امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

محمد هستم خسته عزيزم

به هر حال نظرات متفاوته، ضمن اينكه از نه گفتن سروناز خانم خوشحالم و خدا رو شكر ميكنم كه افراد با اراده تو اين كانون هستن و من با وجود اين افراد حس قدرتمندي انسان در مقابل شيطان رو در قلبم پيدا ميكنم، باز هم از دوستان چه موافق و چه مخالف ممنون هستم كه به نظراتم توجه كردن
************************یار این عبد مضطر تو هستی ******* مهربانتر ز مادر تو هستی************************

امیر حسین خان
ان شاا... زود خوب می شی Khansariha (46)
درسته که حال و حوصله خوبی رو نداری
اما من چند وقت پیش تو شرایط تو بودم
با اینکه حال و خوصله نداشتم ولی همش هی قرآن و کتاب و .... می خوندم 4fvfcja
یه کارایی هست که می تونی الان بکنی که بعدا ممکنه حسرتشو بخوری 53258zu2qvp1d9v
1744337bve7cd1t81من تازه فهمیدم تصادف کردیییی
ایشاالله هرچه زودتر خوب بشیییی
خدا بهت رحم کرده !
مواظب باش پسر جان حالتو بدتر از اینی که هستی نکنیا42
بچه ها من دندون عقلم کامل در نمیاد هی هر از گاهی یه کم در میاد همش درد می کنه
دیوونم کرده
از غذا افتادم
و همش خوابم
دندووونمممممممم
من مامانمو می خواااامTears
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است

زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟

زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛

زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...


راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13:

سلام هورا جان امیدوارم که هر روز بهتر از دیروز باشی
به این فکر کن که همین روزا کامل در میاد و دیگه از درد خبری نیست.varzesh
1744337bve7cd1t81Tears یعنی من حرف بدی زدم!1744337bve7cd1t811744337bve7cd1t81
اما من از هیچ کلمه ای محرک استفاده نکردم .
فقط خواستم بگم در عین شکست میتونیم پیروز بشیم1744337bve7cd1t81
TearsTearsباشه ... حالاکه پیروزی و تجربه خوب من برای کسی شااااااااااااااااید عامل شکست بشه ... میرم تا کسی ضربه نخورهTearsTearsولی من اصلا منظورم اینا نبودکهTearsTears
:13:
دلا دیدی که خورشید از شب سرد ، چو آتش سر ز خاکستر برآورد
زمین و آسمان گل رنگ و گلگون ، جهان دشت شقایق گشت از این خون
نگر تا این شب خونین سحر کرد ، چه خنجر ها که از دلها گذر کرد
ز هر خونِ دلی سروی قد افراشت ، به هر سروی تذروی نغمه برداشت
صدای خون در آواز تذرو است ، دلا این یادگار خونِ سرو است
میخویم یه هدیه به سروناز بدیم بابت اینکه تونسته حال شیطون و حسابی بگیره
هر کس موافقه بیاد اینجا 317
خوشا باران و وصف بی مثالش
سلام سلام سلام...
داشتم فکر میکردم چقدر لذت بخشه که آدم تو پارک حسابی بازی کنه و بدو ه... عین یه بچه ی 10 ساله شیطنت کنه
به مامان بزرگای توی پارک با صدای بلند سلام کنه و تو دلش بگه حالا که مادر جون من از دنیا رفته و من کلی دلم براش تنگه چه ایرادی داره اینا بشن مامان بزرگ من
به بابای پیر پارک سلام کنه و یه صبح بخیر با یه لبخند بزرگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بزنه
اینکه روی لبه ی سنگ فرشای پارک راه بره و بعد کلی تلاش کنه تا تعادلش و از دست نده تا مجبور شه پاش و روی سبزه ها بزاره...
چون فکر میکنه سبزه ها زندن و اگه پاش و روشون بزاره جوونشون و میگیره...واوووووووووووووووووووووووووووو...
بعد از اینکه با کلی تلاش نمی افته بخنده
اینکه وقتی داره می دوه به مهندس پارک بلند سلام کنه و کلی ازش تشکر کنه و جیغ جیغ راه بندازه که کلی تشکر که پارک اینقدر خوشگله
و اینکه در حال قدم زدن 2 تا پروانه ی سفید دور و برش بچرخن !"خیلی رمانتیک شد ها..." خوب چه کنیم دیگه ما اینیم...
وقتی داره از پارک در میاد تمام تلاشش و بکنه برای اینکه سنگا رو یکی در میون رد کنه و بچه های دبیرستانی نگاش کنن و با خودشون فکر کنن چقدر بچس !!!
بعد ازاینکه از پارک در میاد در حال شلنگ تخته انداختن دوست مامانش ببینتش و ... !!!
و بعد باز در یه صحنه ی دیگه که اصلا تو حال خودش نیست و داه به همه ی این اتفاقات فکر میکنه باز یکی دیگه از دوستای مامانش ببینتش و تو چهره ی خانمه بتونی تعجب و ببینی...
بعدشم بیای خونه و کلی با مامانت بخندی که خداامروز و به خیر بگذرونه...
و در حالی که میای تا ان چیزا رو بنویسی یهو فریاد مامان بلند شه که تو خجالـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت نمیکشی؟!!!!!!!!!!!!!
کفش و کیف و عینک و ساعت و لباس و لیوان آبت و نیمخوای بزاری سر جااااااااااااااااااااششششششششششششش.. گمانم مامیم فقط خودم و نگفت
هه هه هه...
به قول کتابچه ی اس ام اس ! صبح که از خواب بیدار میشی میتونی بگی سلام خدا جوووووووووووووووونم...یا بگی وای خدایا باز صبح شد – انتخاب با شماست

حالا منم به شماها میگم..
روز عالـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی داشته باشید فینگی ها و جینگلی ها-لیدی ها و جنتلمن های عزیز..
خوشا باران و وصف بی مثالش
باران؟
تو واقعا این کارارو کردی؟
واقعا؟
منم می خواااااااااام
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است

زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟

زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛

زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...


راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13:

نه پوریا این روش ماله تو نیست که براردر من !!4fvfcja

شما باید وایسی سر چارا تسبیح بچرخونی و هر کی دیدی خوش تیپه بهش گیر بدی 4fvfcja
هوشیاری غمه بزرگیه
من همه ی این کارا رو تقریبا هر روز میکنم با یه کم, کم و زیاد
دقت کنید میرم پارک برای پیاده روی..
مامیم میگه امروز باز چی شد !؟
تازه چند روزیه پام زخم شد و خون میاد..Tearsبرای همینم وقتی از پارک میام خونه مجبورم تو خونه لی لی کنم تا لباسام و عوض کنم و برم پام و بشورم..
اینجاش و دوست ندارم چون مامیم بد جوری حواسش بهمه 4fvfcja در رفتنی در کار نیست..
چون در صورت اغماض شهادت رو شاخشه..53258zu2qvp1d9v

هورا جان تو هم از این کارو بکن چه ایرادی داره
فقط مثل من بهت نگاه میکنن...که این دختره بزرگ بشو نیست 4fvfcja
خوشا باران و وصف بی مثالش
پوريا جان از اينكه زود قضاوت كردم از شما و همه دوستان معذرت ميخوام
************************یار این عبد مضطر تو هستی ******* مهربانتر ز مادر تو هستی************************

این چیزای دخترونه که چیزی نیست
یه بار با من بیاین بیرون
دفه دوم اگه التماستون هم کنم شاید نیاین 4fvfcja
مگه تو چیکار می کنی شاهد؟
باران جونم من همین روزا می بینی عروس شدم !!! نمی تونم بچه بشمممم Tearsالبته بذار ازدواج کنم بعدش با شوهرم دو تایی بچه می شیم مثل تو4fvfcja
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است

زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟

زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛

زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...


راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13:

ما رو ببین آمدیم این جا که ببینیم، هورا از چی ناراحته و اینا ... 4fvfcja

باران خانم اگه ازدواج نکردید اینو پیشنهاد نمی کنم 4fvfcja

حالا من از این دختر بازی ها (بازی های دخترانه) خوشم نمی آد، ولی کلا خوبه که آدم رها باشه، من فکر می کنم این جوری باشم، کلا راحتم، و سعی می کنم از طراوت مثلا پارک ها لذت ببرم، البته الان یکم ناراحتم، و اون از بی کاریه ...

بچه ها من از بهمن (و بلکه قبلش) نتونسته بودم تا این جا بیام، 18 روز رو می گم، تو عید فکر کنم تا 16 رفته بودم، یه پست توی بخش چطور شد که خواستید بزنید و نزنید گذاشتم دوست دارم بخونید، خیلی جالبه به نظر خودم 4fvfcja

به امید امیدوار بودن ...
ادریس جان دیگه ازین کارا نکن
چرا؟
البته تجربه ی خودمو میگم و نمی خوام تلقین منفی کنی به خودت یا فکر کنی تو هم مثل من خواهی شد !
اما می خوام بگم بهتره کلا نری سمت این چیزا
من بعد از صد و خورده ای روز ترک ، یه سایت به طور اتفاقی توی سرچ کردن باز شد که توش مطالب بدی داشت(تازه عکس و ... نبود !)
منم هیچ حسی نسبت بهش نداشتم
حتی خوندمش !
و بعدش یه مقداری حتی بدم اومد ازش
خوشحال بودم که تحریک نشدم و کار بدی نکردم
حتی بهش فکر هم نمی کردم
تاااا 2 هفته بعد !
نمی دونم چه مرگم شد که یهو تمام مطالبی که خونده بودم جلوی چشام رژه می رفتن و من هیچ کنترلی بهش نداشتم
یعنی فکرم از کنترلم خارج شد و همون مطلبی که بی تاثیر بود داشت تاثیرشو روم می ذاشت
و من بعد از 100 رووووز شکستمTears
خیلی دردناک بود
مسخره تر از این نمی شد بشکنم !
هنوزم که هنوزه باهاش درگیرم...
و اون مطلب باعث شده تمااام فکرایی که به زور از ذهنم خارجشون کرده بودم همشوووون برگردن به مغزم
و حالا کارم سخت تر از قبل شده...
Tears
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است

زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟

زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛

زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...


راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13:



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان