امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

من دیگه خسته شدم
بس که چشمام بارونیه

پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم

بسه جنگ بی ثمر برای هر زیاد و کم
[تصویر:  thumb_HM-2013366757605124351372966757.6976.jpg]
نقل قول: وقتی احساس می کنم تو زندگی و یا در مقابل مشکلات کم می یارم
از خدا می خوام که مرگ رو نثارم کنه چون فک می کنم خیلی قشنگ باشه تو اون لحظه بمیری وقتی از دنیا سیری.
چون وقتی تو اوج خوشیات مرگ می یاد سراغت واست دلچسب نیست چون اون لحظه به لذتات فک می کنی نه به مرگ
چند لحظه قبل منم دیدم دیگه نمی تونم و زورم به این همه زور روزگار نمی رسه گفتم خدایا مرگی بهم بده که لذت مرگو بچشم

خدایا بسم دیگه ...
سلام عزیزم..
تو از کجا میدونی مرگ برات خوبه؟!

یه چیزی بگم..
ببین .. ماها باید حتما یه سری مراحل رو طی کنیم.. مثه پاس کردنه واحد های درسی..برای رسیدن به مدرک و رشد..

این واحدها بخش عمده اش برای دنیا تنظیم شده.. و استاد راهنما و دانشگاه و همه چی هم معلومه..
خب یه عده میتونن و پاس میکنن.. یه عده قلیل..!
برای بقیه هم یه بخشهاییش تو مسیر هایی که بعد از دنیا طی میکنیم جبران میشه وجون دادن.. قبر.. برزخ.. قیامت.. جهنم!

چاره و گریزی بجز پاس کردنه واحد ها نیست!
استاد رضایت به رد شدنه شاگردش نمیده..شان شاگردش رو میدونه.. اصلا برای رشد آوردتش..53258zu2qvp1d9v

این که میگم قصه نیست..!
چرایی خلقته ماست یه جورایی!

حالا اینکه تو میگی خدایا ببرم.. یعنی داری فرصت خودتو از بین میبری!
یعنی داری به استاد و کلاس و درس بی توجهی میکنی.. شاگرد تنبل میشی..

عزیزه دلم ..
هرچی هم تلخ.. هر چی هم سخت.. جز درسه ته..!
با قشنگی بهش نگاه کن.. به همنشینی با استاد فکر کن..

صبور باش..
توکل کن..
و توسل..

ان شاء الله همه چی حل میشه..
یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

ما هميشه فرصت هامون را ناديده ميگيريم هميشه فكر ميكنيم درست ميگيم هميشه واسه تلاش و باورمون حد و مرز ميذاريم وقتي كم مياريم از قلبمون مايه ميذاريم
اما هميشه راه حل دو قدم اونورتره بايد ياد بگيريم اين دوتا قدما بر داريم نذاريم همه چيز خراب شه با جا زدن هيچي حل نميشه فقط راه دورتر ميشه و تا اون مسئله را ياد نگيريم بازم توي زندگي اتفاق ميفته
اين درسا من گرفتم تجربش كردم وقتي به مشكل ميرسي حلش كن جا نزن چون دوباره عين همون اما به يه شكل ديگه اتفاق ميفته و ما باز توي گردونه زندگي ميچرخيم
بچه ها تا جوونيم تا هنوز قدرت تصميم گيري داريم بايد قوي برخورد كنيم
ما نبايد خودخواه باشيم و به خودمون فقط فكر كنيم
نسل اينده را ما بايد بسازيم اونا نبايد مشكلات ما را داشته باشن چون مشكلاتشون چيزاي ديگس پس اين لطفا در حقشون بكنيم و خودمون قوي باشيم پر از باور باشيم تا نسل ايندمون بتونه درست شكل بگيره
يا علي
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
سلام دوباره

سمیه خانم اینو بخونین

[sub]کودکی که آماده تولد بود ...[/sub]
[sub]کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از پرسید می گویند که فردا مرا به زمین [/sub][sub]می فرستی اما[/sub]
[sub]من به این کوچکی و ناتوانی چگونه می توانم برای زندگی آنجا [/sub][sub]بروم؟خداوند پاسخ داد از میان[/sub]
[sub]فرشتگان بیشمارم یکی را برای تو در نظر گرفته ام[/sub][sub]ا و در انتظار توست و حامی و مراقب تو خواهد[/sub]
[sub] بود.[/sub][sub]کودک همچنان مردد بود و ادامه داد : اما من اینجا در بهشت جز خندیدن و آواز و [/sub][sub]شادی کاری [/sub]
[sub]ندارم.[/sub][sub]خداوند لبخند زد:فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد [/sub][sub]زد تو عشق او [/sub]
[sub]را [/sub][sub]احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.[/sub]
[sub]کودک ادامه داد:من چطور می توانم بفهمم که مردم چه می گویند در حالی که [/sub][sub]زبان آنها را[/sub]
[sub] نمی دانم؟ [/sub][sub]خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو زیباترین وشیرین ترین واژه هایی راکه [/sub][sub]ممکن [/sub]
[sub]است بشنوی [/sub][sub]در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد [/sub][sub]خواهد داد که چگونه صحبت[/sub]
[sub] کنی. [/sub][sub]کودک با ناراحتی گفت: اما اگر بخواهم با تو صحبت کنم چه کنم؟[/sub]
[sub]و خداوند برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دستهای تو را در کنار [/sub][sub]هم قرار خواهد داد و [/sub]
[sub]به [/sub][sub]تو می آموزد که چگونه دعا کنی .[/sub]
[sub]کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام در زمین انسانهای بد هم زندگی [/sub][sub]می کنند؛ چه کسی [/sub]
[sub]از[/sub][sub] من محافظت خواهد کرد.[/sub]
[sub]خدا گفت فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش هم [/sub][sub]تمام شود.[/sub]
[sub]کودک ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که نمی توانم تو را ببینم غمگین [/sub][sub]خواهم بود. [/sub]
[sub]خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت [/sub][sub]خواهد کرد، اگر چه من همشه [/sub]
[sub]در کنار تو هستم.[/sub]
[sub]در آن هنگام، بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین به گوش می رسید. کودک[/sub][sub] می دانست که [/sub]
[sub]بزودی [/sub][sub]باید سفر خود را آغاز کند. پس سوال آخر را به آرامی از[/sub][sub] خداوند پرسید: خدایا، اگر باید هم اکنون[/sub]
[sub] به [/sub][sub]دنیا بروم لااقل نام فرشته ام را به [/sub][sub]من بگو. خداوند او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات[/sub]
[sub] اهمیئت ندارد ولی [/sub][sub]می توانی او را مادر صدا کنی ...[/sub]
[sub]دوستان ببینین میتونین از این کلمه بگذرین
[/sub]
[sub]سمیه خانوم این کلمه براتون آشنا نیست[/sub]
[sub]انشاءلله روزی هم نوبت خانومهای کانون میشه که مادر بشن[/sub]
[sub][/sub]
[sub]..........................[/sub]
[sub]یا الله
[/sub]
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


اوه خداي منTears
عليرضا واقعا قشنگ بودTearsTears

مادرTears
[تصویر:  final%201.png]
[تصویر:  size_550x415_Kids.png?1320708461]
آسمانیها مهربانند
اگر باور نداری
دستت را به آسمان بسپار
تا دلت بارانی شود
چه جرم كرده ام اي جان و دل به حضرت تو
كه طاعت من بيدل نميشود مقبول
[تصویر:  nasimhayat.png]
[color=#32cd32]
علیرضا واقعا قشنگ بود
هم این پستت
هم پست صفحه ی قبلت ( اون روایت و اون آیات )

مرسی

فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً

به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)
من یه درد دل دارم
آخرین باری که یه نفر تو انجمنمون ثبت نام کرد 5 روز پیش بود !
همین الآن20 تا مهمان تو سایت هستن ولی چرا هیچ کدومشون عضو سایت نمیشه ؟
چرا هیچ کس به راه ترک قدم نمیذاره ؟

فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً

به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)
اونوقت چرا بسته شده؟
ظرفیت تکمیله؟
...
سلام...این اولین روزیه که اومدم توی این بخشKhansariha (8)
من اینکارو از 6 سالگی شروع کردم! از همون اول کلی وسیله های جالب میساختم...خیلی چیزارو کشف میکردم اما این نمیدونم چطوری کشف کردم!
برای آروم شدنم اینکارو میکردم....وقتی 13 سالم که شد خواستم اینکارو بکنم متوجه شدم یه چیزی از بدنم خارج میشه....تازه اونجا فهمیدم من تمام این مدت چکار میکردم!
معنی جنسیت رو تازه فهمیدم
همینطوری ادامه دادم....زندگیم با اون پیش میرفت...درسم خیلی خوب بود
همیشه شاگرد اول...اما یواش یواش عقب موندم....استرس اومد سراغم....
عاشق یه دختری شدم که عاشقم نشد و تنها موندم...
تا به حال خودمو داغون کردم...
خیلی چیزارو بلدم بسازم...مثل ب$م$ب و خلاصه هرچیزی که بگید
دیگه خسته شدم از شکست...میخوام یک بار موفقیت رو تجربه کنم
خیلی چیزارو بدست آوردم....اما خوشحال نمیشم چون هنوزم اسیرم...
با خوندن یک سری مزخرفات و دروغ توی اینترنت میرم سراغش....
اشتباه...اشتباه...اشتباه...
دیگه نه...
وقتشه شروع کنیم برای زندگی جدید...به همه ثابت میکنم که کی هستم...با اینکه کسی کمکم نکرد اما خدا هست
برای موفقیت تلاش میکنم
Khansariha (8)
احسنت آرش جان
احسنت [تصویر:  t.gif]
به این میگن اراده
ماشاالله[تصویر:  t.gif]
ان شاالله اول از همه به خودت ثابت میکنی کی هستی
در مورد این دروغ ها هم الآن یعنی وقتی که آرومی قشنگ بشین بهش فکر کن و یه نتیجه ی قاطع بگیر ، نتیجه ای کاملا منطقی ، نتیجه ای که میدونی درسته
وقتی که نفس قلقلکت داد که این کار اشکال نداره و درسته با اون نتیجه ی درست و منطقی که قبلا گرفتی بزن تو دهنش [تصویر:  d.gif]
امید و توکلت به خدا باشه
ما هم ان شاالله این جا سعی میکنیم کمکت کنیم

فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً

به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)
(1390 تير 22، 22:37)سها نوشته است:
نقل قول: وقتی احساس می کنم تو زندگی و یا در مقابل مشکلات کم می یارم
از خدا می خوام که مرگ رو نثارم کنه چون فک می کنم خیلی قشنگ باشه تو اون لحظه بمیری وقتی از دنیا سیری.
چون وقتی تو اوج خوشیات مرگ می یاد سراغت واست دلچسب نیست چون اون لحظه به لذتات فک می کنی نه به مرگ
چند لحظه قبل منم دیدم دیگه نمی تونم و زورم به این همه زور روزگار نمی رسه گفتم خدایا مرگی بهم بده که لذت مرگو بچشم

خدایا بسم دیگه ...


حالا اینکه تو میگی خدایا ببرم.. یعنی داری فرصت خودتو از بین میبری!
یعنی داری به استاد و کلاس و درس بی توجهی میکنی.. شاگرد تنبل میشی..

عزیزه دلم ..
هرچی هم تلخ.. هر چی هم سخت.. جز درسه ته..!
با قشنگی بهش نگاه کن.. به همنشینی با استاد فکر کن..

صبور باش..
توکل کن..
و توسل..

ان شاء الله همه چی حل میشه..
یاعلی.
باشه من می شم شاگرد تنبله اما اون خطاهای دیگرون رو نمی تونم ببخشم من بعضی موقعه ها خیلی دل سنگ می شم نمی تونم له شدنمو ببینم اون کسی که منم له کرد خدا حقمو می گیره ازش .
دیگه گله ای ندارم می خوام چشاماموببندم بعضی از خطا های روزگار رو نبینم فک کنم ندیدن بهتره .
(1390 تير 23، 13:59)Pourya نوشته است:
(1390 تير 23، 13:50)توبه18 نوشته است: من یه درد دل دارم آخرین باری که یه نفر تو انجمنمون ثبت نام کرد 5 روز پیش بود !
همین الآن20 تا مهمان تو سایت هستن ولی چرا هیچ کدومشون عضو سایت نمیشه ؟ چرا هیچ کس به راه ترک قدم نمیذاره ؟
این مثلا درد دل بود 4fvfcja[b]خب بپرس تا جوابتو پیدا کنی4fvfcja[/b] ثبت نام موقتا بسته شده از طرف مدیر ارشد اگه باکس ثبت نام باز بشه همه در راه ترک قدم میگذارند 4fvfcja




1744337bve7cd1t811744337bve7cd1t811744337bve7cd1t81

چرا اونوقت؟
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

(1390 تير 23، 15:46)سمیه نوشته است: نمی تونم له شدنمو ببینم اون کسی که منم له کرد خدا حقمو می گیره ازش .

قانون عمل و عکس العمل!
بدی نخواهیم برای کسی ها cheshmak (فک نکنی نفسم از جای گرم بلند میشه! )
خدا که خودش صاحب حق ِ هیچ حقی رو که الکی پایمال شده بدون جواب نمیذاره و این قانون طبیعته ،
اما کاش بفهمن که حقی که ازشون رفته به خاطر چی بوده !
خودت رو اذیت نکن سمیه این غافله عمر تند میگذرد و به پایان خواهد رسید، عجله نکن بذار به سلامت برسه به مقصد.
[تصویر:  23e325e16617.png]
[تصویر:  nasimhayat.png]



الهي، من به حور و قصور ننازم، اگر نفسي با تو پردازم از آن هزار بهشت مي‌سازم.
الهي، مي‌پنداشتم كه ترا شناختم، اكنون آن پنداشت و شناخت را در آب انداختم.
الهي، همه شاديها بی ياد تو غرور است، و همه غمها با ياد تو سرور.

اِلـهی.... وَرَبّی.... مَنْ لی غَیْرُکَ ...
الهی ... حالا دیگه من و تو و عبدَک ... (:
سلام آقا امیر حسین
باکس فعلان به این دلیل بسته شده که تعدادی از اعضا که خودتون میشناسینشون و بن شده بودن با اکانتای جدید میومدن وایجاد مزاحمت میکردن برای خانومهای کانون فعلان باکس بسته شده
فکر کنم یکی از دلایش این باشه

...............
یا مستعان
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


سلام

آقا علی رضا اینکه یه شیوه موقتیه...

این طوری که نمیشه تا همیشه باکس رو بسته نگه داشت... یعنی فکر می کنید اون ها فراموش می کنن این کار و اومدن به اینجا رو؟ دیگه برای این که این حرکت نشون داده بشه و اگر هم باید اقتدار و مخالفت قطعی سایت با اون ها در این قضیه نشون داده بشه هم و اینکه آگاهی کامل به این قضیه پیدا کنن، دو سه روزی حتما کافیه چون دیگه بیشتر از اون فایده ای نداره و این حرکت نمی تونه برای همیشه و پایدار باشه...


ما که نمی تونیم این همه آدم رو که می تونن وارد سایت بشن تو یه روزای خاص محروم کنیم از عضو شدن...
و به خاطر همین باز بمونن از این جایی که آماده شده برای اینکه از این همه عذاب رها بشن...
این تقریبا اتفاقه و اینکه آدمی به اینجا اتفاقی سر بزنه همیشه پیش نمیاد که بخوایم این امکان رو ازشون بگیریم...


به خاطر 2 نفر چندین آدمی که می تونن...


فکر نمی کنم این دلیلش باشه... احتمالا مشکل دیگه ای وجود داره و شاید این یکی از دلایلش فقط باشه و حتما منطقیه و سها خانم مطمانن با یه دلیل محکم این تصمیم رو گرفتن و ...

بهتره منتظر خودشون باشیم تا خودشون زودی بیان و ... 53


53

تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش 

خواهی دید که آن لحظه هرگز فرا نخواهد رسید...

53

[تصویر:  bwgc4a4v29tlqllozxqq.jpg]
[تصویر:  nasimhayat.png]


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان