امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

(1391 شهريور 27، 10:03)Hadi نوشته است:
یه نصیحت خیلی دوستانه 4fvfcja
من دیگه خیلی وقته دارم در زمینه ی تحصیل علم ریش سفید می کنم.4fvfcja یادمه وقتی رفتم دانشگاه گفتم بابا اینجام شد دانشگاه. من باید جای بهتری قبول می شدم. اما الان که اینجا ایستادم در خدمت شما، با بقیه دوستان از دانشگاهای دیگه صحبت می کنم ممی بینم که دانشگاه ما خیلی خوب بود. ازاد سراسری غیرانتفاعی، خیلی فرقی ندارن، مهم اینه که بعدش چیا یاد گرفته باشی و البته اینکه چقدر تو دوران دانشگاه تلاش کنی. زیاد افسوس گذشته خصوصا دانشگاه رو نخورینcheshmak303

آقا هادی ممنون که از تجربه تون گفتید,این روزا خیلی به شنیدن حرفای کسایی که دانشجو بودن با هستن نیاز دارم.من میخوام از همین اول دانشگاهو جدی بگیرم و تمام تلاشهایی که واسه کنکور نکردم و واسه دانشگاه انجامش بدم.امیدوارم این روزا با خوبی بگذره و وقتی یادشون میفتم مث شما راضی باشم,


بازم اگه حرفایی دارید که واسه یه ترم اولی دو دل مفیده دریغ نکنیدcheshmak
[img=0x0]http://8pic.ir/images/u2kig0x2xk6igwj759y.png[/img][تصویر:  QS_7c5f964da77044e88497dbf7f765d819.jpg]
بچه ها حرفای همتونو خوندم..ممنون از راهنماییاتون..Khansariha (8)
راسیتش من اصلا نمیدونم باید چی کار کنم...
53258zu2qvp1d9vهمش فکر میکنم باید یکی باشه که راه رو بذاره پیش روم تا من اونوادامه بدم..ولی الان هیچ کدوم از راهای پیش روم به مقصدمورد نظرم نمیرسن..1276746pa51mbeg8j
درسته اشتباه از منه!
53258zu2qvp1d9v تنبلی میکنم.1276746pa51mbeg8jخیلی تنبل تر از اونیم که بخوام خودم راهی بسازم...53258zu2qvp1d9v
دعام کنید!
42
ممنونتونم!53
[تصویر:  7xo9iif681u74a7tyqju.png]      




[sup] خــدایــا فقـــط بخــاطـــر تــــو  ♥[/sup]


[تصویر:  474.gif]


  بفرمایید شکلکای  ترول
همه درد دلشون گرفته. 4fvfcja
هی زندگی.
من زیاد می رم رو منبر ولی یاد گرفتم حرف نزنم رو درد دل کسی ولی
زندگی صفحه ی یگتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم ان نعمه که مردم بسپارند به یاد
فقط بخش اول درد دلتون رو نفهمیدم می توانم خانوم! یعنی نمی رین اورژانس؟! کی گفته کار شما از اورژانس گذشته؟!!! Khansariha (134)
-----
درد دل خودم 4fvfcja
دلم تنگ برای مشهد. انگار خیلی چیزا رو جا گذاشتم. خبلی دوست دارم این سالا سریعتر بگذرن برگردم مشهد. نمی دونم چرا ولی بدجوری دلم می خواد مشهد باشم.Tears1276746pa51mbeg8j یعنی میشه یه روزم اخرش باشم جایی که از بچگی دوست دارم باشم و هیچ وقت لیاقت نبوده که باشم.Tears
پ ن : این عکس امضام خیلی قشنگه. 53258zu2qvp1d9v من خودم یاد شله مشهدی می افتم. 4fvfcja چند سال پیش، محرم که بود یه همچین صحنه ای بود و در خیابان امام رضا بودیم و تو یکی از این کوچه ها شله می دادن. یادش به خیر 4fvfcja
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

(1391 شهريور 27، 20:22)می توانم نوشته است:

چ امیدهایی ک ادم داره و نا امید می شه
زندگی پر از بالا و پایینه
مشکل اینجاست اون سر بالایی ها بیشتر نقششون اینه ک سر پایینی ها شیب بیشتری داشته باشن
حتی شاید بگم هر جا ک امیدوار شدم دیدم سرابی بیشتر نبوده





خیلی بده امیدمون از دست بره مخصوصا وقتی فکر میکنیم همه چی قراره رو به راه بشه


ولی احساس میکنم داریم یربالایی های زندگی رو خیلی جدی میگیریم و بزرگش میکنیم
[img=0x0]http://8pic.ir/images/u2kig0x2xk6igwj759y.png[/img][تصویر:  QS_7c5f964da77044e88497dbf7f765d819.jpg]
سلام بچه ها من يه مشكلي دارم همش با خودم درگيرم
زياد به نابودي و مرگ فكر مي كنم
چه واسه خودم چه اطافيانم بيشتر فكر نبود اطرافيانم اذيتم ميكنه و اين كه يه روزي پير ميشم
كاش اون قدر اراده داشتم كه ادم خوبي مي شدم كه حد اقل اخرت خوبي پيدا كنم تا از مرگ كم تر بترسم
ولي....
اميدوارم خدا ببخشه هممون رو و كمكمون كنه
يه روز شادم يه روز غمگين لحظه هاي غمگينيم داره هي زياد مي شه
الان كه دارم مي نويسم نسبتا خوبم
دو سه روزه خيلي خيلي سعي كردم وقت گذاشتم به خودم روحيه بدم يه كم موفق شدم
اميدوارم پايدار باشه
ولي با اغاز سال تحصيلي و ...
اميدوارم دوباره داغون نشم و......

يه مدت طولاني اي تقريبا حس مي كنم كه دارم طوري زندگي مي كنم كه فقط زمان بگذره از اون ور همش افسوس زمان تلف شدم رو مي خورم
راستي شما دوستان چه جوري به خودتون روحيه مي ديد؟


در بدترین روزها امیدوار باش، که همیشه زیباترین باران از سیاه ترین ابر می بارد .
(1391 شهريور 27، 20:56)Ma Sa نوشته است: بچه ها حرفای همتونو خوندم..ممنون از راهنماییاتون..Khansariha (8)
راسیتش من اصلا نمیدونم باید چی کار کنم...
53258zu2qvp1d9vهمش فکر میکنم باید یکی باشه که راه رو بذاره پیش روم تا من اونوادامه بدم..ولی الان هیچ کدوم از راهای پیش روم به مقصدمورد نظرم نمیرسن..1276746pa51mbeg8j
درسته اشتباه از منه!
53258zu2qvp1d9v تنبلی میکنم.1276746pa51mbeg8jخیلی تنبل تر از اونیم که بخوام خودم راهی بسازم...53258zu2qvp1d9v
دعام کنید!
42
ممنونتونم!53
دركتون ميكنم ...
خودمم قدرت تصميم گيريم اصلا جلب نيس.اصلا مديريت تو رگهاي ما جريان نداره يا بهتره بگم بايد تو تك تك ژن هاي آدم وجود داشته باشه تا آدم بتونه واسه خودش تصميم هاي حياتي و سرنوشت ساز بگيره...
تنبلي ؟ آه خداي من ... چندين سال از عمرم بابت همين تنبلي تلف شد ...


(1391 شهريور 27، 21:01)Hadi نوشته است: همه درد دلشون گرفته. 4fvfcja
هی زندگی.
من زیاد می رم رو منبر ولی یاد گرفتم حرف نزنم رو درد دل کسی ولی
زندگی صفحه ی یگتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم ان نعمه که مردم بسپارند به یاد
فقط بخش اول درد دلتون رو نفهمیدم می توانم خانوم! یعنی نمی رین اورژانس؟! کی گفته کار شما از اورژانس گذشته؟!!! Khansariha (134)
-----
درد دل خودم 4fvfcja
دلم تنگ برای مشهد. انگار خیلی چیزا رو جا گذاشتم. خبلی دوست دارم این سالا سریعتر بگذرن برگردم مشهد. نمی دونم چرا ولی بدجوری دلم می خواد مشهد باشم.Tears1276746pa51mbeg8j یعنی میشه یه روزم اخرش باشم جایی که از بچگی دوست دارم باشم و هیچ وقت لیاقت نبوده که باشم.Tears
پ ن : این عکس امضام خیلی قشنگه. 53258zu2qvp1d9v من خودم یاد شله مشهدی می افتم. 4fvfcja چند سال پیش، محرم که بود یه همچین صحنه ای بود و در خیابان امام رضا بودیم و تو یکی از این کوچه ها شله می دادن. یادش به خیر 4fvfcja
هادي جان ...شايد بچه ها دل درد گرفتن !!!!!!!!

گفتي مشهد ...هي روزگار ... ياد دوره آموزشي افتادم ...مشهد ... ه خاطراتي داشتيم ...چقد رفتيم حرم آقا مام رضا ...


(1391 شهريور 28، 1:17)soozan نوشته است: سلام بچه ها من يه مشكلي دارم همش با خودم درگيرم
زياد به نابودي و مرگ فكر مي كنم
چه واسه خودم چه اطافيانم بيشتر فكر نبود اطرافيانم اذيتم ميكنه و اين كه يه روزي پير ميشم
كاش اون قدر اراده داشتم كه ادم خوبي مي شدم كه حد اقل اخرت خوبي پيدا كنم تا از مرگ كم تر بترسم
ولي....
اميدوارم خدا ببخشه هممون رو و كمكمون كنه
يه روز شادم يه روز غمگين لحظه هاي غمگينيم داره هي زياد مي شه
الان كه دارم مي نويسم نسبتا خوبم
دو سه روزه خيلي خيلي سعي كردم وقت گذاشتم به خودم روحيه بدم يه كم موفق شدم
اميدوارم پايدار باشه
ولي با اغاز سال تحصيلي و ...
اميدوارم دوباره داغون نشم و......

يه مدت طولاني اي تقريبا حس مي كنم كه دارم طوري زندگي مي كنم كه فقط زمان بگذره از اون ور همش افسوس زمان تلف شدم رو مي خورم
راستي شما دوستان چه جوري به خودتون روحيه مي ديد؟
سلام ...
زياد به اين چيزا فك نكنين ..مرگ حقه و يه روزي مياد سراغمون ... فقط بايد دعا كنيم كه عاقبت بخير بشيم .همين
خدا بخشنده س ..ميبخشه . كمك ميكنه .فقط اين ماييم كه بايد به خودمون بيايم ..
خدا رو شكر كه خوبين
چرا دوباره داغون بشي؟ نفوس بد نزن soozan خانوم ...
موقعي كه روحيه م خراب باشه به خدا فكر ميكنم به همه نعمتهايي كه در اختيارمگذاشته، از سقف بالاي سرم گرفته تا خانواده بخصوص پدر و مادر ...

 أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد!  
                     
وَالَّذِينَ عَمِلُواْ السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَآمَنُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ. (الأعراف . آیه 153)

و كسانى كه مرتكب گناهان شدند آنگاه توبه كردند و ايمان آوردند قطعا پروردگار تو پس از آن آمرزنده مهربان خواهد بود.
سلام
مرگ حقه ... و اگر میدونستید مرگ برای انسان پاک چه قدر لذت بخشه هر آینه آرزوی مرگ می کردید !!!
[تصویر:  51960705784679108839.jpg]
(1391 شهريور 28، 8:47)Alone Man نوشته است: سلام
مرگ حقه ... و اگر میدونستید مرگ برای انسان پاک چه قدر لذت بخشه هر آینه آرزوی مرگ می کردید !!!
ما با هر گناهي كه مرتكب مكيشيم مرگ رو واسه خودمون سختر ميكنيم ...
واسه همينم از مرگ ميترسيم ...
 أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد!  
                     
وَالَّذِينَ عَمِلُواْ السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَآمَنُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ. (الأعراف . آیه 153)

و كسانى كه مرتكب گناهان شدند آنگاه توبه كردند و ايمان آوردند قطعا پروردگار تو پس از آن آمرزنده مهربان خواهد بود.
منم گفتم كه از اون دنيام خيالم راحت بود ديگه ازش نمي ترسيدم
بعدم بيش ترين ترسم اينه كه اطرافيانم عزيزانم رو از دست بدم
1276746pa51mbeg8j


در بدترین روزها امیدوار باش، که همیشه زیباترین باران از سیاه ترین ابر می بارد .
(1391 شهريور 28، 9:33)soozan نوشته است: منم گفتم كه از اون دنيام خيالم راحت بود ديگه ازش نمي ترسيدم
بعدم بيش ترين ترسم اينه كه اطرافيانم عزيزانم رو از دست بدم
1276746pa51mbeg8j

سوزان جان تو منو یاد خودم میندازی..منم روزا رو یکی یکی میشمارم بدون اینکه اتفاقی بخواد بیافته..گاهی فک میکنم اگه خدای اون روز نکرده یکی از نزدیکانم بره منم باهاش میرم...روحیه ما تضیف شده و شاید به مسائلی باشه که باهاش دست و پنجه نرم میکنیم...مهم ترین مسئله هم کمبود یک همدمه از جنس مخالف
تنها بنايي که هر چه بيشتر بلرزد محکمتر مي شود، دل آدمي است.
سلام
آقا داوود من میگم مهمترین مساله کمبود یک ذره همدمی با خداست!
ان شاء الله شما شامل این نشین.. ک دور باشین از خدا.. خودمو میگم..

هر جا ازش دور شدم افتادم توبیچارگی و درموندگی..

امیدوارم ک هیچ وقت فاصلمون اینقدر نشه ک کلا یادمون بره ک هست!53258zu2qvp1d9v

در پناه خدا..
یاعلی.53

ـــــــــــــــــــــــــــ
بعدا نوشت:
اینم شاهد حرفم:

اگر در زندگیتان شکاف هایی هست؛
دلیل آن این است که در بندگیتان برای خدای متعال کم گذاشتید..

آیت الله عبدالکریم حق شناس
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

(1391 شهريور 28، 10:17)سـُـها نوشته است: سلام
آقا داوود من میگم مهمترین مساله کمبود یک ذره همدمی با خداست!
ان شاء الله شما شامل این نشین.. ک دور باشین از خدا.. خودمو میگم..

هر جا ازش دور شدم افتادم توبیچارگی و درموندگی..

امیدوارم ک هیچ وقت فاصلمون اینقدر نشه ک کلا یادمون بره ک هست!53258zu2qvp1d9v

در پناه خدا..
یاعلی.53

ـــــــــــــــــــــــــــ
بعدا نوشت:
اینم شاهد حرفم:

اگر در زندگیتان شکاف هایی هست؛
دلیل آن این است که در بندگیتان برای خدای متعال کم گذاشتید..

آیت الله عبدالکریم حق شناس

منم با سها جان موافقم.

فقط دور شدن از خدا زندگی رو برای آدم سخت میکنه.

سعی کنید همیشه با خدا در ارتباط باشید.

من گذشته ی خوبی ندارم. بد بودن گذشته م هم همش تقصیر خودم بوده.

به مرگ هم فکر میکنم. از خدا خواستم که گناهانم رو ببخشه.

لحظه هایی تو زندگی داشتم که فقط خدا به دادم رسیده. تو اون لحظه ها بوده که حس کردم که
خدا با همه ی بدی هام دوستم داره. در کنارم هست.

سر نماز همیشه از خدا بهشت فردوس رو خواستم. چون خدا این حق رو به ما داده تا ازش بخواهیم.

پس به خدا و رحیم بودنش فکر کنید.
دل م می خواست،این قدر آدم غیر پاک و بدی نبودم....

دل م می خواست،نمی رسیدم به این جا که بخوام این همه راه خراب شده رو درست کنم...

دل م می خواست،دغدغه م رها شدن از دنیای کثافت نبود.....

دل م می خواست،آدم بودم...یه آدم خوب،نه آدمی که سیاهی گناه هیچ نقطه ی سفیدی توی زندگی و روح ش نذاشته.....

TearsTearsTearsTears

[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام

از امروز تا عید قربان 40 روز وقته..
چله ای ک ب چله ی عرفا معروفه..

فک میکنم فرصت سبزی ک زهراجان میه مصداقش همین 40 روزه...

بسم الله بچه ها..
هر چی داری ومیخوای قربونیش کنی.. چیزایی ک باید جدا شن ازت .. همتی ک میخوای .. هرچی..

این 40 روز غنیمته!
قدر بدونین..(بدونم!)


اینک دارم میگم.. اصلا مصداق نصیحت نیست.. فقط و فقط از این جهته ک اشتراک بذارم چیزی ک یاد گرفتم رو با دوستای گلی مثه شما..

در پناه خدا..
یاعلی.53
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

تو دلم حرف زياد دارم ....درد ، غصه و ... ولي خب خيلياشو نميشه به زبون اورد ....

الان فقط ميتونم اينو بگم :
خدا جونم خيلي دوست دارم
همين
 أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ

آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد!  
                     
وَالَّذِينَ عَمِلُواْ السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَآمَنُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ. (الأعراف . آیه 153)

و كسانى كه مرتكب گناهان شدند آنگاه توبه كردند و ايمان آوردند قطعا پروردگار تو پس از آن آمرزنده مهربان خواهد بود.


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 7 مهمان