درد دل های شما

[آسمون آبی]

ديدم.. من اگه بهترين شرايط رو داشته باشم..و از خودم راضي باشم و خدا هم راضي باشه..
باز همين ك من بالاي سر جسمم ميشينم و ورود و راه رفتن و اصلا ديدن كرم ها رو روي بدنم تجربه ميكنم عذابه!
خيلي عذاب دردناكيه......

حالا فك كنين .. خدا راضي نيست!

اتفاقا منم ب این موضوع فکر میکردم و از بچگی اذیتم میکرد

 خو راهکار داره، مفاتیح باز کنید، کسی ک 40 جمعه

پشت سر هم غسل جمعه بکند جسمش در قبر سالم میمونه، یکی از فواید

غسل جمعست، از دست ندیدش

یاعلی

سلام
حرف من چيز ديگه اس..
جسم ك جسمه.. بهش نياز ندارم..

موضوع عذابه!

ممنونم از يادآوريتون..

ياعلي.

خدا خیرتون بده
خب تخفیف در عذاب خودش یجور رحمت، نیست؟

حداقل بدنمون رو نمیخورن، اینکه رو بدنمون نرن دیگه نمیشه کاریش کرد



یاعلی

[عبد الله]

امام زمان دلم میخواد سرمو بذارم روی شونت گریه کنم

[هما بانو]

دو سه روزیه که شدید دارم وسوسه میشم   
ای خدا ...

[Alireza 68]

سـُـها در حال حاضر غایب است.
دلیل غیبت: اندك اندك جمع مستان مي رود.. اندك اندك..
غیبیت از تاریخ: امروز     تازیخ بازگشت: ناشناس

این کابوس منه

دلم بدجور گرفته وقتی چشم به این خورد

به من قول داده بودید تا وقتی که متاهل نشدید بمونید

خیلی ها درک نمیکنن زحمتهایی رو که شما کشیدید و دارید میکشید بدون منت و بدون منفعت

اما به خداوندی خدا قسم میخورن که من شاید نصفشونو دیده باشم

کسی رو ندیدم اینجور عاشقانه برای اینجا زحمت بکشه

حتی تو اوج خستگی و زخم زبون ها دلسرد نشدید

حتی وقتی که از جانب من بود

برای من دیدن غیبت شما خیلی سنگینه

همه ما طعم مهربونی و دلسوزی شمارو چشیدیم طعم حس مادرانه شمارو

برای همینه که صداتون میکنیم مامان سها

اینو خدا گفته : انا عند المنكسره قلوبهم؛

یعنی : من همدم قلب هاي شكسته هستم

اه داداشم کنارم چسبیده نمیتونم بقیه شو بنویسم

....................

[آسمون آبی]

علی منم شدید با نظرت موافقم شدید شدید

شدید جا خوردم شدید، اگه جمله ای بود جای شدید بگم

تا احساسم رو مطرح کنم میگفتم

کاش زودی بیان

[آرشام]

نه آبجی سها نه...

[هما بانو]

من اینی رو که در مورد علت غیبت نوشتن  نفهمیدم!  

یعنی مسافرت میخوان برن؟؟  یعنی چی آخه؟؟

[آقای فراسی]

شنوندگان عزیز به خبری که هم اکنون به دست ما رسیده توجه فرمایید!


سها خانوم گفتن هستن اقا  شایعه پراکنی نکنید! تقصیر علیرضاست!!  علیرضا خودت رو به اولین پاسگاه پلیس معرفی کن!

حلاصه گفتم که ایشون هستن.

[happpygirl]

مرسي مامان سها كه تنهامون نذاشتي 

[سها]

سلام
يعني من تو تربيت اين بچه كم كاري كردم..خدايي كم كاري شد..
(اگه نه بايد صبر و حوصله و آرامشو هم يادش ميدادم..:ep: )


د مرد مومن.. من كجا رو دارم برم ؟؟
من ك ب شما گفتم شرط ضمن عقدم همين جاس!
ي چند سالي هم هست ك با بچگي فاصله گرفتم.. ديگه قهر كردن و ناز كردن يادم رفته..

حقيقت اينه ك بچه ها ي كم ب رفتن حساسن.. و شما هم بزرگ كردين مسئله رو..
من ك نگفتم ميخوام برم..
ي غيبت ساده بود..
شايد براي اين ك كمتر هستم بين بچه ها..اينطوري لااقل انتظارشون كم ميشه..

الان هم جمع مستان ميخواستن برن.. ظاهرا خونه خريدن ديگه ميمونن..


از همه معذرت ميخوام..
وبابت لطفشون ممنونم..

در پناه خدا..
ياعلي.

[Mojтaba ρiloт]

سـُـها در حال حاضر غایب است.
دلیل غیبت: اندك اندك جمع مستان مي رود.. اندك اندك..
غیبیت از تاریخ: امروز     تازیخ بازگشت: ناشناس

این کابوس منه

دلم بدجور گرفته وقتی چشم به این خورد

به من قول داده بودید تا وقتی که متاهل نشدید بمونید

خیلی ها درک نمیکنن زحمتهایی رو که شما کشیدید و دارید میکشید بدون منت و بدون منفعت

اما به خداوندی خدا قسم میخورن که من شاید نصفشونو دیده باشم

کسی رو ندیدم اینجور عاشقانه برای اینجا زحمت بکشه

حتی تو اوج خستگی و زخم زبون ها دلسرد نشدید

حتی وقتی که از جانب من بود

برای من دیدن غیبت شما خیلی سنگینه

همه ما طعم مهربونی و دلسوزی شمارو چشیدیم طعم حس مادرانه شمارو

برای همینه که صداتون میکنیم مامان سها

اینو خدا گفته : انا عند المنكسره قلوبهم؛

یعنی : من همدم قلب هاي شكسته هستم

اه داداشم کنارم چسبیده نمیتونم بقیه شو بنویسم

....................

منم تا اين اواخر جز اين خيلي ها بودم ...

اما تو اين دو سه هفته اخير  به جـــِد فهميدم ، ايشون بهترين نفر براي مديريت كانون هستن ...

زنده باشن هميشه ...

ان شالله هميشه كنار ما ميمونه ...

[مــانــا]

اما تو اين دو سه هفته اخير  به جـــِد فهميدم ، ايشون بهترين نفر براي مديريت كانون هستن ...

زنده باشن هميشه ...

ان شالله هميشه كنار ما ميمونه ...

(حالا ما ی بار احساسمون فوران کرده بودااا ترکید کلن )

[نمیدانم]

سلام بچه ها
خوب باشید ان شاء الله


راستش اول باید تشکر کنم از همه تون که برا شفای مادرم دعا کردید.
ببخشید اگه به صورت خصوصی از تک تک تون تشکر نکردم


الان دو هفته گذشته و ما هنوز منتظریم،
مادرم هنوز به هوش نیومده،
دعا می کنیم و خدا ...

و چه قدر خوش حال می شویم گاهی که تکون های کمی توی دست یا پای مادرم می بینیم ...



دکتر می گه از عمل راضی هستم، سعی کردم به بافت مغز دست نزنم.
می گه باید صبر کنید تا مغز خودش رو دوباره پیدا کنه.
هیچی هم معلوم نیست.


وای که چه سخته این حالتِ انتظار، امید، نگرانی ...
سخت ترین روزهای عمرم.


بچه ها دعا کنید.
خیلی خیلی ممنون

[Alireza 68]

سلام
يعني من تو تربيت اين بچه كم كاري كردم..خدايي كم كاري شد..
(اگه نه بايد صبر و حوصله و آرامشو هم يادش ميدادم.. )


د مرد مومن.. من كجا رو دارم برم ؟؟
من ك ب شما گفتم شرط ضمن عقدم همين جاس!
ي چند سالي هم هست ك با بچگي فاصله گرفتم.. ديگه قهر كردن و ناز كردن يادم رفته..

حقيقت اينه ك بچه ها ي كم ب رفتن حساسن.. و شما هم بزرگ كردين مسئله رو..
من ك نگفتم ميخوام برم..

ي غيبت ساده بود..
شايد براي اين ك كمتر هستم بين بچه ها..اينطوري لااقل انتظارشون كم ميشه..

الان هم جمع مستان ميخواستن برن.. ظاهرا خونه خريدن ديگه ميمونن..


از همه معذرت ميخوام..

وبابت لطفشون ممنونم..

در پناه خدا..

ياعلي.

سلام شرمنده دیدن اون غیبت برام خیلی گرون بود

نتونستم تحمل کنم داشتم میترکیدم واقعا شوکه شده بودم

خداروشکر که موندنی هستید از ته دل خوشحال شدم

خداروشکر که جمع مستان خونه خریدن

و بازم مهربونی و گذشت شمارو نشون میده و دیشب بازم گذشت شمارو دیدم

در مورد اینکه کمتر هستید بین بچه ها از عمد که نیست شاید خیلی ها ندونن اما من که خبر دارم مجتبی پایلوت هم تو این دو سه هفته دیده هرکی هم باشه نمیرسه اما شما حتی شده از کارای دیگه تون زدید تا بازم بین بچه ها باشید

حتی یادمه چندین بار ازین ناراحت بودید که کارا زیادن و دوست داراید بین بچه ها باشید

و  یادمه به یکی از مدیران قدیمی گفتید بیان چند وقتی جای شما تا شما بین بچه ها باشید و بچه ها با شما احساس غریبی نکنن و فکر نکنن که بهشون دارید از بالا نگاه میکنید

اما اینو جدی دارم میگم کانون اگه تونسته کانون باشه و به اینجا برسه بوسیله سها خانوم و امثال ایشون به اینجا رسیده

به جرات میگم کسی رو ندیدم که اینقدر با علاقه به کانون فعالیت کنه

ان شاء الله که خدا هم اجرشو بهتون میده

منم تا اونجا که در توانم باشه پشتتون هستم و حمایتتون میکنم

یا علی

---

سلام بچه ها
خوب باشید ان شاء الله


راستش اول باید تشکر کنم از همه تون که برا شفای مادرم دعا کردید.
ببخشید اگه به صورت خصوصی از تک تک تون تشکر نکردم


الان دو هفته گذشته و ما هنوز منتظریم،
مادرم هنوز به هوش نیومده،
دعا می کنیم و خدا ...

و چه قدر خوش حال می شویم گاهی که تکون های کمی توی دست یا پای مادرم می بینیم ...



دکتر می گه از عمل راضی هستم، سعی کردم به بافت مغز دست نزنم.
می گه باید صبر کنید تا مغز خودش رو دوباره پیدا کنه.
هیچی هم معلوم نیست.


وای که چه سخته این حالتِ انتظار، امید، نگرانی ...
سخت ترین روزهای عمرم.


بچه ها دعا کنید.
خیلی خیلی ممنون

نمیدانم عزیز از ته دل دعا میکنیم که حال مادرت هرچه زودتر خوب بشه

اینو هم بدون جات خالیه

امشب لطفا همه بچه ها سر نمازاشون

برای مادر نمیدانم پدر چکاوک خانوم مادر مسافر کوچولو خانوم  یکی از فامیل های مرد  و شفای همه بیماران دعا کنید

جای دوری نمیره از هر دست بدید از همون دست میگیرید یا علی

[Alone man]

نمیدانم جان انشالله مادرت زود به هوش میاد
دکتر ها هم راضی بودن پس جای نگرانی نیست
بدون اینا همش امتحانه و همه تو زندگی ـشون چند باری میچشن ـش ... پس مثل یه مرد استوار تا آخر این قضیه صبر کن ... 
خدایا شکر و دیگر هیج