درد دل های شما

**mohsen22**

تولدت مبارک باشه داداش ولی جان خودم من حتی خودم و حتی اونی که همیشه میگفت خیلی دوسم داره یادمون نبود تولدمه داداش نگذار غصه دور و ورتو بگیره همه رفتن تو موندی خدای بزرگ الان وقتشه یه کم به خودت برسی ها یا علی:x

**mohsen22** · 1391 اسفند 27، 0:29

میتوانم عزیز
این همون لحظه ای هستش که فکرا تو چند روز قوی میشن میان و یه حمله برق آسا میکنن اصل مبارزه ما که تو کانون خودمونو واسش آماده میکنیم همین موقع هستش

پس جلوش وایسا و شکستش بده من دیشب شکستش دادم . خیلی سخت بود ولی بعدش و الان خیلی خوشحال نفس میکشم

مبارزه تو نباز دختر خوب تو میتونی شکستش بدی

تو چند روز 3-4 روز میاد آزارت میده و بلاخره حمله ی آخر رو میکنه نابودش کن ابجی نابودش کن

**mohsen22** · 1391 اسفند 27، 0:40

یه کم امید داشته باشی

سر جات وایسی و تکون نخوری و محکم وایسی میتونی کنترلش کنی
آبجی قرار نیس در مقابل هر حمله کم بیاری یه بار از لذتش دست بکش ببین چی میبینی یه لیوان آب سرد هم بد نیست ها

**سنــا** · 1391 اسفند 27، 0:56

می توانم جون

روشتو عوض کن برای ترک
شاید این راهی که داری میری خوب جواب نمیده
یه تجدید نظر کن

همون تلاشی که میکنی برای ترک خودش کلی ارزش داره
حتی اگه برای چند روز باشه
امیدتو نا امید نکن
بالاخره یه روزی میرسه که موفق میشی

**آرمین** · 1391 اسفند 27، 1:00

(1391 اسفند 27، 0:22)می توانم نوشته است: می دونید اقا ارمین
اون اولای ترکم چرا
هر روز صبح ک پا می شدم از خوش حالی پاکی دیروزم سر ب سجده می ذاشتم
اما حالا دیگه صبرم سر اومده
نمی دونم

خانم می توانم

بعضی وقتا آدم...
اون قدر خستس...
اون قدر وضعیتش بده...
اون قدر ناامیده...
اون قدر شرایط براش غیرتحمل کننده میشه...
که میتونه از هر آدم صابر، سالم و پرانرژی جلو بزنه!!!

میدونید چرا؟
چون خیلی انگیزه داره...
چون تغییر رو با تمام وجودش دوست داره...
چون بیشتر از هر آدم دیگه ای متفاوت شدن رو دوست داره...
بیشتر از هر آدم صابر، سالم و پرانرژی...

باور ندارید؟
برای خودم اتفاق افتاده...

اگر تغییر رو دوست داشته باشید...
نه تنها به هدفتون می رسید...
بلکه خیلی چیزهای خوب دیگه رو هم به خودتون هدیه میدید...
از جمله همین صبر...
و فقط خاطرات «نتونستن» گفتن ها باقی میمونه...

ما آدما خیلی خودمونو دست کم می گیریم؛ خیلی... 53258zu2qvp1d9v

باور داشته باشید که صبر همین دوستانتون که ترک کردن، خیلی هم بیشتر از شما نبوده...
وقتی شما خودتونو باور نکنید، کاری از دست کسی برنمیاد...

همین لحظه رو نقطه ی عطف زندگیتون کنید...

**آرشام** · 1391 اسفند 27، 2:30

دلم گرفته نقطه

**azadam** · 1391 اسفند 27، 3:57

دلم میخواد بمیرم.
اصن قرار بود من امشب خونه نباشم. چرا اینقد بد شانسم
خدایا چرا تا وقتی تصمیم میگیرم، درست زندگی کنم اینقد بدبخت تر میشم
یه ادم بی اراده احمق، فقطم دارم خودمو گول میزنم با تصمیماو قولام
ایشالا فردا نباشم پیشتون، از دست این آدم بی اراده خاک برسر راحت شین،
دوباره میام میگم شکستم تو دله شمام خالی میکنم.
اصن چرا منو آفریدی،
من که همش دارم ضایع میشم، ادعای دانشو شعور میکنم، هیچی نیستم فقط منم منم میکنم، یه عده ام گوله ظاهرو قیافمو میخورن، خبر ندارن بیچاره ها از اون دله سیا، پس چرا منو آوردی تو این دنیا
اومدنم دسته خودم نبود دیگه رفتنم که دسته خودم میتونه باشه

**هما بانو**

(1391 اسفند 27، 3:57)azadam نوشته است: دلم میخواد بمیرم.
اصن قرار بود من امشب خونه نباشم. چرا اینقد بد شانسم
خدایا چرا تا وقتی تصمیم میگیرم، درست زندگی کنم اینقد بدبخت تر میشم
یه ادم بی اراده احمق، فقطم دارم خودمو گول میزنم با تصمیماو قولام
ایشالا فردا نباشم پیشتون، از دست این آدم بی اراده خاک برسر راحت شین،
دوباره میام میگم شکستم تو دله شمام خالی میکنم.
اصن چرا منو آفریدی،
من که همش دارم ضایع میشم، ادعای دانشو شعور میکنم، هیچی نیستم فقط منم منم میکنم، یه عده ام گوله ظاهرو قیافمو میخورن، خبر ندارن بیچاره ها از اون دله سیا، پس چرا منو آوردی تو این دنیا
اومدنم دسته خودم نبود دیگه رفتنم که دسته خودم میتونه باشه

سلام خواهر گلم

میخواستم بگم که نباید انقد خودتو سرزنش کنی ... من بارها و بارها به خودم ، به خدا ... قول دادمو شکستم

حتی پای تمام اعتقاداتمو کشیدم وسط ... به ائمه قول دادم بازم شکستم!

الان بیشتر از دو ماهه که پاکم

هروقت به فکر این کار میوفتم حس میکنم دیگه مثل قبل بهش تمایل ندارم ...

میدونی این بار اصلا قولی ندادم؟ حتی تصمیم برای پاکی همیشگی ام نداشتم!!

گفتم من 4 روزه پاکم این دفعه یه هفته پاک میمونم! بعد وقتی به یه هفته رسید گفتم سعی میکنم بیشتر پاک بمونم!

این مدت بیشتر و بیشتر شد ... تا به دوماه رسیده 53258zu2qvp1d9v

این بار از شکستن نترسیدم ... برای خودم غولش نکردم!! از گناه چرا ... از خدا ... ترسیدم

بیا با هم صحبت کنیم من میتونم کمکت کنم

(1391 اسفند 26، 22:16)می توانم نوشته است: خیلی سگ جونم
تعجب داره

بعضی وقتا می گم کاش بی خیال ترک شم
بعضی وقتا می گم کاش بی خیال این زندگی شم
یعضی وقتا هم می گم کاش پا شم این زندگی کوفتی رو بسازم ! بدلش کنم ب ی چیز دیگه
اما تنها کاری ک من می کنم نشستن و دست روی دست گذاشتنه
گاهی ی ذره اراده می کنم
ی ذره تلاش می کنم
اما با یه ذره ک ترکم نمی شه
با یک روز ، دو روز ، سه روز ؛ 16 روز ( هر قدر ساده بگذره یا سخت پر از وسوسه و التهاب یا اروم )

تو رو خدا این نشان سرپرست رو بردارید من سرپرست هیچ جا نیستم

سلام میتی جون Khansariha (18)

بیخیال ترک نشی ها!! من بیخیال شدم کل زندگیم رفت رو هوا ...

دختر جون چرا همش به بقیه نگاه میکنی؟؟ هر کس زندگیه خودشو داره

شاید برای من و تو تلاش برای ترک باعث شه از خیلی گناهای دیگه فاصله بگیریم

شاید خدا برنامه ی دیگه ای برای ما داشته باشه!! یادت باشه هر وقت به گناه بی تفاوت بشی خدا ام بهت بی تفاوت

میشه ...

تو با این تلاش صبر رو یاد میگیری ... خودتو با بقیه مقایسه نکن

البته دنبال شیوه جدید باش ... راه جدید .... ولی یه بارم که شده به فکر ترک دائم نباش

به همین لجظه فکر کن ... همین الان که باید پاک باشی ...

در ضمن ما خیلی نقصا داریم ، خیلی کمبود ها که نمیذاره ترک کنیم

مثلا من مشکلات عاطفی ام باعث شکستنم بود... بذار خیالتو راحت کنم ... اصلا این که تنهایی بخوایم ترک کنیم غیر ممکنه!!

اون کمبود هارو خدا باید جبران کنه

ما بدون خدا هیچی نیستیم

ازش بخواه ... به خودت تکیه نکن

**عبد الله** · 1391 اسفند 27، 10:33

(1391 اسفند 27، 3:57)azadam نوشته است: دلم میخواد بمیرم.
اصن قرار بود من امشب خونه نباشم. چرا اینقد بد شانسم
خدایا چرا تا وقتی تصمیم میگیرم، درست زندگی کنم اینقد بدبخت تر میشم
یه ادم بی اراده احمق، فقطم دارم خودمو گول میزنم با تصمیماو قولام
ایشالا فردا نباشم پیشتون، از دست این آدم بی اراده خاک برسر راحت شین،
دوباره میام میگم شکستم تو دله شمام خالی میکنم.
اصن چرا منو آفریدی،
من که همش دارم ضایع میشم، ادعای دانشو شعور میکنم، هیچی نیستم فقط منم منم میکنم، یه عده ام گوله ظاهرو قیافمو میخورن، خبر ندارن بیچاره ها از اون دله سیا، پس چرا منو آوردی تو این دنیا
اومدنم دسته خودم نبود دیگه رفتنم که دسته خودم میتونه باشه

سلام
مطمئن باشین همین که تونستین روزای خوب رو بالا ببرید خیلی عالیه

منم دوس دارم این گناه رو کامل ترک کنم خب اتفاقی ممکنه پیش بیاد

مثلن من دروغ رو از دوره راهنمایی ترک کردم ولی ممکنه یک بار حواسم نباشه دروغ بگم

خوب توبه رو برا این گذاشتن دیگه

این که ما یک روزی که ممکن بود قبلا بشکنیم حالا دیگه با وجود این سایت و تلاش خودمون شده یک روز پاک این

یه پیروزیه هیچ وقت خودتون رو با بقیه مقایسه نکنید خدا بر اساس توانایی هر کس ازش انتظار داره

خدا رو برا سلامتی شکر کنید

التماس دعا

**azadam** · 1391 اسفند 27، 14:23

هما وشیرین و فرهاد دوستای گلم Khansariha (8)

مرسی از کمکاتون، بعد از 4 سال ترک واقعا سخته

ولی من بازم تلاشمو میکنم :22:

با وجوده دوستایی مثه شما نا امیدی معنایی نداره :16:

**پشتکار** · 1391 اسفند 27، 18:03

به یک جمله یقین پیدا کردم

تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد

**اهورا**

ذیروز با مادرم الکی بخثم شد...
چقدر بی چشم و روم جواب 17 سال زحمت را بد پس دادم......
هیچی واسم کم نذاشته چه ادی چه معنوی
حالا من.....

تصمیم گرفتم دور سقوططم را تند کنم
از کاتالیزگر حماقت استفاده می کنم تا n تا شکست هفته گذشته ، دعوا با والدین و .... تکمیل کنم.
دیگه فعلا حوصله درس خوندن هم ندارم اصلا نمی خونم و نخواهم خوند بذار این چند سال زحمت هم بر باد بره
بذار...
همه ارزش هام را نابود کردمروحم را هم از دست دادم
تلاش و موفقیت بدون ارزش هایم برام ذره ای ارزش نداره!!
به جهنم خوش امدی

**هما بانو** · 1391 اسفند 27، 19:55

(1391 اسفند 27، 18:03)پشتکار نوشته است: به یک جمله یقین پیدا کردم

تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد

منم تازگی یه کم بهش ایمان آوردم ...

(1391 اسفند 27، 18:11)همای رحمت نوشته است: ذیروز با مادرم الکی بخثم شد...
چقدر بی چشم و روم جواب 17 سال زحمت را بد پس دادم......
هیچی واسم کم نذاشته چه ادی چه معنوی
حالا من.....

تصمیم گرفتم دور سقوططم را تند کنم
از کاتالیزگر حماقت استفاده می کنم تا n تا شکست هفته گذشته ، دعوا با والدین و .... تکمیل کنم.
دیگه فعلا حوصله درس خوندن هم ندارم اصلا نمی خونم و نخواهم خوند بذار این چند سال زحمت هم بر باد بره
بذار...
همه ارزش هام را نابود کردمروحم را هم از دست دادم
تلاش و موفقیت بدون ارزش هایم برام ذره ای ارزش نداره!!
به جهنم خوش امدی

عجب!! شما توی شرایط عادی نیستین ... منم کنکوری بودم میدونم چقدر آدم حساس میشه

چرا همچین تصمیمی گرفتین؟؟! فکر کردین هنر کردین آیا؟؟

به نظر من شما باید به خودتون استراحت بدین 53258zu2qvp1d9v

یه هفته استراحت کنین

روحتون رو از دست ندادین ... نا امیدی بدترین گناهه یکم به خودتون فرصت بدین

انقدر خشن نباشین ... منم قبل کنکور داغون بودم ... با خودتون مهربون باشین

مخصوصا الان که قبل کنکوره

نمیگم راحت بشکنین ... میگم روند ترک رو ملایم تر پیش برین مثلا اگه الان هر روز میشکنین ... با خودت قرار بذارین

که سه روز یه بار بشکنین ... اگه به سه روز رسید سعی کنید نشکنید ولی اگه شکستین انقدر ضربه نمیخورین

خودتونو درک کنید برادرم

**azadam** · 1391 اسفند 27، 20:17

همای رحمت داشتیم؟؟؟؟
نه جونه من داشتیم؟؟؟؟
دادا این چه حرفیه؟؟؟
با یه اشتباه که نباید همه پلای پشت سرتو خراب کنی که

**گل سرخ** · 1391 اسفند 27، 20:36

آقا اهورا

الان پشیمون هستین که با مادرتون بحث کردین...و خیلی از این بابت ناراحتین. ( من از پستتون اینجور برداشت کردم.)

اما 2 تا نکته یادتون باشه :

1- دل مادرها خیلی رئوفه....زود بچه شو میبخشه...قدر این موهبت مادرونه رو بدونین . خیلی راحت میتونین از دلش در بیارین. هم خودتون شاد بشین و هم ایشون.

2- اگه مادرتون این پستتون رو بخونه چقدر بیشتر میتونه ناراحت بشه؟؟ چند برابر اونچه دیروز ناراحت شده؟ چقدر نگرانش میکنه؟
شاید هیچوقت نفهمه چه بلایی میخواین سر خودتون بیارین...اما شما که میدونین دارین چیکار میکنین...