امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

من زمانى كه تصميم كه گرفتم يك مدتى برم خودمو درست كنم، مرد مجاهد ٧٤ روزه بود،
ديروز من ٧٤ امين روزم بود ، كه مرد مجاهد رفت،
اميدوارم خداكمكش كنه و به خواسته اش برسه،

كلا رفتن سخته و تلخ،

بچه ها بياين خودمونو به سمت خدايى شدن تغيير بديم،
از چيزهايى كه دوست داريم براى خدا بگذريم،
براى او زندگى كنيم،
كارهايى كه او خواسته انجام بدهيم،

من در يك موقعيتى از چيزى كه دوست داشتم با سختى براى خدا با نيتى كه داشتم گذشتم ولى هر وقت جاى خالى اون چيز رو ميبنم خوشحال ميشم و دوست دارم از همه چيزى براى او بگذرم،

به اميد روزهاى زيبا...

ميدونم يه روزى سختى و عذاب تموم ميشه،

ميدونم يه روزى تمام وعده هايت محقق ميشه خداى من.

التماس دعا.
 سپاس شده توسط
دیگه خسته شدم
خدایا کمکم کن...
(1393 آبان 15، 8:58)raharaha نوشته است: دیگه خسته شدم
خدایا کمکم کن...

يك جمله معروفى ميگه:

ديو چو بيرون رود ، فرشته درآيد،

تا وقتى عادت كنار گذاشته نشه، خوبى هاى ترك خودش را نشون نميده،

اصلاً من فكر نميكردم بتونم  امروز كه ٧٥ روزه كنار بگذارم، البته قبلاً بيشترم رفته بودم ولى چشمم رو كنترل نكردم، فكرم رو كنترل نكردم،باختم

اين بار ديگه واقعاً نديدم، براى بار اول شايد ناخواسته چشمم به صحنه. زنده يا عكس افتاده، بار دوم نديدم،نخواستم كه ببينم، همين جواب كرفتم،

الآن مزه فيزيكى اون كار رو خداراشكر فراموش كردم، ولى صحنه هاى فيلم ها هنوز تو ذهنمه ، شايد ٢٠ درصد مونده تو ذهنم، ولى چيزى كه هست، ديگه نميتونه وسوسم كنه و بيشتر به حال گذشته خودم افسوس ميخورم كه چقدر كاراى بيهوده اى بوده و نكته مهم اينه كه نبايد بعد ترك مغرور شد ، من هميشه تا عمر دارم روزشمارى ميكنم تا به خودم ياداورى كنم از يك نقطه اى شروع كردم به ترك،
مبادا فكر كنم كه از اول اينكاره نبودم، هميشه با يادآورى و روزشمارى به خودم تلنگر ميزنم ببين كى بودى و حالا چقدر تغيير كردى و بيشتر تغيير خواهى كرد...

والّا به خدا من بدون سريال خارجى و فيلم خارجى روزم شب نميشد،
از وقتى تصميم به ترك گرفتم انقدر تو اين سريالا صحنه هست كه سريالم ول كردم ، فيلمم ول كردم، يعنى اوايل سخت بود ولى الآن ديگه دوست ندارم ببينم،
بدون اينها واقعا ميشه زندگى كرد،

ديروز شبكه مستند خانوم، كه مسلمان شده بود را نشون داد، حرفهاش دقيقاً حرف دل من بود،نتونستم تا آخر ببينم ، يعنى داشت اشكم درميومد كه بلند شدم رفتم، دقيقاً شرح حال منو ميگفت،چقدر لذت داشت، دخترى از قلب لندن، با اون لهجه زيباى انگليسيش وقتى چنين افكارى داشت،چنين آگاهانه بعد ٢ سال تحقيق به خدا و اسلام روى آورده بود دوست داشت بخاطر مسلمان بودنم بال دربيارم،



شما كمى سختى و فشارو تحمل كن اگر درست نشد هرچى خواستى به من بگو،

فقط تو اين راه از چيزاىي بايد بگذرى،

دو چيز متضاد هيچوقت باهم جمع بسته نميشه،

نميشه هم صحنه مبتذل ديد هم. فكر آرام داشت،...
مرسی دریفت جان
امیدوارم بتونم الان شمارو تجربه کنم
موفق باشید
مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی

من و رسوایی و این بار گناه
تو و تنهایی و آن چشم سیاه

از من تازه مسلمان بگذر ،بگذر
بگذر از سر پیمان، بگذر
راهكار الهي ترك

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾ وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾ الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾ وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿٤﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٥﴾
 إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿٦﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾


چرخه:
پس چون فراغت يافتي،[در طاعت] بكوش(٧) و با اشتياق بسوي پروردگارت روي آور(٨) -->آيا كار را بر تو راحت نكرديم؟(١-٢-٣-٤-٥-٦)

-->چون نفس را مشغول نكني،وي تورا به بازي ميگيرد<--
--->كار را بر نفست سخت گردان<---
(تو دهني به نفس با نه گفتن به تمايلات حتي حلال)
[تصویر:  05_blue.png]
امشب شبی ست از جنس دلتنگی
بگذار هرچه می خوام بی تابی کنم
بگذار هرچه می خواهم بگریم
کسی نیست تا نگاهم به نگاهش بیفتد تا
بگویم صبر کن الان موقعش نیست
تا مبادا کسی اشک هایم را ببیند و بی قراری هایش
بیشتر شود
دیگر وقتش رسیده تا هرچه می خواهم زار بزند
شاید دل آرام گیرد
پشت این همه دربسته پشت این همه های های گریستن ها
پشت این همه التماس ها
پشت این همه خوار و خفیف شدن ها
پشت این همه دیدن و ندیدن ها
پشت این همه شنیدن و نشنیدن ها
پشت این همه بی کسی ها
پشت این همه .......
مهربان خدای خوب من می دانم هستی خوشحالم که هستی
تنها با خود تکرار می کنم
دلم صبوری کن صبح در راه هست
و مثل همیشه تکرارمی کنم و تکرار می کنم
خدا هست و دارد خدایی می کند
خدا هست ودارد خداییی می کند
...
شکرت خدا که هستی53
(1390 مرداد 24، 23:37)سحرگاه نوشته است: من هم از پدرم متنفرم میدونی چرا چون اجازه نداد بچگی کنم 15 ساله ک با اون ماهواره ی لعنتی منو بدبخت کرد 15 ساله ک این گناه رو انجام میدم و زجرش رو هم تحمل می کنم ازش متنفرم
سلام من آمدم

اما یه چیزی داره منو خفه میکنه و باید با صدای بلند بگم

حیف که جایی را جز اینجا پیدا نکردم

من از پدرم متنفرم

من از پدرم خیلی متنفرم

من از پدرم خیلی خیلی متنفرم
سلام
پریسا جان خوش آمد میگم بهت هم شهری...
آما...یعنی الان شما هم با پدر مشکل دارین؟؟17


در پناه خدا..
یاعلی.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

سلام 
تنهـــــــــــــــایی رو چطور تحمل می کنید دوستان ؟ =((
(1393 آبان 17، 22:26)Tavvab نوشته است: سلام 
تنهـــــــــــــــایی رو چطور تحمل می کنید دوستان ؟ =((
به سختی 128fs318181

با سرگرم کردن خودمون به چیزای روزانه

میشه درس باشه میشه کار باشه یا هرچی

گاهی اینا ها هم اثر نداره وفشار میاره به ادم اونجاس که دیگه دست به دامن خدا میشیم 

با خواب ارامش موقتی میده بهمون
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


هرچی بیشتر به این فکر کنیم تنهاییم بیشتر اذیتمون میکنه

خودمونو سرگرم کنیم تا وقتش برسه واون نیمه گم شده مون از راه برسه

حالا اگه منظورتون از تنهایی این باشه

چون من تنها بودن برام اینه

امید فردا جان بستگی داره منظور از تنهایی چی باشه

من اگه 20 نفرم دوبروبرم باشه اگه اون حس تنهایی که بهش اشاره کردم بهم دست بده بازم حس تنهایی دارم چون دنبال نیمه گم شده ام هستم

نمیدونم منظور تواب  اقا یا خانوم این بود یا نه
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


دوستان امروز نشد که جلو خودمو بگیرم
من امسال کنکور هم دارم ولی عذاب وجدانش نمیزاره درست حسابی درس بخونم
کمکم کنید....
[تصویر:  05_blue.png]
سلام آقا یا خانوم تواب .
راستش سوالتون یه مقدار مبهم هستش ، تنهایی یعنی چی ؟ بعضی وقتها تو یه جمعی ولی باز احساس تنهایی میکنی ، هرگز وجود حاضر و غایب شنیده ی ؟ / من در میان جمع و دلم جای دیگر است ف..بعضی وقتها با یه نفری یه دوستی کسی هستی که همون یه نفر تنهاییت رو پر میکنه .. بعضی وقتها مسافرتی  تو شهر غریب و تنهایی و یه تلفن یا صحبت اسکایپی یا وایبری حالت رو جا می آره .. البته یه حالت دیگه هم هست که من ترجیحم اینه راجع به هش صحبت نکنم چون جنسیت ندارین شما 128fs318181

شاید حالت دیگه ی هم باشه که من یادم نباشه ..اگه هست بگین لطفا .
در هر صورتش .. سعی کن نیمه های پر لیوان رو نگاه کنی ..مثلا الان من می تونم به این قسم بخورم 128fs318181 ..به تنهاییت قسم قناری  4

حالا خارج از شوخی ..میخوام بگم سعی نکن به تنهایی  به تنهایی فکر کنی 4fvfcja یعنی فقط به تنهایی فکر نکن! به چیزهای دیگه فکر کن ..فکر ما مثل ظرف میمونه که باید پر شه بایه چیزی ..خواهش میکنم با چیزهایی که سبب غمگین شدنت میشه پرش نکن ...


اما اون نکته ی آخر که گفتم چون جنسیتتون معلوم نبود نگفتم راجع به هش ...شکست عشقی  واینا منظورم بود ..راستش حرف برای گفتن زیاده ولی فقط به این نکته نگاه کنید که این تنهایی لزوما تنهایی بدی نیست... این تنهایی سازنده است ..خورشید و ماه جفتشون خوبن ولی نمیتونن کنار هم باشن ..حالا آقا ماهه یا خورشید خانم !! فکر نکنید به تنهایی ..فکر کنید به اون تنهایی !  (تن = آدم ، یک تن = یک آدم !) 44 که قراره نور شما به هشون برسه ..خیر شما به هشون برسه ..اثر خوب شما به هشون برسه ..

در پناه حق و همیشه باید امیدوار 53
یا حضرت 53 زهرا (سلام الله علیها) 53
(1393 آبان 17، 22:34)Alireza 68 نوشته است: هرچی بیشتر به این فکر کنیم تنهاییم بیشتر اذیتمون میکنه

خودمونو سرگرم کنیم تا وقتش برسه واون نیمه گم شده مون از راه برسه

حالا اگه منظورتون از تنهایی این باشه

چون من تنها بودن برام اینه

امید فردا جان بستگی داره منظور از تنهایی چی باشه

من اگه 20 نفرم دوبروبرم باشه اگه اون حس تنهایی که بهش اشاره کردم بهم دست بده بازم حس تنهایی دارم چون دنبال نیمه گم شده ام هستم

نمیدونم منظور تواب  اقا یا خانوم این بود یا نه
دقیقا منظورم نیمه مکمل هست ، به هیچ عنوان از ذهنم بیرون نمیره :( متاسفانه 
بنده اقا هستم ، راحت باشین دوستان جدیدم
(1393 آبان 17، 22:58)some day soon نوشته است: سلام آقا یا خانوم تواب .
راستش سوالتون یه مقدار مبهم هستش ، تنهایی یعنی چی ؟ بعضی وقتها تو یه جمعی ولی باز احساس تنهایی میکنی ، هرگز وجود حاضر و غایب شنیده ی ؟ / من در میان جمع و دلم جای دیگر است ف..بعضی وقتها با یه نفری یه دوستی کسی هستی که همون یه نفر تنهاییت رو پر میکنه .. بعضی وقتها مسافرتی  تو شهر غریب و تنهایی و یه تلفن یا صحبت اسکایپی یا وایبری حالت رو جا می آره .. البته یه حالت دیگه هم هست که من ترجیحم اینه راجع به هش صحبت نکنم چون جنسیت ندارین شما 128fs318181

شاید حالت دیگه ی هم باشه که من یادم نباشه ..اگه هست بگین لطفا .
در هر صورتش .. سعی کن نیمه های پر لیوان رو نگاه کنی ..مثلا الان من می تونم به این قسم بخورم 128fs318181 ..به تنهاییت قسم قناری  4

حالا خارج از شوخی ..میخوام بگم سعی نکن به تنهایی  به تنهایی فکر کنی 4fvfcja یعنی فقط به تنهایی فکر نکن! به چیزهای دیگه فکر کن ..فکر ما مثل ظرف میمونه که باید پر شه بایه چیزی ..خواهش میکنم با چیزهایی که سبب غمگین شدنت میشه پرش نکن ...


اما اون نکته ی آخر که گفتم چون جنسیتتون معلوم نبود نگفتم راجع به هش ...شکست عشقی  واینا منظورم بود ..راستش حرف برای گفتن زیاده ولی فقط به این نکته نگاه کنید که این تنهایی لزوما تنهایی بدی نیست... این تنهایی سازنده است ..خورشید و ماه جفتشون خوبن ولی نمیتونن کنار هم باشن ..حالا آقا ماهه یا خورشید خانم !! فکر نکنید به تنهایی ..فکر کنید به اون تنهایی !  (تن = آدم ، یک تن = یک آدم !) 44 که قراره نور شما به هشون برسه ..خیر شما به هشون برسه ..اثر خوب شما به هشون برسه ..

در پناه حق و همیشه باید امیدوار 53
این روزا تنهایی خیلی برام ازار دهنده ست ...
طوریکه سخت می تونم رو درسام تمرکز کنم 
متاسفانه تنها راه هم واسه رهایی ، ازدواجه که اینم :(


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان