عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نيايش حضرت سجاد در طلب از ميان بردن غم‌ها
اي غمگسار و اي اندوه زدا، اي بخشنده در اين جهان و آن جهان و مهربان در هر دو سرا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست. اندوهم را ببَر و غمم را از ميان بردار.

اي يگانه، اي يكتا، اي كسي كه همگان نياز خود پيش تو آورند، اي آن كه نزاده‌اي و زاده نشده‌اي و هيچ كس همتاي تو نيست، مرا از بدي‌ها نگاه دار و از گناه پاكيزه بدار و گرفتاري‌ام را برطرف گردان.

خدايا، من اينك مانند كسي هستم كه سخت نيازمند گرديده و نيرو و توانش رو به ضعف نهاده و گناهانش فراوان شده است؛ همچون كسي كه جز تو براي درمانِ نياز خود فريادرسي نمي‌بيند، و براي ضعف خود نيرو دهنده‌اي، و براي گناهانش آمرزنده‌اي. اي صاحب بزرگي و بزرگواري، از تو مي‌خواهم كه مرا به كاري توفيق دهي كه هر كس آن را انجام دهد، تو دوستش مي‌داري، و يقيني ببخشي كه هر كس در جريان نافذ بودن فرمانت به حقيقتِ آن يقين برسد، از آن بهره‌مند شود.

خدايا بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا بر صدق و راستي بميران، و رشته‌ي نيازم را از دنيا بگسل، و مرا تنها به چيزي كه نزد توست راغب گردان، تا از سَرِ شوق ديدار تو را خواهم، و چنان كن كه به راستي بر تو توكل نمايم.

من خواهانِ بهترين تقديري هستم كه برايم رقم زده‌اي، و از سرنوشت بدي كه پيش از اين مقدّر فرموده‌اي، به تو پناه مي‌برم. من از تو ترسِ عبادت پيشگاه و طاعتِ خاشعان و يقينِ توكل كنندگان و توكلِ مؤمنان را مي‌خواهم.

خدايا، چنان كه رغبت من به درخواست كردن از تو، همچون رغبت اولياي تو باشد هنگامِ خواهش، و آن گونه از تو بيمناك باشم كه دوستان تو از تو بيمناك‌اند، و مرا در راه خشنودي خود چنان به كار دار كه چيزي از احكام دين تو را به سبب ترس از آفريدگانت فرو نگذارم.

خدايا، نياز من اين است. پس شوق مرا براي رسيدن به آن فراوان كن، و عذر و بهانه‌ام را در اين خواسته آشكار نما، و حجّت مرا در آن به من بفهمان، و جسمم را در طلبش به سلامت دار.

خدايا، هر كس به غير تو اميد و اطميناني داشته باشد، اعتماد و اميد من در همه‌ي كارها به توست. پس براي من چيزي را مقدّر كن كه سرانجامش از همه نيكوتر است، و مرا از فتنه‌هاي گمراه كننده رهايي بخش، اي مهربان‌ترينِ مهربانان.

و خداي تعالي درود فرستد بر سرور ما محمد، فرستاده‌ي برگزيده ي خدا، و خاندان پاكيزه‌ي او.
خدایا 
درسته من براتون بندگی نکردم 
ولی شما همیشه برام خدایی کردی 

ممنونم ازت 63
[تصویر:  uVwrXF.png]
الهم صل علی محمد و آل محمد

خداوندا شاید زبان خوبی برای صحبت با تو نداشته باشم.
از همین هم استغفار می کنم.

اما بنده ی گناه کارت رو بپذیر.

من فرقی نکردم، نمی تونم بگم بهتر شدم یا بدتر.
درسته که کلی پاکی جمع کردم، این خیلی خوبه.

اما می دونم که لطف تو بخش بزرگیش بوده
بخش کوچیکش تلاش خودم بود.

من خودم توی این چاه بزرگ افتادم، هر وقت اما توفیقی دست داد برای پاکی از سمت تو بود که دستم رو گرفتی.
این رو می تونم حس کنم، چون ضعف خودم رو این روز ها هم می بینم.

من همون آدم ضعیفی هستم که بوده ام، اما این تو بودی که دستم رو گرفته ای که نیافتم.
این تعارف نیست. واقعیته.

چند سال شده؟ به چند سال از عمرم گند زدم؟
هنوز هم نمی تونم بگم که تموم شده.

از اون هم بگذریم، هنوز که هنوزه خیلی فاصله دارم.
یه گناه رو ترک کردم، گناه های دیگه چیه؟

اصلا ثوابی هم دارم؟ این همه تایم رو تلف می کنم چی؟

می خوام بگم که ذلیلم خدا. فقیرم خدا، ندارم چیزی ای ارحم الراحمین
امیدی به خودم ندارم برای بهتر شدن.
مگر این که تو دستم رو بگیری، تو بیدارم کنی.

چرا مغرور بشم؟ وقتی که می بینم واقعیت رو.
وقتی می بینم که هر لحظه و هر ثانیه احتمال شکستم هست.
اصلا نشکنم، می بینم که کلی گناه ترک نشده دارم و کلی نقطه ضعف.

هنوز اول راه هم نیست.

چرا فکر کنم من بهتر از دیگران هستم.
از کجا معلوم همون کسایی که توی چشم من ذلیل هستن، پیش تو عزیز نباشن؟
از کجا معلوم که من در نگاه تو عزیز تر از دیگران باشم؟

اصلا همین غروری که دارم خودش نشون می ده وضعیتم رو.

اصلا خدا، مگر قرار بود که من هی خودم رو نگاه کنم که از فلانی بهترم یا نه؟
اصلا این رتبه بندی ها به من چه؟ تو خودت می دونی و هر کس به خود آگاه تره.

خدایا چرا آدم نمی شم من؟
شکایت این نفس چموش پرخواه سیری ناپذیر رو پیش کی ببرم جز تو؟

خدایا چرا فکر می کنم که دارم قاطی آدم خوبا می شم؟ در صورتی که این طور نیست.
خود آدم خوبا هیچ وقت عجب و غرور ندارن و من یه لا قبا، این جوری دارم خودم رو می گیرم.

خدایا می ترسم، می ترسم از این که دوباره برگردم به خ.ا و این کارها.
اون هم توی این شرایط، خدایا خیلی ترسناکه. کاش که دیگه برنگردم.

ذهن پره از تصاویر و فیلم های بد، خدایا تو این ذهن رو تمیز و صاف تحویل من دادی،
اما اینه، پر از کثافت و آشغال، تحویل خودت، یه کاریش کن خدا. اذیتم می کنه.

اینم حاجته منه دیگه. غلط کردم خدا، خدا غلط کردم.
خدایا من کوچیک همه بچه ها کانون، من کوچیک همه گناه کارای درگاهت، خدایا من اصلا ته هر صفی که به تو می رسه.
از ته دل می گم خدا، من آخر همه، من اصلا بدترین بنده ای که خلق کردی. هستم خدا، هستم.

این ذهن رو چیکارش کنم؟ این افکار رو چیکارش کنم. این سیخونک ها رو چه کنم؟
تو ناخودآگاه من این ها ثبت و ضبطه. چیکارشون کنم؟

خدایا هدف تویی، من چیم؟ من کیم؟
یه ذره توی آسمون بی انتهات، یه انسان بین کلی انسان دیگه که از شماره خارجه.
اصلا من آدمی که چند سالی توی دنیا هست و بعدش هم بی سر و صدا می ره و کسی هم نمی فهمه که یکی اومد و رفت.
چه ارزشی دارم من؟

خدایا به حق خوبای عالمت، به حق اولیا و نزدیکا و مقربین درگاهت ما رو آدم کن.
خدایا آدم کن ما رو، خودت گفتی بخوایم ازت، همین من رو جری می کنه خدا، راستش بی ادب نیستم.
من اصلا کم پیش میاد از مادر و پدرم هم چیزی بخوام، اصلا وقتی چیزی هم می خوام سختمه بهشون بگم.
اما اگر از تو نخوام، از کی بخوام، اصلا کی می تونه چیزی به من بده.

خدایا راستش می دونم که بد کردم.
اگر به عدلت باشه جهنمی ام، اگر به عدلت باشه جایی ندارم.
اما این که امشب به دلم انداختی که باهات حرف بزنم، حتما می خوای بدی دیگه.

ضایع نشیم خدا، می گن این همه دعا کرد، آخرم هیچی.

تو که همیشه به من دادی، این دعا رو هم اجابت کن،

راضی ام به رضای تو

الهم صل علی محمد و آل محمد
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

اندر دل من ، درون و بیرون همه اوست
اندر تن من ، جان و رگ و خون همه اوست

اینجای چگونه کفر و ایمان گنجد ؟
بی چون باشد وجود من ، چون همه اوست
هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک

گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک


[تصویر:  woman-praying-free-bird-enjoying-nature-...00-256.jpg]
خدای خوب من
دلتنگم .... دلتنگ   تمام اون عاشقانه های خالصانه ی بین منو خودت
خدای عزیز من
ممنونم که منو از اون شهر خراب شده نجات دادی
و نگذاشتی من بیشتر ازین به بیراهه برم
خدای قشنگ  من  ازت تشکر میکنم که اون قضیه رو اون موقع بهش رضا ندادی و رضای من رضای تو نبود  Hanghead فکر کنم رضای من خاکستری بود و رضای تو آبی... ولی من کور بودم
واقعا شکرت چون ممکن بود  دست و پا بسته ی اونجا ها بشم
خدایا مرسی که فراموشم نکردی وبه یادم اوردی ارزوهای بزرگی دارم 
ممنونم   واقعا  ممنونم  ....  مرسی که انقدر منو دوستداری و عزیز میداری
و من بنده ی خوبی برات نیستم.... ولی همیشه میدونم من رو خیلی دوستداری

خدای من خدای من  من تورا عاشقم و بس  ..... حدااقل کسی را دوست میدارم که میدانم او هم مرا دوست میدارد کسی که 
باران رحمت بی‌حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی‌دریغش همه جا کشیده. پردهٔ ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفهٔ روزی‌خواران به خطای منکر نبُرَد

خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا برای همه چیز شکرت........     خدایا شکرت  ما شمارا عاشق . ... .  53
خوبی بخواهیم به تمام جهان به همسایه ها به رهگذرانِ پیاده روهای شهر،خوبی بخواهیم و خوب باشیم و خوب بمانیم
این دنیا نیاز مُبرَم به انرژیهای مثبت دارد
به نگاه های محبت آمیزِ آدمیزاد به دستهای یاری دهنده، به تبسم های صورتی رنگ هستی ،به کلماتی برنگ عشق
این دنیا دستی می خواهد تا پاک کند تمام رنگهای کدر بدخواهی را، دلهایی صاف، آسمانی آفتابی ، افقی معجزه آسا
خوبی را دریغ نکنیم هر چقدر خوبی برای دیگری بخواهیم دنیا همانقدر خوبی ها را نثارمان خواهد کرد،...
+میدونی خدا کیه؟
_میدونم ولی میشه بیشتر دربارش توضیح بدی؟
+حتما
+اون همون کسیه که اگه بارها بدشو گفته باشی و بهش پشت کرده باشی به محض اینکه ذره ای بو ببره از کار خودت ناراحتی بخشیدتت!
_پس چرا از خدا میترستن؟

+یه مدیر خوب  شرکتو تصور کن.. اگه همش بخواد با کارکنا بگه بخنده و یکم اقتدار به خرج نده ، اگه کارمندا یکم ازش حساب نبرن به نظرت شرکت همیشه خوب پیش میره؟؟

_نه ورشکست میشه چون بعضیا جنبشو ندارن

+حالا یه معلم دلسوز رو در نظر بگیر.. اگه از بچه ها امتحان نگیره و بهشون تکلیف نده ایا سطح سوادشون میره بالاتر؟ یا میتونن تو امتحانای اصلی موفق باشن؟؟

_ خب نه

+ خب...
+ حالا یه مادر مهربون رو در نظر بگیر.. اگه بچشو وقتی کار اشتباهی کرد دعوا نکنه به نظرت بچه اینده خوبی در انتظارشه؟

_خب نه چون اگه مامانش بهش اخطار بده یا در اون مورد دعواش کنه میفهمه کار خوبی نیست و سمتش نمیره و بعدشم مامانش ازش راضی میشه و یه آفرین تقدیمش میکنه...

+آفرییییین
+ حالا همه این آدمای خوبو در نظر بگیر

_خب

+ همشونو در نظر گرفتی؟؟؟

_ آره

+ خدا از اینا هم مهربون تر و دلسوز تر و خیرخواه تره.. فقط اینکه میخواد ما رشد کنیم.. میخواد ما به جاهای خوب برسیم.. مبادا فکر کنی خدا میخواد عذابت بده.. آخه خدا عاشق بنده خودشه کسی مگه دلش میاد کسی که اینقد دوست داره رو اذیت کنه.. 

+این ماییم که باید قدر عشق خدا نسبت به خودمون رو بدونیم

+ به خاطر همینم لازمه بعضی جاها ازش بترسیم تا سمت بدی نریم..
+ تا توبمونو نشکنیم
+ تا از رحمتش سواستفاده نکنیم
+اون موقع اونم از ما راضیه و بهترینارو به ما میده1

متن از رضا خان
یا هادی المهتدین 


یا منجی الهالکین 


حال دلم رو ببین
[تصویر:  uVwrXF.png]
[تصویر:  702452_471.jpg]

 یا کهف المستجیر 

ای شاه بی نظیر 

دست دلم رو بگیر 
[تصویر:  uVwrXF.png]
[تصویر:  unnamed_5_.jpg]

ای رفیق 
 رفیقتودریاب
[تصویر:  uVwrXF.png]
وای بر من که به دوری زتوعادت کردم


سال ها با همه جزتورفاقت کردم
[تصویر:  uVwrXF.png]
خدایا
حالا که میدونم میشنوین
حالا که معلوم شد نگاهم میکنین
دلم می خواد کلی حرف بزنم
کلی حرف نگفته دارم
ولی فقط یه چیزی میگم خدا
خدایا دعا میکنم اون آدم های بزرگواری که در حقشون بدی کردم هم منو ببخشن
دلم براشون تنگ شده خدا
میدونم شما میبینید و میشنوید
میشه خودتون بهشون بگید 
شاید اگر شما ازشون بخواهید منو ببخشن 
بخشیده بشم

خدایا یه چیز دیگه هم بگم
این راه جدیدی که باهاش آشنا شدم 
خیلی مسیر قشنگیه
انگاری همه قشنگی های عالم تو این مسیر است
میشه منو تو راهش قرار بدین

خدایا خیلی خیلی خیلی دوستون دارم
خیلی بیشتر از خیلی قشنگم
کمک کنید دیگه هیچ وقت از راه رسیدن به خودتون دور نشم

برای کانون و پیدا کردن دوستانی که فکر نکنم تو دنیای واقعی هیچ وقت بتونم مثلشون را پیدا کنم
بی نهایت ممنونم
واقعا ممنونم Khansariha (8) Khansariha (8) Khansariha (8) Khansariha (8)
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
پریشب  داشتم جوشن کبیر رو میخوندم به یکی از اسامی که رسیدم همین طور موندم

یا باسط الیدین بالرحمة 

ای کسی که دست های رحمتت گشوده است.

خودمونی گفتم خدایی که دست هاشو 
آغوشش رو با مهربانی باز کرده و میگه بیا پیش خودم 

خیلی عجیبه.... 
[تصویر:  uVwrXF.png]
خدایا،
به راستى گذشت تو از گناهم و چشم پوشی ات از خطایم،
و نادیده گیری ات از ستمم و پرده پوشی ات بر کار زشتم و بردباری ات در برابر جنایت و جرم بسیارم که به خطا یا از روى تعمد کردم،
مرا به طمع انداخت تا از تو درخواست کنم چیزى را که مستحق آن نیستم،
درخواست کنم آنچه را که از رحمتت روزى من کردى و از قدرتت به من نمایاندى و از اجابت دعایت به من شناساندى
و این سبب شد که من از روى اطمینان تو را بخوانم و با تو انس گرفته بدون ترس و واهمه از تو حاجت بخواهم
و تازه در مطلوب و مقصود خود با ناز و عشوه به درگاهت آیم
و اگر حاجتم دیر برآید به واسطه نادانی ام بر تو اعتراض کنم در صورتى که شاید دیر کردن آن براى من بهتر باشد زیرا تو داناى به سرانجام کارها هستى
و از این رو من ندیدم مولاى بزرگوارى را که بر بنده‌ی پست خود شکیباتر از تو باشد بر من،
اى پروردگارم تو مرا مى خوانى ولى من از تو رو مى گردانم و تو به من دوستى مى کنى ولى من با تو دشمنى مى کنم
و تو به من محبت کنى و من نپذیرم گویا من منتى بر تو دارم
و باز این احوال باز ندارد تو را از مهر به من و احسان بر من و بزرگواری ات نسبت به من از روى بخشندگى و بزرگواری ات،
پس بر بنده نادانت رحم کن و از زیادى احسانت بر او ببخش که به راستى تو بخشنده و بزرگوارى.

(فرازهایی از دعای افتتاح)
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
پیش از اینها فکر می‌کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها

مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا

پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور

ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او

اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، کهکشان

رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان، نعره توفنده اش

دکمه ی پیراهن او، آفتاب
برق تیغ خنجر او ماهتاب

هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود

آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین

بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود

در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت

 

هر چه می‌پرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها

زود می‌گفتند: این کار خداست
پرس وجو از کار او کاری خطاست

هرچه می‌پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است

تا ببندی چشم، کورت می‌کند
تا شدی نزدیک، دورت می‌کند

کج گشودی دست، سنگت می‌کند
کج نهادی پای، لنگت می‌کند

با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو و غول بود

خواب می‌دیدم که غرق آتشم
در دهان اژدهای سرکشم

در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین

محو می‌شد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا …

نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا

هر چه می‌کردم، همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود

مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه

تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله

مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود

 

تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر

در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدم، خوب و آشنا

زود پرسیدم: پدر، اینجا کجاست؟
گفت، اینجا خانه‌ی خوب خداست!

گفت: اینجا می‌شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند

 

    با وضویی، دست و رویی تازه کرد
    با دل خود، گفتگویی تازه کرد

    گفتمش، پس آن خدای خشمگین
    خانه اش اینجاست؟ اینجا، در زمین؟

    گفت : آری، خانه او بی ریاست
    فرشهایش از گلیم و بوریاست

    مهربان و ساده و بی کینه است
    مثل نوری در دل آیینه است

    عادت او نیست خشم و دشمنی
    نام او نور و نشانش روشنی

    خشم، نامی ‌از نشانی های اوست
    حالتی از مهربانی های اوست

 

قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است

دوستی را دوست، معنی می‌دهد
قهر هم با دوست معنی می‌دهد

 

هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است…

 

تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان و آشناست

دوستی، از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر

آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد

آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود

می‌توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک و بی ریا

می‌توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد

می‌توان درباره ی گل حرف زد
صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد

چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت

می‌توان با او صمیمی ‌حرف زد
مثل یاران قدیمی‌ حرف زد

می‌توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند

می‌توان مثل علفها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد

می‌توان درباره ی هر چیز گفت
می‌توان شعری خیال انگیز گفت

مثل این شعر روان و آشنا:
پیش از اینها فکر می‌کردم خدا


کپی شده از سایت ایران ناز
 سپاس شده توسط
(1398 شهريور 14، 17:58)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1398 مرداد 27، 18:44)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: خدایا شکرت 302 

اگه این اتفاق خوب بیافته، یه معجزه است ...
و معجزه از دم و دستگاه تو دور نیست ...

اگر بیافته، خیلی اتفاق های خوب هم پشت بندش می تونه سلسله وار بیافته ...

خدایا به ما تحملش رو هم بده که زیر بارش کمر خم نکنیم و بتونیم بار رو به مقصد برسونیم ....

خدایا شکرت

معجزه هه رخ داده واقعا ....
خدایا توفیق بده که از این مرحله به خوبی عبور کنیم.
توی این مرحله پامون نلغزه ... 302


خدایا تا الان خیلی معجزاتت رو دیدم.
این چیزا برای ما معجزه است و بزرگ
برای تو ساده است و آسون

خدایا ما بنده ی توییم، ضعیف، ناتوان، جاهل، گناه‌کار
توی همیشه خدای خوب بوده و هستی.

خدایا ازت درخواست دارم که اون چیزی که خیر و صلاح ما توش هست رو رغم بزنی.
و تو خیر و صلاح ما رو بهتر می دونی.

و اگر نعمتی به ما بده، شکر گذاریش رو هم خودت به ما بده
و ما رو در راه خودت ثابت قدم کن، در راه خودت

قو علی خدمتک جوارحی
و اشدد علی العزیمه جوانحی
و هب لی الجد فی خشیتک
و الدوام فی الاتصال بخدمتک

حتی اسرح الیک فی میادین سابقین

خدایا اون چیزی که برای تو خرج نشه، چه فایده ای داره.
ای معشوق من، محبوب من، معبود من....

کاش روزی برسه که فقط تو رو ببینم و جز تو رو نبینم.
عشق و محبتم هم برای تو باشه
خشم و نفرتم هم برای تو باشه.

من کم صبر عجول و حقیر
خدایا شکرت که ضعف هام رو متوجه شدم.

خداوندا، سرور من، مولای من

کمرم زیر بار خم شد
و صبرم به انتها رسید
خدایا از این وضعیت سخت خسته و درمانده ام.

و تمام گره ها به دست تو باز می شوند.

یا من تحل بی عقد المکاره
و یا من یفثا بی حد الشدائد.
و یا من یلتمس منه المخرج و الی روح الفرج

خدایا ازت التماس می کنم
همین طور که درهای رحمتت و خزائن رحمتت رو به ما نشون دادی
ما رو از محروم نکنی
نکند که اشتباهات ما و گناهان ما، ما رو از تو و رحمتت محروم کنه.

خدایا دل تنگم
قلبم شکسته
قلبم درد گرفته بود، تو شاهد بودی.
شاید لحظه ای تا ایست کامل فاصله داشتم، تو شاهد بودی.

خدایا مگر نه این که تو در نزد قلب شکسته‌ای؟
آیا من قلبم شکسته نیست؟
یا گناهانم من رو از لطف تو محروم کرده است؟

خدایا عشق رو درک کردم،
عاشق خودخواه نیست.
عشق و خودخواهی در یک قاب نمی گنجد
عاشق خودخواه، معشوق رو رنج می دهد.

خدایا معجزه ات
خدایا صبر و حوصله
خدایا توان و تحمل
خدایا خودت
خدایا عاشق بشم

خدایا چی میشه منم عاشقت بشم؟
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان