نظرسنجی: نظرتون در مورد این تاپیک چیه؟
این نظرسنجی بسته شده است.
عالی
80.95%
34
80.95%
خوب
19.05%
8
19.05%
متوسط
0%
0
0%
ضعیف
0%
0
0%
در کل
42 رأی
100%
*شما به این گزینه رأی داده‌اید.

امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دوره ی کامل تکنیک های موفقیت

#61
دوستان عزیز ما با فکری که میکنیم، با کلامی که بر زبان میاریم، اتفاقاتی رو در هستی برای خودمون شکل میدیم.
.
.
بعضی ها رو من میبینم که انقدره بامزه اند.
.
.
یکی میگه "آقا ما هیچ وقت نمیشه به ایستگاه اتوبوس برسیم. همین که من میرسم پاش رو میزاره رو گاز میره. بدبختی"
این شخص آخر عمرش به هیچ اتوبوسی نمیرسد.
.
.
یکی دیگه میگه "انقدر باحاله. من پام رو میزارم تو ایستگاه، اتوبوسه میاد"
این شخص تا آخر عمرش تمام اتوبوس های عالم جلوی پاش می ایستند.
.
.
زندگی من و شما به واسطه ی ذهن خودمونه که ساخته و خلق میشه.
مثل آینه ای است که تفکرات ما رو به سمت خودمون باز می تاباند.
منفی فکر کردی => منفی
مثبت فکر کردی=> مثبت
منفی گفتی=> منفی
مثبت گفتی=> مثبت
.
.
سوره ی اسراء آیه ی 53:
"ای پیامبر بندگانم را بگو که همیشه سخنان بهتر و نیکو را بر زبان بیاورند"
همیشه!
!
!
حق نداری منفی بگی!
حق نداری منفی فکر کنی!
حق نداری منفی به زندگی نگاه کنی!
چرا؟
؟
؟
چون منفی های آینده ی زندگیت رو خلق می کنی!
!
!
دوستان ما میخایم یاد بگیریم که تلقین به نفس بکنیم.
تلقین به نفس چی هست؟
؟
؟
یک سری جمله های مثبت رو که از این به بعد اسمشون رو میزاریم "عبارات تاکیدی"، آنقدر تکرار بکنیم که بر اثر این تکرار، این ها وارد ضمیر ناخودآگاه بشن و با ورود به ناخودآگاه ما به خواسته هامون برسیم.
اسم این رو میزاریم تلقین به نفس.
.
.
آیا اگه همین جوری راه بریم یک سری جمله های مثبت رو بیان بکنیم، حله؟
؟
؟
نخیر.
.
.
این جمله ها شرایطی رو دارد که باید با توجه به اون شرایط جمله ها رو بیان بکنیم.
.
.
خیلی زود براتون اون شرایط رو میگم
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

Smile 
#62
اجازه بدید ببینیم تا حالا چی گفتیم

1) قوانین کلاس

2) مقدمه

3) موانع عدم تحول
...a. لجاجت، تعصب و غرور
...b. ترس
...c. کمبود امکانات
...d. پاداش های غلط اجتماع به رفتار های غلط ما

4) مغز

5) تفاوت ها ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه
...a. خودآگاه فقط در هوشیاری کار میکند ولی ناخودآگاه تا لحظه ای که زنده هستید.
...b. خودآگاه ورودی ها رو یکبار می پذیرد ولی ناخوداگاه بی نهایت بار.
...c. خودآگاه وردی های منطقی را قبول می کند ولی ناخودآگاه همه ی ورودی ها رو قبول می کند.
...d. ضمیر ناخودآگاه با تکرار واژه ها را بزرگ و بزرگتر می کند ولی خودآگاه نمی کند.
...e. ضمیر خودآگاه فقط در درون ماست ولی ضمیر ناخودآگاه در همه ی عالم حضور دارد.

6) چهار قانون کلیدی مغز
...a. هر عملی که به صورت عادت و تکرار در بیاد، کنترل عصبی اون عمل از قسمت بالای مغز به قسمت پایین مغز منتقل می شود.
...b. هر پیامی که تکرار بشود در ناخودآگاه می نشیند.
...c. اگر بالا و پایین مغز (خودآگاه و ناخودآگاه) در زمینه ای با هم دچار چالش بشوند و روبروی هم موضع بگیرند (خودآگاه بگه الف و ناخودآگاه بگه ب) معمولا ضمیر ناخودآگاه برنده می شود.
...d. هر گاه ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه در انجام امری با هم موافق باشند، توانشون در هم دیگه ضرب می شود.

7) ضمیر ناخودآگاه

8) تلقین به نفس

و این داستان ادامه داردcheshmak
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

#63
شرایط عبارات تاکیدی

1) در حال دستیابی و به عینیت رسیدن بیان بشوند.
بیشتر کتاب های موفقیت در ایران، تمام اساتید موفقیت ایران در این زمینه اشتباه به مردم توضیح دادن.
.
.
اونها گفتن عبارات تاکیدی رو به عینیت رسیده بیان کنید.
یعنی چی؟
؟
؟
فرضا شما میخای در کنکور قبول بشی.
اساتید موفقیت ایران و کتاب های ترجمه شده ی بازار ایران میگن راه برو و بگو "من در کنکور قبول شدم"!
!
!
کامپیوتر میخای؟
بگو "من کامپیوتر دارم"!
!
!
ما این رو از نظر علمی رد می کنیم.
و این نظر من نیست.
.
.
یکی از بهترین دانشگاه های دنیا، دانشگاه هاروارد است.
این دانشگاه 3 سال در دنیا رتبه ی یک رو آورده.
این دانشگاه محققینی رو در علم موفقیت داره مثل پروفسور "مک کلند".
شاید اسم ایشون رو کسی تو ایران نشنیده باشه ولی اعتبار ایشون در بحث روانشناسی موفقیت از آقای "وین دایر" از "چوپرا" از "کاترین پامول" از "آنتونی رابینز" بسیار بیشتراست.
آقای کلند میگه که عبارات تاکیدی رو در حال دستیابی بیان بکنید.
یعنی چی در حال دستیابی؟
؟
؟
یعنی راه برو و بگو "روز به روز من به قبولی در کنکور نزدیک تر می شوم."
"روز به روز به خرید کامپیوترم نزدیک تر می شوم."
"روز به روز به خرید خونه ام نزدیک تر می شوم."
.
.
چرا ما این توصیه رو می کنیم؟
؟
؟
قانون سوم مغز این بود " اگر بالا و پایین مغز (خودآگاه و ناخودآگاه) در زمینه ای با هم دچار چالش بشوند و روبروی هم موضع بگیرند (خودآگاه بگه الف و ناخودآگاه بگه ب) معمولا ضمیر ناخودآگاه برنده می شود."
ولی معمولا!
!
!
هیچ کس که در دنیا وجود نداره که بگه همیشه ضمیر ناخودآگاه برنده است.
به لحاظ علمی هم شرایط ی پیش میاد که خودآگاه برنده میشه.
.
.
اگر شما به توصیه این دوستان گوش بکنی و راه بری و بگی "من کامپیوتر دارم"
ضمیر خودآگاه شما که منطقیه بلافاصله میگه "کدوم کامپیوتر؟ دلت خوشه؟ با حلوا حلوا دهن شیرین میشه؟ سر کارت گزاشته این ققنوس؟ این اصلا تاپیک زده شما رو گول بزنه؟ تو چرتکه هم نمیتونی بخری؟ دست تو جیبت کردی؟ شپش ها رو دیدی؟"
.
.
خودآگاه می جنگد ولی ناخودآگاه میگه "من کامپیوتر دارم"!
!
!
اگر در این نبرد ضمیر خودآگاه برنده شد شما دیگه به خاسته هاتون نمیرسی!
!
!
قانون چهارم مغز: هر گاه ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه در انجام امری با هم موافق باشند، توانشون در هم دیگه ضرب می شود.
پس عبارات تاکیدی رو در حال به عینیت رسیدن بیان می کنیم.
"من روز به روز به کامپیوترم نزدیک تر می شوم"
.
.
چه اتفاقی می افته؟
؟
؟
ناخودآگاهتون این رو می پذیرد.
خودآگاهتون هم میگه "خوب برو نزدیک شو. مشکلی من ندارم."
آن وقت توانشون در هم دیگه ضرب میشه و شما سریع تر به خاستتون می رسید.
پس در این زمینه خاص بیشتر کتاب های ایران غلطه.
چه ترجمه چه تالیفی.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

 سپاس شده توسط
#64
2) عبارات تاکیدی رو باور کنیم.
.
.
ناپلئون هیل جمله ی قشنگی داره.
میگه: "نبرد های زندگی همیشه به نفع سریع ترین ها و یا قوی ترین ها پایان نمی پذیرد. بلکه دیر یا زود، بردن از آن کسی است که برد را باور دارد."
.
.
اگر شما عباراتی رو بگید که اونها رو باور نداشته باشید به هیچ نتیجه ای نمی رسید.
.
.
دانشمندان آمریکایی یه تست بسیار جالبی رو انجام دادن.
اومدن یک آگهی دادن در روزنامه.
گفتن ما برای یک تست چند ماهه، به یک عده آدم بدبخت احتیاج داریم!
یه عده آمدند و گفتن ما بدبختیم!
!
!
بر اساس تعریفی که برای انسان بدبخت در آمریکا وجود داره، دانشمندان بدبخت های واقعی رو جدا کردند!
!
!
اینها رو بردن در یک سالنی که دور تا دور این سالن تخت های چند طبقه بود و گفتن ما میخایم شما در این سالن زندگی کنید و روی این تخت ها بخوابین و چند ماه در اختیار ما باشید و ما به شما حقوق میدیم.
.
.
این نفرات بدبخت منتخب! نمیدونستن که دور تا دور این سالن، دوربین های مدار بسته و میکروفن کار گزاشته شده و دانشمندان روانشناس بیرون سالن از این ها فیلم می گرفتن و صداشون رو ضبط می کردن.
.
.
بعد از یه مدتی دانشمند ها فهمیدن که این بدبخت ها دو مدل هستند.
1- بدبخت های کج و کوله!
2- بدبخت های شاد و شنگول!
!
!
دیدن بدبخت های شاد و شنگول جملاتی رو که به کار می برن جملات منفی ای نیست.
.
.
- "ببین جکه رو شنیدی؟"
- "نه"
- "انقدر باحاله "
- "بابا فردا دارن میبرنت زندان"
- "حالا ولش کن. جکو رو بشنو. انقدر باحاله"
.
.
و اما گروه دوم
.
.
- "میخای برات جوک بگم"
- "ولم کن. جک چیه. دیوونه میخان ببرنم زندان"
.
.
بله درست فهمیدید.
تفاوت در گویش مثبت و منفی است.
.
.
اومدن به بد بخت های کج و کوله آموزش دادن که شما باید از این به بعد مثبت حرف بزنید و گویش مثبت یعنی فلان!
!
!
یک ماه تمام اینها مثبت حرف زدن ولی باز هم کج و کوله بودن!
!
!
فکر می کنید چرا؟
؟
؟
بله دست است.
باور نداشتند.
.
.
شما یه خیابون خاکی رو همینجوری آسفالت بریزید و قلتک بزنید.
به شما قول میدم که تا 2 روز بعد اون آسفالت تکه تکه بشه.
اول زیرسازی می کنن و بعد آسفالت میکنن.
.
.
یه ماشینی که تصادف کرده و له و لورده شده رو بدون زیرسازی شروع کنید به رنگ کردن.
به شما قول میدم به 2 ساعت نمیرسه که تمام اون رنگ میریزه پایین.
اول صاف کاری میکنن. بتونه کاری می کنن و بعد رنگ می کنن.
.
.
اگر شما عبارتی رو بگید که باور نداشته باشید، مثل آسفالتی است که روی زمین خاکی ریختید.
مثل ماشینی است که هنوز اون رو صاف نکردید و رنگش کردید.
.
.
بعضی ها میگن چه جوری؟
؟
؟
من سوال دیگری می کنم.
چه جوری ما باور کردیم که نمی تونیم موفق باشیم؟
؟
؟
دلیلی وجود داره؟!
؟!
؟!
سالها با انسان های
ضعیف،
منفی،
سست،
اهل غر و نق و نگاه بد به زندگی،
گشتیم و بزرگ شدیم و همین جوری بدون هیچ سندی باور کردیم که نمیتونیم!
!
!
به همون دلیلی که یه عمره فکر کردیم نمی تونیم خوشبخت بشیم و هیچ دلیل مستندی هم ندارد، به همون دلیل فکر کن میتونی خوشبخت بشی.
.
.
به همین آسونی!
!
!
البته در طول دوره آنچنان باور شما رو محکم کنم که خودتون توی خواب هم نتونید ببینید.
.
.
حضرت علی (ع) فرمودند: "با یقین می شود به نهایت خواسته رسید"!
!
!
اما معصوم داره میگه ها!
من و شما نیستیم ها!
کسی است که به عالم غیب وصل است!
کسی است که به واسطه انتخاب خدا به امامت ما رسید!
.
.
انجمن پزشکی آمریکا چند سال قبل اومد روی عده ای سرطانی کار کرد که سرطان های حاد و مضمنی رو داشنتد که علم پزشکی معتقد است، این نوع سرطان ها انسان رو حداکثر در عرض 4 سال می کشد!
!
!
دیدند عده بسیار قلیلی هستند که این نوع سرطان ها رو دارن و بین 10 تا 12 ساله که زنده موندن!
یعنی یه چیزی بین 3 برابر حد علم پزشکی!
!
!
برای دانشمندان سوال پیش آمد که چرا اینها نمردن؟
؟
؟
اولین فرضیه این بود که حتما اینها از یک روش درمانی خاص پیروی کردند که اگر ما اون روش رو پیدا کنیم و به دیگر سرطانی ها پیشنهاد کنیم، عمرشون بیشتر خواهد شد.
.
.
بررسی کردند دیدن نه، متد درمانی یکسان نبوده.
یک عده شیمی درمانی کردند.
یک عده گیاه درمانی کردند.
یک عده انرژی درمانی کردند.
یک عده از طب سوزنی استفاده کردند.
یک عده اصلا درمان نکردند. دست به دعا برداشتن و گفتن ما معتقدیم که خدا خوبمون میکنه.
.
.
پس متد مشخصی وجود نداشته.
با تک تک اینها مصاحبه کردند و علت مشترک زنده موندن اینها رو پیدا کردند..
حلقه ی مشترکی که بین اینها وجود داشت "باور" بود!
!
!
اونی که شیمی درمانی کرده بود باور داشت که من با شیمی درمانی خوب میشم.
اونی که از طب سوزنی استفاده کرده بود باور داشت که من با طب سوزنی خوب میشم.
اونی که دست به دعا برداشته بود باور داشت که خدا من رو خوب میکنه.
.
.
باور میتونه زندگی های ما رو زیر و رو کنه.
ان شاء الله در طول دوره باورتون رو شکل میدیم و آنقدر قوی می کنیم که بخندید، کاری در زندگی پیش بیاد و بخاید بگید نمیتونم!
!
!
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

 سپاس شده توسط
#65
3) عبارات باید ساده و کوتاه باشند.
.
.
مثلا میخاد خونه بخره.
لازم نیست بگید "من روز به روز به آپارتمان 150 متری در زعفرانیه، کوچه ی هفتم غربی،پلاک فلان، نزدیک تر میشوم"!
!
!
لازم نیست عبارات تاکیدی رو طولانیش کنید.
چرا میگم کوتاه و ساده باشد؟
؟
؟
رمز نفوذ به ضمیر ناخودآگاه چی بود؟
؟
؟
تکرار.
ما گفتیم هر پیامی که تکرار بشود در ناخودآگاه می نشیند. (قانون دوم مغز).
.
.
ممکنه در 1 دقیقه وقت کنید اون جمله ی طولانی رو 2 بار بگید ولی اگر یه جمله ی کوتاهی رو بگید ممکنه در 1 دقیقه 15 بار بگید.
و چون رمز ورود به ضمیر ناخودآگاه تکرار است، عبارات بهتر و سریع تر نفوذ می کنند.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

#66
317

تبریک و تشکر ار ققنوس برای مطلالب جالبش ، من خودم یه دوره موفقیت دکتر فرهنگ رو که توی اصفهان بر گزار میکرد رفتم ، خیلی خوب و تاثیر گذار بود .
حرفاش در مورد "خانواده موفق " هم خیلی خوبه .
 سپاس شده توسط
#67
(1389 تير 23، 21:22)مجتبی نوشته است: 317

تبریک و تشکر ار ققنوس برای مطلالب جالبش ، من خودم یه دوره موفقیت دکتر فرهنگ رو که توی اصفهان بر گزار میکرد رفتم ، خیلی خوب و تاثیر گذار بود .
حرفاش در مورد "خانواده موفق " هم خیلی خوبه .

مجتبی جان نامه ی یکی از هم شهری های شما رو عینا میخونیم

خیلی باحال نوشته

صیر کن تا به بحثش برسیم

مجتبی یادت میاد همون موقع که آقای فرهنگ اصفهان بود یکی از نشریات شهرتون یه عکس از فرهنگ چاپ کرده بود و زیرش نوشته بود "ناخدا خشکی می بیند!"

البته اگه یادت هم نیاد طبیعیه

ما دوره رو کامل کامل براتون میزاریم

ان شاء الله
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

 سپاس شده توسط
#68
4) عبارات رو در شرایطی بیان بکنیم که احساس امنیت و آرامش می کنید.
.
.
سگ گزاشته دنبالش، داره می دود و داره میگه "من روز به روز آگاه تر میشوم"!
!
!
تو خونشون جنگ جهانی سومه.
لنگ کفش میاد.
بیل میره.
بعد نشسته میگه "من روز به روز به قبولی در کنکور نزدیک تر می شوم"!
!
!
در اینجور مواقع گفتن این عبارات هیچ فایده ای ندارد.
چرا؟
؟
؟
بعدا می رسیم به بحثی که اسمش هست "وضعیت آلفا" و می بینید که چرا توصیه می کنیم وقتی که نا آرام هستی لازم نیست عبارات بگی.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

 سپاس شده توسط
#69
5) عبارات تاکیدی باید روز به روز در ما اشتیاق و شور و نشاط بیشتری به وجود بیاورد.
هر باری که میگیش با لذت و کیف بیشتری بگی.
عبارات تاکیدی باید در تو برانگیزاننده باشد.
.
.
بعضی ها یه جمله هایی رو میگن اصلا هیچ کیفی هم نمی کنند.
"من روز به روز به همسرم نزدیک تر می شوم"
"من روز به روز به همسرم نزدیک تر می شوم"
"چه جمله ی بی ریختی"
"ولی دیگه چیکار کنم ققنوس گفته"
.
.
این جمله به هیچ دردی نمی خورد.
.
.
بگو "همسر تپله داره میاد. آخ جون"!
!
!
الان چه احساسی پیدا کردی؟
؟
؟
منظورم همین احساس بود!
!
!
گفتم باید با عبارات تاکیدی کیف کنی!
!
!
بنابراین عبارات تاکیدی هر کس منحصرا مربوط به خودش است.
چرا؟
؟
؟
چون ممکنه من با یه جمله ای کیف کنم که شما با اون کیف نکنی و برعکس.
.
.
در ایران کتاب بسیار چاپ شده از نویسنده های به ظاهر معتبر!
مثلا توی کتاب نوشته:
"عبارت تاکیدی برای بدهکار ها"!
"عبارت تاکیدی برای اونایی که میخان ازدواج کنن"!
"عبارت تاکیدی برای اونایی که میخان خونه بخرن"!
!
!
یه مهر باطل شد گنده ما روی اون کتاب ها میزنیم.
.
.
بعضی ها که خیلی در موفقیت خبره نیستند و با خوندن 2 کتاب میگن من استاد موفقیت شدم و اینجور حرف ها.
میری میگی "آقای استاد من میخام پولدار بشم. چی بگم؟"
؟
؟
ازت یه برگه میگیره و 10 تا عبارت تاکیدی بهت میده و میگه این ها رو هر روز بگو!
!
!
این آدم چیزی از عبارات تاکیدی نمی داند.
.
.
نرین از کسی بپرسید برای این موضوع چی بگم بهتره.
عبارات تاکیدی هر انسان منحصرا مربوط خود اوست.
همون طور که ما انسان های منحصر به فردی هستیم، عباراتمون هم منحصر به فرد است.
خودت بشین فکر کن ببین کدوم عبارت به شما شور و نشاط و اشتیاق میده.
عبارت مناسب برای شما همون عبارت است.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

 سپاس شده توسط
#70
6) عبارات تاکیدی تا حد ممکن با صدای بلند گفته بشود.
چرا؟
؟
؟
وقتی شما به یک عبارت تاکیدی فکر می کنید از طریق ذهن این عبارت منتقل میشه.
وقتی به زبان میارید، گوش شما هم می شنود و از 2 مسیر عبارت تاکیدی در نیمه پایین مغز می نشیند و زود تر به نتیجه میرسید.
.
.
نه اینکه داد بزنید. صدایی که خودتون بشنوید که هم ذهنی منتقل بشه و هم از طریق گوش.
.
.
بعضی جاها هست که آدم های دور و بر ما ظرفیتش رو ندارند. در این جور مکانها ها لازم نیست که بلند بگید.
.
.
مثلا من در خوابگاه دخترانه هستم و اگه قرار باشه بگم "من روز به روز به شوهرم نزدیک تر می شوم" دخترای خوابگاه میگن "اینو....دیوونه شده"
.
.
خوب در یه همچین جایی همون ذهنی بگید کافیه.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

 سپاس شده توسط
#71
7) عبارات تاکیدی پیرامون هر موضوعی تا رسیدن به نتیجه ثابت می ماند.
نمی تونید عبارت تاکیدی رو عوض کنید.
ناخودآگاه فکر می کنه که چیز جدیدی رو مطرح کردید.
ناخودآگاه اهل تجزیه و تحلیل نیست.
.
.
مثلا میخاد حافظه اش قوی بشه.
راه میره میگه "روز به روز من حافظه ام بهتر میشه"
.
.
یه دو هفته ای میگه و بعد خسته میشه و شروع میکنه یه چیز دیگه میگه.
.
.
"من هر چه که می خوانم در ذهنم می ماند"
"من هر چه که می خوانم در ذهنم می ماند"
.
.
اگر عبارات رو عوض کنید بسیار دیر به نتیجه می رسید.
یه جمله با شرایط که گفتم پیدا می کنید و این جمله تا رسیدن به نتیجه عوض نمی شود.
حتی اگه نتیجه شش ماه دیگه باشد.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

 سپاس شده توسط
#72
سلام
بازم بخاطر زحماتي كه مي كشي ممنونم
يه سوال برم پيش اومده.
دعا پس چي ميشه
فقط تلقين كافيه
جايگاه تلقين و دعا رو مي توني تعريف كني
اگه خدا نخواد مثلا كامپيوتر بخريم ، صد سالم تلقين كنيم بازم نمي تونيم كامپيوتر بخريم
 سپاس شده توسط
#73
8) عبارات تاکیدی در ابتداشون باید یک جمله ای یا عبارتی گفته بشه شبیه به چیزی که من میگم.
.
.
چرا میگم شبیه به این؟
؟
؟
چون ممکنه به دل من بچسبه ولی به دل شما نچسبه.
.
.
"به لطف الهی....."
.
.
"به لطف الهی روز به روز به قبولی در کنکور نزدیک تر می شوم"
"به لطف الهی روز به روز به خرید خانه نزدیک تر می شوم"
"به لطف الهی روز به روز به خرید کامپیوتر نزدیک تر می شوم"
.
.
چرا "به لطف الهی"؟
؟
؟
چون طراح مغز ما اون رو جوری طراحی کرده که وقتی اسم خودش میاد، کلی انرژی می یره.
.
.
عبارت "به لطف الهی" یا هر چیز شبیه به این رو که شما می پسندی رو در ابتدای عبارت تاکیدی میگید.
.
.
و اما آخرین نکته.
دوستان من تا 5 موضوع رو میتونید در روز براش عبارت تاکیدی بگید.
نه اینکه امروز این 5 تا و فردا 5 تای دیگه.
5 موضوع ثابت تا رسیدن به نتیجه.
یکیش که به نتیجه رسید عبارت جایگزین برای یک موضوع دیگه.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

 سپاس شده توسط
#74
(1389 تير 24، 19:28)شاهین نوشته است: سلام
بازم بخاطر زحماتي كه مي كشي ممنونم
يه سوال برم پيش اومده.
دعا پس چي ميشه
فقط تلقين كافيه
جايگاه تلقين و دعا رو مي توني تعريف كني
اگه خدا نخواد مثلا كامپيوتر بخريم ، صد سالم تلقين كنيم بازم نمي تونيم كامپيوتر بخريم

شاهین جان ما هنوز خیلی چیزها رو نگفتیم

صبر کن

در مورد دعا مفصل بحث خواهیم کرد
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

 سپاس شده توسط
#75
سلام

ققنوس خان این پستتون برام خیلی جالب بود..

دیدین که من هر موقع بخوام بگم خوبم میگم به لطف خدا خوبم..یا شکر خدا خوبم...
حتی تو بدترین شرایطم اگه ازم بپرسن همینو میگم ...و اون موقع است که روم نمیشه خیلی از گله هامو بگم..یا حتی اصلا گله ها پاک میشن...

جالبه...کار من مطابق تکنیک های موفقیت هستش....

گفتم بگم که خودمو تشویق کرده باشم...

همین..53258zu2qvp1d9v

درپناه امن یاد خدا؛ایام به کام..یاعلی.
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]

 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان