امتیاز موضوع:
  • 24 رأی - میانگین امتیازات: 4.08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

درد دل های شما

چه اوضاع خیته!

http://www.mediafire.com/?odjtk6vqdqq5q4l

اینو گوش کنید با صدای بلند 303
هرچند حال و روز زمین و زمان بد است \ یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده \ انگار بین رفتن و ماندن مردّد است
اینجا مدینه نیست، نه اینجا مدینه نیست \ پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟
حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای \ اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود \ جایی که بین عالم و آدم، زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید \ اینجا بهشت، شهر خدا، شهر مشهد است
[تصویر:  87267819991958480523.jpg]

حسین ارام جانم، حسین روح و روانم
بیا نگار اشنا، شب غمم سحر نما
مرا به نوکری خود، شها تو مفتخر نما

از امام رضا- علیه السلام-
اللَّهُمَّ إِنْ‏ لَمْ‏ تَکُنْ‏ غَفَرْتَ‏ لَنَا فِیمَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْه‏
پروردگارا! اگر تاکنون در این ماه ما را نبخشیده اى، پس از تو می‌خواهیم که در باقی مانده این ماه ما را ببخشى و بیامرزى...
Tears
بعضی اوقات زندگی اون روی جدی ـش رو نشونمون میده
همون رویی که وقتی بهش فکر میکنیم میترسیم ... 
خواهرم داره میره برای پیوند مغز استخوان 
قرار از خواهر زاده ـم بهش پیوند زده بشه ... سرطانش ( چه قدر متنفرم از این اسم) از 14 سالگی باهاشه و الان یه پسر داره 
به هرحال باید یک روز پیوند میکرد ... این روز فرا رسیده و قراره این کار رو بکنه
خیلی چیز پیچیده ای این سرطان خون ... زمانی که سلول های خونی تصمیم میگیرن به میل خودشون رفتار کنن زمانی که گلبول های قرمز رو میکشن ... الله اکبر این دیگه چه جورشه
هیچ نداریم غیر خدا ... او که محبتش شامل عام خاص میشود 
امیدوارم سر نمازتون دعا کنید ... 
فقط اینکه خیلی سخته ... سخته به خدا
[تصویر:  51960705784679108839.jpg]
(1392 تير 15، 17:01)Alone man نوشته است: بعضی اوقات زندگی اون روی جدی ـش رو نشونمون میده
همون رویی که وقتی بهش فکر میکنیم میترسیم ... 
خواهرم داره میره برای پیوند مغز استخوان 
قرار از خواهر زاده ـم بهش پیوند زده بشه ... سرطانش ( چه قدر متنفرم از این اسم) از 14 سالگی باهاشه و الان یه پسر داره 
به هرحال باید یک روز پیوند میکرد ... این روز فرا رسیده و قراره این کار رو بکنه
خیلی چیز پیچیده ای این سرطان خون ... زمانی که سلول های خونی تصمیم میگیرن به میل خودشون رفتار کنن زمانی که گلبول های قرمز رو میکشن ... الله اکبر این دیگه چه جورشه
هیچ نداریم غیر خدا ... او که محبتش شامل عام خاص میشود 
امیدوارم سر نمازتون دعا کنید ... 
فقط اینکه خیلی سخته ... سخته به خدا

یه جا خوندم خدا به بنده های مقربش بلا میده (چراشو نمی دونم!)
خدا صبرت بده
خیلی سخته
خیلی

منم یه بار خواهر زادم تو سن کم داشت می مرد وقتی انداختنش تو امبولانس و طفل بی زبون داشت هلاک می شد خیلی حالمون بد بود  من مامان بابا داداش همه
اما اونجا که رسیدیم  دامادمون گفت خدایا مطیع ارده توام نه از روی عجز بلکه یه جوری گفت انگار لباسش پاره شده!
بچه خواهرم هنوز مشکل داره اما این قضیه به من درس بزرگی داد
خدایا منو هم به این درجه تسلیم برسون
Khansariha (18)
سلام
بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و از آخرین روزهای شعبان استفاده کنید

نه برای پاک ششدن ک برای آمادگی برای ورود ب رمضان..واقعا مسابقه بزرگی

خب برای بهره گیری بیشتر باس خودت آماده کنی تا بیشتر بهره بگیری

آخه ما توی ی مسابقه برد برد وارد داریم میشیم

همه برنده اند... مهم خودمونیم ک به چندتا گل راضی بشیم53258zu2qvp1d9v

=============

و اما پست زهرا رو الان دیدم... نکات آموزشی مهمی درش بود

بچه ها..ما مبتلا به ی مشکلی بودیم ک رو خیلی از ابعاد زندگیمون
سایه انداخته ..از جمله گوشه گیری یا عقب موندن از برنامه ها

اومدیم ترک کنیم و بریم..چون دید اجتماع روی این مساله منفی و باتبع
از دید عرف کانون و امثالهم ی جوری..امیدوارم منظورم رو رسونده باشم

ی جور نشه(واسه خودم میگما) از ی اعتیاد بیفتیم تو اعتیاد دیگه
یا یادمون بره چرا اینجا عضو شدیم53258zu2qvp1d9v..یادمون روزایی ک شاید میگفتیم
خدا کو امید؟ ی دستاویز بهم بده راحت شم...

به اطراف نگاه کنید...آدم همون آدم و اهداف و آرزوها همون...
پس با تلاش بیشتر و با عطف به اینکه مهمترین رقیبم خودم هستم

پیش ب سوی آینده میریم...

التماس دعا
با آرزوی آرامش و پاکی و پایایی برای همه از جمله زهرا




[تصویر:  Untitled_1.png]
2-3 هفته ست بغض دارم ولی نمیترکه [تصویر:  guiltsmileyf.gif]
چمه؟!؟نمیدونم [تصویر:  innocentsmily.gif]
کاش هیچکس خوب بودن حالش به هیچی بستگی نداشته باشه.....
اصلا خوب نیستم
راستش اصن تو حال خودم نیستم [تصویر:  gen152.gif]
چن روز پیش با دوستم رفته بودم بیرون
وقته برگشت با اتوبوس اومدیم
من باید چن تا ایستگاه پایین تر پیاده میشدم
اصلا تو حال خودم نبودم خواستم پیداه بشم دیدم اتوبوس داره کم کم راه میفته گفتم آقای راننده نگه دارید
بدون اعتنا به راننده از اتوبوس پریدم بیرون [تصویر:  rolleye.gif]
دوستم تو اتوبوس جیغ زده بود فکر کرده بود من قل(غل؟) خوردم رفتم زیر اتوبوس
خوده راننده هم ترسیده بود ولی وقتی رفتم کرایه رو حساب کنم با تعجب فقط نگام میکرد
گرچه اون لحظه ک پریدم بیرون سرم گیج رفتم ولی هیچیم نشد
بازم خدا کمکم کرد......
دوستان بخدا بدجور محتاج دعاتونم
منو بی نصیب نزارید از دعای خیرتون
[تصویر:  75564740_83301426cfcbb.jpg]






صعود ممکن است دشوار باشد 

ولی



منظره بالا بسیا ارزشمند است  

یه آدمِ مریض شدی که تو سی سی یو نیست اما روکاناپه، کــُـماست
اِسترس زیر شوک
مُخت چِت میشه صُب ،
میشه صُب
دوتا عوضی تا خِرخِره پُر
مخا خسته از زِر زِر دور
...

[تصویر:  87613664035946831737.jpg]
[تصویر:  17.jpg]
او که حافظ توست هرگز نخواهد خوابید ...

2uge4p4 Khansariha (69) 2uge4p4
لپ تاپ را بی هدف باز کرده ام و خیره شده ام به صفحه ی آن....کتاب و دفتر جلویَ م باز است،اما دریغ از ذره ای حوصله برای انجام تکالیفی که باید تا شب تمام شود....هر چند دقیقه یک بار گوشیِ همیشه سایلنتَ م را چک می کنم،به امیدِ اس ام اس ی که منتظرش هستم،اما....هیچ خبری نیست....اوضاع جالب نیست....کانون را باز می کنم و بر خلافِ میلَ م پُستی در اورژانس می نویسم که حواسَ م باشد تنها نیستم....فیل-تر شکن را باز می کنم...بی هدف...فکر می کنم کجا بروم....بعد از چند دقیقه کلنجار رفتن با خودم،چند تا از وبلاگ هایی که در حمله ی بی رحمانه ی شورای فیل-ترینگ به دامنه ی بلاگ اسپات،بی خود و بی جهت فیل-تر شدند را باز می کنم و سایت فیل-تر شده ی دیگری!- البته از نوع سایتِ یک شاعر و نویسنده و نخبه و .....که به دلایل 30 یا 30 فیل-تر شده-.....کتاب شعرهایَ ش بالاخره چاپ شده اند،اما نه در مرزهای مملکتِ خودمان....و من به فکر فرو می روم که از کجا و چه گونه کتاب را تهیه کنم....صفحه ی اورژانس را می بندم و می روم کمی استراحت کنم.....

[تصویر:  nasimhayat.png]
درد دل :
دلم خیلی خیلی خیلی میخواهد به یک فر اس ام اس بدهم
یکی که نمیخواهد صدایم را بشنود
اس ام اس بدهم و بخواهم که اجازه بدهد صدایش را بشنوم



به سبک مریم دو نقطه نوشتم خوب
:x


ب نظرتون چی کار کنم؟

[تصویر:  nasimhayat.png]
از تلفن همگاني زنگ بزن بهش Khansariha (46)4fvfcja
[تصویر:  98886820611051912952.jpg]
 
4fvfcja
وقتي ميام كانون .. اول يك نگا به امضام ميكنم تا يك وقت كسي اون شخصيه چاخاله وسط امضامو نخورده باشه 22
خلاصه ديگه 22
چاخال و پاك باشيد 22
مرسی هپی خانوووووووووووم

:x

[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام بچه هه
یه کوچولو دردو و دل دارم
فکر کنم آخرهای فروردین بود که یک شکست داشتم تا قبلش واقعا حالم خوب بود شکست های با فاصله رکورد 40 روز پاکی که واسه خودم خوب بود ولی انگار اون شکست اصلا منو عوض کرد چند وقته اصلا نمی تونم جلوی گناه وایسم خیلی زود به زود می شکنم
راستش تا قبل از اردیبهشت خیلی از عوارض خود ارضایی از بین رفته بود دیگه ذهنم آلوده نبود خیلی خوب مقاومت می کردم امید به زندگیم خیلی زیاد شده بود و خیلی تلاش می کردم قیافه و اوضام رو به راه شده بود

ولی حالا واقعا داغونم هر دو سه روز یکبار میشکنم با هر چیز بی ربطی تحریک می شم راستش الان وضعیتم بحرانیه نمی دونم شاید این گناه واسه من قوی شده شایدم من ضعیف شدم
نمی دونم فقط می دونم که باید یه کاری بکنم
[تصویر:  05_blue.png]
نه چنان گناهکارم که به دشمنم سپاری
تو به دست خویش فرما اگرم کنی عقابی
دلم گرفته اندکی  1  از دست خودم ناراحتم و وضعیت کنونی! 

کاش فرجی بشه  ... 

از طرفی  مشتاق ماه رمضانم  از طرفی میترسم با این شرایطم نتونم اونطور که باید ازش استفاده کنم 

 ...
<align option="center" style="text-align: center;"><size option="medium" style="font-size: medium"><img src="http://www.ktark.com/nasimhayat.png">http://www.ktark.com/nasimhayat.png</img>[/size][/align]<br />
<br />
<br />
[align=center]<color option="#663366" style="color: #663366;">[size=medium]<font option="arial" style="font-family: Arial;"><b>هراس بی تو ماندم ادامه دارد ... </b></font></color></size></align>


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان