درد دل های شما

**mahsa20** · 1392 ارديبهشت 28، 21:24

کیمیا نه درجت خدا هستم و نه عکسش
سکون سکونم
زندگیم همه جیزش خوب و خداراهزاران مرتبه شکر
هیچ چیز بد نیس
یعنی اگه بدی هست من دارم به وجودش میارم
کیمیا جان من الان دلم میخاد استرس و غصه های قبل باشه ولی این نباشه
این زندگی یخی

**حمید خان** · 1392 ارديبهشت 28، 21:24

ای خدا منو بکش...خلاصم کن از دست این مشتری های سمج با عرض معذرت زبون نفهم کودن وقتگیر اعصاب خورد کن

روانیمون کردن به خدا...خیلی هاشونو میزنیم تو دیوار
ولی بعضی هاشون دیگه آشنا هستن نمیشه چیزی گفت
اعصابمو به هم ریختن...اه اه اه
الان نزدیک 2 ساعته تو مغازمه
نه میره نه میزاره به کارامون برسیم
خیلی ببخشید خیلی حالم به هم میخوره از این آدمای به قول معروف لاشخور
چی کار کنم از شرشون خلاص بشم
کم محلی هم کردم جواب نداده

**mahsa20** · 1392 ارديبهشت 28، 21:30

یه برگه بردار بزرگ روش بنویس
توقف بی جا مانع کسب است
دیگه اگه دوزاریش نیفتاد براش دعا کن خوب بشه

**azadam** · 1392 ارديبهشت 28، 21:31

دادا
مشتری رو با چنگ و دندون نگه دارید، نذارید بپره 4fvfcja

برخورد فروشنده خیلی تاثیر داره تو فروش رفتن اجناسش، اینو خودم بارها به چشم دیدم

**حمید خان** · 1392 ارديبهشت 28، 21:38

بدبختیش اینه ک بیشتر کارم تعمیراته
و حالا شما حساب کن بخوای به یه همچین مشتریایی درباره تعمیرات توضیح بدی

اونا هم خودشونو یه پا تعمیرکار بدونن و نظر بدن

خودشون گوشیاشونو خرابتر کنن بعد بیارن پیش من

یا مثلا بخوان همون موقع کارشون راه بیوفته

بخدا روانم کاسته شده:smiley-yell:

**azadam**

صبور باشید داداش 4fvfcja

حق میدم بهتون
همه مردم خودشونو یه پا تعمیرکار میدونن، حالا خوبه مکانیک نیستید،
مردم اکثرا خودشونو یه پا مکانیک میدونن 4fvfcja

تا جایی که میتونید نزارید بپرن

**حمید خان** · 1392 ارديبهشت 28، 22:19

ای بابا
اصن بزار مشتری های اینچنینیم پبرن
چه بهتر
از خدامه ک بپرن

**azadam** · 1392 ارديبهشت 28، 22:29

نه نگید این حرفو خب نا شکری نکنید 4fvfcja

**righteous_40** · 1392 ارديبهشت 28، 22:41

اَلدَّهرُ يَومانِ : يَومٌ لَكَ وَ يَومٌ عَلَيكَ فَإذا كانَ لَكَ فَلا تَبطَر وَ إذا كانَ عَلَيكَ فَاصطَبِر

دنيا دو روز است : روزى به سود تو و روزى به زيان تو . هرگاه به سود تو بود ، سركشى نكن و وقتى به زيان تو بود، شكيبايى پيشه كن .

غرر الحكم و درر الكلم، حديث1917

کاش میتونستم اینجوری بشم، دیگه هیچی نمیخواستم........

**محب الزهرا** · 1392 ارديبهشت 29، 6:50

تو زندگی یه جایی هست بعد کلی دویدن
یهو وایمیستی...

سرتو میندازی پایین و آروم میگی:
"دیگه نمیتونم"

من همونجام "دیگه نمیتونم"...

**می توانم** · 1392 ارديبهشت 29، 9:34

انشاالله اقا رایتوس همه اون جوری شیم 1276746pa51mbeg8j

اقا حسام خستگیت در نیومد؟؟؟

اقا محب شما ک نماز شب زده بودی بر بدن؟ مگه نگفتی توپ توپی؟

تازه میخواستم بگم برای منم دعا کنید خودمو هدفمو خدامو پیدا کنم!
دعام کنید دعاتون میکنم

**darling** · 1392 ارديبهشت 29، 12:30

محب الزهرا بنظرم جمله تو یکم باید اصلاح کنی
"گاهی اوقات تو زندگی بعد از کلی دویدن وایمیستی و میسپری بخدا"
و بعدش باید بگی :"من الان سپردم بخودش"
بخدا وقتی بهش توکل میکنی خودش یه جور کارارو راست و ریس میکنه ک خودتم نمیفهمیدی چی شد ؟چطوری شد اصن؟
فقط توکل میخواد
سخته؟سخته توکل کردن؟
ناامیدی سخته یا توکل کردن!؟؟؟؟؟؟؟

**azadam** · 1392 ارديبهشت 29، 13:37

خدا ماهه خودش داره همه چیزو درست میکنه من میدونم Khansariha (8)

**سنــا** · 1392 ارديبهشت 29، 14:49

بچه ها حال داداش کوچولوم خیلی بده!

التماس دعا دارم از همتون Tears

**K_1** · 1392 ارديبهشت 29، 17:35

سلام

تا اطلاع ثانوی فکر نکنم چیزی توی کانون کاسب باشم.

از لاکی بوی تشکر میکنم بابت تمام کمک هاش

از " زهرای کانون " تشکر میکنم بابت تمام کمک هاشون و وقتی که گذاشتن

از تمام سرپرست ها و مدیران هم تشکر میکنم

یا علی