1394 مهر 14، 20:50
ویرایش شده
مهم نیست
امروز روز دیگریست...
قدری شادی با خود به خانه ببر
راه خانه ات را که یاد گرفت
فردا با پای خودش می اید
شک نکن
نقل قول: وقتی از آنها می پرسی «چرا او را ترک نمی کنی؟»
(1394 مهر 16، 14:59)درخشنده نوشته است: کس دیگه بود زودتر به این نتیجه میرسید! اگه بین من و بقیه فرقی نبود بازم برام مهم نبود ولی حالا میبینم با همه ی کارام بازم از بقیه عقبترم حالم
خراب میشه...
منم باید مث بقیه باشم.......
واقعا مثبت بودن هیچی برام نداشت هیچی داغونمم کرد...اشتباه میکنم؟ اگه اشتباه میکنم چرا اونایی که هیچی براشون مهم نیست همه چی دارن من مث بدبختا زندگی میکنم؟
(1394 مهر 16، 20:38)تـــواب نوشته است: کاری که می رم تا آخر هفته آینده برام به آخر می رسه و دوباره بر می گردم به روزای معمولی قدیمسه ظرف را روی آتش قرار دادیم. در یکی از ظرفها هویج در دیگری تخم مرغ و در دیگری قهوه ریختیم و پس از 15 دقیقه:
خیلی فکر کردم ...
از فکر زیاد غصه م شد
دیگه رها کردم همه چیو
میای درست کنی می زنی بدتر می شه
انگار که آلرژی داره به من
خب باشه دیگه دست به چیزی نمی زنم
....
هر طور دوست داری برون منم مسافرم
یه روزی پیاده می شم ازت روزگار
ولی یادت باشه کرایه های سنگینی ازم گرفتی ...