امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

اومدم درد و دل و اعتراف کنم
اعتراف کنم بر خلاف اون ظاهر گول زنندم چشم چرونم.تو خیابون سرم میچرخه دنبال دیدن چیزایی هستم که همونها میشه جرقه ای که بعدا منتهی به عمل کثیف خودارضایی میشه.خدایا سر به راهم کن
(1394 آذر 13، 8:05)انگیزه پاکی نوشته است: اومدم درد و دل و اعتراف کنم
اعتراف کنم بر خلاف اون ظاهر گول زنندم چشم چرونم.تو خیابون سرم میچرخه دنبال دیدن چیزایی هستم که همونها میشه جرقه ای که بعدا منتهی به عمل کثیف خودارضایی میشه.خدایا سر به راهم کن

من برعکس تو 

تو خیابون اصلا به هیچ دختری و زنی نگاه نمی کنم میگم آدم به ناموس مردم نباید نگاه کنه

بیرون میرم مثل یه پیغمبر میرم !!!

ولی امان از خونه و اینترنت - فوق العاده ناپاک !!!

ولی هم من هم تو هم همه بچه ها اینشالله به پاکی ابدی میرسیم - تلاش میکنیم اون روز بیاد به شخصیت خودمون افتخار کنیم 

من این هفته که گذشت 6 روز از 7 روزش چشمام رو کنترل کردم هفته بعد هم اینشالله تمام 7 روز - ثانیه به ثانیه اش خودم رو پاک نگه میدارم
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


(1394 آذر 13، 8:05)انگیزه پاکی نوشته است: اومدم درد و دل و اعتراف کنم
اعتراف کنم بر خلاف اون ظاهر گول زنندم چشم چرونم.تو خیابون سرم میچرخه دنبال دیدن چیزایی هستم که همونها میشه جرقه ای که بعدا منتهی به عمل کثیف خودارضایی میشه.خدایا سر به راهم کن



سلام به کانون پاکی ها  خیلی خوش اومدید 302 خب هر کسی برای ترک باید یه اقدامات اولیه در راستای اصلاح خودش انجام بده شما هم باید سعی کنید بیرون که میرید حتی به بدترین افراد نگاه نکنید و سر خودتون رو با چیزای دیگه گرم کنید برای مثال یه عکس خوب توی گوشیتون داشته باشید بهش نگاه کنید که شما رو یاد هدفتون بندازه 
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


1. كسانى كه اميدوار به ملاقات ما نيستند و به زندگى دنيا رضايت داده و به آن آرام گرفته‌اند و آنان كه از آيات ما غافل هستند.

2. از آنان كه از ياد ما روى گردانده و جز زندگى دنيا هدف و مقصدى ندارند، روى برگردان. اين آخرين حد دانش آن‌هاست.

3. آنان به زندگى دنيا شادمان و دلخوش شده‌اند، در صورتى كه زندگى دنيا در مقايسه با آخرت جز اندك نيست.


هر 3 تاش در مورد من صدق میکنه  Hanghead
أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ - بزرگترین دشمن انسان، هوای نفس است

أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن 
جَاهِدُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تُجَاهِدُونَ أَعْدَاءَكُم‏ - با هواهای نفسانی خودتان مثل دشمنتان بجنگید

به قبرستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله‌ای با خاک می‌گفت که این دنیا نمی‌ارزد بکاهی


 سپاس شده توسط
تلاش ها باید در جهت اهداف و متناسب با اونا باشه تا به دستاورد ها منجر بشه.
بشین و تماشا کن
فضل خدا رو که شامل حال مهدی یار میشه
روزای خوب در راهن
یا علی مدد
کم مونده برم التماس کنم که باهام حرف بزنه!
فکر میکنم روانم اونقدر مریض شده که دیگه خدارو نمیبینم.... میخوام به بنده ی خدا پناه ببرم!
یه دختره بود که از وبلاگم باهاش اشنا شدم...دختره گلی بود...نماز میخوند...من وضعیتشو خراب کردم...
توی دو سال خیلی به هم وابسته شده بودیم..با اینکه یه بارم از نزدیک ندیده بودمش...
تمام بدیها از من بود..چون معتاد بودم...
حتی میدونست خ.ا میکنم... میدونست حالم خرابه.... ولی کمکم کرد...
حتی از روانشناسم هم بهم نزدیکتر بود...
منم میخواستم خوشبختش کنم... ولی این اعتیاد کوفتی نذاشت تکون بخورم...اونقدر ضعیف شده بودم که 
عشقمو به خدا سپردم...
دیدم کلی عذاب کشید ولی من تنهاش گذاشتم... گفتم به صلاحشه که با من نباشه... منه کثیف...
گفتم تمام گناهاش پای من... من تحریکش کردم که بد بشه...هرچند خیلی بد نشد ولی شد...
ازون موقع دو سال میگذره و تصویرش مرتب میاد تو ذهنم...
اره درخشنده ی کانون این بود.... ادم کثیفی بود...
مربیه خوبی هم نبود...تنبل بود.... ستاره هاشم الکیه...
دیگه نمیتونم اینطوری زندگی کنم.... حس میکنم خدا باهام قهر کرده ازون روزی که با اون دوست شدم...
خندیدم....خودمو خوشحال نشون دادم...
گفتم درست میشه ولی نشد...
حقمه ازینجا اخراج بشم.... 
13 سال گناه کردم...دیگه چقدر گریه کنم خدا؟ کی میمیرم راحت بشم؟
خسته شدم ازینکه برای بقیه زندگی کردم...
چرا من حق ندارم خودمو بکشم؟ چرا بقیرو بهم وابسته کردی که به خاطر اونا بمونم؟
دلم میخواد برم بهش بگم برگرده... یه نفر حرفمو گوش کنه... هرچی دارم میدم فقط حرفمو بفهمه...
التماست میکنم باهام باش.....
...
خود خوری نکنین انقدر
اول اروم شید بعد یه فکری واسه جبرانش کنین

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
(1394 آذر 13، 22:28)درخشنده نوشته است: کم مونده برم التماس کنم که باهام حرف بزنه!
فکر میکنم روانم اونقدر مریض شده که دیگه خدارو نمیبینم.... میخوام به بنده ی خدا پناه ببرم!
یه دختره بود که از وبلاگم باهاش اشنا شدم...دختره گلی بود...نماز میخوند...من وضعیتشو خراب کردم...
توی دو سال خیلی به هم وابسته شده بودیم..با اینکه یه بارم از نزدیک ندیده بودمش...
تمام بدیها از من بود..چون معتاد بودم...
حتی میدونست خ.ا میکنم... میدونست حالم خرابه.... ولی کمکم کرد...
حتی از روانشناسم هم بهم نزدیکتر بود...
منم میخواستم خوشبختش کنم... ولی این اعتیاد کوفتی نذاشت تکون بخورم...اونقدر ضعیف شده بودم که 
عشقمو به خدا سپردم...
دیدم کلی عذاب کشید ولی من تنهاش گذاشتم... گفتم به صلاحشه که با من نباشه... منه کثیف...
گفتم تمام گناهاش پای من... من تحریکش کردم که بد بشه...هرچند خیلی بد نشد ولی شد...
ازون موقع دو سال میگذره و تصویرش مرتب میاد تو ذهنم...
اره درخشنده ی کانون این بود.... ادم کثیفی بود...
مربیه خوبی هم نبود...تنبل بود.... ستاره هاشم الکیه...
دیگه نمیتونم اینطوری زندگی کنم.... حس میکنم خدا باهام قهر کرده ازون روزی که با اون دوست شدم...
خندیدم....خودمو خوشحال نشون دادم...
گفتم درست میشه ولی نشد...
حقمه ازینجا اخراج بشم.... 
13 سال گناه کردم...دیگه چقدر گریه کنم خدا؟ کی میمیرم راحت بشم؟
خسته شدم ازینکه برای بقیه زندگی کردم...
چرا من حق ندارم خودمو بکشم؟ چرا بقیرو بهم وابسته کردی که به خاطر اونا بمونم؟
دلم میخواد برم بهش بگم برگرده... یه نفر حرفمو گوش کنه... هرچی دارم میدم فقط حرفمو بفهمه...
التماست میکنم باهام باش.....
...

Shy درکت میکنم
هرکاری تونستم تا الان کردم تا جبران بشه.... ولی نشد..... 
توی این دو سال نمیدونم چکار باید میکردم که نکردم...
یه ذره بهتر نشد یکم امیدوار بشیم...
سلام
درخشنده.. الان چی بیشتر داره ناراحتت میکنه؟ جبران نشدنه یا جای خالیش؟

چی درست نشد؟


یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

هردوتاش...به اضافه ی خیلی چیزای دیگه که هر بار مینویسم یاد یکیش میوفتم...
دیگه حتی نمیفهمم چرا ناراحتم.....
53 سلام میتونم ازتون خواهش کنم اول بشنید مشکلتون رو ریشه یابی کنید و ببینید با وجود اون دختررر و برگشتش همه چیز قرار درست بشه...
شما اول باید بفهمید چی از خودتون توقع دارین..
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif]~~...ko0ochak basho0o ASHEgh ke ESHGH midanad ayin b0zo0org kardanat [email=r@A]r@A[/email]**!!!...~~
   
[تصویر:  kitty-cat-smiley-027.gif] 
[تصویر:  ko4o_96670753446949498754.png]


مرسی از راهنماییتون ولی من همه ی این راه هارو رفتم....
من که نمیتونم بگم اون برگرده درست میشه..چون تا الان هرچی فکر کرده بودم اشتباه ازاب درومده.... اصلا اگه برگرده هم باز گناهه! هرکاری کنم یه ایرادی داره...
به جایی رسیدم که حتی نمیخوام به خودم کمک کنم..
فقط میخوام تموم شه...
هیچوقت نا امید نشیم.خدایا هیچ بنده ای رو نا امید نکن.الهی امین.
درخشنده عزیز امیدت به خدا باشه.کمکت میکنه.به خودت بیا رفیق.
فردا قراره برم واسه مصاحبه کاری.واسم دعا کنین 53
همتون رو دوس دارم.

  •  
از انسانها غمی به دل نگیر ؛ زیرا خود نیز غمگین اند
 با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند
زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند؛
پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند...!


[img=0x0]http://darse-emruz.persiangig.com/image/ktark/logo/Rahrovan_paki/05_blue.png[/img]

  •  


  •  
درخشنده جان قلبا از خدا بخاه آرومت کنه،اون بهتر از هر کسی میدونه ریشه های نا آرامیت چیه.واسه آرامش اونم دعا کن ولی اقدامی بنظرم لازم نیست انحام بدی جز آرام کردن خودت و دعا برای اون

آقا رضا موفق باشی منم دوهفته پیش مصاحبه داشتم
بچا دیروز صبح که دردودل کردم که چشم چرانی میکنم،دیروز تو یه مهمونی تونستم خوددار باشم تا حدودی.
خدایا کمکم کن امروزم حواسم به نگاه هام باشه من اوضاعم خرابه دلم به کمک تو خوشه


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان