امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

خستم
به اندازه ی خورشیدی که داره غروب می کنه خستم
دلم میخواد خدا تمام گناهانمو ببخشه ، بعد سرمو بذارم زمین و دیگه بلند نشم

کار تمومی نداره
یکی تموم نشده بعدی شروع میشه

خستم
خوابم میاد
به اندازه ی یک عمر خوابم میاد...
خستم
خستم به اندازه ی مومان اوّل تابستان ویوالدی
خستم به اندازه ی صدای رنجور پیرزنی که ساعتی پیش ازم کمک میخواست
خستم
خستم به اندازه ی برگ هایی که از درخت می افتن
گرچه
الآن که فکر می کنم؛
شاید به اندازه ی صدای رنجور اون پیرزن خسته باشم ، ولی به اندازه ی قلب شکستش خسته نیستم
شاید به اندازه ی برگ ها خسته باشم ، امّا به اندازه ی اون درخت پیر بی برگ خسته نیستم

خدایا شکرت53

فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاكَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِكَسْرِی غَیْرَكَ جَابِراً

به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم و براى شکستگيم جز تو شکسته بندى نبينم
(بخشی از مناجات التّائبین مناجات خمس عشره)
هه ...

امیرحسین گفتی خسته ...

امروز تصادفی چشمم به history اینترنتم خورد ...

دیدم نوشته "روش های داشتن طول عمر بیشتر ..."

یادم افتاد بابام پای سیستم بودش ... 1276746pa51mbeg8j

.
.
.

وای بابا چقدر پیر شدی ... به اندازه غفلت و ندونم کاریامTears

من از این خسته شدم!1276746pa51mbeg8j

یا علی53
هیچی ...
بابا خستم کردین
همش نا امیدی
همش نا امیدی
همش نا امیدی
خیلی کم سر میزنم به این تایپیک
و قتم رو بیشتر تو این تایپیک میگذرونم
بهتره برا روحیه ام

4fvfcja




طاقت بیار رفیق....داریم میرسیم
"حتما قسمت نبوده "
" حتما خدا نخواسته"
گاهی وقتها حتی این جمله ها هم آدمو آروم نمیکنه Tears
.
.
.
گـاهـی دلِـت مـیـخـواد هـمـه بـغـضـات
از تــو نـگـاهِـت خـونـده بـشـه کـه جـسـارت گـفـتـن کـلـمـه هـا رو نـداری…
امـا یـه نـگـاه گُـنـگ تـحـویـل مـیـگـیـری
و یـه جـمـلـه مِـثـلـه: چـیـزی شـده ؟؟؟!
اونـجـاسـت کـه بـُغـضـتـو بـا یـه لـیـوان سـکـوتـت سـر مـیـکـشـی
و بـا لـبـخـنـد مـیـگـی :
نــه هـیـچـیــ…!
.
س
فقط آنان که هم آیین یاسند
حسین و کربلا را می شناسند . . .
میدونم چرا ولی اینجا رو از بقیه جاهای کانون بیشتر دوست دارم چون تو بقیه جاها همه خوشن
ولی اینجا تنها کسایی میان که مشکل دارن.
حوصله هیچکیو ندارم دارم سعی میکنم دیگه خیلی کم بیام کانون تا دیگه کلا نیام.
چون پستام وحشتناک نا امیده بچه های دیگه هم دپرس میشن پس دارم کمش میکنم.
فقط آنان که هم آیین یاسند
حسین و کربلا را می شناسند . . .
(1391 مهر 17، 20:37)خوشحال نوشته است: میدونم چرا ولی اینجا رو از بقیه جاهای کانون بیشتر دوست دارم چون تو بقیه جاها همه خوشن
ولی اینجا تنها کسایی میان که مشکل دارن.
حوصله هیچکیو ندارم دارم سعی میکنم دیگه خیلی کم بیام کانون تا دیگه کلا نیام.
چون پستام وحشتناک نا امیده بچه های دیگه هم دپرس میشن پس دارم کمش میکنم.
سلام داداشیKhansariha (18)
من که وحشتناکی نمیبینم4fvfcja
یعنی میخوای بگی خیلی مشکلت مشکله53258zu2qvp1d9v
[تصویر:  05_blue.png]
اين را مي نويسم فقظ براي مقايسه مشكلات.
امروز يكي از هم كلتسي ها بعد از يك هفته غيبت اومد و حلاليت طلبيد چرا؟
جون سرطان خون گرفته!
حالا مشكلات را مقابسه كن يك جوان 17 ساله سرطان خون بگيره
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
امشب یاد داستان حضرت ایوب افتادم ! حضرت ایوب یکی از پیامبرانی بود که توی زندگی همه چیز داشت از ثروت و مال فراوان گرفته تا داشتن همسری زیبا و همیشه توی زندگی شکر و سپاس خدا را به جای می آورد . اما از سوی دیگر شیطان به ایوب حسادت ورزید و به خدا گفت اگر ایوب شکر تو را به جای می اورد این به خاطر مکنت و ثروتی است که تو به او داده ای ! بنابراین اگر ثروت و مال نداشت دیگر شاکر و سپاس گذار تو نبود . اما خدا به شیطان پاسخ داد : ما بنده خود را می شناسیم اما به تو فرصت می دهیم تا ایوب آزموده شود و خدا اختیار تمام اموال ایوب را به شیطان سپرد و شیطان هم از فرصت استفاده کرد و تمام اموال ایوب را به آتش کشاند . در مقابل حضرت ایوب تمام اموال و ثروت خود را از دست داد و فقیر شد . حضرت ایوب به خدا گفت : پروردگارا! من آنچه داشتم ، تو با من به امانت سپرده بودى . تو را در همه حال سپاس مى گزارم . چگونه مى توانم شكر گوى نعمتهاى بى حدى باشم كه هنوز از من دريغ نفرموده اى ؟!
شیطان دوباره به خدا گفت ایوب فرزندانی دارد که به آنها دل بسته است به همین خاطر شکر تو را می گوید اما خدا دوباره گفت ما بنده خود را می شناسیم و خدا اختیار جان فرزندان ایوب را به شیطان سپرد تا دوباره ایوب ازمایش شود . شیطان خانه را بر سر فرزندان ایوب خراب کرد و آنها مردند . حضرت ایوب به خدا گفت : مهربانا! فرزندان من همگى نعمتهاى تو بودند كه به امانت داده بودى اين مشيت تو بود كه همه را يكجا باز پس گيرى . من چگونه مى توانم نعمتهاى بسيار تو را سپاس گويم ؟!
بار دیگر شیطان به خدا گفت ایوب از سلامتی کامل برخوردار است و اظهار سپاس از تو به دلیل این است که اگر سپاس نگوید تو سلامتی را از او بگیری ! خداوند به شیطان آخرین فرصت رو داد و شیطان بر سلامتی ایوب تسلط یافت و ایوب به بیماری سختی گرفتار شد و تمام بدنش رو زخم گرفت و کلا زمین گیر شد و همه ترکش کردند و حتی مردم اون رو از شهر بیرون کردند .
ایوب به خدا گفت : پروردگارا! اين بنده ناچيز تو نعمت سلامت را از تو داشت . اگر آن را بازستاندى ، من از جان مطيع فرمانم . چگونه تو را به نعمت جان و نعمت ايمان سپاس گويم ؟!
مردم همش حضرت ایوب رو سرزنش و مسخره می کردند تا اینکه ايّوب گفت: ملامت شما، از مصيبتى كه به من رسيده دشوارتر است به درگاه الهى عرضه داشت: پروردگارا براى چه مرا آفريدى؟!. اى كاش مى‏دانستم مرتكب چه عملى شده‏ ام كه كرامت خود را از من باز گردانده‏ اى. اى كاش مرا مى‏ميراندى و به پدرانم ملحق مى‏شدم. مرگ برايم محبوب تر است. به مرگ، بيش از نیاز یک غريب به منزل، یک مسكين به آرامش و یک يتيم به سر پرست، نياز دارم. پروردگارا ... من بنده بى‏مقدار تو هستم. اگر نيكى كنى منّت سزاوار توست. اگر عقوبت نمايى، کیفر بنده‏ات به دست توست. مرا در مقابل بلايى قرار دادى كه اگر بر كوه نازل مى‏شد، از تحمّل آن درمانده مى‏ گردید. چگونه با اين همه ضعف من آن را تحمّل كنم؟!. خداوندا ... انگشتانم قدرتی ندارند براى برداشتن لقمه‏اى در زحمت هستم. مژگانم فرو ريخته، گويا سوخته‏اند

چشمانم از حدقه بيرون آمده است. گوشت بدنم ‏ريخته است. زبانم ورم کرده و دهانم را پر نموده، به طورى كه نمى‏توانم لقمه‏اى ببلعم. لبهايم تحليل رفته، به طورى كه لب پائينى به چانه و لب بالايى به بينى رسيده است. همه مرا ملامت مى‏كنند. فرزندانم همگى از دنیا رفتند. اگر يكى از ايشان زنده بود به من كمك مى‏كرد و مرا در تحمّل مصيبت يارى مى‏نمود. همه آشنايان و دوستان با من قطع رابطه كرده‏اند.
ایوب تو اوج مصیبت و بدبختی به خدا گفت : ای خدا به من بيماری و رنج رسيده است و تو مهربان ترين مهربانانی ( سوره انبیا) این لحظه ای بود که ایوب از امتحان الهی سر بلند بیرون آمد و خدا گفت بنده خوب و صبور و شاكر ما ايوب ! پاى خود را به زمين بكوب تا چشمه اى زلال و آبى گوارا بجوشد؛ از آن بنوش و تن خود را در آن بشوى ( سوره ص )
در نهایت حضرت ایوب دوباره سلامتی و مال و زن و فرزندانش رو دوباره به دست اورد . البته این خلاصه ای بود از داستان ایوب .
من شنیدم می گن موقعی که در اوج گرفتاری و بدبختی و رنج بودبد این جمله که حضرت ایوب به خدا گفت را زیاد بگید :
ربه إني قد مسني الضر وأنت أرحم الراحمين ( آیه 83 سوره انبیا )
از حضرت فاطمه زهرا(س) گفته شده که این آیه رو برای حل مشکلات زیاد بگید .

امیدوارم که هممون در راه رسیدن به اهدافمون و حل مشکلاتمون صبور باشیم
 
 




(1391 مهر 17، 20:58)همای رحمت نوشته است: اين را مي نويسم فقظ براي مقايسه مشكلات.
امروز يكي از هم كلتسي ها بعد از يك هفته غيبت اومد و حلاليت طلبيد چرا؟
جون سرطان خون گرفته!
حالا مشكلات را مقابسه كن يك جوان 17 ساله سرطان خون بگيره

سلام
وای چه وحشتناک
اگه من جای اون بوددم چیکار میکردم خدایا
من چقدناشکرم[تصویر:  c.gif][تصویر:  c.gif][تصویر:  c.gif]
خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم...

تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم...

تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم...

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم...

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟...
------------------------------
پیامبر اکرم( ص)فرمودند:
مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود
بچه ها یه مدته تو نمازم تنبل شدم
نخوندمم نخوندم
اصلا به فکر نیستم.............131276746pa51mbeg8j
خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم...

تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم...

تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم...

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم...

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟...
------------------------------
پیامبر اکرم( ص)فرمودند:
مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود
دلم از خودم گرفته و اصلا از خودم راضی نیستم چون آرزو ها مو باورامو و کم کم ایمانمو دارم از دست می دم و همین جوری دست روی دست گذاشتم و کاری نمی کنم گاهی با خودم فکر می کنم آیا من همونم که خودم می خوام کجا رفت اون همه ادعاهای من...
خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم...

تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم...

تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم...

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم...

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟...
------------------------------
پیامبر اکرم( ص)فرمودند:
مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود
سلام
دلیل:
نمیدونم
شاید
بی فکری
شاید بی انگیزگی
شاید خستگی
شاید اونقد بدی شنیدم از این دنیا
خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم...

تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم...

تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم...

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم...

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟؟؟...
------------------------------
پیامبر اکرم( ص)فرمودند:
مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ اَلبَتَّةَ
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود
سلام303

ارادتمند همتون اقیانوس آرام هستم

47 روز از سفر پدرم میگذره ..................... و من فقط میگم خدایا شکرت



نمیدونم از کجا شروع کنم

نمیدونم چی باید بگم

اخه چطور میتونم از اینهمه محبت و لطفی که به من داشتید تشکر کنم، بخدا نمیدونم...

ممنونم از همتون، همه عزیزانی که بهم پیام خصوصی دادن یا تو همین تاپیک پیامی دادن و همه بچه هایی که تو طرح ختم قرآن و ختم صلوات شرکت کردن یا به هر طریق دیگه ای موجب آرامش قلبم شدن...

سپاسگذارم از وجودتون، از اینکه در کنارم بودید، از اینکه اینقدر مهربون هستید و منو فراموش نکردید، نمیدونم بخدا نمیدونم چطور باید ازتون تشکر کنم...

و اینکه واقعا شرمنده هستم که همون موقع نتونستم بیام و پاسخ محبتاتونو بدم و تشکر کنم ولی بدونید که پیامهارو میخوندم و بهم خیلی کمک کرد تا احساس کنم که تنها نیستم...

با تمام وجودم میگم به داشتن دوستای پاک و خوبی مثل شما افتخار میکنم

و

دوستتون دارم
535353303
[تصویر:  22177.aspx]

خدای عزیزم! مرا گفتی از رگ گردن به تو نزدیک ترم!

آخ! چه زیــبـــــا گـفـتـی...

اگر ذره ای از محبتت نباشد زندگانی بر من تمام است.

.........

خدایا بار دگر محبتت را بر من روا دار

دلم برای دوست داشتن های راستین تنگ شده

[تصویر:  98886820611051912952.jpg]
 
4fvfcja
وقتي ميام كانون .. اول يك نگا به امضام ميكنم تا يك وقت كسي اون شخصيه چاخاله وسط امضامو نخورده باشه 22
خلاصه ديگه 22
چاخال و پاك باشيد 22


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان