسط
سلام
من قبول ندارم ک این بیماریه! 42

با این ک فک کنم مدت بدبختیم از همتون بیشتر بوده.. میگم این وامونده بیماری نیست...
عادته ب گناهه..
تقویت و تغذیه اسبابشه...
تنبلی و بی همتی و بی همی هست..*
اختیاره!

اگه نه مخالف فطرت و طبیعت رفتن سخت تر از در جریانش بودنه...

در پناه خدا.
یاعلی.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

 سپاس شده توسط
شدم مثل جن زده ها،
اینا که تو فیلما نشون میدن طرف یه دفعه از یه شخصیت مهربون و موقر تبدیل میشه به یه آدم خوار

اصلا تو خیالم هم خطوراتی از گناه نمیگذره

نماز اول ماه میخونم
یا شبا نماز شب میخونم

گریه میکنم

وقتی میخوام هنوز یه ساعت نگذشته که مثل یه گرگ وحشی، از خواب می پرم
و خودم رو بیچاره میکنم با شهوات

تف توی این بیماری
حالم دیگه داره به هم میخوره از این وضع

به شما که گفته بودم خانم سها،
و تناوبا هم گفته بودم که تقصیر خودمه که به این روز افتادم

همون آن دیفایند باشیم بهتره

به هر حال که کسی نمیتونه به دادمون برسه
 سپاس شده توسط
می خواستم کم کم از کانون جدا بشم،
و از این حرفا؛

ببین! من کهنه سرباز ترک شدم، انقدر جنگیدم،
خیلی سرزمین ها رو هم فتح کردم؛
این غنیمتی که دست دشمن افتاده،
مثل خرمشهره،
تا آزاد نشه،
جنگ تموم بشو نیست؛

ذهنی که الان دارم، چشمی که الان دارم، حیایی که میخوام افزایشش بدم،
اصلا همین که به فکر حیا افتادم،
دوره هایی که ورزش کردم،
میزان ترکی کهه بالاخره از 60 روز گذروندمش و حالا دیگه برام تابو نیست 60؛
و ...

حالا اگه کافرم بودم، خدایی ناکرده، خیلی انگیزه داشتم که کمر این بیماری (تاکید میکنم، بیماری) رو بشکنم؛

این نمیتونه چیزی باشه که منو به تباهی بکشونه؛

و بعد از بیدار شدن هم اختیار دارم و اون دیگه بیماری نیست؛ گناه بزرگه؛
و چقدر صدای وجدانم آشکاره که اگه همین الان هم دست بکشی دیر نیست.


اما من خدا رو شکر، مسلمانم و خداوند دستور به امید داده،
جرعه جرعه امید رو سر می کشم تا در تمام اعضا و جوارح و جوانحم جاری بشه و دیگه جایی برای اون بیماری نمونه.

حس میکنم تا حد خوبی میتونم درمانش کنم،
باقیش رو هم می سپارم به خدا؛

ماه شعبان، نمیشه در گناه مونده؛

گناه کارترین فرد کانونم قبول،
اما میخوام از همه جلو بزنم.
میشه.

چیزی که بهش نیاز دارم،
برنامه ریختنه؛ 
که بیش از 40 روز شده که برنامه ندارم.

ماه شعبانی مهم تر از این تو زندگیم نبوده،
روز به روز و ساعت به ساعتش باید برای رسیدن به هدفم، یعنی کامیابی در ماه رمضان، استفاده بشه.



باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

زان باده که در میکده ی عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش

در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقه ی رندان جهان باش
 سپاس شده توسط
یه وقتایی باید زخمای قدیمی رو باز کرد و روش نمک پاشید...تا یادم نره بعضی آدما رو دیگه نباید تو زندگیم راه بدم.
خوشا باران و وصف بی مثالش
 سپاس شده توسط
باید بخودم بگم هزاران عکس هست تو اینترنت این مقدارش رو که دیدم سیر شدم بقیشم ببینم سیر نمیشم و همینطور ادامه داره خودارضایی هم اگه ارضایی توش بود تا اینجا ادامش نمیدادم که مریض بشم میخوام زندگیمو عوض کنم تفریح و سرگرمیمو عشقمو از خود ارضایی جدا کنم چون این کار عاقبت نداره و تموم شدنی هم نیست باعث چندتا بیماری نا علاج میشه
 عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و اله و سلم: الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعِينَ حَسَنَةً وَ الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِهَا مَغْفُورٌ لَه»‏(1)

« امام رضا علیه السلام از قول رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:نهان داشتن حسنه برابر هفتاد حسنه است و فاش‏كننده گناه مخذول است و نهان‏كننده آن آمرزيده است»
.
.
خدا رو شکر هر کم و کاستی هم تو زندگیمون هست اون دنیا خدا چند برابر جبران میکنه
.
 
[تصویر:  re850.jpg]
[img=0x0]http://www.ktark.com/05_blue.png[/img]
سلام کسی اینجا نیست حالم دلم بده

من عاشق دلخسته در این دیار جایی نیست، جز در کوی دلبر

دلبر خوب داند  مرا جز او نیست معشوقی....!?

سلام سمیه جان
چی شده عزیزم؟
[تصویر:  15.gif]
خسته ام نسبت به همیشه خیلی بیشتر

من عاشق دلخسته در این دیار جایی نیست، جز در کوی دلبر

دلبر خوب داند  مرا جز او نیست معشوقی....!?

بی همتا عزیز یه کم به روحیه ات استراحت بده تا خوب بشی
اگه تنها 2 ساعت هم برا خودت وقت بزاری خوب میشی
2 ساعت کاری که حالت را خوب میکنه انجام بده
برو بیرون و گردش و یا شاید یه دعا خوندن حالت را عوض کن
برا خودت وقت بزا انشا ا.. هوای دلت خوب بشه

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی

[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  ec51f6eb240f.png]
خسته از چی؟


البته گاهی وقتا پیش میاد، که آدم بی دلیل دلش گرفتهیا اعصابش خورده
هممون لحظاتی داشتیم که خیلی خسته ودلیگیر بودیم
چارش فقط صبره و اینکه یه جوری خودتو سرگرم کنی
پاشو یه کاری واسه خودت جور کن که زمان بگذره . . . . 


و اینکه همه تو این دوره زمونه واسه خودشون دغدغه دارن، مشکلات دارن . . . 


و تنها راهِ گذشتن از این غصه ها و دغدغه ها ، زندگی کردن تو زمان حال و لذت بردن از چیزای کوچیکه


این نیز بگذرد . . . 
[تصویر:  15.gif]
الان طبق فرمایشات شما رفتمکاری انجام دادم و اون  غذا خوردن ولی تاثیر نداشت
..اخه من خوشم ازاین غذانمی یاد

من عاشق دلخسته در این دیار جایی نیست، جز در کوی دلبر

دلبر خوب داند  مرا جز او نیست معشوقی....!?



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان