امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

4fvfcja

سلام احسان ، این اتفاقات برای من هم افتاده ، بیشتر مال فشار امتحان هست ،

راه حل سریع
میتونی موقتا چند روز بی خیال بشی و زیاد به امتحان فکر نکنی . یعنی هم درس بخونی و در عین حال هم به درس خوندن و چطوری امتحان دادن فکر "نکنی" .

راه حل اصلی هم اینه خود .. رو ترک کنی خودش که فاصله بیفته ، این فشار ها و درگیری ها بخش زیادش میره و تو طبیعی رفتار میکنی .
و توکل به خدا ، و این که همیشه وجودت رو آروم کنی و ذاتا همه چیز رو آسون بگیری ،

آدم سخت گیر یک ساعت درس هم برای همچین امتحانی به زور میخونه ، ولی کسی که خودش بی فشار و راحته ، از پس هر سختی بر میاد .
.
بچه ها یه تاپیک میخوام بزنم درباره "یاد مرگ "، چون واقعا میتونه یه کمک فکری و مهم برای ترک این گناه باشه ،

و هم این که برای کسایی که غافلن و تلاش نمیکنن فکر کردن به سختی ها ی مرگ و بعدش که ممکنه براشون به وجود بیاد باعث حرکت و تلاش میشه ، و این که به سختی های این دنیا در مقایسه با اون دنیا بخندن .

سید علی قاضی : دو چیز انسان را از غفلت زدگی باز میدارد ،
یکی یاد مرگ
و دیگری یاد اینکه انسان استعداد رسیدن به قرب الهی را دارد .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
(1388 دي 12، 10:18)Poorya نوشته است: به به به به به به به به

داداش تارک اومده 317


آنتی جی جان اعتبار هات درست شد

احسان جان دوست دارم حامیت بشم ولی از یه مسائلی میترسم

از چه مسائلي؟
نكنه از خودم ميترسي؟4fvfcja
خدایا!
اضطراب های بزرگ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن،
لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و
درد های عزیز به جانم ریز.

دکتر شریعتی

به جون داداش Poorya قول ميدم نخورمت.4fvfcja
خدایا!
اضطراب های بزرگ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن،
لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و
درد های عزیز به جانم ریز.

دکتر شریعتی
من یه حرفی داشتم شما که تو این مورد تجربه دارین من وقتی این کارو میکردم که دیگه نمیکنم انشا ا... هر چی حرف تو کانون خوندم یا شنیدم به کل از یادم میره لطفا یه جایگزین هم معرفی کنین ورزش وقت گیره برام یه سریا میرن دنبال سیگار که ترک هم میکنن اما فکر کنم سیگار بد تره !!!
منتظرم ...............
Khansariha (134)
هدف حد نداره !
مرز و سد نداره !
-------------------------
PeOpLe WiTh GoAls Succeded, Because ThEy KnOw WheRe ThEy Are GoInG
سلام بچه ها317
از همه ممنونم 41
اول از همه ؛ از تنهای عزیز که anti_j رو ریفرش کرد
مرسی تنها جان::::41
بعد هم از پوریا جون317 و پلن جون 317 و آقا مجتبی عزیز 317 و بی نام عزیز که 317 که اعتبارمو برگردوندن::::41
مرسی از همه بچه ها
البته فکر کنم قبلا اعتبارم 6 تا بود .............حالا مهم نیست! مهم اینه که سایت دوباره راه افتاده و همه بچه های با اراده کانون هستن.......به افتخار همه بچه های کانون::::::41
مرسی از همه
تشکر
داش مجتبی 3pac جان با شماست جوابشا بده

--------------------------------------------------------------------------------------------
داش مجتبی کوشی ؟؟؟!!!!
هدف حد نداره !
مرز و سد نداره !
-------------------------
PeOpLe WiTh GoAls Succeded, Because ThEy KnOw WheRe ThEy Are GoInG
4fvfcja

جایگزین که نباید حتما لذت جسمی باشه !!

دیگه همه قبول دارن مثلا لذت این که تو ببینی ترک کردی خیلی بیشتر از خود ارض.. هست ، وقتی واقعا از عمق وجودت احساسا افتخار میکنی که بازم تونستی یکی از مشکلات زندگیت رو بر داری ، میتونی به جای فکرای منحرف به این چیزا فکر کنی ، تا مصمم تر و محکم تر بشی و ایمانت به توانایی و تسلطت بیشتر باشه

لذت های جایگیزین دیگه به نظر من :
یا مثلا لذت و شیرینی ایمان وقتی از صحنه ای میگذری ،
لذت درک حضور خدا
لذت مناجات با خدا و تضرع و احساسا ذلت و تسلیم در برابر اون ،
لذت کار خوب ، نیکی به پدر و مادر ، لذت بخشش
لذت بزرگواری
لذت فکر کردن به این که زندگی جاوید داری ، و میتونی بهتر از این ها بسازیش

اینها و خیلی چیزها که تو قبلن چشیدی ، و برای هر لحظه ای کاری از این کارها وجود داره که ما انجامش بدیم (به جای این کار کثیف)و بیکار نباشیم .

اینها لذت هایی هستن که واقعا جایگزین میشن چون تو رو از خود ارض.. دور میکنن .
42

میگم پروژه بازگشت مهدی 69 به کجا رسید؟
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
مجتبی جان مرسی از توجهت اینا واسه من سخته خدایی من اگه حضور خدا رو درک میکردم غلط میکردم اینکارو بکنم اما تلاشمو میکنم مرسی ولی بازم میگم سخته یه حرفیم باید اعتراف کنم من چندتا دی وی دی رو نگاشون نکردما ولی دورشون هم ننداختم !!!!
متاسفانه
هدف حد نداره !
مرز و سد نداره !
-------------------------
PeOpLe WiTh GoAls Succeded, Because ThEy KnOw WheRe ThEy Are GoInG
.

منم درک نکردم ، اما فکر کردن به همین که بدونی هست هم خوبه
........................................................................................

پرتشون کن توی سطل آشغال

حتی وجودشون هم خطرناکه !!

من هم چند تا فیلم نگه داشته بودم ، روز عاشورا بود ، نفهمیدم چم شد داشتم میرفتم طرفشون ولی رفتم و همشون رو سر به نیست کردم ،
تو مایه های پاین و این ها بود خیلیم جدید بود ، گفته بودم به پسر امم برام فیلم بریز رفته بود از اینها ریخته بود !!دیگه غلط بکنم بش بگم ، من بعضی وقتها با همین سینمای ایران هم مشکل پیدا میکنم چه برسه به این فیلما !!4fvfcja .
.
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
چشم اونم به خاطر تو دوست خوبم یکم باید با خودم کلنجار برم البته فیلم هالیوودی زیاد دارم و نمیتونم بزرام کنار اما اینا که گفتم از اوناست دیگه خودت میدونی سعی میکنم بزارم کنار خدایا مارا تنها نذار !
Muscularvarzesh41Khansariha (48)317Khansariha (134)17
هدف حد نداره !
مرز و سد نداره !
-------------------------
PeOpLe WiTh GoAls Succeded, Because ThEy KnOw WheRe ThEy Are GoInG
سلام

به به اينجا چه تغييري كرده.

امضاها عوض شده ،كاربران جديد اومدن.

همه ي مديران محترم خسته نباشيد.41


منم خوبم،يعني عاليمMuscular.

مطمئنم شما هم موفق خواهيد بود و البته هستيد317.

مواظب خودتون باشيد.

دست رز زرد گلم درد نكنه و مديران عزيز ديگه

دست تنهاي با وفااااااااااااااااااااا ، تنها خيلي ... نميدونم تو اين معرفت رو از كي به ارث بردي بازم به هوراcheshmak .
سلام
خوبین؟
دقت کردین...؟؟؟
جالبه ها ....خیلی هم جالب....
اینکه تا کانون نبود هممون کلی گله و شکایت میکردیم که چرا کانون نیست و
سیل دلتنگی و غصه بود که از هر طرف سرازیر بود....حالا کجا مهم نیست...مهم روان بودن سیله...cheshmak

اما حالا که کانون باز شده ....
بیشتر شبیه خانه ی متروکه تا کانونی که اگه یه روز نمیومدم توش
باید 5 صفحه درد دل میخوندم و کلی پست جدید و کلی خبر تازه....

هی هی هی هی ..... دلم برای اون حال و هوا تنگ شده....53258zu2qvp1d9v
__________________________________________________________________
«لیلی» خانم و آقای «تارک»

_شما خودتون صاحب خونه اید ..زشته ما بخوایم خوش آمد بگیم..اما.._

خیلی خوش اومدین...سر افرازمون کردین ....

باور کنین کانون به کسایی مثه شما که
خوشبختانه و شکر خدا تونستنن ترک کنن نیاز شدید داره...

تجربه هایی که شما دارین خیلی کار گشا میتونن باشن..
الان تازه وارد زیاد هست اما قدیمیها و کسایی که بالای یک سال هست که ترک کردن
انگشت شمارن...
میدونم گرفتاری ها زیادن ....
اما اینم بگم که با برنامه میشه به عنوان یه عمل دوستانه
لااقل توی حمایت و کمک به تازه واردها کمک کنین...

خلاصه که :
هم اکنون نیازمند یارییتان هستیم..


موفق باشین ...یا علی.4fvfcja
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

ای بابا ... چرا این همه وقت کانون بسته بود ... نگفتید ما کار دست خودمون میدیم 4fvfcja
خواستن توانستن است
سلام
من اصلا"یادم نمیاد از کی شروع شد.همه بچگی من با این عادت بود شاید الآن بیشتر از 10 ساله که بهش اعتیاد دارم میگم اعتیاد چون فقط زمان هایی که تحریک میشم این کارو نمیکنم.بوده زمان هایی که عصبی و ناراحت بودم و این کارو کردم یعنی عمدا"خودمو تحریک کردم.3-4 سالی هست که فهمیدم این عادت چیه و ... بچه که بودم مامانم که منو می دید دعوام می کرد،کبریت می آورد و میگفت که دستاتو می سوزونم ازم قول می گرفت که دیگه این کارو نکنم من نمی دونستم دارم چی کار میکنم اما خوب می دونستم که دارم کار اشتباهی می کنم چون احساس گناه داشتم به مامان قول می دادم،قسم می خوردم که دیگه اون کارو نکنم.اما... اما نمی شد.به همون اندازه که این کارو کردم به همون اندازه هم تصمیم به ترک گرفتم.من دختر خوبی بودم خدا دوستم داشت خیلی زیاد چقدر خوشبخت بودم که کنارم بود.خوب درس می خوندم آروم بودم همه چی داشتم اما حالا...حالا هیچی ندارم. 1 سالی هست که زیاده روی کردم دیدم که خدا رفت دیدم که از کنارم رفت ازم خسته شد حق داشت خدا بهم لطف می کرد اما من بهش ظلم می کردم.من چه کردم با خودم؟دیگه آروم نیستم عصبی ام بی حوصله ام رابطه ام با دیگران خیلی خوب نیست شک می کنم به همه چی.اعتماد به نفس ندارم به شدت ناامیدم.دیگه خوب درس نمی خونم دیگه نمی تونم روی چیزی تمرکز کنم دیگه خوب نیستم.خدا رو ندارم،رویایی ندارم،امیدی ندارم،انگیزه ای ندارم،هیچی ندارم،داغونه داغونم روحم آب شده تو این غم به شدت خسته ام.چه دردی می کشم لحظه هایی که برای هزارمین بار خودم رو به اجبار ...
چه زجری می کشم وقتی برای هزارمین بار ذهن ناپاکم تخیلات زشتی رو به هم می بافه. خدا رو می دیدم و حالا نمی بینم.روزهایی داشتم که خدا رو با همه وجودم حس می کردم حالا چه طور تحمل کنم این روزها رو بی خدا.
بیشترین رکورد من 10 روز بود اون 10 روز انگار تو بهشت بودم.
وضع بدی دارم الآن خیلی خستم خیلی زیاد خسته از این همه تکرار گناه.قلب من بی خدا شده دلم خدا رو می خواد.دلم خدا رو می خواد.دلم خدا رو می خواد.
این کانون و اعضاش برای من آخرین امیده.
چقدر مردن خوب است
چقدر مردن،
-در این زمانه که نیکی
حقیر و مغلوب است-
خوب است
سلام به همگی

راستش نظرم عوض شدش ، میخوام دوباره از نو با کانون شروع کنم

هر کاری هم بخواین من در خدمتم

کانون نیومدن فایده ای نداشت ، اومدنش قطعا بهتر بود

البته واقعا رو فرم نیستم ولی میخوام یه جهاده اکبر حسابی کنم

من زود ناامید میشم و دست از تلاش برمیدارم

از شکست خوردن میترسم ولی ترس از شکست خودش عامله شکسته

خیلی دوست دارم کارهایی رو که دوست دارم انجام بدم

میخوام فریاد بکشم و هرچی غم و اندوه دارم بریزم بیرون

بشم همون آقا کیانی که دوست دارم باشم

پس هر کی پایست و میخواد همراهیم کنه هم یه فریاد بکشه4fvfcja

تویه ساله جدید میخوام از نو خودم رو بسازم


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان