1392 مرداد 3، 0:03
ویرایش شده
تمام شام مرا غرق نور خواهي كرد
بسان نيل دل من دوپاره خواهد شد
تو از ميانه چو موسي عبور خواهي كرد
" تو از میانه چو موسی عبور خواهی کرد "
یا رب!
یا رب!
یا رب!
دوستت دارم.
(1392 مرداد 3، 1:20)Life Of Pi نوشته است: الان شما برا من چیکار می تونید بکنید؟بگو من چیکار میتونم برای خودم بکنم
(1392 مرداد 3، 1:20)Life Of Pi نوشته است: سلام
اینجا چرا اینجوریه
منبه پیام خصوصی دسترسی ندارم!!!
....
(1392 مرداد 3، 1:20)Life Of Pi نوشته است: سلام
اینجا چرا اینجوریه
منبه پیام خصوصی دسترسی ندارم!!!
روش ثبت نام هم افتضاح
اون روز ک ثبت نام کردم
تصمیم به ترک گرقته بودم
اومدم ثبت نام کردم دیدم هیچ غلطی نمی تونم تو سایتتون بکنم!!
خلاصه روزمون هم باطل شد رفت
تف به ریا!!!!!
بگزریم
من یه کم از خودم بگم
یه 10 سالی میشه خودارضایی می کنم
چون زودانزالی دارم
و ......
زیاد مذهبی نیستم
سیگار و قلیون می کشم
ولی دنبال مواد نرفتم
بابام تو جنگ موجی شده
روزی دو بار کتکم می زنه
مادرمو کتک می زنه
خلاصه من چیزی برای از دست دادن ندارم
الان شما برا من چیکار می تونید بکنید؟
(1392 مرداد 4، 21:26)عمو سعید نوشته است: رسیدم به این یقین که هم خودم هم کارام هم زندگیم همه و همه پوچه ...
سر نماز چرا یه سری جمله رو میگم؟؟
چرا روزه میگیرم؟؟
چرا فلان کارو نمیکنم؟؟
و
.
.
.
سابقه فکر کردن به این چیزارو قبلا هم داشتم ولی این بار جدا فرق میکنه ...
فقط میتونم بگم خوش بحال کسی که میدونه که داره زندگی میکنه!!!
میدونه که داره مستقلانه زندگی میکنه!!!
استقلال فکری داره ...
گیر قید و بند نیس ...
البته منظورم مثبتشه ها
خلاصه اینکه از این کارای تکراری خسته شدم ...
خوشا بحالتون ... خوشا بحالشون
شاید دیگه از کانون رفتم ... نمیدونم ... شاید چون خیلی از خودم دلسردم
ببخشید