1391 دي 13، 20:19
مگه پشتم نبودی پس چرا................
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
صعود ممکن است دشوار باشد
ولی
منظره بالا بسیا ارزشمند است
(1391 دي 14، 1:07)Ma Sa نوشته است: امشب نشستم هر چی پست تاحالا تو این تاپیک زده بودم از اول اومدنم به کانون خوندم...یه جاهایی لازمه آدم برگرده یه نگاهی به زندگی گذشتش بزنه و ببینه چقد پیشرفت داشته !
انقدر که چشام اینجوری شد
وای که چقدر زندگیم تو این مدت زیرو رو شده..
زندگی و البته احساساتم
دلم برای آقای الکس تنگ شد
همیشه تو این تاپیک خیلی کمک می کردند
واقعا جاشون خالیه.انشاالله هرجا هستند شاد و موفق باشند.
آره
زندگیم زیرورو شد
ولی هنوزم یه چیزی اذیتم میکنه..
انگاری که این همه دردو دل که میکردم..
این همه احساس
از عشق و نفرت گرفته تا استرس و غم
همه بادهوا بود..
یه جوری که آدمای دوروبرم می پرسند:مگه چی شد؟مگه چه بدی بهت کردند؟
و من واقعا نمیدونم چی بگم
جالبه.آدمایی که دلتو شکستن وقتی بهشون نزدیک میشی میبینی یه چیزیم بدهکار شدی!
انگاری که تو دلشونو شکسته باشی..
انگاری یه چیزیم ازخوبی واسشون کم گذاشته باشی!
خدایا نمیدونم کی بدی کرد..
کی دل کی رو شکست
ولی تو تنها قاضی این دنیایی
من منتظرم که تو قیامت خودت قضاوت کنی
حتی اگه من بدهکار باشم
ولی خداشب های پر از اشک وبیخوابی های از استرس منو از قلم نندازی
نمیدونم باعثشون کی بوده ولی
توجهت بهشون باشه
(1391 دي 14، 4:58)خوشحال نوشته است: برنمیگرده
ولی شما بزار شعراتو
در پی صحبت هایه چند روز پیش به صورت مهمان میاد دیگه.