درد دل های شما

[یوسف]

اقا من واقعا فکر نمیکردم گذرم به این ورا بخوره ولی واقعا احساس عجیبی دارم
میخوام رسما اعلام کنم که بعد از بیست وشیش سال و نزدیک نه ماه شکست خوردم
تا الان فکر میکردم عشق وعاشقی مال تو فیلماست
فکر میکردم میتونم تنهایی حداقل تا ده سال دیگه ادامه بدم ولی از یه ماه پیش تقریبا همه چی بهم ریخته 
کشمکش عجیبی بین مغز وقلبم وجود اومده


یعنی اگه یه کیلومتر شمار به من ببندن تا شب میسوزه
از 7 صبح تا 9 شب مشغولم, ولی با این همه مشغله ودرگیری یه لحظه فکرم رو ول نمیکنه
اسیر شدم 
واقعا فکر نمیکردم یه روز اینجوری بشم از یه طرفم همه شرایط ازدواج رو دارم 
ولی مثل چی میترسم
میترسم ازین بار
خیلی سنگینه
ازینورم واقعا فکرم مشغول شده
تا ببینیم سرنوشتمون چطوری میشه

[تاج]

بلند شدن خیلی سخته
ولی بهتر از بلند نشدن هست

هرچی روزا بیشتر میشه وسوسه هم غوغا میکنه
سخت تر میشه
خدایا خودت توان مقابله بده که من توانی ندارم



#یک_راند_دیگر_مبارزه_کن

[عارفه]

گاهی پذیرفتن ها سخت می شوند...
گاهی سخت است بپذیری که کامل نیستی.
بپذیری که اصلا آدم کامل وجود ندارد.
بپذیری هر کسی نقص هایی دارد.
و خودت و نقص های را در آغوش بگیری و از اینکه دیگران از آن باخبر شوند نترسی.
اکنون
 می پذیرم که کامل نیستم.
می پذیرم خیلی چیزها را بلد نیستم. 
می پذیرم هنوز راه درازی تا آدم شدن دارم.
می پذیرم هنوز خیلی چیزها را می توانم از اطرافیان به ظاهر ناقص خودم بیاموزم.
می پذیرم که گاهی خودم را برتر می دیدم و این نقص من بود.
و در این لحظه رها می شوم از باری که داشتم زیر آن له می شدم.

من یک آدم عادیم.
نه چیزی بیشتر، نه چیزی کمتر.
من هم اشتباه می کنم.
من هم گاهی ناامید می شوم.
من هم گاهی دلسرد می شوم.
من هم روزهای بد دارم.
من هم روزهایی دارم که نمی توانم مدیریتش کنم.
من هم...

من هیچ نیستم،
جز آنکه خدایم برایم رقم زده.
خدایا من هیچی نیستم.
تو شاهدی که اگر لطف تو نبود،
اگر هدایت تو نبود،
اگر نشانه های تو نبود،
من هیچ کسی نبودم.
و من همچنان یک بنده تو هستم، مثل بقیه بنده ها.
انسان.
و ناکامل.
و این ارزش مرا کم نمی کند.

[مهدوی]

بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن
کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است

بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزه دار بر الله اکبر است

[ناحلهـ]

یه وقتایی هست 
یه اتفاق هایی میفته
که خیلی شرمنده میشی
خجالت زده گنگ 
و تو 
داری راهو اشتباه میری 
ای کاش ...

[محسنین]

عاشقان پنجره باز است اذان می گویند
قبله هم سمت نماز است اذان می گویند
عاشقان هر چی بخواهید بخواهید خجالت نکشید
یار ما بنده نواز است اذان می گویند
عاشقان وقت وضو شد میل دریا می کنید
آسمان را در کف سجاده پیدا می کنید
امت عشقیم و در محراب مولامان علی
علی علی علی علی
سمت ساقی مجلسی مستانه برپا می کنیم
ما همه تکبیر گویان ما همه ، گلدسته ایم
ما سراسیمه به عشاق دگر پیوسته ایم
تا اذانی می وزد از سینه ای گل دسته ای
ما همه در مسجد چشم تو قامت بسته ایم

[golgoli]

حالا که دارم با ترک این گناه دست و پنجه نرم میکنم باید اینقدر تحت فشار باشم
ندیدی بخاطر همینا شکستم؟
حالا هم به زور خودمو نگه داشتم دارم منفجر میشم ..
ذهنم داره میترکه 
توی نمازم وسواس گرفتم 
خدایا دارم به کجا میرم 
منی که نمازام حتی از اول وقت دیر نمیشد حالا نمازمو ترک کردم
خدایا خودت دیدی چه حالی شدم موقع نماز خوندن
دارم میمیرم از این فشار
این وسواس دیگه چه کوفتی بود سراغم اومد
خدایا نزار غرق بشم 
عاقبت بخیری خیلی مهمه 
اخرم چی میشه ینی؟
کافر میرم از دنیا؟
چطوری در برابر وسواس مقابله کنم ؟
باید بی اعتنایی کنم ولی سخته 
فشار روانیش زیاده 
اضطراب میاره 
از اونور اضطراب باعث گناه میشه
چی همه چی بهم پیچیده اخه !

اومدم یکم بنویسم بلکه ذهنم خالی و آروم بشه
چرا اخه اینقدر تحت فشار و امتحانم اخه یکی دوتا چتد تا با هم؟
الان ینی انتظارت ازم اینه که به مقام شکر در سختی برسم؟
اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم الحمدلله علی عظیم رزیتی...


به قول امام سجاد توی صحیفه ، حالا که قراره توی سختی همونطوری شکرگزارت باشم که تو راحتی و نعمت شکرگزارتم ،پس....

 اللهم ارزقتی شفاعه الحسین یوم الورود
روزیم کن شفاعت حسینت رو در دنیا و اخرت 

خدا اشکامو شمردی مگه نه ؟

بزار برات سجده کنم ...
توفیقشو ازم نگیر ..

[یا باب الحوائج]

هوف
یه روز میاد که دیگه واسه از دست دادن روزهات باید جواب بدی و راه توبه هم نداری چون رفتی اون دنیا
چه زود گذشت 24سال یه اسفندماهی که پر احساس بود هی شکست و هی شکست چقدر تو خودت بودی و زندگی را بازی گرفتی چقدر با خودت جنگیدی چقدر عمر و جوانی این همه موی سفید ..........

[golgoli]

شکستم
شکستی
شکست...

ولی تا کی؟

دیگه خجالت بکش ۲۳ سالته
۹ ساله داری درجا میزنی 
چرا اینقدر رو داری که بازم ته دلت امیده؟
چرا فکر میکنی میتونی ترک کنی؟
جواباشو نمیدونم 

خستم..
بنظرم اینجا همه معنی خستگی رو خوب متوجه میشن 
یه خستگی همراه با حال بد یا حس خلا 
اینکه کی هستی 
میخوای چیکار کنی
نمیبینی چقدر بخاطرش عقب افتادی از دنیا و آخرت ؟
نمیبینی شدی مصداق خسر الدنیا و الاخره بودن !!!!
دست و دلم به کاری نمیره که 
من سالهاست زمین خوردم ...
کجای کار میلنگه؟
روت میشه باز بری در خونه اهل بیت؟
پایی داری که تا اونجا بری؟
نه ...
ولی با دلت میری نه؟
اون دل سنگ و سیاه نشد بس که گناه کردی؟
اخ به اون دل مهر نخورده هنوز؟
زمین خوردی ...
شیطون زمینت زد و هار هار بهت خندید بچه شیعه
بنظرم تنها نکته مثبت وجودم این پرو بودنمه 
خستم
زمین خوردم و در و دهنم خونی 
پاهام شکسته 
بد زمین خوردم ..
انگار زمینگیر شدم 
ولی چرا ول نمیکنی؟
چرا نمیگی نمیتونم و به زندگی با گناه با خیال راحت ادامه نمیدی ؟
نمیتونم میدونی...
زندگی با گناه .. هرگز
تا اخر عمرم شده شکست میخورم اما بازم ..بلند میشم و ادامه میدم 
مگه پات نشکسته بود و زمین نخورده بودی ؟ 

من از شوقش زمین خوردم ..
ولی مولا بلندم کرد
همیشه یاعلی گفتم
علی ، از جا بلندم کرد 

من فرزند ناخلفتم حیدر ..
ادبم کن 

[*بنده پاک*]

گلی عزیز. بزرگترین بزرگترین گناه ها را میگن نا امیدیه
از هر کی نا امید شدی از رحمت خدا نا امید نشو
خدا ما را آفریده خودش پیشمونه و کمکمون میکنه
از شکستت بسی ناراحتم
ولی خوشحالم محکم تر شروع میکنی
میدونم خسته ای 
ولی پشتش را محکم بگیر. نذار ادامه پیدا کنه
روزای اول سخته
محکم باش تا این روزای سخت هم بگذره

[یا باب الحوائج]

وقتی دلت میگیره از گناه هات و میخوای به هر دلیلی گریه کنی مثل یه شیشه میشی که با یک ضربه میشکنه دلت شکسته باشه عیبی نداره
میخوای گریه کنی گریه کن ولی گریه برای گناه خوبه گریه میکنم با خوندن زیارت عاشورا وقتی که میفرماید
اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی

[drift]

امروز یک سر زدم به اهل قبور،
میدونی، دنیا خیلی بی ارزشه، 
سرم پایین بود، چشمم افتاد به قبر همکلاسی دوره دبستانم، که تازه فوت شده، روی سنگ قبرش از‌قول پدرش نوشته شده بود: تو تلخ ترین دوری دوران منی، این دوستم فقط ۳۲ سال عمر کرد،
قسمت تلخ تر، سرم رو آوردم بالا برم چشمم به همکلاسی دیگه دوره ابتداییم افتاد، چند تا گالن آب دستش بود که قبر هارو بشوره شاید کسی پولی کف دستش‌ گذاشت، 
از اون طرف خودم رو دیدم که با مادر پیرم که حتی توان راه رفتن هم دیگه کم کم نداره داریم آروم آروم راه میریم، 
این ها فقط در چشم به هم زدنی گذشت، من که هیچی نفهمیدم کی این همه سال گذشت،
کمی جلو تر قبر یک خانم دکتر تازه گذشته رو‌ دیدم که روی سنگ قبرش از قول همسرش نوشته شده بود: در حسرت دیدار تو آواره ترینم، هرچند که تا منزل تو فاصله ای‌نیست.

خیلی دنیا بی ارزشه، 
ای که دستت می‌رسد کاری بکن، پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

[سفیر بهشت]

کارای دانشگاه همه تلنبار شدن رو هم

[*بنده پاک*]

نمیدونم باید ناراحت باشم یا نه
چند روز پیش دعا میکردم که یکی دیگه پیدا بشه تا با خیال راحت دل بکنه
حالا یکی دیگه اومده
من چیکار کنم؟
ناراحت باشم
حس کینه داشته باشم
یا حس خفت که پذیرفته نشدم
یا اصلا خوشحال باشم که قراره خوشبخت بشه
یا چی؟
نمیدونم اصلا چه حسی داشته باشم. امیدوارم خدا خودش تنهام نذاره. 
احساس میکنم خدا هم ازم بدش میاد. حوصلم را نداره دیگه. خیلی حس بدیه.
خیلی نابودم. خیلی احساس تنهایی میکنم.  
کاش یکی بگه همه اتفاقا یه خواب بود. غصه نخور. همه چی تموم شده

[یا باب الحوائج]

سلام خوب ببیند خداروشکر کنید که دیگه نیست
تنهایی هارا با خدا پر کنید
دوستی قبل از ازدواج کلا پوچه
چند نفر را میشناسین که قبل ازدواج رابطه داشتن و ازدواج کردن
اصلا ایا زندگی خوبی دارن؟