سلام
ديشب برنامه ريزي كردم و دير خوابيدم اما امروز با وجود اين شرايط به موقع بيدار شدم (زودتر از هر روز) و خودمو به كارام رسوندم و صبح خوبي رو شروع كردم خوشحال بودم و فكر مي كردم يه روز كلي پر بار خواهم داشت اما گرفتار بيماري شدم و خيلي اذيتم كرد متاسفانه هر وقت دچار سر درد مي شم وسوسه مي شم اما وقتي مي دونم اين مشكل از كجا آب مي خوره پس ديگه نبايد مثل قبلا كه نمي دونستم داستان چيه باشم حالا بايد خودمو كنترل كنم
سعي خودمو كردم اسير افكار نشم و اينكه ارامش خودمو حفظ كنم و خدا هم كمكم كرد و ازش مي خوام هم زودتر اين دوره رو تموم كنه چون استادم ازم تمرين خواسته و هم اينكه كمكم كنه تا در برابر وسوسه ها و افكار منفي مقابله كنم
خداي خوبم درسته كه بابت اين مساله بهت غر مي زنم اما خب هيچكي نيست باهش درد دل كنم فقط تو رو دارم پس لطفا كمكم كن
خدايا بهم ارامش بده تا بتونم زندگي اروم و زيبايي داشته باشم
گل براي شما كه حرفامو خونديد