امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

در محضر حافظ ...

سلام به همه یارانه این تاپیک


باز هم جمعه ای دیگه با شما در محضر حافظ علیه الرحمه هستیم

نیت بفرمایید که شروع کنیم

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
نیت کردید؟
آماده هستید ؟

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد

به دست مرحمت یارم در امیدواران زد

چو پیش صبح روشن شد که حال مهر گردون چیست

برآمد خنده‌ای خوش بر غرور کامگاران زد

نگارم دوش در مجلس به عزم رقص چون برخاست

گره بگشود از ابرو و بر دل‌های یاران زد

من از رنگ صلاح آن دم به خون دل بشستم دست

که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد

کدام آهن دلش آموخت این آیین عیاری

کز اول چون برون آمد ره شب زنده داران زد

خیال شهسواری پخت و شد ناگه دل مسکین

خداوندا نگه دارش که بر قلب سواران زد

در آب و رنگ رخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم

چو نقشش دست داد اول رقم بر جان سپاران زد

منش با خرقه پشمین کجا اندر کمند آرم

زره مویی که مژگانش ره خنجرگزاران زد

نظر بر قرعه توفیق و یمن دولت شاه است

بده کام دل حافظ که فال بختیاران زد

شهنشاه مظفر فر شجاع ملک و دین منصور

که جود بی‌دریغش خنده بر ابر بهاران زد

از آن ساعت که جام می به دست او مشرف شد

زمانه ساغر شادی به یاد میگساران زد

ز شمشیر سرافشانش ظفر آن روز بدرخشید

که چون خورشید انجم سوز تنها بر هزاران زد

دوام عمر و ملک او بخواه از لطف حق ای دل

که چرخ این سکه دولت به دور روزگاران زد

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
نمیتونم تفسیر کنم
در واقع خیلی شعرش برام سخته
نمی فهمم چی میخواد بگه
این بار شما بگید من گوش میکنم

[تصویر:  nasimhayat.png]
سلام دوستان عزیز

آخرین جمعه سال ساعت 10 شب برای تفال به حضرت حافظ منتظرتون هستم
53

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
[تصویر:  700_FO56340961_90b61fea2c16976f3cb465c402c18129.jpg]

به نام خالق شعر


جمعه شب دیگریست که باز هم می خوایم در محضر جناب حافظ علیه الرحمه باشیم

و بار دیگر تفألی بزنیم به دیوان اون بزرگوار

از همه شما دوستان خواهش می کنم قبل از ساعت ده شب تشریف بیارید

اول نیتی کنیم و صلوات و فاتحه ای نثار اون روح گرامی کنیم

و بعدش هم تفالی بزنیم
و درباره معنی و تفسیرش هم اشاراتی داشته باشیم

منتظر همه شما هستم
در تالار «در محضر حافظ»



امیدوارم که فال نیکویی برای همه ما زده بشه
53



شب خوش

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
به نام خداوند جان و خرد



یک بار دیگه این فرصت دست داد تا با حضور شما دوستان تفالی بزنیم به دیوان حافظ علیه الرحمه


لطفا نیت کنید

و

فاتحه ای نثار کنید به خدمت اون بزرگوار

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
نیت کردم 128fs318181
و کن اللهم بعزتک لی فی کل الاحوال رئوفا
خدایا به عزتت سوگند با من در همه حال مهربان باش

53 دعای کمیل 53
 سپاس شده توسط
منم نیت کردم
 سپاس شده توسط
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان پر فتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو

غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو

هلالی شد تنم زین غم که با طُغرای مشکینش
که باشد مَه که بنماید ز طاق آسمان ابرو

روان گوشه گیران را جبینش طُرفه گلزاریست
که بر طَرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو

رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم
هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو

دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو

تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم
که محرابم بگرداند خَم آن دلستان ابرو

اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
ممنون میشم تفسیرش کنید، نیتم برای بنده خدایی بود برای ازدواجش با یکی دیگه، کلا نمیدونم جدیدا چرا سنگ صبور ادمهای دم بخت شدم
 سپاس شده توسط
طُغرا : مرغ شاهین و همچنین علامتی که بالای نوشته های شاهان قرار می گرفته (ظاهرا)

طاق : سقف قوسی شکل

جبین : پیشانی

طُرفه : شگفت انگیز و نادر

چمان : به ناز خرامیدن ، چمانه : جام شراب

حاجب : پرده دار ، دربان ، حائل

غمزه : مژه بر هم زدن از روی ناز و عشوه

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
بر روی چشم خنده خانم 53 ممنون از توجهتون
کلا روند کاری مون همینه

من تو دلم برای آقای AFPL نیت کرده بودم
باید دید نیت ایشون چی بوده (اگر نیت کرده باشن )

تا دقایقی دیگه با اونچه از تفسیر به ذهنم می رسه در خدمتتون هستم
ممنون می شم هر کدوم از دوستان برای این شعر یا حتی بیتی از اون تفسیری داره بگه تا استفاده کنیم

[تصویر:  nasimhayat.png]
 سپاس شده توسط
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان پر فتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو
.
از دست آن کسی که قوس ابروهایش مثل کمان است دارم خون گریه می کنم . یک روزی همه جهان به خاطر آن چشم و ابرو پر از آشوب خواهد شد . (یعنی فقط من نیستم که در این شرایطم)
.
.
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
.
بنده ی چشم آن تُرک هستم که وقتی از مستی به خواب رفته، صورت خوش رنگ و پر از رنگش مثل یک گلستان است و ابروهایش مثل یک سایه بان به رنگ سیاه است (تضاد رنگین بودن و سیاه بودن مد نظر شاعر بوده)

.
.
هلالی شد تنم زین غم که با طُغرای مشکینش
که باشد مَه که بنماید ز طاق آسمان ابرو
.
ماه عددی نیست که با وجود آن ابروی سیاه (طغرا : استعاره) از سقف گنبدی شکل آسمان عرض اندام کند و بابت غمی که از این جسارت ماه دارم پشتم خم شده است. (مقایسه از لحاظ هلالی بودن ابرو و هلال بودن ماه تازه )
.
.
روان گوشه گیران را جبینش طُرفه گلزاریست
که بر طَرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو
.
برای آنهایی که گوشه گیری می کنند پیشانی اش مثل یک سمن زار است (اشاره به موهای صورتش) که یک ابرو دائما در اطراف آن سمن زار در حال رقص و به عشوه حرکت کردن است. (اشاره به اینکه دائما با ابرو اشاره می کنه )
.
.
رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم
هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو
.
رقیبان من خبر ندارند اما معشوق با چشم و ابرو هر لحظه برای من پیغام می فرستد. ( اون با منه رقیبان نمی دونن ! )
.
.
دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو
.
کسی که خوبی های معشوق مرا ببیند دیگر نمی تواند از حور و پری تعریف کند و بخواهد بگوید آنها چشم و ابروی چنین و چنان دارند. (چشم و ابروی معشوق را از چشم و ابروی حور و پری زیباتر می داند)
.
.
تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم
که محرابم بگرداند خَم آن دلستان ابرو
.
تو موهایت را نمی پوشانی و می ترسم بابت این کارت ، گِردی ابرویت مرا از پرستش خدا منحرف کند. (محرابم بگرداند)
.
.
اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو
.
با وجود انکه حافظ مرغ زیرکی بود که به دام عشق نمی افتاد اما تو به جای استفاده از دام از تیر و کمان (به هم زدن پلک ها با ناز و عشوه) استفاده کردی و من را شکار کردی. (تیر غمزه و کمان ابرو)

.
.
جای بارونی عزیز خالی که بیاد بگه اینها همه ش اشاره به خدا و عارفان و اینا داره 4chsmu1 
دلم تنگ شد براش


این حافظ هم عجب بچه پر رویی بوده


نیت :
با توجه به بیت «رقیبان غافل و ما را ... » این شعر رو به فال نیک می گیرم یعنی با توجه به همه سختی ها و بی تابی های عشق ، یاری به آن غایت زیبایی و حسن دلش با ماست.

[تصویر:  nasimhayat.png]
ﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﻭﺭﻳﻢ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺗﻮ ﻗﺪﺡ ﻣﯽ ﮔﻴﺮﻳﻢ
ﺑﻌﺪ ﻣﻨﺰﻝ ﻧﺒﻮﺩ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ
ﺍﺯ ﮔﻞ ﭘﺎﺭﺳﻴﻢ ﻏﻨﭽﻪ ﻋﻴﺸﯽ ﻧﺸﮑﻔﺖ
ﺣﺒﺬﺍ ﺩﺟﻠﻪ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻳﺤﺎﻧﯽ
ﺳﺮ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺧﺎﮎ ﺩﺭ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﺑﻮﺩ
ﮐﯽ ﺧﻼﺻﺶ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻣﺤﻨﺖ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻧﯽ
ﺍﯼ ﻧﺴﻴﻢ ﺳﺤﺮﯼ ﺧﺎﮎ ﺩﺭ ﻳﺎﺭ ﺑﻴﺎﺭ
ﮐﻪ ﮐﻨﺪ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻳﺪﻩ ﺩﻝ ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ

ﺻﺪﺑﺎﺭ ﻭ ﻫﺰﺍﺭﺑﺎﺭ ﺑﺴﺘﻢ ﺗﻮﺑﻪ

ﺧﻮﻥ ﻣﻴﮕﺮﻳﺪ ﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺳﺘﻢ ﺗﻮﺑﻪ
               


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان