درد دل های شما

[eshtiagh]

اون موقع حدودا ۱۱-۱۲ سلام بود

به نظرت آدم کی‌ بزرگ می‌شه؟؟؟؟

[نیما-رستگار]

وقتی همسر اختیار کند!

[آقای فراسی]

خدایاااا !
حس میکنم فاصلمون یه دنیاست ، پس انتها نداره

مگه نمیگن تو خیلی نزدیکی ؟
مگه نمیگن تو به قدر درک و فهم من کوچیک میشی ؟

چرا پس اینطوری شدم ؟

مگه نگفتی دلم رو به تو بسپارم ؟!!!!!

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

شکرت .

بعضی وقتها ماها خدا رو گم می کنیم!!! خدا هست ها! ما گمش می کنیم!
درست میشه ان شا الله آرمان جان

سلام
بازم درددل و سها و کانون..!
امیدوارم خدا بهمون توان بده تا بهش نزدیک بشیم..و چشم بینا؛ تا فاصله ای که داریم رو درست تشخیص بدیم..

موفق باشین و شاد..
یاعلی.

دنیای بدی شده متاسفانه! دیگه الان خیلی وقتها جواب خوبی رو با خوبی نمی دن! ولی خوب با همه ی این حرفا بازم باید سعی کنیم که خوب باشیم! البته از حقتون دفاع کنید در کنارش! می گن حق گرفتنی است نه دادنی
ان شا الله که به خیر و خوشی میگذره

---

ااااااااااااااااااااااااااااه
از غم و غصه حالم داره بهم ميخوره خستم :smiley-yell:
دلم ميخواد تا اخر دنيا بخوابم
فقط بخوابم
چرا اينقدر ادما خودخواهن؟
چرا فقط حرف خودشونا قبول دارن؟
چرا يكم به اطرافشون نگاه نميكنند ببينن بازم ادم هست فقط خودشون نيستن
كاش ادما بيشتر مراعات هما مي كردند

دیگه!
زندگی اینه!!

البته امیدورام شما هم از دید اونا نگاه بکنید!!! (البته اگه نکردید!) بعضی وقتها ما خودمون یه کم خودخواهیم که هیچ اجازه ای به دیگران نمی دیم! (البته بگم چکاوک خانم. اینا رو کلی گفتم ها! چون من که اصلا خبر ندارم چی هست. گفتم از این دید هم بررسی کنید! ناراحت نشین)

---

[quote=\'eshtiagh\' pid=\'90158\' dateline=\'1309956540\'

به نظرت آدم کی‌ بزرگ می‌شه؟؟؟؟
[/quote]

دستم بره تو جیب خودم!

[هما بانو]

وقتی همسر اختیار کند!

معلومه آتیشتون خیلی تنده!

[chika]

اقا هادي درست ميگي
كلا من چند روزه قاطي دارم همه چيز يه گره كور شده بايد خودم بازش كنم
البته فقط براي خودم
بايد با خودم كنار بيام و قبول كنم كه اين قضيه حل شدني نيست بايد باش ساخت

[Alireza 68]

سلام

من تو این جمع کانون کاره ای نیستم و درست نیست تو بحث بین مدیریت دخالت کنم

ولی فکر کنم این بحثا به صورت عمومی ادامه پیدا نکنه بهتره مخاطب من دو طرف بحثه یک طرفه قضاوت نکنین

صلوات بفرستین و تمومش کنین لطفا



..................

یا مالک

[hoooman]

خدايا خيلي دلم گرفته، دوباره دارم اسيرش ميشم. اصلا حس خوبي نيست. خدايا كمكم كن. چي كار كنم. زندگيم داره مختل ميشه. بچه ها احتياج به هم صحبت ناشناس دارم. كمكم كنيد. هر وقت نااميدي وجودمو ميگيره اسيرش ميشم. مي خوام از ناراحتي گريه كنم. خداااااااااااااااااااااااااااااااااا

[سها]

سلام
اول یه نکنه

یه نکته هم واسه مخاطب خاص بگم:
گل منگولی .. من با تو نیستم ها !!! این یکی دیگه اس!
(واقعا ببخشین که دیگه خیلی شخصی شد!)

برای رفع ابهام :
این قسمت با من بود و شاید هم همش

نه..
من نه این قست رو با شما بودم.. نه بقیه نامه رو..!!
آره حق میدم که این برداشت رو بکنین چون مقارن بود با حرفهای ما.. اما بدون شک اشتباه شده!

و
فکر کنم این توضیح برای اینکه علت شکست سکوتتون تغییر بکنه کافیه..

جواب درد دل رو هم نمیدونم چی بگم..!میدونم ها اما خب ترجیح میدم نگم..
امیدوارم آقای سلام جواب بدن!
(فقط اینکه بی انصافی میکنین!)

ممنونم..
یاعلی.

[سها]

سلام

ولی سکوت پوریا چه موقع شکسته میشه چقدر تحمل رفتار غرض ورزانه و کینه توزانه رو میتونه داشته

بهتر نیست شما که معایب گذشته و کهنه افراد رو مدام گوش زد می کنید کمی هم به این فکر کنید که معایب شما هم برای کسی مثل من پوشیده نیست ولی من مثل شما نیستم میدنم که هیچ کسی بدون عیب و خطا نیست و نیاز به یادآوری نیست

*این دومین باره!یه بار دیگه هم مطرح شد!
*من با شما رفتار غرض ورزانه داشتم؟؟هیچ وقت تو برخوردهای من تندی دیدین؟؟ بی ادبی یا بی توجهی؟منصف باشین.. تمام تلاشم این بوده که اگر خدایی نکرده اصطکاکی هم ایجاد میشه بروز نکنه!
*من عیب کی رو گوشزد کردم؟! من چی کار دارم به عیب آدما!!بابا من خودم کلی کار دارم هنوز..!
*یه جوری میگنی انگار من با سازمان سی آی ای ارتباط دارم! اختیار دارین که تذکر بهم بدین..با شیوه های صحیح!
و فرمودین هم که هیچ کی بری از اشتباه نیست..مهم تلاشه که در جهت ترمیم باشه!

ثانیه ای دقیقه ای ساعتی روزی من از فرط عصبانیت و اینکه از حالت نرمال به دور بودم حرفی زدم که درخورد و شایسته من و اون دو مدیر نبود
اون پیام هم هنوز دارن اگه خواستید بدونید من چی گفتم ایشون با کمال میل به همه نشون میدن چرا ؟ تا چهره واقعی من برای همه مشخص و معلوم بشه

این شد عامل و مانع و سلاحی در برابر من
*‌هنوز دارمش چون تموم نامه هامو هنوز دارم..
اما اینکه ممکنه نشون بدم دلیلیش حرف شما نیست..اگر هم نشون بدم به خاطر اینه که چیزی که بچه ها نمیدونن بدونن! و اگر قراره قضاوتی بشه بشه!
(هر چند که اون موقع اینو میگفتم الان دیگه لازم نیست!)
و از طرفی دقیقه و ثانیه و اینا؟؟ بااین حساب شما دست کم چند بار حالت آنرمال داشتین..(صرفا برخورد با خودم منظورم نیست ها!کلی میگم!)

حرف من این هست که
1چرا کانون رو ملک شخصی خودتون میدونید ؟ چرا فکر میکنید توی قسمتی از کانون سهمی دارید ؟
2چرا کسی که مشتاقانه و خالصانه درخواست میکنه دست رد به سینه اون فرد میزنید با اینکه تمام شرایط رو داره ؟
3چرا مانع پیشرفت میشی مگه خودت روزی یه کاربر ساده نبودی ؟
4چرا منافع خودت رو اول در نظر میگیری تو که مدیر ارشد هستی چرا حاضر نیستی از خودت بگذری ؟
5چرا مدیریت رو توی انحصار خودت گرفتی ؟
6چرا یه فرد غریبه رو به عنوان مدیر فنی قرار میدین و بهش اعتماد دارید در صورتی که شناختی ندارید ؟
1خوبه من تو پست قبلی اشاره کردم که به هیچ وجه کانون ملک شخصی من نیست! سهم من فقط تو خدمت کردن!
2چون یه بار آزموده شده.
3شما اوج پیشرفت رو خیلی بهتر از من طی کردین..نموندین.. من بی تقصیرم!
4منفعت؟؟؟؟ کدوم منفعت؟؟ این نگاه شما رو داره نشون میده ها! دقت کنین! از خودم بگذرم چی کار کنم؟!
5غیر از من شش تا مدیر دیگه هم هست هفتمی هم تو راهه و تعداد زیادی سرپرست.. این انحصاره؟!
6غریبه با کانون.. اما آشنا توی نت.. در ضمن غریبه با کانون به خاطر اینکه لااقل دلم نسوزه! و از طرفی اینکه قرار کاری باشه!با مشخصه ها و محدودیت هاش!


توی جامعه بزرگتر اگر نگاه کنیم میبنیم که یک نفر تصمیم گیرنده امور نیست حتی رئیس جمهور برای تصویب به اجرای قوانین باید به مجلس مراجعه کنه اونجا نمایندگان تصمیم میگرن که این کار نفع یا ضرر جامعه هست

شما چطور این حق رو به خودت میدی که برای کانون و آینده کانون به تنهایی تصمیم بگیری چطور این اجازه رو به خودت میدی ?????
وقتی معیار ها صحیح باشن تصمیم گیری آسونه.. از طرفی مدیریت کانون مدیریت اسلامی هست..
اتفاقا من به مشورت کردن زیاد نقد میشم گاهی! دوستان مدیری که با فکر و تا حد زیادی صحیح انتخاب شدن مشاور های خوبی ان..
و نیاز سنجی و بررسی احتیاجات نیازی به بوق و کرنا نداره..هر تصمیمی هم که گرفته بشه بر این اساس ها خواهد بود.

یادمه توی مدیریت گفتم اینجا تصمیم باید با رای جمع و همفکری هم انجام بشه حتی میتونیم مدیر کل هم عوض کنیم میدونی مدیر کل چه عکس العملی نشون داد ؟!؟!
منو از مدیریت خلع کرد (این قسمتی از حرف های ناگفته من بود)
مدیر کل شما رو به جهت انتقادتون خلع نکردن.. به خاطر چیز دیگه بود..!
در ضمن ایشون توضیح دادن که شیوه مدیریت اسلامی هرمی هست.شما توجه نکردین..



خیلی ها بودن که بیشتر از تو برای این کانون زحمت کشیدن ولی هیچ وقت این رفتار رو نداشتن

نمونه کامل و جامع مدیر کل باران یا بی نام :13:

خیلی باعث ناراحتی ایشون شدم ولی هیچ وقت با من این رفتار رو نداشتن هیچ وقت از من کینه ای به دل نگرفتن (یه لحظه اشک توی چشمام جمع شد)
توی هر شرایطی منو تحمل کردن
هیچ وقت به من تهمت نزد هیچ وقت منو بازخواست نکرد هیچ وقت منو محدود نکرد هیچ وقت از روی حسادت با من برخورد نکرد
فقط محبت و مهربونی دیدم انشاا.. اجرتون با امام زمان و هر کجا هستین موفق باشین
*بدون شک خیلی ها زحمت کشیدن و الان وظیفه منحفظ اون زحمتهاست.. و اجر گذاشتن و قدر دونستن!
*چه رفتاری؟! جوری صحبت میکنین انگار من دارم طلب کاری میکنم؟!!
*فرمودین بی نام عزیز.. کی بیشتر از شما با ایشون صحبت کرده؟! حتی همین حالا که یه ساله از کانون رفته؟!! کی هنوز ازش مشورت میگیره؟! درد دل باران پیشه کی بود؟!
*کینه چیه؟؟! باز به پست قبل اشاره میکنم.. من اعتراف کردم که خیلی برام مهمه هیچی نمونه تو دلم و رو این مسئله خیلی تمرین کردم.. پس هی تکرارش نکنین..حتی همون موردی هم که به بهانه اش اون پست رو نوشتم الان برام حل شده است.. تموم شد رفت!
*تحمل کردن.. خیلی چیزه خوبیه؟! اونم تو مدیریت؟!
*من تهمت زدم؟؟پناه بر خدا!
*بازخواست شدن یکی از اصول کار هست.. مگه میشه همینجوری هر کی هر کاری بکنه؟! اصلا سنت الهی اینه.. وقتی ما یه چیزی داریم در قبالش باید جواب پس بدیم..
*مگه خوبه محدود نبودن؟ پس سلسه مراتب چی؟؟ توی هیچ سیستم مدیریتی خاصه اگر دینی باشه کسی رها نیست! ده روز نشده که من به تمام مدیرها پیام دادم و خواستم که خودشونو محاسبه کننن.. این یعنی اینکه به فکر جواب باشن..
*حسادت هم که از اون حرفاست!! من رو چه به حسادت؟؟ اصلا حسادت به چی؟ که مثلا دسترسی ها زیاد باشه یا کم؟؟
لازمه بدونین که از نظر من دسترسی مسولیته.. و هر که بامش بیش برفش بیشتر!! مگه من خلم نسبت به زحمت پارو کردن حسادت کنم؟!
*ان شاء الله که باران جان هر جا هست خوش باشه و سلامت..

نمیخوام خودمو به کسی یا جایی تحمیل کنم ولی از حرف های ناحق و کذبی که در مورد من زده شده ناراحت هستم

نه خانم نه آقا من نمیخوام جای تو رو بگیرم این عنوان کاربری که بهش تکیه کردی من میتونم توی یک هفته بدست بیارم نمونش رو هم توی انجمن شبانه روزی نشون دادم
فقط میگم جایی هم به من بدید من توانایی و شرایط رو دارم چرا به من فرصت نمیدید ؟؟

واقعا اون روز نه تنها قلبم بلکه خودم از درون شکسته شدم (حالا نمیخواد عارفانه صحبت کنی)

دوباره امشب مدیر کل رو کمی تحریک کردم تا با من حرف بزنه ولی لب به سخن نگشود

ولی من دوباره روی درخواستم هستم و عقب نشینی نمیکنم
و امیدوارم از روی احساسات دوباره تصمیم نگیرید

اگه هنوز هم نفهمیدید درباره چی صحبت میکنم این موضوع برمیگرده به درخواست من برای برگشت به مدیریت

باور و پذیرفتن این حرف ها رو به عهده خودتون میزارم

به ازای هر غلط املایی یک کارت شارژ جایزه میدم

*حرف ناحق و کذب؟؟ آقا انصافتو شکر..!!
کی و کجا شنیده من در مورده شما نا حق گفته باشم؟؟؟من نهایت یکبار با یه بنده خدا کمی درد دل کردم که اونم به غلط کردن افتادم..و خودتون در جریانین و حلالیت خواستم.. و یکبار هم جواب سوال یه دوست رو دادم.. همین!
*من به هیچی تکیه نکردم مگر لطف خدا.. و وظیفه ای که دارم..
یکبار اون قبلا ها هم گفتم اگر شما مدیر کل هم بشین هیچ نفع و ضرری به حال من نداره.. من اینجام تا دینمو ادا کنم..
*خوش به حالتون که میتونین یه هفته ای مدیر کل بشین..به من چه؟!
*در مورد فرصت و اینها هم ان شاء الله تحریک هاتون نتیجه بده و مدیر کل نظرشونو بگن..(من یه بار گفتم!)

*غلط املایی نه .. اما غلط نگارشی داشتین..یه دونه هم غلط تایپی!

ترجیح دادم بگم...!!!

در پناه خدا..
یاعلی.

[m.amin]

با تشکر از شفاف سازی شما
ولی اجازه بدیم که بقیه هم صحبت کنند نشه مثل انتخابات ریاست جمهوری ...

[سها]

سلام
آقا امین این که مناظره نیست.. یا جدل!!
آقا پوریا فرمودن که خطابشون به کیا هست و خب انتظار جواب هم حتما از این اونا دارن دیگه..
از طرفی درد دله.. نه پرسش و پاسخ.!

البته این به معنی این نیست که بگم هیشکی هیچی نگه(نگین سها دیکتاتوره!).. اما خب کسی هم که بخواد بگه..آخه چی بگه؟!
دیگه خودتون میدونین..

یاعلی.

[m.amin]

البته قبول دارم جای این بحث ها اینجا و در جمع نیست ولی وقتی موارد مدیریتی در جمع گفته میشه باید به طور شفاف تا آخرش را بگید وگرنه باعث ابهاماتی در مورد طرفین در ذهن خوانندگان می شود باز هم به خود شما مربوط میشه و به ما ربطی نداره .
حرف من اینه یا مسائل مدیریتی در جلسات مدیریتی حل بشه و به بیرون نفوذ نکنه و اگه کرد تا آخرش شفاف گفته بشه
در ضمن اگه دوست دارید می تونیم تو میزگرد کانون براتون مناظره رو در رو بذاریم

[نیما-رستگار]

سلام

دیگه این بحث ادامه پیدا نکنه!

دوستی رو بچسبید که عشق است!

[m.amin]

کاری نکنیم که دوستی هامون تبدیل به کینه بشه

[هما بانو]

من فکر میکنم اتفاقا خیلی حرفا باید زده بشه اینطوری که سکوت کنیم که دوستیمون به

کینه تبدیل نشه درست نیست باید حرفامون رو بهم بزنیم و به طرف مقابل اجازه دفاع بدیم