امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

به نظر من لازمه که مادرتو برای چند لحظه تنها بذاری فکراشو بکنه...

شاید بتونه باهاش کنار بیاد

منم وقتی راهنمایی بودم وقتی که مامانم فهمید رفتم سایتای بد تا یه هفته با من حرف نزد

تو این یه هفته داشتم به فکر خودکشی میوفتادم

ولی داداشم گفت برو براش یه گل بگیر
به دست و پاش بیوفت....

منم این کارو کردم وبعد از چند روز جواب داد....
:s:
waiting for the end...
الان شما می دونید که باران چی رو به مادرش گفته؟
سلام عزیز دل سها..
من قول نمیدم آرومت کنم...اما قول میدم تا آروم شدن پیشت بمونم...

عزیزم حالا که گذشته ...مامان ناراحت شدن... الان نه غصه تو فایده داره نه زمان به عقب بر میگرده..
بهتره که با خودشون حرف بزنی...
53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

فقط یه چیز کوچولو...
مطمئن باش حرف زدن اونم با یکی مثه مامان تا حد خیلی خوبی بهترین راهه...تو همه چیز...53258zu2qvp1d9v

انشاالله که مامان هم آروم میشن و کمکت میکنن تا تو هم بخندی...4fvfcja

موفق باشی..یاعلی.41
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

ممنونم
مشکل من اینکه تو همه چیز با مامانم مشورت میکنم 4fvfcja
اینجوری میشه دیگه...
ممنونم که نوشته های پرت و پلام و خوندین و جواب دادین..

شماها بهترینین
خوشا باران و وصف بی مثالش
من اصولا به بابام مشورت میکنم و تا حالا مشکلی هم پیش نیومده....53258zu2qvp1d9v
به من میگن چی17Khansariha (134)

..
.
.
.
..
.
.

.
..
.
.
گل پسر بابا4fvfcja
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

یکی جواب منو بده
بفرما
جواب چی رو بدم17
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

شما می دونید باران چی رو به مادرش گفته؟
نه4fvfcja424fvfcja42
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

نه بابا من کاری ندارم اصلا هم نمی خواستم بدونم ولی اینا یه طوری حرف می زدن انگار فقط من بیخبر از همه جام!
ادریس...با همون بی خبریت ممنون که اومدی..

شماها بهم دلگرمی میدین.
حالم خیلی بد بود اما الان پر از انرژیم..

شکر خدا

راستی ادریسسسسسسسسسسسسس...
روزم از ساعت 5و نیم بعد از ظهر شروع شد

بزن اون دست قشنگه رو 41414141
خوشا باران و وصف بی مثالش
من معمولا تو خونه تنهام و اگه هم تنها نباشم خونمون اونقد بزرگ هست که راحت یه جایی تنها شم!
و معمولا وقتی تنها میشم دیگه رفتن تو جمع و از این جور کار ها زیاد واسه آدم مهم نیست و بعدش ....................13131313131313131313131313
منم اینطوری بودم ولی کامپیوترم رو به اتاق خواهرم منتقل کردم که دیگه دست از پا خطا نکنم4fvfcja4fvfcja

(بیشتر مشکلاتی که من داشتم با کامپیوتر بود53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

پوریا چه زود رفت بی بی؟Khansariha (134)
از اعضای قدیمی کانون بود......
حتما پسر با حالی بوده53258zu2qvp1d9v


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان