عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

فرازهایی از نهج البلاغه

چه اندازه با شما مدارا كنم چنانكه با شترهاى كوهان كوفته مدارا مى شود،
 و با لباسهاى پوسيده رفتار مى گردد، كه از هر طرف دوخته مى شود از جانب ديگر پاره مى گردد؟! 
هر وقت گروهى از سپاه شام به شما رو مى كند هر مردى از شما درب خانه اش را مى بندد، 
و چون سوسمار به لانه مى خزد و مانند كفتار به آشيانه پناه مى برد.
 به خدا قسم خوار و ذليل كسى است كه شما به ياريش برخيزيد. 
و آن كه به وسيله شما به سوى دشمن تير بيندازد با تير شكسته بى پيكان تيراندازى كرده. 
سوگند به خدا شما در عرصه هاى آرام فراوانيد، ولى زير پرچم هاى جهاد اندك.
 من آنچه كه شما را اصلاح و كجى هايتان را مستقيم مى نمايد مى دانم، 
ولى هرگز با تباه كردن خود شما را اصلاح نمى كنم.
خداوند رويتان را خوار، و نصيبتان را تباه گرداند.
 آنچنان كه باطل را مى شناسيدمعرفت به حق نداريد،
 و آنچنان كه حق را باطل مى كنيد باطل را نابود نمى نماييد!

(خطبه ی 68- نهج البلاغه ی انصاریان)
قيامت روزى است كه خداوند همه اولين و آخرين را گرد مى آورد براى بررسى حساب، و پاداش اعمال،
همه در حال قيام و خاكسارى هستند، عرق تا دهانشان را احاطه كرده، و زلزله زمين آنان را مى لرزاند.
نيكوحال ترين انسان در آن روز كسى است كه براى ايستادن جاى پايى پيدا كند، و براى خود
محل وسيعى بيابد.

***
فتنه هايى است مانند پاره هاى شب تاريك، كه در برابرش كسى به پانخيزد، و پرچمى از آن برگردانده نشود.
اين فتنه ها همچون شتر مهار زده اى به سوى شما مى آيند كه جهاز بر پشتش گذاشته شده، 
و ساربانش آن را مى كشد و سوارش آن را شتابان مى راند. 
اهل آن فتنه آزارشان بر مردم شديد، و تاراجشان اندك است.
گروهى با آنان در راه خدا مى جنگند كه نزد گردنكشان خوار و پست مى نمايند، 
و در زمين غيرمعروف، و در آسمان معروفند. 

(از خطبه ی 101، در زمینه ی سختی ها؛ نهج البلاغه ی انصاریان)
خداوند رحمت كند مردى راكه حكمتى بشنود و آن را حفظ نمايد، دعوت به هدايت شود و به آن نزديك گردد،
و دامن هدايتگرى را بگيرد و نجات يابد. خداى را پاس دارد، و از گناه خود بترسد. تلاش خالص پيش فرستد،
و عمل صالح انجام دهد. ذخيره سودمند بيندوزد، و از حرام دورى گزيند. تير به نشانه زند،
و پاداش آخرتى بيابد. بر هواى نفس غلبه كند، و آرزويش را تكذيب نمايد. صبر را مركب نجات قرار دهد،
و تقوا را توشه پس از مرگ كند. در راه روشن قدم نهد، و ملتزم راه روشن شود.
 مهلت را غنيمت داند، با عمل خود بر اجل پيشى گيرد، و از عمل خود زاد و توشه بردارد.


(خطبه ی 75، در تشویق به عمل صالح- نهج البلاغه انصاریان)
شما ياران حق، و برادران در دين، و سپرهاى روز سختى و محرمان اسرار من جدا از ساير مردم هستيد. 
با يارى شما منحرفان را شمشير مى زنم، و به فرمانبرى روآوران به حق اميدوارم.
 پس مرا به خيرخواهى خالى از خيانت و پاک از شك و ترديد يارى كنيد؛
كه به خـدا قسم من در رهبـرى براى مـردم سزاوارتـرين مـردم هستم.


(خطبه ی 117، درباره ی یاران شایسته ی خود؛ نهح البلاغه ی انصاریان)
انقدر اصل عربی این کلام آدم رو بیقرار میکنه که حیفم اومد نیارمش.



به وقتى كه در نبرد جمل پرچم را به دست فرزندش محمّد حنفيه داد


تَزُولُ الْجِبالُ وَلا تَزُلْ. عَضَّ عَلى ناجِذِكَ. اَعِرِ اللّهَ جُمْجُمَتَكَ.
 تِدْ فِى الاَْرْضِ قَدَمَكَ. اِرْمِ بِبَصَرِكَ اَقْصَى الْقَوْمِ. وَغُضَّ بَصَرَكَ. 
وَ اعْلَمْ اَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ سُبْحانَهُ. 



اگر كوهها از جاى بجنبد تو ثابت باش. دندان بر دندان بفشار. سر خود را به خداوند بسپار.


قدمهايت را بر زمين ميخكوب كن. ديده به آخر لشگر دشمن بينداز. به وقت حمله چشم فروگير.


و آگـاه بـاش كه پيـروزى از جانب خداى سـبحان است.


(خطبه ی 11؛ نهج البلاغه ی انصاریان)
سلام . میدونم جای این پست اینجا نیست ولی چون خواستم عموم ببینند اینجا هم میزارم . اگر کسی ازخواهرها هم تونست التماس دعای من رو تو گروه خواهرها بگوش اونها برسونه...


فردا عازم امام رضا هستم ... خیلی یهویی .. سابقه نداشته پیش از چهل روز پاکی برم پیش آقا ... ولی دیگه خیلی کم آوردم میخوام با همین حالم که هشت روز میگذره از دوری من از گناه برم پیش اقا.... اصلا روم نمیشه.... برم چی بگم... تورو خدا دعا کنید برام که آقا این ظرف شکسته مارو درست کنه و توش رو پر از عنایات خودش کنه... خواهش می کنم دعا کنید برام ... بزارید دلم به این خوش باشه که دعای یک عده تواب پشت سرمه... خواهش می کنم دعا کنید برام.. منم حتما ان شاالله براتون دعا می کنم...
جداً محتاج دعاتونم نشونه صداقتم هم همین اشکیه که الان تو چشمم موقع تایپ این متن حلقه زده..
دعا کنید برام داداشها و خواهرهای باصفا...یاعلی
[تصویر:  1_sy21.jpg]

عمر را ضایع مکن در معصیت
تا تر و تازه بمانی جاودان

نفس شومت را بکش کان دیو توست
تا ز جیبت سر برآرد حوریان


چون بکشتی نفس شومت را یقین
پای نه بر بام هفتم آسمان

[تصویر:  05_blue.png]
اى بندگان خدا از خدا بپرهيزيد. و با اعمال نيكو به استقبال أجل برويد؛ 



با چيزهاى فانى  دنيا آنچه كه جاويدان مى ماند را خريدارى كنيد.


از دنيا كوچ كنيد كه براى كوچ دادنتان تلاش مى كنند. آماده مرگ باشيد كه بر شما سايه افكنده است.


چون مردمى باشيد كه بر آنها بانگ زدند و بيدار شدند، و دانستند دنيا خانه جاويدان نيست و آن را با آخرت مبادله كردند.


خداى سبحان شما را بيهوده نيافريد، و به حال خود وا نگذاشت؛


 ميان شما تا بهشت يا دوزخ، فاصله اندكى جز رسيدن مرگ نيست.


 زندگى كوتاهى كه گذشتن لحظه ها از آن مى كاهد، و مرگ آن را نابود مى كند، سزاوار است كه كوتاه مدّت باشد.


زندگى كه شب و روز آن را به پيش مى راند به زودى پايان خواهد گرفت.







(خطبه ی 64، در تشویق به عمل صالح؛ نهج البلاغه ی دشتی)
ادامه و تکمیل خطبه ی قبل

مسافرى كه سعادت يا شقاوت همراه مى برد بايد بهترين توشه را با خود بردارد؛
 از اين خانه دنيا زاد و توشه برداريد كه فرداى رستاخيز نگهبانتان باشد.
بنده خدا بايد از پروردگار خود بپرهيزد، خود را پند دهد و توبه را پيش فرستد، و بر شهوات غلبه كند؛
زيرا زمان مرگ پنهان، و آرزوها فريبنده اند، و شيطان، همواره با اوست و گناهان را زينت و جلوه مى دهد تا بر او تسلط يابد.
 انسان را د ر انتظار توبه نگه مى دارد كه آن را تاخير اندازد، و تا زمان فرا رسيدن مرگ از آن غفلت نمايد.
واى بر غفلت زده اى كه عمرش بر ضد او گواهى دهد، و روزگار او را به شقاوت و پستى كشاند.
 از خدا مى خواهيم كه ما و شما را برابر نعمتها مغرور نسازد،
و هيچ چيزى ما را از اطاعت پروردگار باز ندارد، كه پس از فرا رسيدن مرگ دچار پشيمانى و اندوه نگرداند.
در پند و اندرز به مردم، قسمت اول



سپاس خدايى را كه حمد را به نعمت ها، و نعمت ها را به شكر متصل كرد. 


او را بر نعمت هايش حمد مى كنيم چنانكه بر بلاهايش سپاس مى گزاريم. 


و از او در برابر اين نفوسى كه در آنچه امر شده كاهلى مى كند، و بر آنچه نهى شده شتاب مى نمايد يارى مى خواهيم.


و از او براى گناهانى كه علمش به آن احاطه دارد و كتابش آن را برشمرده آمرزش مى طلبيم; 


آن علمى كه قاصر نيست، و كتابى كه چيزى را وانگذاشته. 


و ايمان مى آوريم به او ايمان كسى كه غيب ها را با ديده سر ديده، و به آنچه وعده داده اند آ گاه شده، 


ايمانى كه اخلاصش شرك را زدوده، و يقينش شك را از بين برده.
در پند و اندرز به مردم، قسمت دوم


 و شهادت مى دهيم كه معبودى جز اللّه نيست، تنها و بى شريك است، 
و محمّد ،صلّى اللّه عليه وآله سلّم، بنده و فرستاده اوست، 
دو شهادتى كه گفتار (نيكو) را اوج مى دهند، و عمل (صالح) را بالا مى برند.
ميزانى كه اين دو شهادت را در آن مى نهند سبك نباشد، و ميزانى كه اين دو شهادت را از آن بردارند سنگين نخواهد بود.
اى بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم كه توشه سفر است و پناهگاه:
توشه اى است رساننده به مقصود، و پناهگاهى است رهاننده،
 كه شنواننده ترين دعوت كنندگان به آن دعوت نموده، و بهترين حفظ كننده آن را حفظ كرده.
دعوت كننده اش آن را به گوش رساند، و حفظ كننده اش رستگار شد.
در پند و اندرز به مردم، قسمت سوم


بندگان خدا! تقواى الهى اولياء خدا را از دچار شدن به حرامها بازداشت، و دلهايشان را ملازم ترس از خدا كرد،
 تا جايى كه آنان را به شب زنده دارى واداشت، و در گرماى روز موفق به روزه نمود،

پس راحتى فردا را با سختى امروز، و سيراب شدن فردا را با تشنگى امروز به دست آوردند، 
مرگ را نزديك دانستند پس به انجام عمل شتافتند، و آرزو را تكذيب كردند پس مرگ را در نظر آوردند.

دنيا سراى فنا و رنج و تغيير و جاى عبرت است. 
از اسباب فنایش این که كه كمانش را كشيده، نه تيرش به خطا مى رود، و نه زخمهايش علاج مى گردد. زنده را هدف تير مرگ مى سازد،سالم را به بيمارى مبتلامى كند، و نجات يافته رابه هلاكت مى اندازد. خورنده اى است كه سير نمى شود، و نوشنده اى است كه سيراب نمى گردد.
در پند و اندرز به مردم، قسمت چهارم


دنيا سراى فنا و رنج و تغيير و جاى عبرت است.
.
.
.
و از رنجهاى دنيا اين كه: شخص جمع مى نمايد چيزى را كه نمى خورد، و خانه اى مى سازد كه در آن ساكن نمى شود،
آن گاه به سوى خدا مى رود بدون آنكه مالى بردارد، و ساختمانى همراه ببرد. 


و از جمله نمونه هاى تغيير وضع دنيا اين كه: آن كس كه روزى مورد ترحم مردم بود روز ديگر مورد غبطه واقع مى شود، 
و آن كه مورد غبطه بود مورد ترحم قرار مى گيرد، 
اين نيست مگر به خاطر نعمتى كه از بين رفته و به جاى آن رنج و محنت جاى گرفته.


 و از جمله اسباب عبرتهاى دنيا اين كه:  همين كه نزديك است انسان به آرزويش برسد ناگهان حضور مرگ اميدش را قطع مى كند،
بر اين حساب نه آرزو درك مى شود،نه آرزومند را آزاد مى گذارند تا ادامه حيات دهد.
در پند و اندرز به مردم، قسمت پنجم


 سبحان اللّه، چه فريبنده است خوشى دنيا،
 و چه مايه تشنگى است سيرابى آن، و چه موجب گرمى است سايه اش!

 نه آينده اش قابل ردّ است، نه گذشته اش قابل بازگشت. 

سبحان اللّه، چه نزديك است آدم زنده به مرده براى ملحق شدن به مرده، و چه دور است مرده از زنده به خاطر جداييش از زنده!

از شرّ چيزى بدتر نيست مگر جريمه اى كه براى آن است، 
و از خير چيزى بهتر نيست مگر ثوابى كه براى آن مقرّر است.

شنيدن هر چيزى از دنيا بزرگتر است از ديدنش، و ديدن هر چيزى از آخرت عظيم تر است از شنيدنش.
 پس بايد شنيدن و خبرگرفتن از غيب (به وسيله انبياء) شما را از ديدن كفايت كند.
در پند و اندرز به مردم، قسمت ششم



بدانيد آنچه از دنياى شما كم شود و به آخرت اضافه گردد بهتر است از اينكه از آخرت شما كم شود و به دنياتان اضافه گردد.
چه بسا كم شده اى كه سودبَر است، و اضافه شده اى كه زيانكار است. 
آنچه به آن امر شده ايد آسانتر است از آنچه از آن نهى شده ايد، و آنچه براى شما حلال شده بيشتر است از آنچه بر شما حرام گشته.  
بنابراين كم را براى بسيار رها كنيد، و دشوار را براى آسان وانهيد.
در پند و اندرز به مردم، قسمت هفتم


روزى شما را متكفّل شده اند، و به عمل امر شده ايد، 
پس مبادا كوشش شما براى طلب روزى كه تضمين شده بيش از به جا آوردن عملى كه بر شما واجب گشته باشد،
با اينكه سوگند به خدا شك بر شما عارض شده و يقين شما عيب دار گشته، 
چنانكه گويى به دست آوردن روزىِ ضمانت شده بر شما واجب گشته، 
و به جاى آوردن اعمال واجبه از شما ساقط شده است! 


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان