1389 ارديبهشت 4، 7:20
چند روزی است که پسری در کانون دیگر از همه ی پست ها تشکر نمیکند
چند روزی هست که پسری در کانون دیگر به همه جا سر نمیزند
چند روزی هست که پسری در کانون دیگر از دست باران حرص نمی خورد
چند روزی هست که پسری در کانون دیگر با بچه ها نمیگوید و بخندد
چند روزی هست که پسری در کانون...
آه
اینکه چرا پوریا یهو اینجوری شد و نمیدونم
از بعد از قضیه ی اون کفشه "تو پروفایلش بود گمانم"
هر چند به من گفته بود که یه روز میاد توی دوددل و هر چی از من تو دلشه رو میگه..آخه دلش از من خیلی پره
باور کنید اگه بیاد اینجا بهم فهش بده خوشحال ترم تا اینکه اینجوری سکوت کرده///
کسی هست که به باران کمک کند!؟ :(
خوشا باران و وصف بی مثالش