امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

سلام

دایی محسن حدیث هست که هرکی از ترس پول ازدواج نکنه از ما نیست

نترس خدا کریمه طوری جور میکنه که خودت کیف کنی


و مرد مجاهد امروز حرف دلمو زدی1276746pa51mbeg8j

نمیدونم اطلاع رسانی ضعیفه در مورد اخبار میانمار

یا من از اخبار دورم!

[تصویر:  39281_649000.jpg]


اونوقت این خاونم بره جایزه صلح نوبل بگیره!!!!13

[تصویر:  34332press01_8.jpg]

زن ها بهشون تجاوز بشه و سوزونده بشن

مردا صلیب کشیده بشن

اینه حقوق بشر؟

حقوق بشر رو ی نفر میتونه بگه که اجرا میکنم :

نقل قول:
فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَ لِيَّكَ ،‌وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ

پس آشكار كن براى ما خدايا نماينده ات را و فرزند دختر پيامبرت كه همنام رسول تو است

حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ اِلّا مَزَّقَهُ ، وَ يُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُحَقِّقَهُ

تا دست نيابد به هيچ باطلى جز آنكه از هم بدراند و پابرجا كند حق را و ثابت كند آن را

وَ اجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ ، وَ ناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ

و بگردان آن بزرگوار را خدايا پناهگاه ستمديدگان بندگانت ،‌ و ياور كسى كه جز تو ياورى برايش يافت نشود

وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ ، وَ مُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَ سُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ

و تازه كننده آن احكامى كه از كتاب تو تعطيل مانده و محكم كننده آنچه رسيده از نشانه هاى دين و آئينت و دستورات پيامبرت صلى اللّه عليه و آله
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


خوب آقا روح الله

شما یکبار با مدیران صحبت کنید و ببینید چه کاری کردید که موجب شده این اتفاق بیفته !!!!

منم از مدیران خواهش می کنم با این دوستمون یکبار دیگه صحبت کنند ، قوانین و مقررات رو براش تشریح کنند رو راهنمایی کنند

ایشون به من قول میده که کاری که اخراج کنده باشه نکنه


حاج علیرضا من که دیگه آب از سرم گذشته 317
[تصویر:  thumb_HM-2013366757605124351372966757.6976.jpg]
دایی مخلصیم ...
ارادت
بچه ها من اینجا خیلی درد دل کردم واسه همه شما
این بار دیگه حس درد دل کردن نیست
برام دعا کنید
دعا کنید که صبور شم
دعا کنید که زندگیم به ارامش برسه
از همه ممنونم
* یه درد دل دیگه هم دارم
انا خانوم می دونم که شما کانون رو می خونی
از تشکری ک پای ارسالم گذاشت یو اعتباری که دادی ممنون
اما ...
می دونی من دلم می گیره باید حتما درد دل کنم
مخصوصا برای کانونیا
برای بهترین دوستایی ک دارم یعنی شما ها
پس لطفا لطفا
تو هم بیا حرف بزن
نمی گم با من
شاید من اصلا قابل نباشم ک بخوای با من حرف بزنی حتی بدون اینکه درد دل کنی حتی قابل حرفای معمولی هم نباشم
اما لطفا با بقیه دوستامون حرف بزن
** اقای مز 14 از من تشکر کردن منم از همه ی شما دوستای خوبم تشکر می کنم
خیلی خوبه که هوای هم رو داشته باشیم
می دونید جو صمیمی قبلی کانون رو ما می تونیم بسازیم از نو
حتی خیلی قشنگ تر و مهربون تر
فقط کافیه هوای هم رو داشته باشیم
اینجا خیلیا به من کمک کردن
کاش منم بتونم یک هزارمش رو برگردونم
*** ان شا الله هیچ کدوم ارزوهامون رو گم نکنیم

[تصویر:  nasimhayat.png]
من بلد نیستم قشنگ بنویسم
اما خیلی دلم گرفته
نمی دونم زندگی چیه؟
از چه جنسیه؟
یه لحظه خوبم و لحظه بد داغون
آخه چرا این جوری شدم
خدا کنه که بتونم درست بشم
واقعا دیگه هیچی نمیدونم
انگار تهی شدم هم از احساسات هم از عقل و هم از همه چیز تو این دنیا
دلم گرفته از خاطرات گذشته
دلم گرفته از آدامای دور و برم
از همه بیشتر از خودم
آرزویی بکن ........

گوش های خدا پر است از آرزو ... و دستانش پر از معجزه....

ارزویی بکن............

شاید بزرگترین خواسته ات کوچکترین معجزه اش باشد!!

آرزویی بکن .......................................
[تصویر:  u2kig0x2xk6igwj759y.png]

میتوانم دایی خوبی Smiley-face-thumb


بابا اون دختر شاد و سرحال و خندون چی شده

نبینم نا امید باشی سٍرَخورKhansariha (134)


بخون سوره امضای من رو تا صبرت زیاد شده دایی

یا علی
[تصویر:  thumb_HM-2013366757605124351372966757.6976.jpg]
(1391 مرداد 6، 21:48)dokhtare tanha نوشته است: من بلد نیستم قشنگ بنویسم
اما خیلی دلم گرفته
نمی دونم زندگی چیه؟
از چه جنسیه؟
یه لحظه خوبم و لحظه بد داغون
آخه چرا این جوری شدم
خدا کنه که بتونم درست بشم
واقعا دیگه هیچی نمیدونم
انگار تهی شدم هم از احساسات هم از عقل و هم از همه چیز تو این دنیا
دلم گرفته از خاطرات گذشته
دلم گرفته از آدامای دور و برم
از همه بیشتر از خودم
سلام
منم همینطوریم
اینجوری که میشم همدمم داش سهرابه(سپهری)
رفتم پیشش گفت:
دیری است که خود را رنجانده ایم و روزن آشتی بسته است.
مرا بدان سو بر،به صخره ی برتر من رسان که جا مانده ام.
به سرچشمه ناب هایم بردی،نگین آرامش گم کردم و گریه سردادم
فرسوده ی راهم،چادری کو میان شعله و باد، دور از همه ی خوابستان؟
صدا بزن، تاهستی بپا خیزد، گل رنگ ببارد پرنده هوای فراموشی کند
و ...
بعدشم میرم بالا پشت بوم همچین باد میزنه بهت میگی خدا نوکرتم گریه میکنی آخره حاله به خدا!
من رفتم بالا پشت بوم!Tears

امتحانش مجانیه!

یاعلی
[تصویر:  38623959350631556358.jpg]

 
[تصویر:  05_blue.png]
دایی تو خودم شکستم
صداش خیلی بلند بود گوش فلک رو کر کرد
دیگه هر چی می گم نمی شنوه
53

[تصویر:  nasimhayat.png]
دروود
منم خیلی اینطور میشم حالا با اجازه من داستانمو بگم
تو این حس رسیدم به خدمت جناب حافظ فال این اومد و حالمو عوض کرد:
عاشقان را چون در آتش می پسندد لطف دوست
تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم
[تصویر:  05_blue.png]
(1391 مرداد 6، 21:48)dokhtare tanha نوشته است: من بلد نیستم قشنگ بنویسم
اما خیلی دلم گرفته
نمی دونم زندگی چیه؟
از چه جنسیه؟
یه لحظه خوبم و لحظه بد داغون
آخه چرا این جوری شدم
خدا کنه که بتونم درست بشم
واقعا دیگه هیچی نمیدونم
انگار تهی شدم هم از احساسات هم از عقل و هم از همه چیز تو این دنیا
دلم گرفته از خاطرات گذشته
دلم گرفته از آدامای دور و برم
از همه بیشتر از خودم

سلام دختر تنها
منم مثل تو بلد نیستم قشنگ بنویسم

زندگی یه دعوته به یه مهمونی
تو مهمونی همه خوشحالن
زندگی یه هدیه است
یه هدیه
از جنس محبت
از جنس عشق
از جنس دوست داشتن
از جنس امید
...

توکل کن

با خدا باش
از خدای خودت راضی باش
تا اونم از تو راضی باشه



  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
(1391 مرداد 6، 21:48)dokhtare tanha نوشته است:
من بلد نیستم قشنگ بنویسم
اما خیلی دلم گرفته
نمی دونم زندگی چیه؟
از چه جنسیه؟
یه لحظه خوبم و لحظه بد داغون
آخه چرا این جوری شدم
خدا کنه که بتونم درست بشم
واقعا دیگه هیچی نمیدونم
انگار تهی شدم هم از احساسات هم از عقل و هم از همه چیز تو این دنیا
دلم گرفته از خاطرات گذشته
دلم گرفته از آدامای دور و برم
از همه بیشتر از خودم

میدونی منم بعضی وقتها دلم میگیره از زندگی و از خودم که توی این زندگی هستم
این احساس معمولا وقتی برام پیش میاد که از طرف دوستی یا پدر و مادرم دلخوری واسم پیش اومده باشه,یا وقتی که چند روزی رو با تنبلی و فکرای منفی میگذرونم و کسل میشم و کل زندگیمو زیر سوال میبرم


وقتی این حالت واسم پیش میاد میخوام از دستش آزاد بشم.اون موقع است که میزنم بیرون,میرم پیاده روی,نمایشگاه,اگه دوستی وقت داشت میریم بیرون,از اون فضای بسته خودمو میکشم بیرون.حتی توی خونه کتاب میخونم,ورزش میکنم.بعضی وقتها هم فکرمو خالی میکنم......یه استراحت واقعی


زندگی خیلی چیزا واسه کشف کردن داره.فقط کمتر به خودت سخت بگیر و دور و برتو قشنگ تر ببین.
[img=0x0]http://8pic.ir/images/u2kig0x2xk6igwj759y.png[/img][تصویر:  QS_7c5f964da77044e88497dbf7f765d819.jpg]
(1391 مرداد 6، 23:00)Hossein422 نوشته است:
(1391 مرداد 6، 21:48)dokhtare tanha نوشته است: من بلد نیستم قشنگ بنویسم
اما خیلی دلم گرفته
نمی دونم زندگی چیه؟
از چه جنسیه؟
یه لحظه خوبم و لحظه بد داغون
آخه چرا این جوری شدم
خدا کنه که بتونم درست بشم
واقعا دیگه هیچی نمیدونم
انگار تهی شدم هم از احساسات هم از عقل و هم از همه چیز تو این دنیا
دلم گرفته از خاطرات گذشته
دلم گرفته از آدامای دور و برم
از همه بیشتر از خودم

سلام دختر تنها
منم مثل تو بلد نیستم قشنگ بنویسم

زندگی یه دعوته به یه مهمونی
تو مهمونی همه خوشحالن
زندگی یه هدیه است
یه هدیه
از جنس محبت
از جنس عشق
از جنس دوست داشتن
از جنس امید
...

توکل کن

با خدا باش
از خدای خودت راضی باش
تا اونم از تو راضی باشه
حالا خوبه جفتتون بلد نبودید قشنگ حرف بزنید17
کل ادبیاتو ریختید تو ای دوتا پستwacko2
اگه بلد بودید چیکر میکردیدKhansariha (134)
فکر کنم اسپم زدم4fvfcja
کاش منم مثل شما بلد نبودم حرف بزنم4fvfcja
[تصویر:  ko03_20557079926619101845.jpg]
(1391 مرداد 6، 22:39)می توانم نوشته است: دایی تو خودم شکستم
صداش خیلی بلند بود گوش فلک رو کر کرد
دیگه هر چی می گم نمی شنوه
53

مطمئنی نمیشنوه ؟ ...

  [تصویر:  final%204.png]
 
[تصویر:  05_blue.png]
با اون همه خاطره باز،می خوام فراموشت کنم

میشکنم اما،این دفعه برنده ی بازی منم!!!!!

[تصویر:  nasimhayat.png]
بسم الله....
خدایا دلامونو صاف کن......کینه توش راه نده......
صبرمونو زیاد کن.........فهممونو بیشتر کن........
نزدیکه سحره..........برآورده میشه پس...
[تصویر:  MuALi.png]
از خیلی وقت پیش ارزوی رسیدن ماه رمضانو میکردم با خودم گفتم اخه من هر وقت که گناه بکنم دیگه ماه رمضون نمیتونم گناه کنم ولی حالا دیگه حرمت این ماهو شکستم و دوباره.... دیگه هم مثل قبل نمیتونم شروع کنم چون دیگه انگیزم مثل شروع ماه مبارک قوی نیست. دیگه خسته شدم از خودم کاش میشد یه مدت یکی دیگه به جای من زندگی میگرد تا من برگردم.. واقعا نمیدونم چرا نمیتونم این کارو ترک کنم... همش میگم دیگه این اخرین باره...توبه پشت توبه و باز شگستن این توبه ها... خدایا نکنه یه وقت دیگه توبه هامو رد کنی1276746pa51mbeg8j تورو خدا کمکم کنید... من واقعا میخوام ترک کنم ولی خیلی تحریک میشم وقتی هم تحریک میشم دیگه به هرچی فکر کنم نمیتونه منو از گناه دور کنه.....
بى گمان شيعيان ما، دل هايشان از هر خيانت، كينه، و فريبكارى پاك است....امام حسین(ع)


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان