1399 فروردين 20، 16:38
نقل قول: قاصدک / 125 روز دوستی با کتاب
کتاب خاک های نرم کوشک
این کتاب درباره شهید برونسی هست..
تا اینجا یه رفتاری از شهید برام جالب بود
شهید برونسی موقعی که میرفته سر کار، چندین کار رو عوض کرده تا بالاخره بنایی رو انتخاب کرده
چون هرجا میرفته اون صاحب کارش یا کم فروشی میکرده یا توی کارش تغلب میکرده
مثلا توی مغازه سبزی فروشی که کار میکرده، صاحب کارش به سبزی ها آب میزده تا سنگین تر بشه
یه روحیه شهید رو دوست داشتم( و برام تعجب بود) با وجود اینکه متاهل بود و باید حتما کار میداشت اما خیلی راحت از اون کار میومد بیرون و میرفت دنبال یه شغل دیگه
و خیلی زود کار پیدا میکرد
شاید اگر ما بودیم میگفتیم نه حیفه این کار رو از دست ندم. اما اونا انقدر ایمانشون کامل بوده
و خدا هم خیلی هواشونو داشته( که کاملا طبیعیه)
بازم از این کتاب براتون میگم
من هم این کتاب رو خوندم. واقعاً جالبه. همانطور که قاصدک جان گفته، شهید برونسی خیلی مراقب بوده نون حلال ببره سر سفره. برای همین حاضر نبوده هر کاری رو به هر قیمتی انجام بده. اگر صاحب کارش، آدم متقلبی بوده، کارش رو رها می کرده و می رفته سروقت یه کار دیگه.