1400 بهمن 5، 15:43
اینی که تو پرانتز نوشتم معضل منه ....
(1400 بهمن 5، 14:32)افرا نوشته است:چی بگم اقا افرا اگر واقعا همه خوب فک میکردیم الان اینجا شبیه کشورهای پیشرفته بود نه جهان سومینقل قول: امیر عباس :
هم خانوم سلین هم خانوم بنت الهدا و هم آقا افرا این طور برداشتم بود که به شناخت قبل از درگیر شدن به انحرافات تاکید دارید.
آره شاید من خیلی سخت میگرفتم که اینو اصلا راه حل نگرفتم.
آخه پدر من کلا همیشه از اواسط راهنمایی در این باره ا صحبت میکرد و کاملا شناخت کامل رو تو این زمینه به من داد.
در مورد عوارضش چه روحی چه جسمی و حتی
جنسی بهم میگفت .
ببین امیر عباس جان اون بالا توضیح دادم که مجموعه ایی از عوامل هستن که میتونن باعث اعتیاد به خ.ا بشن....
اینکه ما بیاییم به بچه بگیم فلان کار بده به هیچ عنوان کفایت نمیکنه...
خیلیا هستن که ضرر سیگار رو میدونن و پدر مادرشون و یا تلویزیون و یا معلم بهشون اموزش داده ولی بازم میرن سیگار میکشن!!!
گفتم مجموعه ایی از عوامل هست که خب جا نیست اینجا همرو توضیح بدم...اندازه ی یک کتاب میشه و از حوصله خارجه...
چند مورد رو من خیلی کوتاه فقط نام میبرم و بازش نمیکنم ، انشالاه در سایت "کانون تربیت فرزند" چند سال دیگه در موردش بحث میکنیم
(این سایت تخیلات من بود ، سرچ نکنید! )
صرفا چنتارو نام میبرم تا این اطمینان خاطر رو داشته باشی که چنین چیزی وجود داره که به موقش بری دنبالش...
اولیش شکل گیری عقده هاست و مهمترینش عقده ی حقارته...
ادلر سه تا دلیل براش نوشته
1: حقارت عضوی (یعنی کودک به خاطر نقص عضو یا تفاوت در ظاهر ممکنه خودش رو از دنیای اطراف کمی جدا کنه و تلاش برای جبران اون رو داشته
باشه . و همین مورد کلی بلا سر بچه ممکنه بیاره (خیلی خیلی خلاصه گفتم دیگه))
2:لوس کردن (اسمش یکم با نمکه ولی توی رفرنس ها هم همین ترجمه رو داریم... توضیح کوتاهش اینه که توی این مورد بچه کانون اصلیه توجه قرار
میگیره تا جایی که لوس میشه و ممکنه زمانی که به دنیای بیرون پا میذاره ضربه ایی بهش وارد بشه که امادگی مقابله با اون رو نداره....
در این راستا کودک فکر میکنه که حتما نقایصی داره که توانایی مقابله با این مشکلات رو نداره! پس عقده ی حقارت درونش شکل میگیره)
3:غفلت : والدینی که از فرزندشون غافل هستن باعث چنین مشکلی میشن...
این یه توضیح کوتاه در مورد عقده ها بود .... حالا افسردگی و اضطراب و باقی موارد رو اگه بخوام توضیح بدم یه طومار اینجا تشکیل میشه...
زمانی که شما قصد ازدواج میکنی باید این موارد رو بخونی و روش درست برخورد رو هم یاد بگیری ...
پدر مادر ما خوشبختانه مارو در برابر خیلی از اسیب های فیزیکی محافظت کردن ولی توی چنتا مورد مشکل خوردیم که نهایتش سر از اعتیاد
به خ.ا دراورده...
امیدوارم خیالت راحت شده باشه...
نقل قول: رعنا :
منم با ازدواج در سن پایین بیشتر موافقم
واقعا قابل کنترل نیست. الان چند درصد مجردها درگیر خ.ا ان؟
ولی بنظرم نمیشه یهو گزینه ازدواج زود یا حتی کنترل کردن را برای بچه بگذاری رو میز
اگر واقعا هدف ازدواج زود هست. برای تحقق این هدف باید تلاش کرد. به بچه مفهوم مسئولیت پذیری را زودتر یاد داد. اگر پسر ، بدونه باید کار کنه. زودتر کار کردن را در کنار درسش داشته باشه. نه که بعد درس تازه بخواد شروع کنه و ندونه از کجا. اگر دختر، اندکی کارهای خونه بهش محول بشه. مثلا من با ۲۵ سال سن بلد نیستم هنوز حموم دستشویی را بشورم.
اگه اجازه بدید مقداری با فرمایش شما توی ازدواج زودهنگام مخالف باشم با کلیات صحبتتون موافقم و زیبا نوشتید ولی من با ازدواج زودهنگام
به علت مشکل کنترل نیاز جنسی کمی مخالفم....
فکر کنم مجید بود که یه مثال جالبی زده بود...میگفت ازدواج زودهنگام به خاطر اعتیاد به خ.ا مثل اینه که از چاله به چاه بیوفتیم...
توجه کردم که شرایط ازدواج زودهنگام رو هم توضیح دادید بسیار عالی....ولی نکته ایی که این وسط هست اینه که صرفا با اموزش دادن
نمیشه شخصی رو اماده ی ازدواج کرد!
چرا ؟
چون ازدواج نیازمند چیزی فراتر از کارهای معمولی هستش....
شاید روی کاغذ بشه ما بگیم که به یه پسر 18 یا 20 ساله میتونیم پول بدیم ... یه شغل ساده توی یک ماه بهش اموزش بدیم و یک ماه هم
اموزش های مربوط به اداره کردن یه زندگی !
مثلا اموزش مربوط به بانک و نظام پولی و معاملات.
اموزش مربوط به نگهداری یه خونه
اموزش راه ها و نقشه های شهر!
اموزش ادارات مربوطه و اقدامات لازم
اموزش نحوه برخورد با جنس مکمل (یا مخالف) (مهم)
و....
تا اینجاش خیلی ساده به نظر اومد اره ؟ ولی در عمل در 90 درصد این اموزش ها اجرا نمیشن!
متاسفانه برای اداره کردن اصولیه یک زندگی زمان بیشتری لازمه...
این حرفم رو کاملا تجربه کردم در محیط های مختلف....
توی سربازی اکثر پسرا فوق العاده براشون سخته که زود بیدار بشن و یه تختشون رو تمیز و مرتب کنن! رعایت بهداشت فردی هم براشون سخته!
منظم بودن بهشون فشار میاره!
این اتفاق توی خوابگاه دانشجویی هم میوفته!
بسیاری از پسرا (دور از جون بچه های کانون و گل ها گلاب ) وحشتناک بی مسئولیت تشریف دارن !
چطور میشه تضمین کرد این افراد توی زندگی مشترک این موارد ساده رو رعایت کنن...
همین بالا نوشتم میشه اموزش داد ولی چند درصد اجرا میکنن؟
دو روز اجرا میکنن بعدش تموم...ولی اینجا دیگه مسئول خوابگاه نیست که تذکر بده!....یا فرمانده اضافه خدمت رد نمیکنه! همسر خودشه که
تنفر توی دلش شکل میگیره و به سادگی یه زندگی از هم میپاشه!
اونقدر به من مراجعه کردن زن و شوهرایی که سن کمی هم دارن که کسی باورش نمیشه ادما سر چنین مسائل کوچیکی از هم متنفر بشن!
باهاشون صحبت میکردم و سعی میکردم رد این تنفر رو بگیرم ببینم به کجا میرسم یواش یواش میرسیدم به مسائل ساده ی بهداشت فردی!
(جاش نیست اینجا بنویسم و گرنه تاپیک تبدیل میشه به تاپیک کمدی! )
ولی ازونطرف میرفتم توی اتاق کسانی که 5 یا 10 سال بزرگترن... فوق العاده متفاوت رفتار میکردن... اکثرشون منظم و مرتب بودن
توی این 5-10 سال چه اتفاقی افتاده؟
نقل قول: خلاصه خواستم بگم هر تصمیمی برای بچه اتون میگیرید چه ازدواج زود. چه کنترل کردن. یهو و یکدفعه نمیشه گزینه بیاد رو میز. نیاز هست که از قبل آماده اش کنین.
بسیار عالی....
نقل قول: سها :
سلام
تربیت بچه از بیست سال قبل از تولدش شروع میشه!
یعنی تربیت والدینش!!
خیلی چیزا تو مبتلا شدن و نشدن بچه ها موثره..
تمنای جنسی ی نوع هیجانه.. اگه من تو کودکی ب بچه ام یاد بدم با هیجانات زندگیش چطوری برخورد کنه تو نوجوانی هم میتونه درست برخورد کنه.. و این لازمه اش اینه ک من خودم بلد باشم..(یا برم یادبگیرم)
خدا ب هممون کمک کنه..
یاعلی.
و تربیت والدینش هم بیست سال قبل شروع میشه یعنی تربیت والدینه والدینش
(شوخی با مدیر اول کانون )
بسیار عالی گفتید
خیلی خوبه که دوستان براشون مهمه و در جهت یادگیریش قدم بر میدارن...
انشالاه منم به جایی برسم که امادگیش رو داشته باشم
نقل قول: بنت الهدا :
سلام اقا افرا
راستش نمیتونم در اینجور مواقع خونسردیمو حفظ کنم فک میکنم جزو خط قرمزهای منه
نمیخوام مقابله کنم نمیخوام بجنگم نمیخوام بگم من خوبم من فقط میخوام یکم دوراندیش باشیم و به اینده فرد مقابلمون هم فک کنیم چرا یه نفرو به راحتی قربانی نفس و شهوت خودمون کنیم چرا واقعا؟!!
به راحتی وقتی یه نفر میگ صیغه با ی دختر ۹ یا ۱۳ ساله یعنی ب فکرشه یعنی دیده همچین چیزایی رو ولله من که تاحالا ندیدم خداروشکرانه ک اگر میدیدم همونشب خودمو میکشتم
من اوج فاجعه ای که دیدم و خیلیم روم تاثیر گذاشتت اینبود که یکی از همسایه هامون که افغان بود دخترشو فروخت اونم در سن ۱۶ سالگی و من میتونم بگم افسردگی ام گرفتم سر این قضیه فک کن با یه نفر دوستی میرید میاید همون دختر شاد و خندان حالا باید بره بشه زن یه مرد ۳۰ یا ۴۰ ساله چون باباش فروختتش !
حالا به قول خودشون صیغش بود اصلا به کلمه صیغه الرژی پیدا کردم
و میدونید جی بیشتر منو عصبانی کرد اینکه اقای امیر عباس نوشتن دختره ام راضیه و پدرش برا حفظ پاکی میگ صیغه احتمالا اقای امیر عباس تاحالا دختر ندیدن یا اون ۱۳ ساله هایی ک دیدن اینقد بزرگ میزدن انگار ۲۵ ساله بودن
هیچ دختر پایین ۱۸ سالی با اراده خودش دوست نداره اینکار باهاش انجام بشه هرچقدم شهوتی باشه من خودم دوستمو دیدم ک با گریه از ما خدافظی کرد و بزور پدرش اینکارو باهاش کرده بود خیلی تاسف باره
خانم بنت الهدا به قسمتی که بولد کردم توجه بفرمایید....
حرفتون صحیحه ، حق دارید ناراحت بشید ولی احساس میکنم میزان واکنشاتون مقداری بیشتر از حد عادی باشه....
اون موقعی که ناراحت شده بودید خاطرتون هست که خودتونو جای اون دختر میذاشتید؟ چون بعضیا اینکارو میکنن و بعدش کلی ناراحت میشن...
اینکارو اگه میکنید جلوش رو بگیرید...
خیلی ارومتر...
گفتم سطح استاندارد شما از بقیه بالاتره ولی قرار نیست همه اینطوری باشن... و وظیفه ی اموزش و هدایت اونا هم به عهده ی شما نیست...
هیچی مهمتر از روحیه ی خودتون نیست.... شما میتونید خیلی از مشکلات توی اطرافتون رو حل کنید و یا از به وجود اومدنش جلوگیری کنید.ولی قبلش باید خودتون اروم
باشید.
من از نزدیک ازدواج با سن کم (حدود 13 ) دیدم و شرایط ازدواج بعضی از دوستان افغان رو هم دیدم و اشنایی دارم... اما صحبتم صرفا در مورد خودتون و روحیاتتونه که باید
مراقبش باشید...
عمق فاجعه زیاده ولی به امید خدا حل شدنیه...
نقل قول: امیرعباس :
افراجان آره تو این زمونه معمولا جوون بیست ساله نمیتونه یه خانواده رو اداره کنه.(به نظرتون این به دلیل درگیری با انحرافات جنسی نیس عموما؟)
اینی که تو پرانتز نوشتم معضل منه ....
نقل قول: رعنا :
چه خوب میشد اگر کسی از نظر اسلام چیزی میدونست میگفت تا ما هم اندکی یاد میگرفتیم
نقل قول: تربیت والدینش هم بیست سال قبل شروع میشه یعنی تربیت والدینه والدینشاره واقعا..
(شوخی با مدیر اول کانون )
بسیار عالی گفتید
خیلی خوبه که دوستان براشون مهمه و در جهت یادگیریش قدم بر میدارن...
انشالاه منم به جایی برسم که امادگیش رو داشته باشم
نقل قول: ببخشید این برخورد با هیجانات زندگی یعنی چی؟سلام
اگر میشه بیشتر توضیح میدین ؟
مثالی ندارین براش؟
(1400 بهمن 6، 6:52)amirabbas.s2021 نوشته است: به نظرم یه کم بحث داره گسترده میشه.
اگه من بحث رو به اون حالت دراورذم و بعضا ازکلماتی استفاده کردم مثل صیغه که میدونستم شاید نگاها نسیت به من بد بینانه بشه صرفا به خاطر این بود که اگر کسی نظری داره که روش نمیشه بگه .روش بشه وگرنه وقتی نه کسی هس نه چیزی .حساس شدن دیگران رو برا خودم نمیخریدم . لطفاً درک کنید.
ببینید سوالمو اینطور اصلاح میکنم.
اگر دقت کنید عزیزان کثیری هستن تو کانون که بعد6ماه یا حنی یه سال دوباره لغزش داشتن (بعضا برا چند بار)ابن چرا اتفاق میوفته؟
فرضیه من: چون ما اومدیم میل جنسی رو خقه کنیم این عملا نشدنیه. اگه نیاز به خفه کرنش بود خب خدا دیرتر بهمون میداد چه کاری بود. بلکه به نظر من باید بهش جهت بدیم به شرط اینکه زیادم تاخیر ندیم که حس کتجکاویه خراب کاری کنه(برا پاکا).
اما چطوری بهش جهت بدیم؟
(1400 بهمن 6، 6:52)amirabbas.s2021 نوشته است: به نظرم یه کم بحث داره گسترده میشه.
اگه من بحث رو به اون حالت دراورذم و بعضا ازکلماتی استفاده کردم مثل صیغه که میدونستم شاید نگاها نسیت به من بد بینانه بشه صرفا به خاطر این بود که اگر کسی نظری داره که روش نمیشه بگه .روش بشه وگرنه وقتی نه کسی هس نه چیزی .حساس شدن دیگران رو برا خودم نمیخریدم . لطفاً درک کنید.
ببینید سوالمو اینطور اصلاح میکنم.
اگر دقت کنید عزیزان کثیری هستن تو کانون که بعد6ماه یا حنی یه سال دوباره لغزش داشتن (بعضا برا چند بار)ابن چرا اتفاق میوفته؟
فرضیه من: چون ما اومدیم میل جنسی رو خقه کنیم این عملا نشدنیه. اگه نیاز به خفه کرنش بود خب خدا دیرتر بهمون میداد چه کاری بود. بلکه به نظر من باید بهش جهت بدیم به شرط اینکه زیادم تاخیر ندیم که حس کتجکاویه خراب کاری کنه(برا پاکا).
اما چطوری بهش جهت بدیم؟
نقل قول: نیروی جنسی صرفا برای عمل جنسی طراحی نشده
نقل قول: ادم هایی مثل ما نتونستن کنترل کنن چجوری میتونن به بچه اینده اشون بگن کنترل کن؟
خیلی سخته امکان موفقیت به گمانم خیلی کمه البته فقط یه نظر
(1400 بهمن 6، 0:42)amirabbas.s2021 نوشته است: سلام .
سن ازدواج.
چیزی من بهش اعتقاد دارم اینه که توسن 19تا22سالگی احساسات و نیاز عاطفی به اوج خودش میرسه.
به نظر این موقع هست که آدم به یه مونس همدم و غمخوار احتیاج داره.
یه نظرم آدم تو سن سی سالگی به حالت عقلایی خودش رسیده.و از اون عاطفهه خبری نیست و زندگیه سردتری رو تجربه خواهد کرد ولی خب بهتر میتونه اداره کنه.
البته ازدواج پیش نیازایی داره که باید تا حدودی اونا رو کسب کرد
نقل قول: سلام داداش خب برای این سوالت که چطور بهش جهت بدیم اینه که باید از این نیرو استفاده کنیم و ذخیرش کنیم، اگر بخوایم خیلی حرفه ای واردش بشیم بحثی هست به اسم استحاله نیروی جنسی که ما میتونیم از این نیرو به عنوان یه نیروی خیلی زیاد تو کل بدن استفاده کنیم و این نیرو رو منتقل کنیم به مغز که ازش تو راه های کسب درآمد و پیشرفت تو زندگی استفاده کنیم، ولی باید پرهیزات کامل باشه و اجازه هیچ شهوترانی به خودمون ندیم چشممون پاک باشه، و این انرژی رو تو عرصه های مختلف هدایت کنیم تو ورزش کردن میتونیم خیلی رشد کنیم بدن رو رشد بدیم، تو درس خوندن خیلی ذهن میتونه قوی بشه، حافظه قوی میشه، جدا از اینا شما قدرت روحیه خیلی بالایی هم پیدا می کنی میتونی از لحاظ معنوی چه قدر رشد کنی، ببین تا یه جایی بحثه ترک کردنه ما هست که این اعتیاد رو ترک کنیم و اما بعد از اون هدایت و استفاده از این انرژیه تا حالا وقتی که ازدواج کنیم، میتونیم از این انرژی تو اون راهه موفق شدن تو زندگی و رسیدن به کمال استفاده کنیم چون شما وقتی این گناه رو ترک کردی اولا کار بزرگی کردی جلوی نفست وایسادی و بعد با تغییر و اصلاح زندگی خودت مثلا خواب منظم نماز های اول وقت ورزش کردنه حرفه ای، درس خوندن کار کردن و... حالا یه چیزی که شنیدم شما با ذخیره این انرژی (آقایون) این انرژی که از کمرشون میره با ذخیره شدن و طولانی مدت از همین کمر پر میشه و به مغز میرسه و اینجاس که مغز باز و قوی میشه، یه همچین چیزی هست و جالبه حالا اگر بخوای متونی بیشترم تحقیق بکنی استحاله نیروی جنسی بهش میگن
نقل قول: منم تو کانون دیدم کسانی که گفتن ما آگاهی کامل داشتیم . از عوارضشم آگاهی کامل داشتیم . خیلی هم علمی . ولی بازم نشد و درگیر شدیم و حالا به سختی میتونیم ترک کنیم
بنظر من چیز ساده ای نیست.
واقعا نیاز هست به نحوه رفعش فکر کرد.
(1400 بهمن 7، 10:37)amirabbas.s2021 نوشته است: سلام بچه ها من میخوام که دیگه شکست نخوریم.
نمدونم چرا شما میخواین یا بگید نمیشه شکست ناپذیر بود
یا اینکه صجبتایی میکنید که بیشتر تو نوشته ها عملیه.
ما پسرا 12 13 14 15 16 سالگی به بلوغ میرسیم بعد شما توقع داری سی سالگی ازدواج کنم تازه .
اصلا نیاز جنسیو بیخیال نیاز عاطفیو چه کنیم ماها معمولا تا سی سالگی احساساتمون میچربه که اگه بهش پاسخ درست ندیم تو این برهه حال خوبیو نخواهیم داشت.
دخترا که دیگه نیاز عاطفیشون تو این سن به شدت زیاد تره.
میدونم راه حل هست ولی به نظرم باید خیلی خیلی کار کنم.
من میخواستم این مطلبو طوری حل کنم که با توجه به شرایط و گزینه ها توقع پاکی رو از خودم(پسر فرضیم) داشته باشم و شکست نخورم. میخواستم به یه گزینه خوب برسم که تو گزینه های خودم ندیدمش واونو شما بگید
ولی انگار باید با توجه به شرایط حال توقع شکستو داشته باشم ولی شکست نخورم. اونم تا 12 سال و بعدشم تا ابد.......
میدونمم استحاله لازمه اما اول باید فشار از روم برداشته شه و بفهمم چی کار باید کنم