امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

نقل قول: تایرد جان من این اقا رو شاید بهتره بگم اصلا نمی شناسم
نقل قول: تارک جان اینجاراجع بهش بیشتر بدون!
مبایلت و با خودت ببر شاید بتونی بیای
بی نام جونم نرم افزارش دست فایر رو میبوسید که اونم رفتTears اگه بتونم چشم عزیز دلم زود زود برمیگردم


نقل قول: نفسس کششششششششش
تنها یه دونه ای تنها نمونه ای تنها دردونه ای! (اینو همراه موج مکزیکی برا آبجی تنهای گلمون بخونید!)

نقل قول: نگاه کن این بعد از عملته که خوب شدی منو تو و رز زرد
حتما یه کنفرانس اساسی میذاریمKhansariha (48)
سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدنش پول می گیرد
من نرفتم و نخواهم رفت
فقط چون نمی تونم فارسی تایپ کنم بخاطر قوانین چیزی پست نمی کنم
تایرد خانم شما هم می تونی ورژن 0.53 slick رو که مشکلت با یاهو رفع بشه رو از http://www.Lonelycatgames.Com دانلود کنی
پس لطف کن تنبلی نکن و نصبش کن
نقل قول: Man naraftam, nemiram va nakhaham raft.
Faghat chon nemitunam farsi type konam be khatere ghavanin chizi post nemikonam.
Tired khanum shoma ham mituni version 0.53 slick ro ke moshkelesh ba yahoo raf shode ro az http://www.Lonelycatgames.Com download koni! Pas lotf kon tanbali nakon o nasbesh kon!

I'll always be around!


ویرایش توسط تنها
حرفهای فایر بدون کم و کاست ترجمه شد
فایر خان شما بنویس هر پستی خواستی من خودم برات فارسیش می کنم
مخلصیمSmiley-face-cool-2
من از عهد آدم تو را دوست دارم ---------از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح--------سروديم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطي، نه خالي! نه خواب و خيالي!-- من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم ---------به اندازه ي غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد --------------بگوييم با هم: تو را دوست دارم
جهان يك دهان شد هماواز با ما: ---------تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
[تصویر:  hosein.jpg]
بابا ملت همه موج منفی میفرستن،
آبجی بی نام واقعا خسته نباشی،
کارت خیلی دشوار شده،شاد کردن دل اینهمه جوون و روحیه دادن بهشون واقعا سخته،
الان ما داریم بهترین مرحله از عمرمون رو سپری می کنیم،"جوونی"
چرا خرابش کنیم،؟
درسته جوون یعنی احساس،
اما انقدر احساسی بودن هم خوب نیست،
مشکلات تو زندگی همه هست،اما حلال مشکلات هم هست،
همه چیو به اون واگذار کن،حالا یا درست میشه یا نمیشه دیگه،
فقط برای پیروزی تلاش کن،
این دوران هم میگذره،
50 سالت میشه
70سالت میشه
از الان جلوی مشکلات سر خم کنی دیگه وای بحال وقتی که پیر میشی،
زندگی کن،خودت باش،
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
تنها خانم میگم من 40 روز رو از 10 مهر شروع کردم
ولی به خاطر اینکه تنها نباشم (شایدم تنها نباشیم) از امروز حساب می کنیم

آقا بشمر
این از روز اول...

بزن زنگو..............303
امتــــــــحان هاي الهي آسان اســـتـــ ..... بـــايد در تـــمـــامــ جـــاي خـــالـــي ها بـــنــويـســـي :
خــ ــ ـ ـ ـ ـــ ـــ ــ دا
ولی ....
چــــقــــدر در اعتــــمــاد بـــه ((نفســـ)) هايـــمان ...
جاي اعتـــماد بـــه ((خـــدا)) خـاليســـت . . .

خانه دوست کجاست....!!؟؟


Smiley-face-cool-2منم هستم..
همه برای بی نام .. بی نامم برای بی نام..خنده

زندگی برای خدا خیلی خوبه..اما گمانم باید یه فکری برای خودمونم بکنیم..ماها بیشتر از اینکه به دیگران کمک کنیم نیازمند کمک به خودمون هستیم..
به نظر من باید توی این 40 روز 3 تا کار انجام بدیم

1- به هیچ کس زور نگیم(مخصوصا داداش کوچیکه..قابل توجه بی نام خانم4fvfcja) و به هر کس میتونیم کمک کنیم
2- از راه های صحیح خودمون و شاد کنیم(جاتون خالی امروز یک ورزشی کردم توووووووووووووووپ)-خنده فراموش نشه/..کسی که خودش و دوست نداره نمیتونه کس دیگه ای رو دوست داشته باشه...جیغ و داد و خنده و openآشپزخونه هم یادتونن نره...بچه ها کابینتم خوبه..یکم سر به سر ماماناتون و مخصوصا باباهاتون بزارین حتی اگه جیغ زدنم مهم نیست..من میدونم خوششون میاد(من یه بار سر گل کشیدن رو کف پای بابام نزدیک بود یه کتک مفصل بخورم که در رفتم4fvfcja)
3- خدا رو همیشه ببینیم..گمام برای این کار باید هجوم بیاریم به تاپیک تنها(ختم قرآن)..بهترین چیزه برای آرامش..گوش بدین و هم زمان معنیش و بخونین..

به این میگن..زندگی از نوع عالیییییییییییییییییییییییی

________________________________________________
حالا نوبت کیه؟؟؟
وای وای وای پارمیدا ی من کوش؟؟؟بر گردی حسابی اینجا رو برات می ترکونیم..پس منتظریم..
یادش بخیر من یه بار رفتم تو اتاق عمل انقدر سوال پرسیدم و این ور و اونور و دید زدم که همه یه جوری نگام میکردن..4fvfcja

_________________________________________________
مهدی من خودم زره مخصوص مدل جومونگ 7 رو دارم(هنوز نیومده..cheshmak)جلوی همه ی موج منفیا محکم می ایستم..

حله...
شیطان با بی نام کارش زاره زاره
________________________________________________
فایر خان سرپرست تنبل کانون..پست و بده ویرایش میشه...نگران نباشSmiley-face-cool-2
______________________________________________
مهدی_69 رسما و اسما بترکی...
من در جوانی کارهای بسیاری انجام میدادم
17
خوشا باران و وصف بی مثالش
Khansariha (48)Khansariha (48)

می بینم که سایت کانون دوباره راه افتاد

سلام بچه هااا.........

Khansariha (48)
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
سلاممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم بر مجتبی فراری شماره ی یکKhansariha (48)
کجا بودی تا حالا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:smiley-yell:

نمی گی دلمون برات تنگ میشه؟؟
خوشا باران و وصف بی مثالش
من بودم سایت نبود!!

(1388 مهر 12، 20:30)tanha نوشته است: نفسس کششششششششش
...


بعد از مدتی افسار گسیختگی نفس تصمیم گرفتم آدم شم


تصمیم گرفتم شروع کنم
افکار مزاحم رو بریزم دور

و می خوام چهل روز آدم شم از نوع A

می خوام این چهل روز خودم نباشم
بخاطر خودم زندگی نکنم
به خاطر خدا زندگی کنم

...

خدا کمکم کن
امروز
روز 12 مهر ماه

تصمیم گرفتم تا جهل روز آدم باشم

کسی هست با من بیاد ؟؟؟
یا تنهایی برم


منم هستم ،

من دوست دارم برای این کار ،ادب و اخلاقم رو بهتر کنم ،

اولین قدم هم اینه که دست از عادت هایی که خوب نیست بر داریم ،

هرکودوم رو که میتونیم ، اونقدر تلاش کنیم که اینطور زندگی کردن برامون ملکه بشه ،

اما یک شبه نمیشه به اسمونها پرواز کرد یا 40 روزه ، بعضی ها تا 20 سال گاهی 60 سال زحمت میکشن تا "آدم" بشن

باید مثل یه قطره خودمون رو توی جریان آب بندازیم ، و توی پیش روی زندگی شاهد پیشرفتمون باشیم (نه این که تماشا کنیم!) ، اینطوری خدا خودش میسازه و پرورشمون میده ،

انتظار این که ما یکدفعه به چیزهای کامل و خوب برسیم ، درست نیست ،

اما میتونیم "زمینه ساز" باشیم ، هم برای خودمون هم برای دیگران ،

اینطوری هیچ غمی نداریم ...
4fvfcja

بچه ها ، بلاخره از اوایل مهر شروع کردم به جدی درس خوندن ، برای همین سعی میکنم هفته ای یکی دوبار بیام کانون و به شما سر بزنم تا دلم براتون تنگ نشه ، ولی مثل قبل نمیتونم هر روز بیام .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
سلام به دوستای خوبم
تنها جون هر کاری کردی تموم شد ورفت کاری که نباید می کردی به نظرت نادرست بودکردی پس دلیلی نداری غصه بخوری کاری که شده بهتره جبران کنی خودت ببخش بهترین راهه .فرصت نشد ببینمت و بهت بگم که میخوام برم مشهد ولی برای همه دوستام به خصوص بچه های کانون و اونائی که باهاشون صمیمی ترم دعا کردم. خوشحالم که گفتی تصمیم گرفتی افکار مزاحم از خودت دور کنی. موفق باشی برات دعا میکنم.
بی نام جون
سعی کردم همونطور که گفتی باشم امتحانشم کردم برای هر چیزی از خدا تشکر کردم حتی به خاطر کوچکترین چیزا،وحس کردم این تشکر یه جوری به من رو حیه داده.
این مدت خیلی از خانوادم دوری می کردم به خصوص مادرم یعنی مدتها بود دردو دلی باهاش نمی کردم به خاطر بعضی مسائل اما دیروز اون چیزی که رو دلم سنگینی میکرد بهش گفتم البته نه همه ناراحتیهام رو اما حداقل مقداری ازناراحتیم گفتم باورش سخته اما سبک شدم تا حالا اینطور نبودم .
در ضمن پست هائی که می زنی خیلی روحیه میده به من .
اما از حس دلتنگی بگم هنوز باهام و اون غم و اضطراب کم شد ولی از بین نرفت من این روزا حکم آدم سرگردونی رو دارم که نمیدونم چی میخوام . چه باید بکنم و چی میشه؟ نمیدونم چه جوری از کجا و چطور شروع کنم حداقل یکی یکی به این همه فکر و خیال سر وسامون بدم حداقل حلشون کنم انگار بعضی مسائل حل نشده از بس رو هم موندن شدن یه کوه .
راستش نمیدونم چه جور بگم حتی انگار حتی دلیلی برای ترک کردنم نمی بینم یعنی هیچ انگیزه ای برای ترک ندارم انگار یه چیزی تو من شکست و خراب شد و انگیزه ترکم نابود کرد انگار باور کردم نمیتونم ترک کنم و همین که بتونم حداقلش کنم کافیه امیدوارم این موضوع گذری باشه و هر چی زودتر باز پر انگیزه و پرانرژی تر از قبل بشم میدونم همه اینها دسیسه این شیطون نابکاره... می بینه یه کمی فکرم مشغول شده ،شلوغ و پلوغ اوضاع داره اونم هرکاری میتونه میکنه که من روبشکنه اما کور خونده پدرش درمیارم .. هر چی زودتر از این حالم بیرون میام یعنی تلاشم میکنم برام دعا کنید دوستهای خوبم.
داداش مهدی میدونم یاهو بازه اما میلم باز نمیشد درست شد اما مسنجرم هم چنان ایراد داره و باز نمیشه نمیدونم چرا اما حلش میکنم.
یاعلی
در پناه خدا
راهی به سوی خوشبختی وجودندارد ، خوشبختی خود راه است .راهی که از درون شما آغاز می شود و به کمک توانایی و قابلیت شما در جهان بیرون تجلی می یابد . ( وین دایر )
بچه ها پستاتون خیلی طولانیه .من که حوصله نمی کنم همشو بخونم. اینجا هم که ماشاالله روزی 5 صفحه اضاف میشه
تنها خانوم مثه اینکه دلت واسه امام رضا تنگ شده
اول بگم که یکی از صفات امام معصوم حی بودنشه پس امام رضا همین الان پیشته و می تونی باهاش حرف بزنی و بهش متوسل بشی
ای شمارو هم اگه زنگ بزنی مستقیم وصل میشی به روضه منوره (لااقل صدای زائرا رو می شنوی)05112003334
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
بیب بیب بییییییییب .
برین کنار که من اومدم . Welcome (1)
سلام
از دیروز که توی سایتتون عضو شدم کلی روحیه ام بهتر شده .317
اول از همه از دوستی (فکر کنم davoodgt) که توی وبلاگش به اینجا لینک داده بود و باعث شد من با سایت آشنا بشم تشکر می‌کنم.
دوم از همه پستهای این تاپیک خیلی بود و من فقط چهار پنج صفحه ی اول و آخرش را خوندم .
داستان من ! اینطوره که :
اولین باری که این کار را انجام دادم یادم نیست . یعنی مال خیلی وقت قبل از بلوغم بود . نه می دونستم اسم این کار چیه نه میدونستم چرا این قدر کبف میده نه ...... فقط میدونستم کار خیلی بدیه . چند بار هم که مامانم مچم را گرفت کلی منو از این کار ترسوند . پسر فوق العاده مثبتی بودم . حتی از وقتی هفت هشت سال داشتم روم نمی شد توی مجالس زنانه همراه مامانم برم .پنچم دبستان یکی از دوستام فحش هایی که روی در توالتهای مدرسه نوشته شده بود را برام تفسیر کرد و تازه اون موقع فهمیدم که مردها و زنها با هم بجز در ریش و سبیل تفاوت های کوچک دیگه ای هم دارن !
سوم دبیرستان با اینترنت و آویزون آشنا شدم و اولین فیلم چیز عمرم را دیدم .توی همه ی این سالها این عمل زشت را انجام می دادم ولی خودم هم نمی دونم اولین بار این کار را از کی یاد گرفتم . تا اینکه من هم مثل خیلی از جوون های دیگه عاشق شدم !
تمام اخلاق ، رفتار و ... حتی امضا و دست خطم هم تغییر کرد . اون کار زشت هم یک مرتبه گذاشتم کنار. قبلاً فکر می کردم این تغییراتم به خاطر معشوقه‌ام بود ولی الآن متوجه شدم همه‌ی این تغییرات بخاطر این بود که می‌خواستم تغییر کنم . نه هیچ چیزدیگه . حدود چهار پنج سال این کار زشت را گذاشتم کنار .دختری که دوستش داشتم و فکر می‌کردم دوستم داره پارسال بهم گفت که ما بدرد هم نمی‌خوریم.wacko2
دوباره داشتم عوض می‌شدم . البته این بار بصورت منفی . هیچ وقت فکرش را نمی کردم دوباره یک روز این کار کثیف را بکنم ولی متاسفانه خرداد امسال بعد از گذشت تقربیا پنج سال دوباره .... البته برای خودم بهانه‌ای داشتم .... ولی دلیل قانع کننده ای نبود . یک بار به دو بار و سه بار و منجلاب تبدیل شد. همش می‌گفتم :
از شنبه دیگه ترک می کنم .
بگذار فلان عید برسه ، بعد دیگه ترک می کنم .
یکباره وقتی از سفر برگشتیم ...
تا ماه رمضون چیزی نمونده ...
چهار روز دیگه شب قدره . اون موقع حتماً ترک می‌کنم .
شنبه ، فلان عید ، ماه رمضان، شب قدر ، اول مهر ، اول پاییز ..... همه‌ی اینها اومد و رفت ولی من آدم نشدم . چرا ؟
چون قرار نبود آدم بشم. چون نمی‌خواستم آدم بشم .
این هم بگم که اینکه بعضی از پسرها می‌گن وقتی می‌ریم توی خیابون چشمون به فلان دختر می‌افته تحریک می‌شیم و ... همش حرفه . دلیلی نداره بی اراده بودن خودمون را گردن کس دیگه ای بندازیم . من تا حالا نه نگاه پلیدانه به هیچ دختری انداختم و نه به هیچ دختری اجازه دادم با حرکات و رفتارش بتونه منو تحریک کنه . با جسارت تمام (و البته با شرمندگی) فریاد می‌زنم که کوناهی فقط و فقط از خودم بوده .
پیشنهادی که برای دوستان دارم هم اینه که قبول کنند که " بعدا ً " هیچ وقت نمی‌رسه . پس اگه می‌خوان هر عادت زشتی را ترک کنند تنبلی را بگذارن کنار و از همین الآن یه یاعلی بگن و شروع کنن .
در مورد راه‌های ترک هم دو تا ایده به ذهنم رسید :
1. ترک کردن یکباره : این کار را قبلاً امتحان کردم و موفق شدم .اینبار هم از این روش برای ترک این عادت زشت استفاده کردم .
2. روش دوم شاید به نظر خیلی‌تون مسخره بیاد ولی یه روش ریاضی‌وار ه که به ذهنم رسید و می‌خواستم اجرا کنم. فکر کنم جواب هم بده .
یکی از دنباله های معروف در ریاضی دنباله‌ی فیبوناچی است .
جملات اول و دوم این دنباله عدد یک هستند و جملات بعدی آن حاصلجمع دو جمله‌ی قبلی هستند .
چند جمله‌ی اول دنباله را می‌نویسم :
1,1,2,3,5,8,13,21,34,55,89, …
جملات این دنباله داری خاصیت جادویی هستند و از جمله‌ی هفدهم به بعد نسبت هر جمله از دنباله به جمله‌ی قبلیش ثابت و برابر 1.618034 است . معماران ماهر از این نسبت به عنوان نسبت طول به عرض پنجره‌ها برای طراحی نمای ساختمان استفاده می‌کنند . یه جایی هم خوندم که این نسبت توی بعضی جاهای طبیعت مثل کندوی عسل هم وجود داره .
و اما ایده‌ی من در مورد استفاده از این دنباله اینه که دوستان بنا به جنبه و ظرفیت خودشون یکی از جملات دنباله را انتخاب کنند و از آنجا به بعد اعداد دنباله حکم فاصله بین تکرار خود ار .... را برایشون داشته باشه .
مثلاً فرض کنیم غضنفر نامی بخواد از این روش استفاده کنه ، غضنفر به خودش اعتماد زیادی نداره ، پس از همون جمله‌ی اول یعنی عدد یک شروع می‌کنه . امروز که گندش را بالا آورد ، میره تا یک روز بعد .
دومین بار که گندش را بالا آورد ، میره تا دو روز بعد .
سومین بار میره تا سه روز بعد .
چهارمین بار میره تا پنج روز بعد .
پنجمین بار که گندش را بالا آورد ، میره تا هشت روز بعد .
.
.
.

چهاردهمین بار میره تا 377 روز بعد .
پانردهمین بار میره تا 610 روز بعد .
شانردهمین بار میره تا 987 روز بعد .
سی امین بار میشه 832040 روز بعد یعنی دو هزار و دویست سال بعد که تا چند نسل اونورتر غضنفر هم جونم مرگ شدن .4fvfcja
من روش اول را به این روش ترجیح دادم ولی این روش هم می‌تونه سبک خوبی باشه .
امیدوارم تونسته باشم سرتون را درد آورده باشم و از کارهای بد دورتون کرده باشم .
موفق باشید .
راستی در جواب این پست بگم


(1388 مهر 12، 20:30)tanha نوشته است: بکشید کنار

اومدم تا خودم رو بسازم

نفسس کششششششششش

اومدم تا اینهمه غصه رو بریزم دور
.
.
.
می خوام این چهل روز خودم نباشم
خدا کمکم کن
امروز
روز 12 مهر ماه

تصمیم گرفتم تا جهل روز آدم باشم

کسی هست با من بیاد ؟؟؟
یا تنهایی برم

من هم هستم البته خیلی بیشتر از چهل روز . در ضمن نمی خوام خودم نباشم بلکه برعکس میخوام خودم باشم . اونی که خدا 23 سال پیش تحوبل زمینی ها داد .
موفق باشید .
53
الهی، گاهی نگاهی ...
درود بر ترک کنندگان همیشه سربلند

مجتبی میکشمت نمیگی منه روانی بهت نیاز داشتم،به مشاوره هات
امروز از کلاس زبان داشتم میومدم خدا امتحانم کرد!
میخواستم سوار تاکسی بشم یه زنه اول رفت تو بعد من رفتم بعد یه دختره اومد نشست تنگ من1
گفتم خانوم بزارید من پیاده بشم شما سوار بشید بعد من سوار بشم(نمیشه که بین دو تا زن بشینم که)
خلاصه...
ای خدا چی بگم؟
تنها خانوم کمممممممممممممممممممممممممکTears
من تا حالا همچین موجودی به این زشتی و بد حجابی تو قم ندیده بودم!
خلاصه نشستم بغلشو یه چند متر رفتیم دیدم خیلی داره شیطونی میکنه!پ
حالا نمیخوام بگم داشت چی کار میکرد!چون یکم بده مورد داره!
منم خجالتی!
اومدم بگم خانوم دست بردار از این کارت!
ولی گفتم از این دیوونه هاست آبرو مو جلوی مرردم میبره!
خجالتم میکشیدم حرفی بزنم!
میخواستم بگم...
آخه لعنتی من تو ترکم!
جالب اینجا بود اون زنه بغلیم از کارش تعجب داشت میکرد!


خلاصه گفتم شاید خدا داره امتحانم میکنه!
از تاکسی پیاده شدم رفتم سمته خونه دیدم داره دنبالم میاد
گفت نه دیگه اعصابمو داره خورد میکنه!
خلاصه گفتم به درک بزار بیاد تا کجا میدونه دنبالم بیاد1
سره کوچمون یه خواهره محجبه جلوشو گرفت
گفت کجا داری میری با این سر و وضع!
طرف اصلا در حالت عادی خودش نبود!
گفت شماره خونتونو بده بینم داشت شماره میداد که من رفتم!
.
.
.
..
.
.
.
گفتم خدا جون دمت گرم
خوب حالشو گرفتی!
ولی خیلی رو اعصابم راه رفت!
لعنتی هنوز حسش از تنم بیرون نرفته!
بچه ها کمکم کنید!
میدونم خدا امتحانم کرده!
میخوام از امتحانش سربلند بیرون بیام!Tears
منم هستم، می خوام آدم شم، درسته که آدم شدن سخته ولی تلاشش، ارزش داره
برو که بریم Smiley-face-cool-2

بییب بییییب بییب cheshmak
سلام

من هم هستم...نه این چهل روز که اگه چهل سالم ادامه پیدا کنه پا به پا تون میام...تا وقتی نفس دارم
تا وقتی این سینه بالا و پایین میره......اصلا این بودنم تا کی نداره ه ه......
فقط هستم.....

دقیقا امروز پایان 40 روز دوم پاکی من بود ...

من عاشق خدامممممم.......وای از بزرگیش که تو ذهن ناقص من جا نمیشه.....
کریم....رحیم....خوشگل....ناز.....

وای ی ی ی دیگه چی میشه گفت؟؟؟چی میتونم بگم؟؟

خدا واسم نیروی کمکی فرستاد....خدا منو دوست داره ...اینو مطمئنم....

وقتی از دل تنگی بچه ها خصوصا تنهای گلم خبر دار شدم بعد از مدتها غم تو دلم لونه کرد
فکر اینکه دوستام دارن غصه میخورن تحت فشارن ودلشون گرفته بعد از مدتها بغض آورد تو گلوم
با تمام دلم با همون اندک آبرویی که پیش امام رضا(علیه السلام)دارم وضو گرفتم رو به قبله نشستم و با خدا حرف زذم..
توسل کردم به آقام ....
شاید باور نکنین ... اما فقط از خدا خواستم از غیب از اونجایی که خودش میدونه و اونطوری که صلاحه
یه آبی رو آتیش دل دوستام بریزه....
خواستم خدا سردشون کنه تا هیزمی که شیطون تو آتیش وسوسه شون میریزه خاموش بمونه...
خواستم دلامون یکی بشه.....
خواستم حالا که داریم سُر میخوریم بغلمون کنه تا صدمه نبینیم...

خدا جواب منو داد........اینه که میگم عاشقشم.....
اینه که حتی حالا که دارم مینویسم هم گرمی دستشو رو شونم احساس میکنم....

وای که چه خدایی داریم..........

و چه زیبا امام سجاد(علیه السلام)گفتن:

"خدایا من در کلبه ی فقیرانه ی خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری.....
خدایا من چون تویی دارم و تو همچون خودی نداری....."

یا علی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

بچه ها سلاممممممممممممممممممممممممم!


من همون سلام خودمونم.

خیلی خیلی خیلی *۱۰۰۰۰۰۰ شرمندم که خیلی وقته سر نزدم. اتفاق خاصی واسم نیفتاده بود فقط نمی دونم چرا وقت نمی شد سر بزنم.

می خوام از این به بعد توی مسابقه ماهیانه هم شرکت کنم.

راستش پسوردمو گم و گور کردم.پسورد ایمیلی که باهاش اکانت کانون رو درست کردم گم کردم! اگه تنها و بی نام یادشون باشه من با ایمیل email123my@yahooباهاشون چت می کردم. لطف کنین پسوردمو ایمیل کنین!





از همه بچه هایی که به فکرم بودن یا نبودن ممنونم. لطف دارین.


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان