امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

(1388 خرداد 4، 16:03)mahdi نوشته است: کلا وقتی انسان به یه چیزی خیلی علاقه داشته باشه،اگه یه نفر بیادو از اون چیز بد بگه
براش قابل تحمل نیست،واین موضوع درمورد همه آدما صادقه
من به رز زرد حق میدم که ناراحت بشه،
اما بخشش از بزرگانه،شما کوتاه بیا داداش رز
داداشی اسمت خیلی قشنگه،من که خیلی دوسش دارم


سلام آقا مهدي دوست خوبم
فقط به خاطر تو كوتاه اومدم . . . 317
خوشحالم كه تو و خواهر xxx از اسمم خوشتون اومد .
دم همتون گرم . . .
خداحافظ
cheshmak
(1388 خرداد 4، 13:58)تارك نوشته است: ...

سلام، طوری نیست، کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
نمی دونم چه طوریه، گاهی همین طوری می گیره. (دل رو میگم)
اما تنهایی بد نیست، یکی می گه به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
(اینا رو دیروز به خودم گفتم، نه این که بخوام خدای نکرده نصیحت کنم!!!)
(1388 خرداد 4، 13:58)تارك نوشته است: این عهدم با عهدای دیگم فرق داره

317
در مجلس خود راه مده همچو منی را .. کافسرده‌دل افسرده کند انجمنی را

سه ایکس ، بی نام ، نیما
شماها دلخوشی های من هستید
ممنون از نظرات قشنگتون

بعضی مواقع حس می کنم برای اینکه بتونم بهتر عمل کنم باید با خودم خلوت کنم
خدای نکرده دال بر بی احترامی نذارید
ولی خب منم نیاز دارم تجدید کنم حضورم رو
دلم نمی خواد مثل کسایی که اینجا بودن و الان فقط اسمی ازشون مونده باشم
اونایی شکست دادن و شکستن!
ادمین ، یکبار برای همیشه ، مسعود22 و خیلی های دیگه که الان باید حسرت اینو بخوریم که
کاش بودن

از وقتی خودمو شناختم فهمیدم که مشکلاتم رو فقط با توکل به خدا و تلاش می تونم سامان بدم
و غیر از اون هیچ

برای همین روزایی که بهم می ریختم سعی می کردم با تنهایی تو خودم حلش کنم
مرد آنست که در کشاکش دهر .. سنگ زیرین آسیا باشد

هیچکس از پیش خود چیزی نشد// هیچ آهن خنجر تیزی نشد// هیچ قنادی نشد استادکار// تا که شاگرد شکرریزی نشد


مهدی، مجتبی، پارمیدا، رز زرد
از شمام بخاطر تشکراتون ممنون
امید که می گن همین شمایید دیگه
خدا حفظتون کنه
دیری است که دعاهایمان »ندبه« شده است و هر صبح جمعه مشعل چشم های ما با زلال اشک روشن می شود. و من در کوچه های سرگردان »غیبت« تو را می جویم شاید مرا به میهمانی نگاهت بخوانی.
...«ღღ
کویر وجودم در انتظار باران ظهور توست
ღღ»...
[تصویر:  14a5beeb2cd5ff.gif]
در مجلس خود راه مده همچو منی را .. کافسرده‌دل افسرده کند انجمنی را
این بیت اشتباه به شدت....

در مجلس خود راه بده همچو منی را....که بی نام کند خوشحال هر افسرده دلی را4fvfcja
حالا درست شدSmiley-face-cool-2

هر جا هستی شاد و خوشحال باش
برگشتی باید با دست پر بیای هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااcheshmakKhansariha (48)
خوشا باران و وصف بی مثالش
(1388 خرداد 4، 14:17)رز زرد نوشته است: سلام مهدي
فقط به خاطر تو پست رو تغيير دادم.
اما يه چيز ديگه هست آخه مگه مي شه خداوند عزيز گلي رو خلق كرده باشه بعدا باعث نفرت و انزجار ميان آدما بشه
مگه مي شه ؟ نه نمي شه خداوند گلي را آفريد كه مردم اونو به هم هديه بدن -با اون گل زندگي كنن - عشق كنن
به نظر من firebird دوست خوبم : دو رنگي علامت نفرت و انزجار هست نه رز زرد به اين قشنگي كه من خيلي خيلي دوسش دارم . طرز فكرتو نسبت به مخلوقات خدا عوض كن . از دست منم ناراحت نشد.
كلا آدم هاي خودار.... زود از كوره در مي رن و زود عصباني مي شن.
ان شالله كه درست مي شه . . .
چرا شما اینقدر زود جبهه گیری می کنید؟!
من اینو از یکی از اینایی که ادای عاشقی رو در میارن شنیدم(همین قضیه رز زرد) وگرنه من حتی عاشق گل رزم و برای شما لازم بدونی که من حتی یکی از جالبترین گیاهایی که دوست دارم کاکتوسه پس تا اونجا که می دونم دیدم نسبت به زندگی خیلی مثبته!


چند کلوم هم با تارک جان

جناب تارک اولا خوب می دونم که قضیه غیبتت الکی هستش و نمی تونی تحمل کنی و حتما این پست ها رو میای می خونی!
دوما: بنده خدا شما ترک کردی اونم با یه شروع خوب اونوقت الان دچار بحران روحی شدی ، افسردگی گرفتی و مطمئن باش اگه مجموع این دو تا با هم ادامه پیدا کنن به نا امیدی ختم میشن و نا امیدی همون بی ایمانی و در نتیجه بر میگردی سر خونه اول .
من خودم یکی از درب و داغون ترین های سایتم ، هیچ تا حالا از خودتون پرسیدین که این یارو که این همه پست می زنه چرا یه دفعه حتی جرات نکرده به تاپیک مسابقه سر بزنه؟!
من بچه آخر خونواده مذهبی هستم که همیشه تو مسافرت هستن و برادرام هم دانشگاه و سر کار هستن اونوقت این بچه آخر باید به خاطر کنکوری که امسال باید برای سال دوم امتحانش کنه باید تو خونه بمونه و از اونجایی که کنکور منحصرا زبان می خواد بده خانوادش با اطمینان اونو تو خونه تنها می ذارن تا با استفاده از کامپیوتر زبانش رو تقویت کنه ، اما بقیه این داستان دردناک رو تقریبا همه می دونن که وقتی یه آدم با اراده ضعیف تو خونه با کامپیوتر و اینترنت تنها بمونه چی میشه؟!
به خاطر همین تا حالا تو عرض دو سال تو ترک هیچ موفقیت به غیر از چند مورد کوچیک نداشتم و همیشه از ورود به تاپیک مسابقه هم می ترسیدم که نکنه بیام شرکت کنم و با بیشترین آمار آخر بشم و بباعث آبروریزی! من از همتون بیشتر دچار بحران روحی شدم بعضی وقت ها خودم جوری با دست خودم تو صورتم سیلی می زنم که مادرم می پرسه چرا صورت قرمز شده یا حتی یه دفعه بعد خراب کاری (خودتون میدونین که بعد از اون موقع آدم روش نمیشه تو آینه صورتشو نگاه کنه، و شایدم فقط من اینجوریم) داشتم موها رو به یه شونه فلزی شونه می کردم اما از فرط عصبانیت جوری شونه رو کوبیدم تو سرم که شونه کج شد و مجبور شدم به مادرم بگم که از جای بلندی افتاد و کج شد (حق دارین بخنیدین ، بخنیدن که منم دارم با شما می خندم اما ،حال من از گریه غم انگیز تر است-- به آن می خندم)
اما هیچ وقت امیدم رو از دست ندادم چون مدونم که خدا همیشه منتظر بنده هاشه تا اونا بخوان توبه کنن و خدا هم دست اونا رو بگیره!
شما که دیگه وضعت خیلی خوبه پس سعی کن این بحران های روحی رو هم با امید به خدا رد کنی!
خیلی ها می گن تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمی بره؟ اما بعضی حرفها رو باید از اونا که خوابشون نبرده شنید!
من از عهد آدم تو را دوست دارم ---------از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح--------سروديم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطي، نه خالي! نه خواب و خيالي!-- من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم ---------به اندازه ي غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد --------------بگوييم با هم: تو را دوست دارم
جهان يك دهان شد هماواز با ما: ---------تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
[تصویر:  hosein.jpg]
این ماه که گذشت اگه بخوام باید از تیر ماه شروع کنم چون به خاطر کنکور از هفته دیگه کلا کامپیوتر رو تعطیل می کنم
من از عهد آدم تو را دوست دارم ---------از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح--------سروديم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطي، نه خالي! نه خواب و خيالي!-- من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم ---------به اندازه ي غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد --------------بگوييم با هم: تو را دوست دارم
جهان يك دهان شد هماواز با ما: ---------تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
[تصویر:  hosein.jpg]
فایربیرد جان بنظر من بیا و در مسابقات شرکت کن خیلی از دوستان تو این سایت بودن که توی مسابقات شرکت کردن و اوایل حتی تا چند ماه شکست میخوردن ولی بلاخره موفق شدن تو مسابقه ببرن و ستاره بگیرن و حتی بیشتر از 6 7 ماهه که ترک کردن نمونش "یکبار برای همیشه " یا "تنها" و دوستان دیگه هستن .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
(1388 خرداد 5، 8:17)تارك نوشته است: در مجلس خود راه مده همچو منی را .. کافسرده‌دل افسرده کند انجمنی را

سه ایکس ، بی نام ، نیما
شماها دلخوشی های من هستید
ممنون از نظرات قشنگتون

بعضی مواقع حس می کنم برای اینکه بتونم بهتر عمل کنم باید با خودم خلوت کنم
خدای نکرده دال بر بی احترامی نذارید
ولی خب منم نیاز دارم تجدید کنم حضورم رو
دلم نمی خواد مثل کسایی که اینجا بودن و الان فقط اسمی ازشون مونده باشم
اونایی شکست دادن و شکستن!
ادمین ، یکبار برای همیشه ، مسعود22 و خیلی های دیگه که الان باید حسرت اینو بخوریم که
کاش بودن

از وقتی خودمو شناختم فهمیدم که مشکلاتم رو فقط با توکل به خدا و تلاش می تونم سامان بدم
و غیر از اون هیچ

برای همین روزایی که بهم می ریختم سعی می کردم با تنهایی تو خودم حلش کنم
مرد آنست که در کشاکش دهر .. سنگ زیرین آسیا باشد

هیچکس از پیش خود چیزی نشد// هیچ آهن خنجر تیزی نشد// هیچ قنادی نشد استادکار// تا که شاگرد شکرریزی نشد


مهدی، مجتبی، پارمیدا، رز زرد
از شمام بخاطر تشکراتون ممنون
امید که می گن همین شمایید دیگه
خدا حفظتون کنه
سلام تارک جان تو هم امید مایی
تارک جون یه دونه ای تارک جون نمونه ای
سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدنش پول می گیرد
سلام بچه ها
همين طور كه پارميدا دوست خوبم گفت :

تارک جان تو هم امید مایی
تارک جون یه دونه ای تارک جون نمونه ای

واقعا كه راست مي گه . (تارك جان خيلي گلي) 4fvfcja
cheshmak
Khansariha (48)تارک جون یه دونه ای تارک جون نمونه ایKhansariha (48)
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
سلام دوستای گلم
من اگه بخام فقط از یه گناه توبه کنم میشه . چون نمی تونم گناهای دیگه رو انجام ندم
ba salam khedmate hameye dostan hamchenin modire in site va hameye kasani ke vase in site zahmat mikeshan va vaght mizaran motmaen bashid ke ajre in omidi ke be bacheha midin ro az khoda migirin
man roze avale ke inja sabtenam kardam
omid varam ba komake shoma manam pak sham

سلام دوست عزیز
خوش آمدید
لطفا ابتدا قوانین سایت رو مطالعه بفرمایید
چون طبق قوانین نوشته های فینگلیش حذف خواهند شد

در صورت تکرار دیگه تذکر داده نمی شه و حذف می شه
ممنونم

شبها فقط منمو اتاقم
که تکه کرده اند نرده های پنجره اش مهتاب را
به میله های سیاه و سفید
(1388 خرداد 6، 0:35)khaste az javoni نوشته است: ba salam khedmate hameye dostan hamchenin modire in site va hameye kasani ke vase in site zahmat mikeshan va vaght mizaran motmaen bashid ke ajre in omidi ke be bacheha midin ro az khoda migirin
man roze avale ke inja sabtenam kardam
omid varam ba komake shoma manam pak sham

سلام حتما ترک می کنی.شک نکن.
کی به کی میگه خودم هنوز توش موندم.
این جا اینقد آدمای گلی داره که من نمی تونم ازشون دل بکنم...

ما همیشه همراهتیم مطمئن باش.317

تو می تونی.41
رسول الله (ص): «المجاهد من جاهد نفسه فی الله»؛ مجاهد کسی است که برای خدا با نفس خود مبارزه کند.
برید کنار من اومدم...Khansariha (48)
هیچی دیگه نمیتونه جلوی ترکمو بگیره...
خدایا به امید تو...317
(1388 خرداد 5، 8:36)بی نام نوشته است: ......
در مجلس خود راه بده همچو منی را....که بی نام کند خوشحال هر افسرده دلی را4fvfcja
حالا درست شدSmiley-face-cool-2
......

تو بی نامی و ما از نام نیکت غرق در عیشیم53258zu2qvp1d9vتو اهل بزم و شادی در همه کانون و ما سردرگم عشقیم

خودمم نفهمیدم چی گفتم ... cheshmakولی ممنون گلم

firebird نوشته است:....
چند کلوم هم با تارک جان
جناب تارک اولا خوب می دونم که قضیه غیبتت الکی هستش و نمی تونی تحمل کنی و حتما این پست ها رو میای می خونی!
دوما: بنده خدا شما ترک کردی اونم با یه شروع خوب اونوقت الان دچار بحران روحی شدی ، افسردگی گرفتی و مطمئن باش اگه مجموع این دو تا با هم ادامه پیدا کنن به نا امیدی ختم میشن و نا امیدی همون بی ایمانی و در نتیجه بر میگردی سر خونه اول
.....

پسر تو فکر کنم ذهن ادما رو می خونی varzesh
از کجا فهمیدی قضیه غیبت رو42
داداشم من که برای همیشه نرفتم
الانم در جا نزدم یا دچار بحران روحی نشدم که گلم..خیالت راحت که هنوز هم همون تارک مصمم و با ارادم .. یه سری مشکلات شخصی برام پیش اومده که حسابی کلافم کرده ..ان شالله که اینم به لطف خدا حل می شه
تو هم سعی خودت رو بکن به مسابقه بیای
اونجا چشم انتظارتم
امتحانات رو هم ان شالله به خوبی سپری کنی 41

parmida نوشته است:سلام تارک جان تو هم امید مایی
تارک جون یه دونه ای تارک جون نمونه ای

317
پارمیدا جان تو هم عزیز مایی

داداشای گلم رز زرد و مجتبی
Khansariha (8)
شمام برای من عزیز و با ارزشید
راستی داداش رز منم از اسمت خیلی خوشم اومده
به یه نوعی ادمو سرحال می اره
منم گل رز رو خیلی دوست دارم


راستی اگه این مدت کمتر حضور دارم دلیل بر بی وفایی نیست
خوشبختانه دیروز اجی جان تنها ان بود و تونستیم کلی با هم بحرفیم
و همین تقویت روحیه ای بود برای من .. ممنون تنها جان

چند روزیه دارم سعی می کنم با بقیه بچه های کانون منهدم بیشتر باشم
این چند مدت خیلی افسرده شدن
با چند تا از بچه های تازه واردش شروع کردیم به شکست دادن شیطون ملعون
بچه های خوبین ولی نمی دونم چرا تو این یکی کانون فعال نمی شن
به هر حال اگه کمتر حضور داشتم به بزرگواری خودتون ببخشید

53
دیری است که دعاهایمان »ندبه« شده است و هر صبح جمعه مشعل چشم های ما با زلال اشک روشن می شود. و من در کوچه های سرگردان »غیبت« تو را می جویم شاید مرا به میهمانی نگاهت بخوانی.
...«ღღ
کویر وجودم در انتظار باران ظهور توست
ღღ»...
[تصویر:  14a5beeb2cd5ff.gif]
dg khaste shodam
be pochi residam . zendegim dg dare az ham mipashe fek mikardam faghat manam ke ehsase gonah az in amal mikonam vali vaghti in kanono didam fahmidam bad bakht mese man ziyade!(albate khedmate dostan jesarat nemikonam vali kesaei ke fek mikonam ehsase mano dashtano ozve inja ham hastan harfamo mifahman)
az 14 salegi shoro shod . roz be rozam ziad tar shod ta hadi ke dg be shedat be darsam latme khord alanam ke ta sevome tajrobi bishtar nakhondamo tarke tahsil kardam ....
shayad jedi tarin asibi ke behem khord hamin bod
hamasham vase in amale zeshte
shayad ba komake shoma manam pak besham
shayad..........!

فرمودن:
دیگه خسته شدم به پوچی رسیدم زندگیم داره از هم می پاشه فکر می کردم من فقط احساس گناه از این عمل می کنم ولی وقتی این کانون رو دیدم بدبخت مثل من زیاده (البته خدمت دوستان جسارت نمی کنم احساس منو داشتن و عضو اینجا هم هستن حرفامو می فهمن) از 14 سالگی شروع شد روز به روزم زیادتر شد تا حدی که دیگه به شدت به درسام لطمه خورد الان که تا سوم تجربی بیشتر نخوندم و ترک تحصیل کردم شاید جدی ترین آسیبی که بهم خورد همین بود همشم واسه این عمل زشته شاید با کمک شما من پاک بشم
شاید....!

شبها فقط منمو اتاقم
که تکه کرده اند نرده های پنجره اش مهتاب را
به میله های سیاه و سفید


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان