1391 ارديبهشت 7، 19:01
1391 ارديبهشت 7، 21:34
ویرایش شده
خدای مهربونی ها شکرت
اگ دنیا سخت میگیره بزا بگیره
شکرت که دارمت
فقط شکرت
سلام
خدای مهربونی ها شکرت
اگ دنیا سخت میگیره بزا بگیره
شکرت که دارمت
فقط شکرت
ﺗﻮ ﺭﺍ نمی ﺩﺍﻧﻢ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎی ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ روزهای ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻛﻪ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ می ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ های ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
روزی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ می ﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ برای یک ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
آنچنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زندگی ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ است..
قرار عاشقی...
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎی ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ روزهای ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻛﻪ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ می ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ های ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
روزی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ می ﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ برای یک ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
آنچنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زندگی ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ است..
قرار عاشقی...
1391 ارديبهشت 8، 21:57
امروز یه ساله که اومدم کانون
یعنی یه ساله شدم
از خدای مهربونی ها برای این موهبت ونشونه ی قشنگش توی زندگیم ممنونم
کاش بیشتر قدرشو میدونستم
اما فقط اومدم بگم ممنونم خدا جونم
شکرت برای همه چی
شکرت...
ﺗﻮ ﺭﺍ نمی ﺩﺍﻧﻢ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎی ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ روزهای ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻛﻪ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ می ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ های ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
روزی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ می ﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ برای یک ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
آنچنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زندگی ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ است..
قرار عاشقی...
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎی ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ روزهای ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻛﻪ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ می ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ های ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
روزی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ می ﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ برای یک ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
آنچنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زندگی ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ است..
قرار عاشقی...
1391 ارديبهشت 10، 9:55
ویرایش شده
حرفهای بین من و شما رو شما خودت خوب میدونی.قلبم پر شده از شکرت.
تاگور گفته: هر کودکی که به دنیا میاد یعنی خدا هنوز از انسان نا امید نشده.
این روزها که اطرافم پر از افرادی شده که یا بچه دار نمیشن یا بچه هاشون غیر طبیعی به دنیا اومده یا بچه هاشون قبل از تولد میمیرن ،داشتم نگران میشدم.
به ل. کمک کن لطفا.داره بچه اش به دنیا میاد.مامانش که فوت کرده و اونجا غریبه.دل دیگران رو بهش مهربان کن لطفا.کمکش کن تا رنج بی مادری رو توی این لحظه های سخت تجربه نکنه.
بین اینهمه سپاسگزاری حتما دعا بهتر جواب میده.ممنونم که نظر لطفت از ما آدمها بر نگشته .شکر.
الحمد لله بعدد ما احاط به علمک یا حبیب.لطفا کمکم کن عملا هم شکرگذار باشم.
1391 ارديبهشت 10، 21:50
خدایا! کارنامه من سرشار از ناپاکی هاست.
پیش از آن که به فرشتگانت بگویی به کارنامه ام بنگرند،
خودم می گویم که چه گناهانی دارم.
من حتی گناهانم را توجیه نمی کنم.
برای هر کس توجیه کنم،
برای تو نمی توانم توجیه کنم.
پیش از آن که به فرشتگانت بگویی به کارنامه ام بنگرند،
خودم می گویم که چه گناهانی دارم.
من حتی گناهانم را توجیه نمی کنم.
برای هر کس توجیه کنم،
برای تو نمی توانم توجیه کنم.
خدایا! توبه ام را بپذیر و گناهانم را نادیده بگیر.
خدایا! من شرمنده ترینم به درگاهت،
بگذر از گناهانم.
باز مى گردم بسوى تو در چنين حال، بازگشتن كسى كه از كرده پيشين خود پشيمان است
و از آنچه بر او گرد آمده نگران است و از ورطه اى كه در آن افتاده از روى خلوص شرمسار است
و مى داند كه عفو از معصيت عظيم در نظر تو بزرگ نمى نمايد
و در گذشتن از گناه بزرگ بر تو دشوار نيست
و تحمل جرم هاى بيرون از حد بر تو گران نمى آيد
و محبوبترين بندگانت نزد تو كسى است كه سركشى بر تو را فرو گذارد
و از اصرار بر گناه، اجتناب كند، و طلب آمرزش را ادامه دهد
و من نزد تو بيزارى مى جويم از آنكه سركشى كنم
و به تو پناه مى برم از آنكه در گناه اصرار ورزم
و براى آنچه در آن كوتاهى كرده ام
از تو آمرزش مى طلبم
و براى هر عملى كه از انجامش فرو مانده ام از تو يارى مى جويم
صحیفه سجادیه
و از آنچه بر او گرد آمده نگران است و از ورطه اى كه در آن افتاده از روى خلوص شرمسار است
و مى داند كه عفو از معصيت عظيم در نظر تو بزرگ نمى نمايد
و در گذشتن از گناه بزرگ بر تو دشوار نيست
و تحمل جرم هاى بيرون از حد بر تو گران نمى آيد
و محبوبترين بندگانت نزد تو كسى است كه سركشى بر تو را فرو گذارد
و از اصرار بر گناه، اجتناب كند، و طلب آمرزش را ادامه دهد
و من نزد تو بيزارى مى جويم از آنكه سركشى كنم
و به تو پناه مى برم از آنكه در گناه اصرار ورزم
و براى آنچه در آن كوتاهى كرده ام
از تو آمرزش مى طلبم
و براى هر عملى كه از انجامش فرو مانده ام از تو يارى مى جويم
صحیفه سجادیه
1391 ارديبهشت 11، 21:28
درکت نمیکنم!
چگونه من جلوی چشمان تو و امام زمانم به این راحتی گناه میکنم
و تو میگویی اگه توبه کنی همه را می یخشم
ای خدایی که حسابت ریاضی نیست منو ببخش که اگه صدقه ناچیزی به محتاجی میدهم می خواهم با تو حساب کنم و تو میگویی باشد
آه بزرگیتو چگونه شکر کنم ؟
1391 ارديبهشت 11، 23:33
شکـــــــــــــــــــرت برای نشونه های قشنگت
ﺗﻮ ﺭﺍ نمی ﺩﺍﻧﻢ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎی ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ روزهای ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻛﻪ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ می ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ های ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
روزی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ می ﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ برای یک ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
آنچنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زندگی ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ است..
قرار عاشقی...
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎی ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ روزهای ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻛﻪ یک ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ می ﻧﺸﻴﻨﺪ
ﺑﻪ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ های ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ ﻣﺎﻥ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
روزی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ می ﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ برای یک ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
آنچنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زندگی ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ است..
قرار عاشقی...
1391 ارديبهشت 12، 12:09
مثل هر آدم ضعیفی که در سختی ها بیش تر به یاد خدا می افتد
و در بی کسی بیش تر می فهمد که خدا،
تنها کس هر کسی است،
خدا را به روشنی و صراحت صبحی که دارد در برابر چشم های منتظرم طلوع می کند،
حس می کنم،
می بینم،
دست های لطیف و حمایت گرش را بر روی شانه هایم لمس می کنم
و از این همه لطف و مهر که به این بنده حقیر و بی ارج ارزانی داشته است، غرق هیجان و خجلتم.
خدایا! چندیست که زمان برایم به سختی می گذرد،
از همه رنجهایم با غم و اندوه به تو پناه بردم
و حال با تمام وجود به تو پناه می برم مرا از رنج چه غم که تو را دارم.
مرا همین بس که توفیق یاد تو و همنشینی تو و بندگی تو را یابم…
مهربانم! لحظاتی بود که خنده و گریه را به هم پیوستم…
خندان گریستم!
لحظاتی که تنهایی بر وجودم چنگ انداخته بود و رنج توان از قدمهایم می گرفت،
زمین خوردم،
با یادت برخاستم و ادامه دادم!
لحظاتی که هیچ پناهی را نمی یافتم و هیچ همراهی نبود،
خدایا به تو پناه بردم!
لحظاتی که دلم را مملو مهرت و ذهنم را سرشار یادت کردم و آن زمان آرامش یافتم…
دکتر علی شریعتی
و در بی کسی بیش تر می فهمد که خدا،
تنها کس هر کسی است،
خدا را به روشنی و صراحت صبحی که دارد در برابر چشم های منتظرم طلوع می کند،
حس می کنم،
می بینم،
دست های لطیف و حمایت گرش را بر روی شانه هایم لمس می کنم
و از این همه لطف و مهر که به این بنده حقیر و بی ارج ارزانی داشته است، غرق هیجان و خجلتم.
خدایا! چندیست که زمان برایم به سختی می گذرد،
از همه رنجهایم با غم و اندوه به تو پناه بردم
و حال با تمام وجود به تو پناه می برم مرا از رنج چه غم که تو را دارم.
مرا همین بس که توفیق یاد تو و همنشینی تو و بندگی تو را یابم…
مهربانم! لحظاتی بود که خنده و گریه را به هم پیوستم…
خندان گریستم!
لحظاتی که تنهایی بر وجودم چنگ انداخته بود و رنج توان از قدمهایم می گرفت،
زمین خوردم،
با یادت برخاستم و ادامه دادم!
لحظاتی که هیچ پناهی را نمی یافتم و هیچ همراهی نبود،
خدایا به تو پناه بردم!
لحظاتی که دلم را مملو مهرت و ذهنم را سرشار یادت کردم و آن زمان آرامش یافتم…
باز مى گردم بسوى تو در چنين حال، بازگشتن كسى كه از كرده پيشين خود پشيمان است
و از آنچه بر او گرد آمده نگران است و از ورطه اى كه در آن افتاده از روى خلوص شرمسار است
و مى داند كه عفو از معصيت عظيم در نظر تو بزرگ نمى نمايد
و در گذشتن از گناه بزرگ بر تو دشوار نيست
و تحمل جرم هاى بيرون از حد بر تو گران نمى آيد
و محبوبترين بندگانت نزد تو كسى است كه سركشى بر تو را فرو گذارد
و از اصرار بر گناه، اجتناب كند، و طلب آمرزش را ادامه دهد
و من نزد تو بيزارى مى جويم از آنكه سركشى كنم
و به تو پناه مى برم از آنكه در گناه اصرار ورزم
و براى آنچه در آن كوتاهى كرده ام
از تو آمرزش مى طلبم
و براى هر عملى كه از انجامش فرو مانده ام از تو يارى مى جويم
صحیفه سجادیه
و از آنچه بر او گرد آمده نگران است و از ورطه اى كه در آن افتاده از روى خلوص شرمسار است
و مى داند كه عفو از معصيت عظيم در نظر تو بزرگ نمى نمايد
و در گذشتن از گناه بزرگ بر تو دشوار نيست
و تحمل جرم هاى بيرون از حد بر تو گران نمى آيد
و محبوبترين بندگانت نزد تو كسى است كه سركشى بر تو را فرو گذارد
و از اصرار بر گناه، اجتناب كند، و طلب آمرزش را ادامه دهد
و من نزد تو بيزارى مى جويم از آنكه سركشى كنم
و به تو پناه مى برم از آنكه در گناه اصرار ورزم
و براى آنچه در آن كوتاهى كرده ام
از تو آمرزش مى طلبم
و براى هر عملى كه از انجامش فرو مانده ام از تو يارى مى جويم
صحیفه سجادیه
1391 ارديبهشت 13، 10:06
خدایا شکرت (این برای دیروز)
خدایا صد هزار مرتبه شکرت (اینم برای امروز)
1391 ارديبهشت 13، 22:43
خدای مهربونم برای همه نعمت هایی که بهمون بخشیدی شکـــــــــــــــرت
خدایا برای این سلامتی ای که بهمون دادی شکــــــــــــــــرت
«وَ اصْبِرْوا انَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»
و صبر كنيد كه خدا با صابران است. (سوره انفاق، آيه 46).
1391 ارديبهشت 23، 2:17
ویرایش شده
صبرم زیاده ولی پوچ و بی هدف دارم به این زندگی ادامه میدم
انگار غریب افتادم تو این دنیا
مردن پايان تو نيست، آغازی دگر بايد تو را
1391 ارديبهشت 23، 9:44
ویرایش شده
ممنون که دارمت ممنون که حضرت فاطمه رو به حضرت محمد و به ما دادی.
ممنون که آرومم کردی.
ممنونم که احساس میکنم مهرت و هدایتت داره شامل حالم میشه.
خدا مهرت در دلم عمیقه و اثرت در زندگیم پر رنگ .و این جز با نگاه تو ممکن نبود.
از دست من کاری بر نمیاد جز اینکه بگم:
الحمد لله بِعَدَدٍ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک
میبینی باز هم برای شکرت هم دست به دامن خودت میشم.
خدایا،پروردگارا
باز هم با درخواست اومدم پیشت و امیدوار
میدونی که یکی از خوبهامون ناراحته
یکی از خیلی خوبهامونه،آقا پوریا
اون بالا مناجاتشو داری میبینی
بهش کمک کن لطفا
ما که جز شما کسی رو نداریم
خدایا خودت گفتی توی کار دیگران جستجو نکنیم
چشم نمیکنم ولی خودت کمکش کن
کاری از دست هیچ کدوم از ما بر نمیاد
هر راهی رو بسته و رفته توی خلوت خودش.
به نظر میاد تنهاست و به هم ریخته .
خدایا خودت که شاهد بودی چقدر بی دریغ برامون زحمت کشیده
خدایا خودت میدونی کسی که اینجا زحمت میکشه جز برای رضای شما نیست .اینجا که واسه اینهمه زحمت بهشون چیزی نمیدن.
خدایا چطور میشه کسی که اینقدر بزرگواره اینقدر آزرده باشه و ناراحت.
میدونی چی فکر میکنم خدایا؟داستان ،داستان الماسه که دارن تراش میدن.
خدایا دستشو بگیریا.مبادا به این انسان خوب آسیبی برسه.
خدایا ما چیزی نداریم در برابر زحمتهایی که برامون کشیده بدیم خدایا خودت دستشو بگیر.
خدایا بهش آرامش بده لطفا آرامش آرامش
خدایا پاک و منزهی و بزرگوار/
ما غرق گناهیم ولی تو دریای رحمتی/
تنهامون نذار لطفا/خدایا مگه نه اینکه میگن : ما را با دهان غیر بخوان/ با دهان غیر کی کردی گناه؟
گناه من به گردن خودم/دعامو برای اون بر آورده کن لطفا
/برای همه محبتهات ممنونم /خدایا لطفی کن در حد خدایی خودت،پروردگاری خودت و نه در حد بندگی ناقص ما.باز هم هزاران بار شکر و سپاس ما.
خدایا به حضرت محمد و خاندان پاکش درود بفرست به همان تعداد که در علم بی نهایت تو قابل شمردن است.