امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

من فکر میکردم الان که برم کانون هیچ کس نباشه

ولی الان میبینم که چه خیال خامی داشتم....

بچه ها شما خواب ندارید؟؟!!!1744337bve7cd1t81
:s:
waiting for the end...
دیشب غمی به بزرگی دنیا روی قلبم سنگینی می کرد

هیچ وقت انقدر به حال خودم دلم نسوخته بود

همیشه از این شعر خوشم میومد که میگفت: "بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد"

تازه دیشب فهمیدم که از اساس این شعر مشکل داره

خب اگه قرار باشه چشم رو کور کنیم

خوب زبونمون رو هم ببریم

دستمون رو قطع کنیم تا دیگه هیچ کار خلافی انجام ندیم

یاد این سخن رسول الله افتادم که می فرمایند:"بهشتیان رو مشتی لنگ، کور و شل یافتم."

خداییش که از اسلام ناب محمدی هیچ چیزی نفهمیدم (خودم رو میگم)

توی کانون همش به فکر این بودم که چطور خودم رو از جاهایی که تحریکم میکنه دور کنم

در حالی که اگه توی اون شرایط قرار میگرفتم و میتونستم خودم رو کنترل کنم موفق می شدم نه اینکه کلا نرم توی این محیط ها و...... بعدش هم بگم ترک کردم

من برام خیلی خیلی عجیبه خدا راه حل به این راحتی برای ماها گزاشته بعد خودمون می گردیم که چطور بتونیم به نیاز طبیعی ای که پاسخ مناسب هم براش وجود داره، پاسخ پیدا کنیم

فکر کنم کمی خنده دار باشه.....

واقعا برای خودم متاسفم که راه راه رو گم کردم

این فقط و فقط یه درد دل بود
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

موافقم !! اما یادت باشه یه سری محیط ها کمتر کسی می تونه پشت سر بذاره پس از اونا دوری باید کرد !!
هوشیاری غمه بزرگیه
ببین اگه میخای اسلام بفهمی باید 40سال درس بخونی!!!

ولی اگه میخای اسلام رو عمل کنی باید از همین الان شروع کنی...

ما همه به دنبال عمل کردن به اسلام هستیم

گنده تر از ما هم نتونستن اسلام رو بفهمن
فقط یه عده ی معدودی مثل امام خمینی(ره) ویا علامه طباطبایی میتونن اسلام رو کامل بفهمن
:s:
waiting for the end...
سلام دوستان
طرف حرفهام به ققنوس عزیزه
از بزرگترین غم هایی که ادم میتونه داشته باشه
دوری از عزیزش هست
دوری از عشقش
که من خودم یکی از اون ادم ها هستم
دیگه اینفدر داستانم رو تعریف کردم
فکر کنم تمام دوستان ماجرای منو میدونن
همیشه این غم روی قلبم سنگینی میکنه
اما به این فکر تا کی ..........
تا کی میخوای اینطوری باشی
اگه قراره به همین راه ادامه بدی ایون بدون که سالها میگذره
و این غم ها و مشکلات با تو میمونه
این یه مرگ تدریجی
چرا.....
دوستان یه خورده خودتونو تکون بدین
یه خورده طرز فکرتون رو عوض کنید
سعی کنید افکار مثبت هم داشته باشید
به چیزهای خوب فکر کنید یه خورده به زندگی خود امید رو تزریق کنید
به خدا دنیا همش افکار خودمونه
خودمون میتونیم کاری کنیم که شاد باشیم خودمون میتونیم کاری کنیم که غمگین باشیم
کاری نداره ما حداقل ده ساله یاد گرفتیم که منفی فکر کنیم
همیشه غمگین باشیم
کاری نداره بشینید یه جا به یه چیز غمناک فکر کنید ببینید
چی به سرتون میاد انگار همینطور غم و قصه و مشکل از اسمون برای شما میباره

اما به چیزهای خوب فکر کنید انتظارم نداشته باشید سریع مشکلتون حل بشه
اما به مرور غم و غصه هاتون به شادی تبدیل میشه
اینو بدونید که فقط مرده ها هستن که مشکل ندارن
بچه ها من یه جوری شدم 42

دیگه وقتی این کار رو میکنم زیاد ناراحت نمیشم!!!

13
رضاااااااااااااااااااا:smiley-yell:
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است

زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟

زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛

زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...


راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13:

بلههههههههههههههه :smiley-yell:

4fvfcja
(1389 ارديبهشت 15، 11:46)hosein نوشته است: ببین اگه میخای اسلام بفهمی باید 40سال درس بخونی!!!

ولی اگه میخای اسلام رو عمل کنی باید از همین الان شروع کنی...

ما همه به دنبال عمل کردن به اسلام هستیم

گنده تر از ما هم نتونستن اسلام رو بفهمن
فقط یه عده ی معدودی مثل امام خمینی(ره) ویا علامه طباطبایی میتونن اسلام رو کامل بفهمن

خوب مشکل اصلی من اینه که حتی اسلام رو نمیشناسم چه برسه به اینکه بفهمم

تازه برای همین عمل کردن هم حداقلش شناخت درست لازمه

واقعا نمیدونم چه کتابی میتونه کمکم کنه

قرآن که قربونش برم فقط میخونم و اصولا نمیتونم بفهممش


(1389 ارديبهشت 15، 12:20)ایلیا نوشته است: سلام دوستان
طرف حرفهام به ققنوس عزیزه
از بزرگترین غم هایی که ادم میتونه داشته باشه
دوری از عزیزش هست
دوری از عشقش
که من خودم یکی از اون ادم ها هستم
دیگه اینفدر داستانم رو تعریف کردم
فکر کنم تمام دوستان ماجرای منو میدونن
همیشه این غم روی قلبم سنگینی میکنه
اما به این فکر تا کی ..........
تا کی میخوای اینطوری باشی
اگه قراره به همین راه ادامه بدی ایون بدون که سالها میگذره
و این غم ها و مشکلات با تو میمونه
این یه مرگ تدریجی
چرا.....
دوستان یه خورده خودتونو تکون بدین
یه خورده طرز فکرتون رو عوض کنید
سعی کنید افکار مثبت هم داشته باشید
به چیزهای خوب فکر کنید یه خورده به زندگی خود امید رو تزریق کنید
به خدا دنیا همش افکار خودمونه
خودمون میتونیم کاری کنیم که شاد باشیم خودمون میتونیم کاری کنیم که غمگین باشیم
کاری نداره ما حداقل ده ساله یاد گرفتیم که منفی فکر کنیم
همیشه غمگین باشیم
کاری نداره بشینید یه جا به یه چیز غمناک فکر کنید ببینید
چی به سرتون میاد انگار همینطور غم و قصه و مشکل از اسمون برای شما میباره

اما به چیزهای خوب فکر کنید انتظارم نداشته باشید سریع مشکلتون حل بشه
اما به مرور غم و غصه هاتون به شادی تبدیل میشه
اینو بدونید که فقط مرده ها هستن که مشکل ندارن

ایلیا جان من به حرف هایی که زدی ایمان دارم

خودم دقیقا میدونم که منظورت چیه

صبر کن تابستون بیاد

کنکور رو که دادم بعد میبینید که چقدر قشنگ تکنیک های موفقیت رو براتون میگم

بازم ازت ممنونم

یادآوریه بس به جا و به موقع بود
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

افرین
ققنوس جان شما خودت استادی
اما یه اشتباه داری
اونم تعیین زمانه
داری هدفتو عقب میندازی
بزار تابستان بیاد من این کارو میکنم
بعد از اون
بزار کنکور بدم این کارو میکنم
بعد از اون
بزار کلاس ها م شروع بشه
این بزرگ ترین اشباه همه ما هست
که خودموم انجام میدم
و به نظرم بخاطر اینه که اعتماد به نفس واقعی(اعتماد به نفس به معنای واقعی) رو نداریم
دوستان خوبم اگه خواستین معنا ی اعتماد به نفس رو بهتون میگم
البته با اجازه اساتید و دوستانی که خودشون اینکاره هستن
ما اول باید بدونیم اعتماد به نفس چیه
دوست عزیز این تصمیم رو یهویی که نگرفتم

نمیدونم چیزایی که شما از تکنیک های موفقیت میدونید چقدره

ولی اونی که من میدونم حدود 40 ساعت برنامه ی زنده است و تایپ کردنش برای من توی این شرایط اصلا مقدرو نیست

ایشاا... نیمه دوم تیر یه تاپیک با همین اسم میزنم بعد میبینید که قضیه چقدر پیچیده و زمان بر هست

در مورد زمان کاملا باهات مخالفم

هدفی که زمان نداشته باشه مثل چکی میمونه که تاریخ نداره و هیچ وقت وصول نمیشه

راستی منظورت از اینکه هدفم رو عقب میندازم چیه؟
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

اره درسته
یکی از نکاتی که در راه هدف باید در نظر گرفت زمانه
اما منظور منن از زمان این بود
که خودتون شرطی نکن
نه در مورد این موضوع بلکه تمام موضوع ها
من اینکارو میکنم به شرطی قبلش مثلا کنکور رو داده باشم
یا اول باید کنکور بدم تا بعد بتونم اینکارو بکنم
مطمئنا بعد یع مانع دیگه جلو راه ادم سبز میشه
البته بازم میگم من در این مورد ادعایی ندارم
فقط چند تا کتاب خوندم
و ممکنه تو جمله هام یه اشتباهاتی وجود داشته باشه
اما در کل مطلب رو از خودم نگفتم
از نکته هایی که تو کتاب ها خوندم گفتم
به هر امیدوارم بتونم کمک کنم
فقط همین
(1389 ارديبهشت 15، 15:43)رضـا نوشته است: بچه ها من یه جوری شدم 42

دیگه وقتی این کار رو میکنم زیاد ناراحت نمیشم!!!

13

رضا به نظر من تا زیاد ناراحت نشیم و از این کار بیزار و متنفر نباشیم ترکش امکان نداره (البته نظر منه)17

سعی کن ناراحت بشی53258zu2qvp1d9v


هميشه خواستني ها داشتني نيست، هميشه داشتني ها خواستني نيست . . .

اگه بهت بگم من برای 30 سال آینده برنامه زندگیم رو ریختم شاید باورت نشه ولی چیزی که هست خیلی وقت ها شرطی میشه

و البته این شرط ها نه تنها کافی نیست بلکه لازم هم هست و این شرط ها به مسیرت جهت میدن


مثلا فرض کن کسی که میخاد در سال 1400 دکترای فیزیک بگیره باید اینطور پیش بره

کنکور>>لیسانس>>فوق>>دکترا

تازه همین که من نوشتم خیلی ناقصه یعنی باید زمان تعیین کنه که دقیقا امسال باید چه گرایشی از فیزیک و در چه دانشگاهی قبول بشه و باید برای تک تک درسهایی که میخاد توی کنکور بده برنامه ریزی کنه تا در نهایت و بعد از سپری کردنه تک تک مراحل موفق با اخذ مدرک دکترا در سال 1400 بشه

خوب اگه دقت کنی این ها خودشون یه جور شرطه

مثلا به شرطی دانشگاه فلان، رشته ی فیزیک قبول میشی که متوسط درصد های درسهات بالای فرضا 50 بشه و الی آخر...

من فکر میکنم که منظور شما هم این بوده که وقتی تصمیم به انجام کاری گرفتی به تعویق نندازیش و در آن واحد انجامش بدی و الا مقاومت هایی(به قول خودت مشکلات) به وجود میاد که در برخی موارد به این منجر میشه که شخص کلا از رسیدن به هدف (نه خاسته) منصرف بشه.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان