سلام
کنکوریا
خواستم یه توصیه ای بهتون بکنم
اون هم اینه که درس خوندن را از همین الآن شروع کنید
هرچی زودتر شروع کنید بعدا راحت ترید
از کتاب های خوب هم استفاده کنید
به نظر من (گاج نقره ای و کانون آبی)
این را هم بدونید که کنکور هر ساله داره سخت تر میشه
سال ما هم سخت تر از سال قبلیا
(سال 94 هم سخت تر از سال ما!)
به نظر من و خیلیای دیگه در کنکور فقط از درس هایی میتونی نتیجه بگیری که تسلط زیادی روی اونا داشته باشی
بنابراین یا درسی را نخون یا اگه خوندی درست و حسابی بخون
یه کار اشتباه در درس خوندن - که من انجام میدادم ولی بعدا فهمیدم به شدت اشتباهه و مشاورا هم میگن اشتباهه- اینه که مثلا چند روز متوالی یه درس را بخونی
مثلا ۳ روز فیزیک بخونی تا فلان مبحثش تموم بشه
این کار اشتباهه
چون بعدا یادت میره
باید طی چند روز و روزی مثلا ۲ ساعت بخونی
این شکلی برای کنکور فایده داره
این شکلی هم میره تو حافظه ی بلند مدت و هم تسلطت زیاد میشه
با برنامه هم جلو برو
تست هم که میزنی بیشتر تست های کنکور را بزن
کمتر تالیفی
تنبل بازی هم در نیاریا
اگه هم میبینی حال درس خوندن نداری برو کتابخونه
کتابخونه خیلی خیلی تاثیر داره
خصوصا در زمان هایی که آدم حال درس خوندن نداره
کتابخونه تو را وادار به درس خوندن میکنه
از الآن هم با جدیت درس بخون
من کلی کلی افسوس خوردم که چرا تابستون تنبلی کردم و درس نخوندم
برا همین دارم به تو میگم
از الآن به بعد باید سبک زندگیت را تغییر بدی
سبک زندگی کنکوری
تو این نوع سبک به نظر من برای هر روزت برنامه داشته باشی و به شرطی تفریح کنی که به برنامه ت عمل کرده باشی
مثلا به شرطی بری کانون ترک که به برنامه ت عمل کرده باشی
و به خودت رفتن به کانون ترک را جایزه بدی
یه چیزی بقیه میگفتند من باور نمی کردم
تا این که با چشم خودم دیدم
تو سال کنکور همه درس خون میشن
خصوصا درس نخونا و تنبلا
یه راه خوب اینه که بری مشاوره ی کنکور
اما باید مداوم بری
مثلا هر یه هفته یه بار یا هر دو هفته یه بار
هیچ اشکالی هم نداره
اگه از الآن شرروع کنی انشاالله سال کنکور خیلی بهت خوش می گذره
استرس هم خیلی پیدا نخواهی کرد
اما اگه دیر شروع کنی هم سال کنکور بهت بد می گذره و هم با استرس درس می خونی
دیگه از الآن هدفت را مشخص کن
ببینم میتونید دو رقمی بشی یا نه
یاعلی
به جای "شکست عشقی" می تونید نام این بیماری را هم بذارید
كفر متحرك به اسلام می رسد، ولى اسلام راكد، پدر بزرگِ كفر است.
سلمانها در حالى كه كافر بودند، حركتشان آنها را به رسول منتهى كرد
و زبيرها در حالى كه با رسول بودند، ركودِشان آنها را به كفر پيوند زد.
كفرى كه با حركت ما همراه باشد، وحشتى ندارد، وحشت آنجايى است كه با ركودها پيوند خورده باشيم.
علی صفایی