1399 مهر 20، 23:45
ویرایش شده
امروز یه خانم 43 ساله مراجعه کرده بود به درمونگاه جنرال
به نظر میرسید شرایط اقتصادی اجتماعی احتمالا نه چندان مناسبی هم داره
هفته 22 ام از 4 مین بارداریش بود و آزمایش آخرش نشون میداد که ریسک عقب موندگی بچه(تریزومی 21 یا همون سندروم داون) وجود داره
این بنده خدا هم با کلی ترس و نگرانی همراه مادر مسنش اومده بود که ببینه باید چیکارکنه
پروسه صحیحش اینطوره که این آزمایشا و غربالگریا تا قبل از هفته 19 ام شه تا اگه جنین دچار ناهنجاری ای بود، امکان سقط وجود داشته باشه و از هفته 19 به بعد به هیچوجه امکان سقط از نظر قانونی( و احتمالا شرعی) وجود نداره
و الان واسه اینکه مطمئن شن اختلال وجود داره یا نه باید آمنیو سنتز انجام میدادن یعنی یه با یه سوزن بزرگ از روی شکم مادر وارد اون مایع اطراف جنین میشن و ازش یه نمونه بر میدارن... و برای این عمل، باید شوهر یا در غیابش پدر شوهر رضایت بدن
و خانمه گفتش که شوهرش اینجا نیست و خوزستانه
دوتا رزیدنتی ( دانشجوی های دوره تخصص پزشکی) که داشتن ویزیتش میکردن احتمالا با این قضاوت که دیگه تو بچه واسه چیته و چرا آزمایشا رو درست انجام ندادی و واه و واه و واه برخورد مناسبی باهاش نداشتن و کوچیک ترین نشونه از همدلی و همحسی با خانمه بروز ندادن
اون بنده خدا هم با کلی ناراحتی بلند شد رفت که فردا شوهرش برگرده و بیان آمنیوسنتز رو انجام بدن
اصولا تو سیستم درمان دولتی، اکثر بیمارا خیلی مظلومن... و بیمار احساس بیکسی میکنه
کلی غصه ام شد و خیلی محترمانه به رزیندنت گفتم که ای کاش یکم مهربون تر باشن با مریضا و نزدیک بودن که تجدید دوره شم بخاطر همین
امیدوارم حداقل وسط این همه مصیبت، اون بچه سالم باشه
و بازم امیدوارم، ده سال دیگه هم همینقد دغدغه اخلاق و رفتار همدلانه با بیمار رو داشته باشم
پ.ن1: اصطلاحات تخصصیی و نیمه تخصصی رو بخاطر باکلاس بودنشون بکار نبردم، معادل دیگه ای ندارن و سعی کردم در حدی که خودم هم بلدم توضیحشون بدم
پ.ن2: تو همین سیستم کلی پزشک دلسوز و مهربون هم داریم که واقعا الگو هستن و حتی بعضی از بداخلاقی هم بی دلیل نیستن ولی به نظرم این پزشکه که باید همیشه کوتاه بیاد، چون کسی که بهش مراجعه کرده، همینطوریش هم بخاطر مشکلش زندگیش به هم ریخته اس و حس حال طبیعیشو نداره