امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

آقا من میگم ترکش نده همینجوری برو پس بده بگو اشتباهی شده همون که می توانم خانم هم گفتند
می دونی ترکش بدی هم خوبه ها روش بدی نیست زیرکیه
خوبه
ولی من اگه بودم همین الان پا می شدم پس می دادمش
[تصویر:  38623959350631556358.jpg]

 
[تصویر:  05_blue.png]
الان داشتم نگاه میکردم و شکستم
دیگه چه فرقی میکنه چی کارش کنم؟
میذارم زیر پام لهش میکنم و نه به کسی میدمش نه دیگه بهش فکر میکنم
اين شبا وقتي ميخواستم بخوابم كلافه بودم
وقتي بيدار ميشدم كلافه بودم
كتابام رو به زور تحمل ميكردم
از رو اجبار غذا ميخوردم
فقط زنده ميموندم.
با خنده ها و شوخي هاي درووووغي.
طلبكار از خدا و بدون نماز و دعا. خاليِ خالي.
هرشب فقط واسه اين روزمو خراب نميكردم كه "نميميري كه! خواستي خراب كني هم فردا خراب كن. شايد اين وسط يه چيزي حالتو خوب كرد"
بعدم هر روز اورژانس كانون...

صبح تا از خواب بيدار شدم اشكم در ادامه ي ديشب در اومد. منم از اين كه اشكم در اومده عصباني شدم و براي اولين بار به خودم سيلي زدم.
امشب به خدا گفتم "رسيدن تو كارت نيست ديگه؟ فقط هي برو هي برو. من اگه ديشب تسليم نفسم ميشدمم حالم بدتر از ايني كه الانه نبود كه. اينه عدالت؟"

امشبم باز "اين يه بارم روش" رفتم اورژانس كانون.
نميدونم. كادوي خدا بود، جادوي كلمه هاي بچه ها بود، كادوي خدا تو كلمه هاي بچه ها بود..
نميدونم چي بود كه از جام بلند شدم يه جوري كه مدت ها بود گريه نكرده بودم گريه كردم
يه جوري كه مدت ها بود نماز نخونده بودم نماز خوندم
يه جوري كه مزشو يادم رفته بود، عاشق خدا شدم
و اين جوري كه الان ارومم...
اوف
هيچي

همه ي جون كندناي اين روزام، وقتي از خودم ميپرسيدم "كه چي؟"
ميخوام الان جوابشو بدم
كه "اين"
اين حال عجيب غريبي كه دارم.

(با تشكر از همه ي  دوستاني كه خدا توي كلمه هايشان براي آدم کادو میگذارد)


سلام بچه ها
امیدوارم که حال همگی خوب باشه
قبل از سال تحویل به خودمون یه قولهایی دادیم که تو سال جدید انجام بدیم 
تا حالا چقدر به اونها عمل کردیم
متاسفانه تو این روزها شکست ها زیاد شده
حتما یادمون رفته گناه اینکار چقدر هست که ساده بهش تن میدیم
شاید یادمون رفته که گناه کبیره هست
اصلا شاید یادمون رفته که گناه کبیره چی هست
دیگه چه موقع باید به فکر جبران بود
کسی که از فردای خودش خبر نداره 
 ارزوهای بی ارزش دنیا باعث شده که از یاد مرگ غافل بشیم 
نکنه وقتی سراغمون اومد ما هنوز در انتظار توبه باشیم
فکرش رو کردیم چه جوابی داریم بدیم
 عادت کردیم تا یه اتفاق بدی برامون نیافته عبرت نمی گیریم 
ولی اینبار اگه خدای نکرده اتفاق افتاد دیگه فرصت جبران وجود نداره
هدف واقعیمون از زندگی چیه
ما برای غیر دنیا افریده شدیم 
 همین چند روز پیش همسایه مون که صحیح و سالم بود شب خوابید صبح بلند نشد
بچه ها بیاییم قدر فرصتهامون رو بدونیم
باور کنیم این فرصتها از طلا هم باارزش تره  
همین فرصتی که الان درونش هستیم 
با این وضع خیلی از راهها جلومون بسته میشه
خیلی از فرصتها از بین میره 
خیلی از فرصتهای این دنیا و اون دنیا
 بچه ها خواهشا بیایم از این به بعد بیشترتلاش کنیم

[تصویر:  05_blue.png]
اشک های حلقه زده ...
دود سیگار ...
افسوس دیروز ...
تکرار اشتباهات ، هر روز ...
هر بار زشت تر ...
هر بار کثیف تر ...
لطف خدا هر بار بیشتر ...
شرمندگی ما هم بیشتر ...
تا حالا همچین حس بدی نداشتم...
توی این مسیر از خیلی ها کمک خواستم ...
خیلی فراز نشیب داشتم ...
اما همه با نگاه ترحم به من نگاه کردن...
دیگه به آخر خط اشتباهاتم رسیدم.
...................................................
چرا درصد و رتبه هام اینجوری شد؟؟؟؟
یعنی خرد شدما...
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
اگه نگیم نخندیم...پیار میشیم می گندیم:16:


تولد کانون یادتون نرهههههههههه

شب همگی عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی
خوشا باران و وصف بی مثالش
کاش می شد گاهی از خود خدا مشورت گرفت

مثلا بگم خدایا می دونی ک چند بار تو فلان راه قدم گذاشتم
کمکم می کنی اخر یا نه؟

بهش گفت ببین اگر کمکم نمی کنی بگو چون دیگه به خودت قسم کشش ندارم

[تصویر:  nasimhayat.png]
ما دل مان قدِ همه ی دل تنگی های دنیا گرفته
کاش حداقل توانی برای حرف زدن بود،تا کمی این دل سبک شود
کاش شانه ای بود برای گریه کردن
کاش آغوشی بود برای اندکی آرام گرفتن
کاش خدایی بود که نزدیک بود و قابلِ حسّ
کاش قبری بود و مرگی آرام و بی دغدغه و پایانی برای همیشه

[تصویر:  nasimhayat.png]
دوست دارم یا آدم شم یا بمیرم.....واسم دعا کنید که اگه آدم نشدم بمیرم
[تصویر:  nasimhayat.png]
خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان

اما بقدر فهم تو کوچک میشود

و بقدر نیاز تو فرود می آید

و بقدر آرزوی تو گسترده میشود

و بقدر ایمان تو کارگشا میشود

و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود

و به قدر دل امیدواران گرم میشود

یتیمان را پدر می شود و مادر


بی برادران را برادر می شود


بی همسرماندگان را همسر میشود

عقیمان را فرزند میشود

ناامیدان را امید می شود

گمگشتگان را راه میشود

در تاریکی ماندگان را نور میشود

رزمندگان را شمشیر می شود


پیران را عصا می شود


و محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را

به شرط اعتقاد

به شرط پاکی دل

به شرط طهارت روح

به شرط پرهیز از معامله با ابلیس


بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا

و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف

و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک

و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار


و بپرهیزید


از ناجوانمردیهــا

ناراستی ها

نامردمی ها!


چنین کنید تا ببینید که خداوند

چگونه بر سر سفره ی شما

با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند

و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد

و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند

و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند


مگر از زندگی چه میخواهید

که در خدایی خدا یافت نمیشود؟

که به شیطان پناه میبرید؟


که در عشق یافت نمیشود

که به نفرت پناه میبرید؟

که در حقیقت یافت نمیشود

که به دروغ پناه میبرید؟

که در سلامت یافت نمیشود

که به خلاف پناه میبرید؟


و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید

که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!
Khansariha (121) آثار هنری به دو دلیل ارزشمندند، اول اینکه توسط استادان به وجود آمده اند. دوم اینکه تعدادشان کم است .شما گنج پر ارزشی هستید، زیرا توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و فقط یکی هستید. Khansariha (121)


دلمرده
دلزده
بی خیال
از خدا بی خبر
بی عاطفه
همیشه شاکی...
ممنون آقای امیر حسین
دلم میخواد از این وضعیت در بیام
از این بلاتکلیفی
از این ترسی که از آیندم دارم
از این استرس که حتی نمیذاره فک کنم
نمیتونم جلو وسوسه و گناهمو بگیرم.دارم خفه میشم.هم دوس دارم گناه کنم.هم دوس دارم رها بشم از این کارای کثیفم.وجدانم گاهی خاموشی گاهی روشن
از خ.ا متنفرم اما منظورم بیشتر ی گناه دیگس که روم نمیشه بگم و باعث شکستم و ناپاکیم و همه ی دلزدگیهام از زندگی میشه.اما سخته ترکش بخدا سخته بخدا میدونم گناهه اما فوقش ی چن مدت که دور شم از گناه دوباره خودم بر میگردم خوده کثیفم خوده آشغالم


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: