عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

غریزه جنسی اعتدال، افراط یا تفریط ؟؟ (راه های کنترل غریزه جنسی)

#16
همون تقوا رو میگم تو یه تفسیر آیه های قران که تو این مورد بود یکی استعفا معنی کرده بود بنظرم خیلی جالب اومد . کسی که استعفا میده کلا دیگه از همه چیش کناره گیری میکنه
اصلا میره تو یه عالم دیگه
غیر اون دیگه فکرش را هم نمیکنه .
میگه من از این کار استعفا دادم .
53  تا حالا مهمترین تجربه ام این بوده که  که هیچ روشی توی ترک گناهان  مثل همنشینی با دوستان خدا جواب سریع و قطعی و موندگار  نمیده !53
 سپاس شده توسط
#17
درسته نمیمیریم
ولی سرکوب کردن یعنی از بین بردن...........مگه میشه این غریزه از بین بره؟
اگه میشه چجوری؟راهش چیه؟

من اصلا نمیفهمم منظورتون چیه؟

من میگم نباید دنبالش بریم تا کم کم فراموش کنیم که نیاز شدید بهش داریم ولی این باعث نمیشه که غریزه در ما سرکوب بشه فقط احساس نیاز کمتری میکنیم و حاظر نیستیم واسه ارضا شدن دست به هر کاری بزنیم
و میتونیم به موقع وبه شکل صحیح ازش استفاده کنیم .........طوری که به آرامش برسیم نه اینکه عذاب وجدان بگیریم
 سپاس شده توسط
#18
a.a نوشته است:درسته نمیمیریم
ولی سرکوب کردن یعنی از بین بردن...........مگه میشه این غریزه از بین بره؟
اگه میشه چجوری؟راهش چیه؟

من اصلا نمیفهمم منظورتون چیه؟

من میگم نباید دنبالش بریم تا کم کم فراموش کنیم که نیاز شدید بهش داریم ولی این باعث نمیشه که غریزه در ما سرکوب بشه فقط احساس نیاز کمتری میکنیم و حاظر نیستیم واسه ارضا شدن دست به هر کاری بزنیم
و میتونیم به موقع وبه شکل صحیح ازش استفاده کنیم .........طوری که به آرامش برسیم نه اینکه عذاب وجدان بگیریم

شما خودتون ميكيد كه نبايد دنبالش بريم42
اين يعني جي؟
يعني اينكه به خواسته ها و تمايلات جنسي و شهواني نه كفتن فقط نه كفتن 4fvfcja
اين ميشه سركوب كردن اما طوري كه با ميل خودمون دوباره ازش استفاده كنيم .
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
***
دل قوي دار كه بنياد بقا محكم از اوست
 سپاس شده توسط
#19
با سلام

در اوج غريزه ، پاکدامن باش!

اسلام به عنوان آيينى جاودانه و آسمانى كه حاوى دستوراتى سعادت‏بخش براى بشر است، نهاد خانواده را به عنوان
كانونى مقدس، پايدار، عاطفى و پاك، ترسيم كرده است تا ميهمانى كه به عنوان همسر، وارد عرصه زندگى مى‏شود ، با آرامش، عزت، محبت و شادمانى، يك مجموعه رو به گسترش را اداره كند.

قرآن مجيد به پدران و مادران مسلمان دستور مى‏دهد تا فرزندانشان را كه هنوز از نعمت تأهل برخوردار نشده‏اند ، به اين امر مقدس تشويق كرده ، زمينه‏هاى زندگى سالم و حيات طيبه را براى آنان فراهم سازند و اگر شرايط ازدواج براى كسى وجود نداشته باشد ، اسلام راهكار بسيار ارزشمندى را معرفى مى‏كند. راهكارى كه هم اجرايى است و براى تحقق آن مانعى وجود ندارد و هم پشتوانه بزرگى براى ورود به عرصه حيات اجتماعى در آينده است و آرامش را براى اعضاى خانواده، مهيا مى‏سازد. اين راهكار مهم، عفت‏ورزى است.
عفت ورزيدن براى يك انسان و مخصوصا براي جوان، ضرورت يك زندگى سالم، بانشاط و آرام است. ضرورتى كه تنها در سايه دين به دست مى‏آيد و در سايه خردمندى، رشد و كمال مى‏يابد.
جوان امروز، نيازمند اين آموزه‏هاست و پشت كردن به آنها، موجب سستى پيوند خانوادگى، نفوذ و حضور ديگران در عرصه زندگى، اختلاف، عدم اعتماد به يكديگر، بيمارى‏هاى روحى - روانى، وسواس، سوءظن و ... خواهد شد.

1. عفت دل
يكى از موارد بسيار مهمى كه پيوند خانوادگى را پايدار مى‏سازد ، و قبل از ازدواج به جوان براي حفظ پاکدامني اش کمک مي کند ، رعايت عفت دل است. خانه‏اى كه تار و پود آن از عشق و محبت ساخته نشود ، خانه‏اى پايدار در برابر طوفان‏هاى سهمگين و لرزش‏هاى فراوان نيست. خانه‏اى كه در آن، افراد فراوانى حضور يابند و معشوق يا عاشق احساس نكند كه آن خانه براى سكونت وى آماده است، ثبات نخواهد داشت.
مرد شايسته، عرصه دل را در اختيار زن شايسته قرار مى‏دهد و جز او را به اين حرم راه نمى‏دهد و فضاى انديشه و دل را معطر به صفاى او مى‏كند؛ زن شايسته نيز چنين مى‏كند و اگر چنين شد، خداوند، از فضل خويش، آنان را بى‏نياز خواهد كرد و اين وعده خدا، حتمى است كه فرمود: زنان پاك، براى مردان پاك هستند.1

2. عفت نگاه
قرآن مجيد به دين باوران دستور مى‏دهد كه چشمان خويش را بى‏پروا بر هر كس نگشايند. به چشمانت بياموز كه هر كس، ارزش ديدن ندارد؛ زيرا چشم انسان، عرصه واردات دل و فكر او را فراهم مى‏سازد.
نگاه به نامحرم كه زمينه فساد را فراهم مى‏كند ، حرام شمرده شده است . جوان پاکدامن ، بر هر آن‏چه مى‏رسد ، بى‏پروا، چشم نمى‏گشايد و نگاه خويش را محدود مى‏سازد. اگر كسى عفتِ نگاه نداشته باشد ، چه بسا كه به بى‏عفتى در عرصه‏هاى ديگر دچار شود. اين عفت، خاص مردان نيست بلكه زن هم بايد عفت را رعايت كند.

3. عفت كلام
عفت نگاه، پرهيز از نگاه‏هاى آلوده است كه نتيجه اين پرهيز ، پاكى دل و انديشه ، از واردات ناشايست است ولى عفت كلام، پاك ساختن عرصه صادرات دل است. آنان كه بى‏محابا از هر چه بخواهند ، سخن مى‏گويند ، هر واژه‏اى را بر زبان مى‏آورند و در پردازش كلمات خويش، محاسبه دقيقى ندارند، نه ارزش خويش را حرمت مى‏نهند و نه ارزش مخاطب را.
بسيارى از جوانان ، نمى‏توانند برخى از واژه‏هاى ناشايست شنيده شده را بيان كنند و با نگفتن آن، شادمان‏ترند كه اين، از سلامت روح و بهداشت روانشان حكايت دارد و در مقابل، كسانى يافت مى‏شوند كه بسيار مشتاقند تا هر واژگانى را به كار گيرند و از هر موضوعى - حتى ناشايست - سخن گويند كه اين، نشان از عدم تربيت درست دارد.

4. عفت دامن
يكى از مؤلفه‏هاى مهم عفت، عفت دامن است. پاكدامنى، از نوجوانى و جوانى سرچشمه مى‏گيرد و در دوران ميان‏سالى و كهن‏سالى، ثمره‏اش به بار مى‏نشيند. بدترين خيانت‏ها، خيانت در اين عرصه است و غريزه جنسى، اگر درست در اختيار قرار نگيرد ، انسان را به ورطه‏هاى خطر مى‏كشاند. در قرآن آمده است: به زنا، نزديك نشويد؛2 نه اين كه زنا نكنيد يعنى حتى بايد از لغزش‏گاه‏هاى اين خطر مهلك، پرهيز كرد.

5. عفت شكم
يكى از عوامل بدبختى انسان‏ها، بى‏پروايى در خوراك است يعنى اين كه انسان هر چه بيابد ، بخورد و از هر راهى، كسب ثروت كند. غذاى حرام موجب شد كه مسلمان‏نمايان، در كربلا، در مقابل فرزند رسول خدا صلى‏اللَّه‏عليه‏وآله صف‏آرايى و به كشتن او افتخار كنند. امام حسين عليه‏السلام فرمود: اگر نبود طعام‏هاى حرامى كه شكم‏هايتان پر از آن گشته است، چنين بى‏پروا، در قتل من تلاش نمى‏كرديد.
عفت شكم نيز در عفت دل، تأثير فراوانى دارد. طعام آلوده، جسم را مى‏آزارد و طعام ناپاك، روح را. غذاى حرام، روح را از پرواز باز مى‏دارد و حريم زندگى را بر خطرها مى‏گشايد؛ پس بايد در غذايى كه مى‏خوريم، دقت كنيم.
پرهيز از گشاده‏دستى در چشم دوختن، اجتناب از سخن ناروا گفتن يا شنيدن، دورى از اختلاط بى‏جا و بى‏مورد، خوددارى از خودنمايى و بدن‏نمايى، مواظبت از جسم، روزه‏دارى براى تقويت اراده و كنترل نفس و تربيت جنسى صحيح، راه‏كارى‏هايى هستند كه غفلت از آنها، در همه زمان‏ها، انسان را به سقوط مى‏كشاند.
جامعه امروز، هم در سن ازدواج ، هم در نوع زندگى اجتماعى و تحصيلى، هم در بافت خانوادگى و هم در زمينه فراوانى زمينه‏هاى گناه، با جامعه ديروز، متفاوت است. نوجوان ديروز، مى‏توانست بدون شغل و تحصيلات عالى، ازدواج كند و در كنار خانواده خويش، روزگار بگذراند. ديروز، زمينه‏هاى آلودگى صوتى و تصويرى و... آن قدر فراوان نبود؛ شرايط دورى از خانواده و اختلاط ميان دو جنس، اين قدر شايع و دسترسى به نامحرم، بدين صورت آسان نبود.

دوست عزيزتبياني! انسان شايسته، در هر عصر و زمينه، بايد در مقابل آسيب‏ها و خطرها، قد برافرازد و ناملايمات را هموار سازد. راهكار عفت براى جامعه امروز، ديروز و فردا، كارگشاست.

راهكار اصلى، پرهيز از شيطان و تلاش دائمى در بندگى خداست كه اين، صراط مستقيم سعادت و نجات است؛الا تعبدوا الشيطان و ان اعبدونى هذا صراط المستقيم3.

پي نوشت ها :
1. نور، آيه 26.
2. اسراء، آيه 32.
3. يس، آيه 60.

منبع : tebyan.net

يا حق !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
 سپاس شده توسط
#20
چرا از لذت های دنیوی بهترین استفاده را نکنیم ؟


پرسش: چرا از لذت های دنیوی بهترین استفاده را نکنیم؟ (چه شرعی - چه غیر شرعی)
پاسخ:یکی از گرایش های فطری انسان، گرایش به لذت و خوش گذرانی است. قرآن مجید این میل فطری را به رسمیّت می شناسد و مانع آن نمی شود، ولی هیچ گاه آن را رها و آزاد نمی گذارد، بلکه آن را در جهت صحیح هدایت می کند. اصلِ لذت نیست که منشأ نکوهش و مذمت شده، بلکه به خاطر عوامل جنبی همراه آن است، مثلاً گاهی غرق شدن در لذائذ آنی، باعث غفلت از لذت های ارزنده تر می شود و یا موجب غرق شدن در لذت های پس و هوس های کم اهمیت می شود. استفاده از نعمت ها و لذت بردن از آنها از دید قرآن بی اشکال است، از این رو می فرماید: "بگو چه کسی زینت خدا را (که برای بندگان خود آورده) و روزی پاک و پاکیزه را منع کرده است؟!".(1)
آن چه منع شده، ترجیح دادن لذت های آنی بر لذائذ ابدی است. دلیلش آن است که ظرفیت لذت برای انسان محدود است و طوری آفریده شده که در این عالم نمی تواند همه لذت ها را یک جا به دست آورد. او ناگزیر است از میان آن ها، انتخاب کند. لذت ها به چند قسم تقسیم می شوند:
1ـ لذت مباح: لذاتی که انسان را از لذت ابدی محروم نمی کند و موجب عذاب اخروی نیست، مانند لذتی که از غذای لذیذ حاصل می شود و یا لذتی که از مسافرت و تفریح و ازدواج شرعی به دست می آید.
2ـ لذت مکروه: لذاتی که انسان را از لذایذ بیش تر در آخرت محروم می کند، ولی موجب عذاب اخروی نمی شود. با وجود این لذت ها آدمی وارد بهشت می شود، ولی از مراتب عالی محروم خواهد بود، مانند پرخوابی، پرخوری و پرگویی.
3ـ لذت حرام: لذاتی که مانع لذات ابدی و موجب عذاب اخروی اند. این لذات از نظر اسلام بار منفی دارد. دلیلش آن است که این امور انسان را از مقام انسانیت دور می سازد و به مرتبة حیوانیت نزدیک می کند، در نتیجه از هدف اصلی که نزدیکی به خدا است باز می ماند.
اگر انسان در برخورد با لذائذ مراقب حلال و حرام باشد و از وظیفه الهی غافل نباشد و از آن ها جهت تکامل خود استفاده کند، با بهشت رفتن منافاتی ندارد اما اگر به لذت ها به چشم هدف نگاه کند، به طوری که از خدا غافل شود و همه تلاشش فقط برای رسیدن به آن ها باشد و بالاتر از آن چیزی را در نظر نگیرد، انسانیت خود را فراموش کرده و به جرگة حیوانات پیوسته است. قرآن مجید می فرماید: "در حقیقت بسیاری از جنیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده ایم، چون دل هایی دارند که با آن ها حقایق را دریافت نمی کنند. و چشمانی دارند که با آن ها نمی بینند و گوش هایی دارند که با آن ها نمی شنوند. آنان مانند چهار پایان بلکه گمراه ترند".(2) آنچه خداوند در آیات قرآن بر مفهوم گناه تأکید می کند، ظلم به خویشتن است. کسی که غرق در لذات مادی می شود و تمام همّ و غمّ او همین است، حال از هر راهی حاصل شود، چنین شخصی به انسانیت خود ظلم کرد و نتیجة آن را خواهد دید.
کسی که راه را گم کرد، طبیعی است به مقصد که برخورداری از رحمت الهی و ورود در بهشت و محشور شدن با اولیای الهی است، نخواهد رسید.
مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
 سپاس شده توسط
#21
چرا رابطه دختر و پسر از نظر اخلاقي درست نيست


ارتباط انسان‏ها با يكديگر تنوع فراوان دارد. همان گونه كه خود مشاهده و گاه تجربه مى‏كنيد برخى افراد ارتباط تحصيلى و برخى ارتباط خانوادگى دارند و بعضى ديگر ارتباط اقتصادى و برخى ارتباط اجتماعى در سطح محله و شهر. به راستى چه چيز سبب مى‏شود رابطه‏اى را اقتصادى، تحصيلى، اجتماعى يا خانوادگى بناميم؟ آيا بى هيچ معيارى مى‏توان هر رابطه‏اى را به هر اسمى نامگذارى كرد؟ چه چيز موجب تنوع و تكثر ارتباط انسان‏ها با يكديگر و حتّى‏ ارتباط انسان با ديگر موجودات مى‏شود؟ معيار نامگذارى روابط چيست؟ بى ترديد هر نوع ارتباطى هميشه «درست» يا «نادرست» نيست. بر اين اساس، ارتباطها قابل ارزيابى و داورى‏اند؛ ولى پيش از داورى درباره درستى يا نادرستى ارتباط بايد معيار تفاوت ارتباطهاى متنوع و نامگذارى‏هاى گونه گون آن‏ها را دريافت.
پرواضح است آنچه يك ارتباط را شكل و نامى ويژه مى‏بخشد، محتواى آن است. محتواى ارتباطها يكسان نيست. در هر شكلى از ارتباط، چيزى معين و به شيوه‏اى خاصّ مبادله مى‏گردد؛ و همين عنصر سبب تنوع روابط مى‏گردد. ارتباط مادر با فرزند خردسالش، قبل از هر چيز، يك رابطه عاطفى است و پيامى كه مبادله مى‏شود محبت است. آيا رابطه معلّم و شاگرد نيز بر همين اساس استوار است؟ پس معيار تنوع ارتباطها و قضاوت درباره‏شان محتواى آن‏ها است.
شكل ارتباط و وظايف و نقش افراد در آن، بر اساس محتوا معين مى‏گردد. بنابراين جنسيت هرگز تعيين كننده محتواى ارتباط نيست تا بر پايه آن درباره درستى و نادرستى يك رابطه داورى كنيم و بگوييم آيا ارتباط دختر و پسر خوب است يا نه؟
چه بسيار زنانى كه با مردان ارتباط اقتصادى دارند و در خريد و فروش روزانه شركت مى‏كنند. آيا در صحت يا غلط بودن اين ارتباطها مى‏توان با نگاه به جنسيت قضاوت كرد؟!
آنچه سبب مى‏شود اين روابط استحكام يافته، سالم بماند، اهداف مورد نظر طرفين را تأمين كند و رابطه‏اى درست تلقى گردد، رعايت قوانين حاكم بر آن و فراتر نرفتن دو طرف از آن محدوده ويژه است. هر ارتباطى، اگر قانونمند نباشد، رفتارها از محدوده ويژه آن رابطه فراتر رود، مرزها شكسته شود و مقرراتش رعايت نگردد، نادرست است و به زيان دو طرف مى‏انجامد؛ براى مثال، اگر در روابط اقتصادى مرزها شكسته شده، ارتباطهاى عاطفى رخ نمايد، محبتِ صرف مبادله شود و رفتارهاى اقتصادى از زمينه‏هاى عاطفى متأثر گردد، افزون بر ناسودمندى به از كف رفتن سرمايه و فراهم آمدن زمينه سوء استفاده مى‏انجامد.
بنابراين، ارتباط انسان‏ها بايكديگر بر اساس معيارى خاصّ كه محتواى آن ارتباط را بيان مى‏كند، تعيين مى‏شود و بر همين اساس، مى‏توان درباره درستى و نادرستى آن قضاوت كرد. وقتى از ارتباط دختر و پسر سخن مى‏گوييد، مرادتان چه نوع ارتباطى است؟ بايد نوع آن مشخص گردد تا بتوان درباره درستى و نادرستى اش داورى كرد. آيا مراد ارتباط آموزشى و تحصيلى است يا اقتصادى يا اجتماعى و يا...؟ اختلاف جنسيت طرفين ارتباط در مقررات كلى و برخى از شرايط روابط انسانى مؤثر است؛ ولى محتواى روابط را تعيين نمى‏كند. بدين سبب، ارتباطى خاصّ به نام ارتباط دختر و پسر نداريم. ما در كلاس درس شركت مى‏كنيم و از محضر استادى كه از جنس مخالف است، بهرمند مى‏شويم و ارتباط آموزشى برقرار مى‏گردد؛ ولى هرگز در درستى اين ارتباط كه بر مقررات ياد دهى و يادگيرى استوار است، ترديد نداريم. البته اگر در همين كلاس پيامى جز ياددهى و يادگيرى مبادله شود - حتّى‏ اگر موعظه باشد - ما را از تحصيل كه هدف اصلى است، دور مى‏سازد و چه بسا سبب زيان‏هاى جبران‏ناپذير مى‏گردد. در عالم معرفت و علوم بشرى و روابط انسانى هزاران نوع ارتباط مشروع و صحيح مطرح است كه جنسيت در محتواى آن‏ها مؤثر نيست و يا تأثيرى اندك دارد. اين روابط هرگز حساسيت آفرين و تنش برانگيز و ممنوع و مطرود به شمار نمى‏آيد؛ زيرا شكل روابط معين است و از چارچوب خود تجاوز نمى‏كند؛ به بيانى دقيق‏تر، حد و مرزها رعايت مى‏گردد و بدين سبب از آفات و آسيب‏ها مصون مى‏ماند. بنابراين، نمى‏توان داورى درباره روابط را بر جنسيت استوار ساخت. هر رابطه‏اى اگر از مسير خود منحرف گردد، آفت آفرين و زيانبار مى‏شود؛ هر چند دو طرف آن همجنس باشند.
با اين سخن، اينك خود بايد درباره درستى و نادرستى ارتباط با جنس مخالف نيك داورى كنيد. ارتباط با جنس مخالف چه نوع ارتباطى است و در پى برقرارى چه نوع ارتباطى هستيد؟ اگر اين ارتباط آموزشى است و نقش هر يك تعريف و معين شده است - براى مثال شما معلّم هستيد و طرف ديگر دانش‏آموز و در اين ارتباط جز پيام آموزشى مبادله نمى‏شود و جز ياددهى و يادگيرى هدفى تعقيب نمى‏گردد - هرگز مطرود نيست و كاملاً درست و پسنديده است. ناگفته پيدا است، اگر در ضمن همين ارتباط آموزشى، ارتباطى ديگر شكل گيرد؛ براى مثال استاد و دانش‏آموز به مبادله كالا (خريد و فروش) يا محبت روى آورند، ارتباط آموزشى آن‏ها سالم و قابل اعتماد و صحيح نخواهد بود و از اهداف آموزشى باز مى‏مانند. بى ترديد اين نوع ارتباط آموزسى نادرست است و افزون بر شرع مقدس، هر عاقلى آن را مردود مى‏شمارد.
بنابراين، آنچه درستى يا نادرستى ارتباط را تعيين مى‏كند رعايت مقررات و شرايط حاكم بر ارتباط و پايبندى به نقش و حدود رفتارى تعيين و تعريف شده دو طرف است نه جنسيت آن‏ها.
نكته‏اى كه ياد كرد آن ضرورت دارد، دقّت و توجّه مستمر به عوامل تهديد كننده ارتباط سالم است. اين عوامل با توجّه به نوع ارتباط تغيير مى‏كنند؛ براى مثال عوامل آسيب رسان به ارتباط اقتصادى با يك مسلمان با عوامل تهديدگر ارتباط اقتصادى با غير مسلمان تفاوت دارد. مهم‏تر از آن، ارتباط اقتصادى با انسان غير مسلمان به دقّت و احتياط بيش‏ترى نيازمند است. از آن‏جا كه غير مسلمان به بسيارى از مقررات اقتصادى دينى معتقد نيست، بايد در ارتباط با وى به ويژگى‏هاى شخصيتى، آيين و نظام اعتقادى و ويژگى‏هاى طبيعى و زيستى و روانى و اخلاقى‏اش توجّه داشت تا ارتباط از ناحيه اين عوامل آسيب نبيند. همان گونه كه ارتباط اقتصادى با غير مسلمان حساسيت بيش‏تر مى‏جويد، هر نوع ارتباط با جنس مخالف نيز به حساسيت و مواظبت خاصّ نياز دارد؛ زيرا جاذبه طبيعى و زيستى دختر و پسر، به ويژه در سنين جوانى، زمينه انحراف ارتباطهاى انسانى را فراهم مى‏سازد و ارتباطها را تحت تأثير قرار مى‏دهد. بنابراين، حتّى‏ در روابط آموزشى نبايد از آفاتى كه در جاذبه‏هاى زيستى ريشه دارد، غفلت كرد؛ زيرا روابط انسانى سخت از اين ناحيه آسيب مى‏پذيرد و به انحراف مى‏گرايد. بر اين اساس، شارع مقدس به ما هشدار مى‏دهد كه هر گاه دو غير همجنس، در قالب هر ارتباطى، در مكانى خلوت و دور از ديد ديگران قرار گيرند شيطان نيز با آن‏ها خواهد بود و روابط صحيح را تهديد مى‏كند.
افزون بر مطالب ياد شده، نكته ديگرى كه حساسيت اين نوع ارتباط را فزونى مى‏بخشد، پيامد منفى شكست يا منحرف شدن روابط انسانى از ناحيه جاذبه جنسى و زيستى است. اگر ارتباط درستى از اين ناحيه به انحراف گرايد، سبب از دست رفتن آبرو و حيثيت اجتماعى و سرمايه زندگى و ارزش و كرامت انسانى دو طرف مى‏گردد كه هرگز جبران‏پذير نيست؛ هر چند آسيب‏هاى ديگر چون شكست مادى و ناتوانى در يادگيرى و ياددهى و از دست رفتن فرصت‏ها قابل جبران و ترميم مى‏نمايد. از سوى ديگر، گستردگى تأثير آسيب بر آمده از جاذبه جنسى به گونه‏اى است كه تنها به دو طرف رابطه محدود نمى‏شود و افراد بسيار و حتّى‏ نسل بشر را فرا مى‏گيرد. اين آسيب كه به فروپاشى خانواده‏ها مى‏انجامد و طهارت نسل آدمى را نابود مى‏سازد، در آغاز چنين عميق و گسترده نمى‏نمايد. تجربه خسارت ديدگان اين عرصه نشان مى‏دهد كه افراد خسارت ديده هرگز در آغاز عمق فاجعه را درك نمى‏كردند و تصور خروج از جاده عصمت و تقوا حتّى‏ براى يك لحظه در خاطرشان نمى‏گنجيد. نكته ديگرى كه در آسيب‏هاى ناشى از جاذبه جنسى قابل توجّه مى‏نمايد، تهديد مستمر و لحظه به لحظه است؛ يعنى ديگر عوامل براى آسيب رساندن به روابط انسانى به فراهم بودن شرايط و زمينه‏هاى زمانى و مكانى خاصّ نيازمندند؛ ولى آسيب و انحراف ناشى از جاذبه جنسى چنان قوى و نافذ است كه به هيچ شرطى نيازمند نيست. اين عامل چنان قدرتمند است كه شرايط را تحت الشعاع قرار مى‏دهد و به تناسب خواست خود رقم مى‏زند. همين ويژگى سبب مى‏شود روابط انسانى همواره از اين ناحيه در معرض تهديد قرار گيرد. پس انسان هوشيار نبايد حتّى‏ يك لحظه خود را از اين تهديد در امان ببيند و احساس آرامش و اطمينان كند.
بنابراين، تنها با نگاه به جنسيت نمى‏توان ارتباطى را پسنديده يا ناپسند دانست. بايد:
الف) نخست به بنيان‏هاى ارتباط توجّه كرد و اساس و ماهيت و محتواى آن را دريافت.
ب) بايد بررسى كرد اين ارتباط خاصّ در كنار ديگر عوامل مؤثر در وحدت و اختلاف جنسيت چه شرايطى را اقتضا مى‏كند. آيا وحدت جنسيت شرط سلامت آن ارتباط است و يا با اختلاف جنسيت نيز سازگارى دارد؛ و در هر دو صورت، چه شرايطى مى‏جويد. در اين صورت، ارتباط ياد شده با رعايت مقررات و شرايط آن، پسنديده مى‏شود وگرنه ناپسند مى‏گردد. اگر ماهيت و محتواى ارتباطى، اختلاف جنسيت را در كنار ديگر شرايط اقتضا كند، بى ترديد با وحدت جنسيت نمى‏توان آن را پسنديده شمرد؛ مثل ارتباط زوجيت كه اختلاف جنسيت را اقتضا مى‏كند و ارتباطى از اين نوع ميان همجنسان محكوم به زشتى است. همان‏گونه كه ارتباط دوستى و پيوند انسانى بناشده بر مهر و محبت وحدت جنسيت مى‏طلبد و هر ارتباطى از اين نوع بين دو ناهمجنس مطرود و ناپسند است؛ زيرا رسيدن به كمال ارتباط سالم زوجيت جز با اختلاف جنسيت به دست نمى‏آيد و دست يافتن به مدارج عالى دوستى و مهرورزى جز با وحدت جنسيت قابل دستيابى نيست. از همين رو، آن را مطابق با ماهيت و محتواى اين ارتباط مى‏بينيم نه شرطى مستقل. پس نخستين گام در دوستى درك كامل دو طرف و به دست آوردن ظرفيت روحى و روانى يكديگر است و اين شرط تنها با وحدت جنسيت مقدور مى‏گردد. بى ترديد همجنس‏ها بهتر از دو ناهمجنس روحيات، انتظارات و خواسته‏هاى يكديگر را درك مى‏كنند. درستى اين سخن به تجربه ثابت شده و مقبول همگان است. ناشناخته بودن هر جنس براى جنس ديگر و يا به كمال نشناختن يكديگر نقاطى مبهم براى آن‏ها باقى مى‏گذارد و راه مهرورزى كامل و دوستى مستمر و بى شكست را به روى ناهمجنسان سدّ مى‏كند. بدان اميد كه از دوستى و مهرورزى حضرت دوست بهره‏مند شويم.
مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
 سپاس شده توسط
#22
تربیت جنسى ، خجالتی پر ضرر


«تربیت» از مسائل مهمى است كه از دیرباز توجه والدین و دیگر متولّیان امر آموزش را به خود مشغول نموده است. در هر دوره اى اندیشمندان بزرگى در شرق و غرب عالم در زمینه تربیت فعالیت هاى علمى و عملى داشته و در این زمینه، نظرات كاربردى مهمى ارائه داده اند. تربیت جنبه های گوناگونی دارد مثل تربیت دینی،اجتماعی،جنسی و ....و در این بین به همان میزان که تربیت جنسی مهم است به همان میزان مورد فراموشی واهمال قرار گرفته است. «تربیت جنسى» انسان یكى از ساحت هاى مهم و پر لغزش تربیتى است. غریزه جنسى از جمله غرایز طبیعى است كه خداوند در حیوان و انسان قرار داده. با وجود این غریزه است كه در انسان نیاز جنسى پیدا مى شود و باید به صورتى صحیح آن را ارضا نماید. برآوردن یا رها نمودن این نیاز رفتارهاى متفاوتى را در انسان به دنبال دارند. صاحب نظران و مربیّان تربیتى به صورت هاى مختلف به اهمیت آن اذعان كرده و توجه عموم مردم را به آن جلب كرده اند. آیة اللّه ابراهیم امینى در این باره مى گوید: « پدران و مادران مسؤول نمى توانند نسبت به غریزه جنسى فرزندان شان بى تفاوت باشند و در این باره برنامه اى نداشته باشند; زیرا تربیت جنسى یكى از دشوارترین و حسّاس ترین انواع تربیت هاست. اندك اشتباه و غفلتى در این باره ممكن است كودكان را به وادى هاى فساد و تباهى بكشاند.»1
نگاهى گذرا به پرونده هاى موجود در مراكز و محاكم قضایى، پاسگاه هاى نیروى انتظامى و صفحات حوادث مطبوعات به این امر گواهى مى دهد كه درصد بالایى از جرایم به عدم تربیت صحیح در زمینه مسائل جنسى برمى گردد. اهمیت این امر آن جا آشكارتر مى شود كه بدانیم رفتارهاى جنسى و غیرجنسى با هم تعامل دارند ، به گونه اى كه رفتارى غیرجنسى زمینه ساز بروز رفتار جنسى مى شود و یا به عكس. از این رو، مى توان ادعا كرد كه غالب رفتارهاى انسان با این غریزه در ارتباط است. این غریزه از زمان بلوغ ، كه همزمان با دوره نوجوانى است، برانگیخته مى شود و نیاز جنسی در انسان احساس شده، ارضاى آن را طلب مى نماید. از این رو، با این كه مسأله غریزه جنسى از دوره نوجوانى به بعد مطرح مى باشد، اما از آن رو كه بنیان شخصیت انسان در دوره هاى پیش از آن پى ریزى مى شود، باید به مسائلى كه در آن دوره ها بر رشد جنسى انسان تأثیرگذارند نیز پرداخته شود. موریس دبس مى گوید: «تغییرات بلوغ ـ به معناى اخص كلمه ـ مستلزم تربیت جنسى است ، ولى هنوز نه در خانواده به این تربیت اهمیت كافى داده مى شود و نه در مدرسه. اغلب اوقات، پدر و مادر از بجا آوردن وظیفه شانه خالى مى كنند و دبیران نیز خود را به نشنیدن مى زنند ، در صورتى كه باید این نكته را خوب به خاطر داشت كه تربیت جنسى جزء لاینفك وظایف مربّیان است. اگر ما مسأله جنسى را از لحاظ اهمیت در ردیف سایر فعالیت هاى انسانى قرار دهیم و آن را موضوع جداگانه و امرى مهم نشماریم ، بسیارى از مشكلاتى كه امروز، ظاهراً، وجود دارد از میان خواهد رفت.»2
ارضاى غریزه جنسى در هر جامعه و مكتبى داراى چارچوب و اصولى است كه رعایت آن ها لازم است. افرادى كه مراعات این چارچوب و اصول را مى نمایند داراى «رفتار بهنجار جنسى» مى باشند و آنان كه این امور را رعایت نكنند داراى رفتار جنسى بهنجار نخواهند بود.
افراد یك جامعه كه ارضاى غریزه جنسى خود را در چارچوب ارزش هاى حاكم بر آن جامعه محدود مى كنند و پا را از آن فراتر نمى نهند، داراى «رفتار بهنجار جنسى» مى باشند و در نتیجه، در مورد تربیت جنسى به سطح قابل قبولى در آن جامعه رسیده اند. دین مبین اسلام، كه آیین صحیح زندگى را به مردم مى آموزد ، در زمینه مسائل جنسى بى تفاوت نیست ، بلكه توجه خاصى به آن نموده است.شاید علت آن هم این باشد كه غریزه جنسى بر اغلب مسائل انسانى، اعم از مادى و معنوى، تأثیرگذار است و سرنوشت انسان را دست خوش تغییر و تحول مى گرداند. از این رو، افرادى كه توانسته اند غریزه جنسى خود را تعدیل نمایند و زمام آن را به دست بگیرند ، در زمینه هاى دیگر تربیت، راحت تر به پیش رفته اند. در عصر حاضر، كه اختراع رسانه هاى صوتى و تصویرى گوناگون و پیشرفته و دست رسى آسان كودكان، نوجوانان و جوانان به آن ها در كنار وگوشه شهر و روستا، خانواده هاى مسلمان را با نگرانى شدیدى روبه رو نموده است، ضرورى مى نماید تا با تحقیق بیش تر در این زمینه، گامى (اگرچه ابتدایى) در جهت شناخت ابعاد گوناگون تأثیرپذیرى انسان در امور جنسى و عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسى وى برداشته شود. بخش خانواده در این مقاله سعی داشت اهمیت موضوع را برای شما والدین و مربیان روشن کند و در مقاله ی بعد به تفضیل به بررسى «تأثیرپذیرى جنسى انسان» و «عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسى»، بخصوص در كودكان، نوجوانان و جوانان، می پردازد.
منبع : مجله علمی تخصصی معرفت با تلخیص، تنظیم برای تبیان: داوودی
پی نوشتها :
1ـ ابراهیم امینى، آیین تربیت، تهران، انتشارات اسلامى، مرداد 1368، ص 337.
2ـ موریس دبس، مراحل تربیت، ترجمه على محمد كاردان، تهران، دانشگاه تهران، 1374، ص 100.
مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
 سپاس شده توسط
#23
آقا من دنبال فلسفیات نیستم  4fvfcja من میگم این کار زشت من که نه یه ملا میگه ده برابر زنا گناه داره ثانیا روز قیامت خدا روشو از آدم بر میگردونه بدتر این دیگه چی باشه ؟؟؟
یه نکته گناهایی مثله غیبت و تهمت و این جور گناها خیلی بدتر از زنا هست خیلی خیلی خیلی بدتر پس به خدا امیدوار باشین و به خودتون و خدا کرم و بخشش داره اگه نداشت من شخصا خودکشی میکردم اما دیگه بی جنیه بازی در نیاریم حق النفس رو ضایع نکنیم بادم باشه که روزی این کالبد(جسم) رو تحویل میدم پس باید مواظبش باشم از منبر پیاده میشم اما این حرف رو من تاثیر داره شاید اگه رو کسی دیگه حتی یه نفر اثر داشته باشه من روحا خوشحال میشم Khansariha (48)
به امید فرداهای بهتر
هدف حد نداره !
مرز و سد نداره !
-------------------------
PeOpLe WiTh GoAls Succeded, Because ThEy KnOw WheRe ThEy Are GoInG
 سپاس شده توسط
#24
سرکوب کردن غریزه جنسی به چه معناست ؟

سرکوب غریزه جنسی به این معناست که این غریزه به طور کلی نادیده گرفته شود و نیازهای جنسی انکار گردد و باآن مقابله شود مانند اقداماتی که بعضی از مرتاضان هندی انجام میدهند و علاوه بر اینکه غریزه جنسی و نیازهای آنرا نادیده میگیرند حتی کارهایی انجام میدهند که به نوعی عقیم شدن منتهی میگردد و یا در مذهب کاتولیک غریزه جنسی و ارضای آن پلید و دنیوی و شیطانی انگاشته و ازدواج را برای راهبان و روحانیان خود ممنوع مینمایند. چنین سرکوب جنسی در میان مسلمانان وجود ندارد. آنچه در بین مسلمانان به چشم میخورد کنترل غریزه جنسی است که گذشته از ایفای وظایف و دستورات دینی و آثار و نتایج اخروی و طاعت حق تعالی، در دنیا نیز برای آنان بهداشتجنسی و زندگی گرم خانوادگی و بهداشت نسل و آرامش اجتماعی به همراه دارد. در مقابل افراطِ سرکوبِ جنسی افراطِ بیبندوباریِ جنسی است که آثار سوء آن بر کسی پوشیده نیست. این مقدار کنترل جنسی که آدمی تا قبل از ازدواج از تماس و معاشرت با جنس مخالف و عشق ورزیدن و دوستداشتن افرادی از جنس مخالف خودداری کند مضرّ به غریزه جنسی نمیباشد. البته اگر کسی احساس میکند که نیاز به ازدواج دارد چنانچه شرایط ازدواج برای او مهیا باشد بهتر است زودتر ازدواج کند. اگر شرایط ازدواج برای او فراهم نباشد بهتر است از شعله‏ور ساختن غریزه جنسی و تحریک و تهییج آن خودداری نماید. اگر شخصی از ازدواج اجتناب کند و یا پس از ازدواج از مباشرت سالم و شرعی با همسر خود اجتناب نماید،میتوان گفت او در حال سرکوب غریزه جنسی است. این روش نتایج سویی در پی دارد:1- پیدایش اختلاف خانوادگی.2- گسترش فساد به جهت عدم پاسخ‏گویی مشروع به نیاز طرف مقابل.3- به طور عادی نیز اخلال در مکانیزم طبیعی بدن برای تن و روان مشکل میآفریند و خداوند ما را طوری خلق نموده است که نیازمند به ازدواجو ارتباط سالم جنسی با همسر در داخل زندگی خانوادگی و زناشویی میباشیم.
مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
 سپاس شده توسط
#25
مممم می گم که چرا شما اینقدر در مورد این موضوع بد حرف می زنید ! مثل اینکه من که این کار رو کردم کار خیلی خیلی بدی کردم !

واقعا این کار کاره بدی نیست ! مخصوصا در زمانه ما که همونطور که پسر آرام گفت سن ازدواج بالا رفته

توی هر چیزی آدم اصراف کنه گندش بالا میاد ولی به نظر من گه گاهی این کار کردن بد نیست و باعث می شه که تخلیه بشی
به هر حال نمی شه کتمان کرد که این یک موضوعی که آدم به شدت بهش نیاز داره ولی در اجتماع امروزه حداقل ۷-۸ سال اون رو به تعویق انداختیم پس بهتر که درست مصرف کنید ولی اصراف نکنید.

شما اگر این رو با این منظر نگاه کنید نه تنها این گناه محسوب نمی شه بلکه می تونه شما رو از شر گناه های بزرگتری نجات بده پس بهتر این قدر خودتون رو سرکوفت نزنید که اه باز هم گناه انجام دادم من آدم سستی هستم ! بیشتر مشکلاتی روحی ای که می گید به خاطر خود ارضایی بوجود میاد به خاطر سرکوفت های که به خودتون می زنید
 سپاس شده توسط
#26
(1388 دي 18، 12:12)mili نوشته است: مممم می گم که چرا شما اینقدر در مورد این موضوع بد حرف می زنید ! مثل اینکه من که این کار رو کردم کار خیلی خیلی بدی کردم !

واقعا این کار کاره بدی نیست ! مخصوصا در زمانه ما که همونطور که پسر آرام گفت سن ازدواج بالا رفته

توی هر چیزی آدم اصراف کنه گندش بالا میاد ولی به نظر من گه گاهی این کار کردن بد نیست و باعث می شه که تخلیه بشی
به هر حال نمی شه کتمان کرد که این یک موضوعی که آدم به شدت بهش نیاز داره ولی در اجتماع امروزه حداقل ۷-۸ سال اون رو به تعویق انداختیم پس بهتر که درست مصرف کنید ولی اصراف نکنید.

شما اگر این رو با این منظر نگاه کنید نه تنها این گناه محسوب نمی شه بلکه می تونه شما رو از شر گناه های بزرگتری نجات بده پس بهتر این قدر خودتون رو سرکوفت نزنید که اه باز هم گناه انجام دادم من آدم سستی هستم ! بیشتر مشکلاتی روحی ای که می گید به خاطر خود ارضایی بوجود میاد به خاطر سرکوفت های که به خودتون می زنید

میلی جان!
البته در اون مورد که گفتی شرایط اجتماعی و عقب افتادن سن ازدواج حق با توئه! ولی این یکی از عوامله! همه چیز نیست! و توجیه خوبی هم نیست! و نشانه خوب بودن آن نیست!17
مثل اینه که شما در یک بیابون با دوستت گشنه باشی و اونو بکشی و گوشتش رو بخوری این به نظر شما گناه محسوب نمیشه؟؟؟؟!!!!!!!!!!17
این همه دلایل وجود داره که در اثر خودارضایی به جسم و روح و فکر آدم ضرر می رسونه! حتی کمشم ضرر داره!
البته یه دفه نمیشه ترک کرد........درسته! قبول دارم ولی باید ترک بشه! تو یه سایت پزشکی خوندم اول باید مدت ترک رو باید 2 برابر کرد.......مثلا اول 2...4.......یه هفته......دو هفته.........
به هر حال برای من که عوارض زیادی رو داشته............حالا خود دانی!
مثل اعتیاد دیگه طرف میگه من تفریحی می کشم!..........بعد زیاد میشه تا معتاد میشه!!!!!!
مرسی
 سپاس شده توسط
#27
سلام
منم موافقم چون چند ماهی رو با این تفکر زندگی کردم که برای جلو گیری از گناه بزرگتر این کارو بکنم
اما هر وقت که خود ارضایی کردم انکار که بنزین ریختم روی اتیش
برای همین تصمیم گرفتم یا بی خیال باشم و خود ارضایی رو ادامه بدم یا برای همیشه بزارم کنار
که راه دوم رو انتخاب کردم
همیشه گفتن در هر کاری سخترین گام گام اوله
 سپاس شده توسط
#28
(1388 دي 18، 12:12)mili نوشته است: مممم می گم که چرا شما اینقدر در مورد این موضوع بد حرف می زنید ! مثل اینکه من که این کار رو کردم کار خیلی خیلی بدی کردم !

واقعا این کار کاره بدی نیست ! مخصوصا در زمانه ما که همونطور که پسر آرام گفت سن ازدواج بالا رفته

توی هر چیزی آدم اصراف کنه گندش بالا میاد ولی به نظر من گه گاهی این کار کردن بد نیست و باعث می شه که تخلیه بشی
به هر حال نمی شه کتمان کرد که این یک موضوعی که آدم به شدت بهش نیاز داره ولی در اجتماع امروزه حداقل ۷-۸ سال اون رو به تعویق انداختیم پس بهتر که درست مصرف کنید ولی اصراف نکنید.

شما اگر این رو با این منظر نگاه کنید نه تنها این گناه محسوب نمی شه بلکه می تونه شما رو از شر گناه های بزرگتری نجات بده پس بهتر این قدر خودتون رو سرکوفت نزنید که اه باز هم گناه انجام دادم من آدم سستی هستم ! بیشتر مشکلاتی روحی ای که می گید به خاطر خود ارضایی بوجود میاد به خاطر سرکوفت های که به خودتون می زنید

سلام

برای جواب دادن به حرف شما باید بعضی از مسائل رو ریشه ای بررسی کرد.
مثلا این که مسلمان هستید یا نه ؟؟؟ میدونید راه جنسی ای که قرآن گفته چیه ؟؟؟؟
میدونید چه احادیثی داریم در این باره ؟؟؟

جمع بندی همه اینها نتیجه این میشه که از منظر خدا ، این کار گناهه و از گناهان کبیره هست .
شما اگر اگر اگر بتونید افرادی رو که از روش شما پیروی کردن رو پیدا کنید و ببینید که در زندگی آیندشون و در روابط جن/سی با همسرشون چه مشکلاتی دارن ، اون وقت میبینید که چقدر این کار در واقعیت ضرر داره همون طور که دین گفته !

دین چیزهایی رو که برای ما راه حل باشه و بتونه آسون کنه کار ما رو ، حرام نمیکنه ... خدا توی قرآن میگه که من برای شما پاکی و آسانی میخواهم و نمیخوام که در سختی بیوفتید !!!

مشکل اساسی توی خودار... تخلیه شدن نیست ... مشکل اصلی کنترل ذهن هست !
وگرنه بر اثر احتلام آدم تخلیه میشه !!!!!

ولی ما ذهنمون هست که برامون مشکل ایجاد کرده به دلیل این که تصاویر و صحنه هایی رو دیدیم که نباید !!!!

پس ذهن رو باید مداوا کرد ... وگرنه احتلام باعث تخلیه فیزیکی میشه !!!

در پناه خدا !
وَ احـــفَــظـنِــی بِــرَحـــمَـــتِـــکَ یــا الله
 سپاس شده توسط
#29
وقتی نمی تونم ازدواج کنم، چه کنم؟راهی به جز خود ارضایی دارم؟
چطور میشه نیاز جنسی رو در صورتی که شرایط ازدواج فراهم نیست برطرف کرد؟!!! آیا راهی هست؟!!!

من وقتی تشنمه به آب نیاز دارم درسته؟!! اون وقت میتونم صلوات بفرستم که تشنگیمو برطرف کنم؟؟؟ به نظرتون راه دیگه ای جز خودارضایی هم میمونه واسه من و امثال من ؟
من 17 سال سن دارم ، نمی تونم زن بگیرم ، چه کار کنم؟....

اینجا کمی عمیق بحث می کنیم و امیدوارم با خوندن این متن به سوالات زیادی که در ذهنتون بی جواب مونده ، برسید

"مسئله انسان بودن"
قبل از هر چیز باید مساله انسان بودن و چگونه بودن انسان و چگونه شدن انسان حل شود. انسان چیست؟ هدف های نهایی که انسان باید انها را بر اساس فطرت خود دنبال کند ، چه هدفهایی است؟
انسان به معنای ان حقیقت متعالی که ما بشرها همواره باید در تلاش رسیدن به ان باشیم، یعنی در تلاش "شدن "ش باشیم عبارت است از خصوصیاتی متعالی که ما باید به عنوان خصوصیات ایده ال به دست بیاوریم. هدف بشر، انسان شدن است و باز انسان شدن یک مرحله ثابت نیست که وقتی رسید ، به یک "بودن" رسیده باشد، نه ، انسان همواره در حال "شدن" است و همواره در تکامل دائمی و ابدی به طرف بی نهایت است.
[تصویر:  book_questionmark_600x369.jpg]
"انتخاب"
یکی از خصوصیات این انسان (انسانی که باید باشد و باید بشود) این است که انتخاب کننده است. یعنی تنها موجودی است که می تواند در طبیعت ، برخلاف طبیعت ، برخلاف نظامی که بر او حاکم است و برخلاف حتی نیازها و ضرورت های بدنی و روانی اش و نیازهای طبیعی و کشش های غریزی اش ، عصیان و سرکشی کند و می تواند چیزی را انتخاب کند که نه طبیعت مجبورش کرده و نه بدن و فیزیولوژی ، او اقتضای انتخاب چنین چیزی را دارد. و این عالی ترین مرحله انسان شدن است.
[تصویر:  Choice.jpg]

تفاوت انسان و حیوان
این (انتخاب)، یک نوع کاری است که خاص خداوند است. حیوانات دیگر ، درست دستگاه هایی هستند که گرایش های غریزی که در درونشان خلق شده ، ان ها را بدین طرف یا ان طرف می کشاند. درست سالی یک مرتبه شور جنسی در گوسفند پیدا می شود و نمی تواند پیدا نشود و بعد هم نمی تواند اعمال غریزه جنسی اش را در ان فصل انجام ندهد، و بعد هم که از ان شور افتاد دیگر به کلی مساله جنسی را فراموش می کند. عشق در گوسفند پیدا می شود ، بعد ابراز می شود و بعد فروکش می کند، و این یک خصوصیت جبری تحمیلی طبیعت بر اندام گوسفند است. هر وقت طبیعت او خواست و اقتضا کرد ، به وجود می اید و هر وقت اقتضا کرد که فروکش کند، فروکش می کند.
اما انسان است که نه تنها برخلاف طبیعت بلکه برخلاف طبیعت خودش عصیان می کند، تنها این موجود است که می تواند انتخاب کند ، علیرغم همه عللی که او را به انتخاب چیز دیگری می خوانند. و انسان در زمین جانشین خداوند می شود، البته انسان ، نه بشر ، بشر که جانشین خداوند نمی شود، جانشین میمون می شود، دنبال او و به دنبال تکامل او است.بشر یک بودن است ، در صورتی که انسان یک شدن است. این انسان است که می تواند برخلاف همه طبیعت موجودی بشود که هم بتواند عصیان کند، هم انتخاب کند، هم اگاهی پیدا کند و هم علی رغم طبیعت، خلق کند. این کار را خدا می کند در حد مطلق و انسان می کند در حد نسبی خودش.
[تصویر:  good_better_best_sign1.jpg]
می خواهیم چه باشیم
شما در این دنیا چه هستید و چه می خواهید باشید و چه چیزی را می خواهید؟ ایا خواسته های شما خواسته های یک درنده، پرنده و یا هر حیوان دیگر است؟ هر چه که خواسته شما باشد شما همان هستید و همان که هستید همان محشور می شوید این است که ما را از پرستش ها منع می کنند جز خدا پرستی، هر چه را که ما بپرستیم همان چیز می شویم.

در حدیث آمد که یزدان مجید
خلق عالم را سه گونه آفرید
یک گروه را جمله عقل و علم و جود
او فرشته است و نداند جز سجود
نیست اندر عنصرش حرص و هوا
نور مطلق زنده از عشق خدا
یک گروه دیگر از دانش تهی
همچو حیوان از علف در فربهی
او نبیند جز که اصطبل و علف
از شقاوت غافل است و ز شرف
وان سیم هست آدمیزاد و بشر
از ملائک نیمی و نیمی ز خر
مولوی
[تصویر:  know_yourself.jpg]
امتحان الهی:
انسان دارای دو بعد است:
الف: بعد معنوی بنام روح
ب: بعد مادی بنام جسم
غرایز مادی مربوط به جسم و بعد مادی انسان است و تمایلات روانی از روح وی سرچشمه می گیرد. این دو بعد در درون انسان در کار زارند. کارزاری چنان دشوار که پیامبر(ص) جهاد اکبر نامش نهاد. در حدیث آمده است:
خداوند فرشتگان را بیافراید و عقل در آنها نهاد. وحیوانات را خلق کرد و شهوت را در آنها در کار گذاشت. و انسان را آفرید و عقل و شهوت را در آن قرار داد. پس، هر آنکس که عقلش بر شهوتش پیروز شوداز فرشتگان بالاتر است، و آن کس که شهوتش بر عقلش ظفر یابد از حیوانات پست تر است
.
ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم، و او را مى‏آزماییم; (بدین جهت) او را شنوا و بینا قرار دادیم! ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس! سوره انسان ایه 3

تعادل
انسان کمالش در تعادلش هست و در توازنش هست. توجه و تحریک مصنوعی غریزه جنسی با تخیل و یا تصاویر و فیلم ها اثرات سوئی دارد. چرا که این غریزه بسیار قوی است و با توجه به این قسمت علاوه بر عوارض روانی ، از رسیدگی به سایر مسائل زندگی باز می مانیم و دچار مشکل می شویم.
در صورت تشنگی باید اب نوشید. خود ارضایی مثل این هست که شما اب شور بنوشید و مطمئنا باز هم تشنه و تشنه تر خواهید شد. در واقع خود ارضایی و یا هر رابطه جنسی خارج از چهار چوب ازدواج ، باعث عدم تعادل خواهد شد که انسان را از مسیر طبیعی و کمال خود ، دور می کند.
صبر در گناه از والاترین عبادات هست. متوجه هستم که این نیاز بسیار قوی هست و همچنین طبیعی هست. مثل تشنگی که باید اب شیرین بخوریم برای نیاز جنسی هم باید از راه طبیعی یعنی ازدواج ، این نیاز رفع بشه.
سعی کنید از این انرژی در فراهم کردن شرایط ازدواج استفاده کنید. مسیری هست که باید طی بشه. دست و پا زدن و ناامیدی در این شرایط کمکی نمی کنه ، بلکه باید این مسیر را با امید و تلاش اگاهانه پیمود. به امید خدا که می تونید
[تصویر:  dsfd.jpg]

53فاجعه بزرگ قرن این است که به همه چیز جهان پیرامون انسان توجه شده و خود انسان فراموش شده است...53


منبع : وبلاگ رهایی
 سپاس شده توسط
#30
غریزه جنسی اعتدال ، افراط و یا تفریط ؟(بخش اول)


بیان دیدگاه ها
درباره غریزه جنسی، دیدگاه های متعدد و کوناگونی مطرح شده است. به طور کلی می توان این دیدگاه ها را به سه دسته تفریطی، افراطی و معتدل تقسیم کرد. در این قسمت می کوشیم تا به اختصار به معرفی این دیدگاه ها و بررسی و نقد ادله هر کدام بپردازیم.
1) دیدگاه تفریطی (سرکوب غریزه جنسی)
.
همواره افراد و گروه ها و آیین هایی بوده اند که علاقه و غریزه جنسی را یک غریزه ذاتاً پلید، زشتی و شیطانی داشته اند. اینان آمیزش جنسی را، حتی از طریق آمیزش با همسر قانونی و شرعی، کاری زشت و شیطانی دانسته و معتقدند عامل اصلی تباهی فرد و جامعه، غریزه جنسی است و راه رهایی از همه معصیت ها و گرفتاری های روحی و اجتماعی، تحت کنترل درآوردن این غریزه و نادیده گرفتن آن است. اینان بر این باورند که آمیزش جنسی هرگز با تکامل روحی سازگار نیست. امکان ندارد کسی بتواند هم به تکامل معنوی و روحی برسد و هم آمیزش جنسی داشته و از لذت جنسی بهره ببرد.

کلبیان یا سگ منشان بر این باورند که: تمام ثمرات و همه لذاّت حسی مصنوعی بی ارزش است و اگر رستگاری و نجاتی هست همانا در ترک جامعه و بازگشت به زندگی ساده و زاهدانه یافته می شود . رهبران مسیحی هم ازدواج را عملی پلید می دانند و دو چیز است که ازدواج را برای مسیحیان مشروع می کند: حفظ نسل و دفع افسد به فاسد.( یعنی در جایی که عدم ازدواج موجب ابتلای به فحشا و زنا و امثال آن است باید ازدواج کرد.) پولس قدیس در نامه خود به قرنتیلان می گوید: افراد مجرد و زنان بیوه بهتر است مانند من ازدواج نکنند اما اگر نمی توانند بر امیال خود مسلط باشند بهتر است که ازدواج کنند، که این بهتر از سوختن در شهوت است.

نظر صوفیان عالم اسلام این است که : انسان هر چیزی را ببیند طالب آن می شود پس چه بهتر که چیزی را نبیند و نخواهد و توصیه می کنند انسان نیازهای جنسی خود را نادیده بگیرد و از جامعه و زندگی اجتماعی فاصله بگیرد . اینان (جهاد با نفس) را که پیامبر بزرگ ترین و بالاترین جهاد خواندند مساوی با «نفس کشی » و از بین بردن غرایز آنهم به شویه مرتاضان هندی و راهبان مسیحی می پندارند .جهاد با نفس در حقیقت یعنی تعدیل قوا و رعایت عدالت میان آنها است. امام خمینی (ره ) جهاد با نفس را این گونه تعبیر می کند : جهاد با نفس یعنی غلبه انسان بر قوای ظاهره خود و آنها را تحت فرمان خالق قرار دادن و مملکت را از لوث وجود قوای شیطان و جنود آن خالی کردن . نگرش تفریطی به غریزه جنسی در بین مسلمانان صدر اسلام نیز وجود داشت و ائمه و پیامبر (ص) با این نگرش به مبارزه پرداختند .

منبع:کتاب ایین زندگی ، اخلاق کاربردی
 سپاس شده توسط

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان