سلام دوستای خوبم
صبح > ♥♥♥
ظهرعصر> ♥♥♥
مغرب عشا> ♥♥♥
خدا جونم مرسی که کمکم کردی به قولم عمل کنم
واااای !! ببین کی اینجاست ؟!! کیمیا جونم مرسی که اومدی و قول دادی
مطمئنم مثل ما همه سعیتو برای عمل کردن به قولت می کنی. عیبی نداره کیمیاجونم هر وقت تونستی بیا اعلام وضعیت. من سرپرست مهربونیم
اصلا هم گیر نمیدم برا اعلام وضعیت
سنا جونم مرسی به خاطر اطلاعات خوبی که در مورد نماز اول وقت صبح و تمرکز تو نماز بهمون دادی. به من که خیلی کمک کرد. مطمئنم بقیه بچه ها هم ازش استفاده کردن
نمازاتم که خیلی قشنگن. دیگه چی بگم من؟
میگم میخوای بیای سرپرست اینجا شی؟
حالا بریم سراغ بقیه :smiley-yell: بچه ها کجاااااااایید؟!!
اونوقت میگن چرا خشن میشی ؟! خب یه شب من نیومدم اعلام وضعیت هیچ کی نیومده
بچه هایی که دیشب کانون بودید و نیومدید اعلام وضعیت!!! با شما هستما!!!
دیشب خودم چند نفری رو تو کانون رویت کردماسم نمیبرم!!!!
خب بچه ها این همه راه زحمت می کشید تا کانون تشریف میارید ما رو هم قابل بدونید یه سر بزنید و اعلام وضعیت کنید
منتظر اعلام وضعیت های قشنگ همگی تون هستم
راستی دقت کردید من چه سرپرست مهربونیم ؟؟؟!!!
عهد عاشقانه برای ماه محرم
1.
ستاره سهیل : قول میدم تو این ماه همه نمازامو بخونم و نذارم نمازم قضا بشه و سعی کنم اول وقت بخونم.
2.
سنا: قول میدم نمازام مخصوصا نماز صبحم اول وقت باشه و با حضور قلب و خالصانه باشه
3.
سها : قول میدم نمازامو علاوه بر جماعت و اول وقتی با تمرکز و خلوص و دقت بخونم..
4.
علیرضا 68 : قول میدم همه نمازامو بخونم حتی اگه قضا بشه بخونمش و پشت گوش نندازم
5-
سورد313: قول میدهم همه نمازامو اول وقت بخونم و اگه نماز صبحم اول وقت نشد حداقل قضا نشود
6.
میلاد میلانو : قول میدم نمازامو بخونم و حتی الامکان سر وقت بخونم
7.
دایموند : قول میدم نمازام رو بخونم و نماز صبح که چند روزه داره قضا میشه رو در وقت خودش بخونم
8.
رضا - دی : قول میدم که نمازامو بخونم ( تاکید میکنم فقط بخونم )
9.
عطا : قول میدم نمازامو با تمرکز و توجه بیشتر بخونم
10.
می توانم : قول میدم همه نمازامو بخونم و نذارم نمازم قضا بشه
11. کیمیا : قول میدم نماز صبحمو اول وقت بخونم
12. یعنی دوازدهمین عاشق کیه ؟
[img=0x0]http://www.ehda.ir/StaticPages/Pictures/468X60-1.gif[/img]
تنها با شهرت نیست که میتوان جاودانه شد ... این است راز جاودانگی...
اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ...
خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟
بیا ما هم جاودانه شویم . ما می توانیم