عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

میز گرد کانون

(1400 مهر 21، 21:11)_رعنا_ نوشته است: بنظر منم اگر میشه زودتر رای گیری انجام بشه
فکر میکنم هر کسی حرفاش را زده Hanghead  البته این نظر منه. دیگه وقتش هست رای گیری بشه. تا تکلیف مشخص بشه
کاش میگفتین رای گیری دقیقا در مورد چی هست؟
و نتیجه اش میتونه چه چیزی را مشخص کنه؟

خانم رعنا

جمع بندی زمان بره، خیلی حرف ها زده شده.
باید به راه حل برسیم.

الان خانم ایرانا حرف هایی زدن که باید بخونیم و بررسی کنیم.

مهم تر از همه قوانین جدید باید تکمیل بشه.

قطعا قوانین جدید، جزوی از نظرسنجی خواهد بود.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

(1400 مهر 21، 21:09)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1400 مهر 21، 20:58)SILENT scream نوشته است: سلام
با احترام فکر می‌کنم‌ بحث های قدینی کانون داره روی سر ما اعضای جدید آوار شده 49-2
اینکه ایرانا چه استیکری گذاشت چه صحیتی شد کاقعا جای این همه صحبت و بحث نداره، ما هدفمون ترکه، هدفمون تخریب همدیگه نیست که.
یه طومار بنویسیم برای دختری که مشکلات روحی داره، و به یک مشاور وابسته شده. عادی نیست؟ 
همه جای دنیا همینطوره 49-2  همیشه ممکنه فرد به مشاورش وابسته بشه، چون داره درکش می‌کنه.
طومار هایی که برای فاطمه جان نوشته شد، شاید قصد بدی نداشته باشن، ولی منو ب شدت آزرده کرد. 
تک تک رفتار ها و پیام های فاطمه زیر ذره بین قرار گرفت.
بهتر بود به چند نفر از کاربرای خانم میگفتین تا به فاطمه کمک کنن که سراع اقای افرا نره، نه اینکه اینجوری متن بنویسین و اینقدر ناراحتش کنین.. 
قصدم بی احترامی نیست، خودتون‌گفتین نظرتونو بگین 106


خانم Silent scream

این که می گید بحث های قدیمی روی کاربرهای جدید آوار شده، حرفتون رو قبول دارم.
این بحث ها چندین سال ریشه داره، 


اما این تنشی که شما این چند روز تجربه کردید، مدیریت هر روز تجربه می کنه.

خانم Silent scream من واقعا دلم لک زده برای این که بتونم راحت توی کانون فعالیت کنم.
توی مکتبخونه پست بذارم و پست هاش رو بخونم.
پست های آقای سرباز خدا رو توی گروه صراط بخونم و نظرم رو بگم.

اما من باید هر روز بیام کانون و گزارش ها رو بخونم.

باقی مدیران هم مثل من هستن.
آقای مهدوی که اینقدر پیگیر کانونی هاست، فکر می کنید حال دلش خوبه؟
فکر می کنید خانم یاقوت حال دلش خوبه؟ فکر می کنید آرمین حال دلش خوبه؟
آرمین بعضی وقت ها حتی نمی تونه فکر کنه که بیاد کانون.

همه اش هم به این دلیل که مدیریت هر روز با این بخش تاریک کانون که شما دو روز تجربه اش کردید، درگیره.
من حرف شما رو در مورد خانم فاطمه قبول دارم.
خیلیییییییییی کار ها می شد برای ایشون انجام داد.
اما باید خودشون هم بخوان. تا وقتی خودشون نخوان، تمام تلاش های ما بی فایده است.

طومار نوشتن ما فقط برای این بود که کانونی ها متوجه بشن دعوا ما و خانم فاطمه سر چی هست.

خانم فاطمه کاربر جدید هستن، شخص بسیار محترمی هستن. قطعا یکی از بنده های خوب خدا هستن.
اما مسیری که پیش گرفته بودند به خودشون آسیب بیشتری می زد.

ما چیکار می کردیم؟

ما اشتباه کردیم شما رو از وضعیت ایشون مطلع کردیم، اما حالا که مطلع شدید، راه حل ارائه بدید.
اصلا فرض کنید شما هم جزو مدیران بودید و به خاطر همین از اوضاع ایشون مطلع شده اید.

مگر من عاشق فاطمه زهرا، چه فرقی دارم که بنده از وضعیت خانم فاطمه مطلع باشم، اشکالی نداره، شما بفهمی می شه آبرو بری؟

می دونم بازم توجیه نمیشه، اما چاره ای نبود.

امیدوارم درک کنید.

و این که ممکنه بگید اصلا تشخیص ما اشتباه بوده.

و پیام های رد و بدل شده بین خانم فاطمه و افرا هیچ وابستگی ای ایجاد نکرده.

پیام ها که خصوصی نیست. کلا توی کانون پیام خصوصی نداریم.
کلا هیچ چیزی خصوصی نیست. می تونید خودتون برید و بررسی کنید.

شایدم ما واقعا داریم اشتباه می کنیم.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1400 مهر 21، 21:16)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1400 مهر 21، 21:11)_رعنا_ نوشته است: بنظر منم اگر میشه زودتر رای گیری انجام بشه
فکر میکنم هر کسی حرفاش را زده Hanghead  البته این نظر منه. دیگه وقتش هست رای گیری بشه. تا تکلیف مشخص بشه
کاش میگفتین رای گیری دقیقا در مورد چی هست؟
و نتیجه اش میتونه چه چیزی را مشخص کنه؟

خانم رعنا

جمع بندی زمان بره، خیلی حرف ها زده شده.
باید به راه حل برسیم.

الان خانم ایرانا حرف هایی زدن که باید بخونیم و بررسی کنیم.

مهم تر از همه قوانین جدید باید تکمیل بشه.

قطعا قوانین جدید، جزوی از نظرسنجی خواهد بود.
خیلی ممنونم که جواب دادین  302  
امیدوارم زودتر نتیجه گرفته بشه

اگر میشه اجازه  ندادن برای بی پروا صحبت کردن و حالت تخریبی را جز قانون ادامه میزگرد بگذارین. فکر کنم خیلی ها از این بابت گله داشتن تو پست ها. البته این فقط یه خواهش و نظر ، بازم هر جور صلاح میدونین  302
قصد توهین ندارم. خیلی فکر کردم ببینم چه کلمه ای باید استفاده کنم. بهتر پیدا نکردم. Hanghead فرد یا گروه خاصی هم منظورم نیست. همه و همه و همه را میگم. 
فقط میگم حالا که قرار هست طولانی تر بشه یک کم احترام ها بیشتر رعایت بشه. شاید نتایج بهتر دیده بشه. به هدف نزدیک تر بشیم
ممنون302
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
نقل قول: و این که ممکنه بگید اصلا تشخیص ما اشتباه بوده.

و پیام های رد و بدل شده بین خانم فاطمه و افرا هیچ وابستگی ای ایجاد نکرده.

پیام ها که خصوصی نیست. کلا توی کانون پیام خصوصی نداریم.
کلا هیچ چیزی خصوصی نیست. می تونید خودتون برید و بررسی کنید.

شایدم ما واقعا داریم اشتباه می کنیم.

لطفا یه تعریف از وابستگی به ما ارائه کنین و بگین نتیجش اینجا چی هست


تا اینجا و با این قوانین ، شماره ، آیدی ، اینجا نبوده 
افراد هم گمنام باقی میمونن

کلمات محبت آمیز ، و نا به جا هم ممنوع هست ، ارتباطی ک شکل میگیره بیشتر  شبیه ۲ کاربر هست ، تا ارتباط دختر و پسر

حتی اگر اکانت جدید هم درست بشه ، جلوش گرفته میشه ، یعنی ، اتفاق که منجر به ارتباط خارج کانونی بشه ، رخ نمیده




اگر ، حرف ها در حد حرف کانونی باقی بمونند ک به نظر من مشکلی نداره ، از این لحاظ که ، ما اینجا نه ظاهر کسی رو میبینیم ، نه در این موارد صحبت میکنیم ، نه آیندمون به هم گره خورده شاید مفید هم باشه

اگر حرفها هدفمند هست ،
 مثلا درمورد درس ، تاپیک خاص ، صحبت میشه ، ک ایرادی نباید باشه 



لطفا نظرتون رو بگین ، چون ، مسئله برای من این شکلی هست

اگر هم موضوعی هست ، ک من لحاط نکردم یا دیدگاهتون فرق میکنه ، باز بگین ، بهتر همفکری کنیم
امیرالمومنین (ع):

جاهِدوا فی ‌سَبیلِ‌‌‌اللهِ بأَیدیكُم فَإنْ لَمْ تَقدِروُا فَجاهِدُوا بِألْسِنَتِكُم فَاِنْ لَم تَقِدروُا فَجاهدوُا بِقُلوبِكُم.

در راه خدا با دستها (و جوارحتان) جهاد و مقابله کنید
و اگر نتوانستید با زبانتان و اگر نتوانستید(لااقل) با دلهایتان مجاهده نمائید✌☘

°•مستدرک، ج ١۱، ص ١٦•°
____

اون کسی ک باید ببینه میبنه ، دلسرد نشو رفیق✌
 سپاس شده توسط
سلام اقای عاشق خسته نباشید 303
لطفا تاپیک مشاعره هم باز کنید من یه بیت شعر پیدا کردم منتظرم تاپیک باز بشه تا بزارمش  Gigglesmile
(1400 مهر 21، 21:36)ایرانا نوشته است: لطفا یه تعریف از وابستگی به ما ارائه کنین و بگین نتیجش اینجا چی هست


تا اینجا و با این قوانین ، شماره ، آیدی ، اینجا نبوده 
افراد هم گمنام باقی میمونن

کلمات محبت آمیز ، و نا به جا هم ممنوع هست ، ارتباطی ک شکل میگیره بیشتر  شبیه ۲ کاربر هست ، تا ارتباط دختر و پسر

حتی اگر اکانت جدید هم درست بشه ، جلوش گرفته میشه ، یعنی ، اتفاق که منجر به ارتباط خارج کانونی بشه ، رخ نمیده




اگر ، حرف ها در حد حرف کانونی باقی بمونند ک به نظر من مشکلی نداره ، از این لحاظ که ، ما اینجا نه ظاهر کسی رو میبینیم ، نه در این موارد صحبت میکنیم ، نه آیندمون به هم گره خورده شاید مفید هم باشه

اگر حرفها هدفمند هست ،
 مثلا درمورد درس ، تاپیک خاص ، صحبت میشه ، ک ایرادی نباید باشه 



لطفا نظرتون رو بگین ، چون ، مسئله برای من این شکلی هست

اگر هم موضوعی هست ، ک من لحاط نکردم یا دیدگاهتون فرق میکنه ، باز بگین ، بهتر همفکری کنیم


دقیقا مسئله همینه.
همه موارد ظاهری رعایت می شه، اما بازم وابستگی اتفاق می افته.
و ما این رو تجربه کرده ایم.

تا جایی که کاربرها به من ایمیل می زدن که ما من به فلان خانم وابسته شده ام.
لطفا کاری کنید که کاربری فلان خانم برای من نمایش داده نشه.
یا این که کاری کنید که فلان کاربر نتونه به من پیام بده.

وقتی یک آقا و خانم روزی چند پیام به هم ارسال کنند بعد از مدتی وابستگی بوجود میاد.
یعنی این دو نفر به هم وابسته می شن.
درسته که همه ی موارد رعایت می شه، اما رابطه این دو نفر نزدیک و نزدیک تر می شه.

به جایی می رسه که این آقا نمی تونه به اون خانم پیام نده.
پاکیش گره می خوره به رابطه با اون فرد. خوشحالیش وابسته میشه به فعال بودن این رابطه.

اگر یک هفته به هم پیام ندن دلشون تنگ می شه.
به نظر پیام ها هدف های خوبی رو دنبال می کنه. اما تهش ختم می شه به وابستگی.

بقیه هم می تونند کمک کنند که مصداق های وابستگی چیه توی کانون.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

نقل قول: بقیه هم می تونند کمک کنند که مصداق های وابستگی چیه توی کانون.


دوستان درس خوندنشون، پاکیشون، حال خوب یا بدشون به همدیگه وابسته باشه Khansariha (8)
.
.
.
(1400 مهر 21، 21:50)SILENT scream نوشته است:
نقل قول: بقیه هم می تونند کمک کنند که مصداق های وابستگی چیه توی کانون.


دوستان درس خوندنشون، پاکیشون، حال خوب یا بدشون به همدیگه وابسته باشه Khansariha (8)

و این که بیشتر از این که کمک گرفتنه مهم باشه، ارتباطه مهم بشه.
یه بار من سوالی توی ذهنم هست، می رم از طرف می پرسم.
اما یه وقتی من برای این که بتونم با طرف صحبت کنم، دنبال سوال یا مسئله می گردم.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

 سپاس شده توسط
(1400 مهر 21، 21:44)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: دقیقا مسئله همینه.
همه موارد ظاهری رعایت می شه، اما بازم وابستگی اتفاق می افته.
و ما این رو تجربه کرده ایم.

تا جایی که کاربرها به من ایمیل می زدن که ما من به فلان خانم وابسته شده ام.
لطفا کاری کنید که کاربری فلان خانم برای من نمایش داده نشه.
یا این که کاری کنید که فلان کاربر نتونه به من پیام بده.

وقتی یک آقا و خانم روزی چند پیام به هم ارسال کنند بعد از مدتی وابستگی بوجود میاد.
یعنی این دو نفر به هم وابسته می شن.
درسته که همه ی موارد رعایت می شه، اما رابطه این دو نفر نزدیک و نزدیک تر می شه.

به جایی می رسه که این آقا نمی تونه به اون خانم پیام نده.
پاکیش گره می خوره به رابطه با اون فرد. خوشحالیش وابسته میشه به فعال بودن این رابطه.

اگر یک هفته به هم پیام ندن دلشون تنگ می شه.
به نظر پیام ها هدف های خوبی رو دنبال می کنه. اما تهش ختم می شه به وابستگی.

بقیه هم می تونند کمک کنند که مصداق های وابستگی چیه توی کانون.

من با این حرفتون موافقم ، چون مصادیقش رو دیدم ..

ولی الان گروه های ترک جدا هستن ، اون زمانی ک این مسائل ایجاد شده بود فکر میکنم ، مسابقات ترک ، ۱۰ ۲۰ روزه ک اگر اشتباه نکنم ، مختلط بود شکل گرفته بود 

یعنی برای ترک کردن ، به هم دیگه سر میزدن و احوال همدیگه رو جویا میشدن و ممکن بود صمیمیت هم شکل بگیره


ولی وقتی الان گروه ها جدا هستن ، صحبت در زمینه پاکی ، بیشتر بین بچه های همجنس ، شکل میگیره

اگر دختری با پسری بخواد صحبت کنه 
۱. معمولا ، سر یه موضوع خاص، تاپیک خاص، صحبت میکنه ک طبق قوانین در چارچوب هست ، 

۲. یا از قدیمی های اینجاست ، و اون خاطرات قبل جدا شدن توی ذهنش هست بازم در چارچوبه ، ولی ممکنه وابستگی باشه

۳. یا مثل من از جای دیگه ای اومده ک از قبل ، یه سری از بچه ها رو میشناسه


که مورد های ۲ و ۳ میتونه ، خطا بره 
ولی مورد اول رو شک دارم ...


اگر احتمال این پیش بیاد ک بچه های گروه اول به هر دلیلی ، بتونن خارج از کانون ارتباط برقرار کنند ، زحمات کانون به باد میره

ولی اگر این اتفاق نیوفته ، حتی باعث پیشرفت کانون هم میشه..
امیرالمومنین (ع):

جاهِدوا فی ‌سَبیلِ‌‌‌اللهِ بأَیدیكُم فَإنْ لَمْ تَقدِروُا فَجاهِدُوا بِألْسِنَتِكُم فَاِنْ لَم تَقِدروُا فَجاهدوُا بِقُلوبِكُم.

در راه خدا با دستها (و جوارحتان) جهاد و مقابله کنید
و اگر نتوانستید با زبانتان و اگر نتوانستید(لااقل) با دلهایتان مجاهده نمائید✌☘

°•مستدرک، ج ١۱، ص ١٦•°
____

اون کسی ک باید ببینه میبنه ، دلسرد نشو رفیق✌
 سپاس شده توسط
دوستانی ک اعتراض کردند ب پیام طولانی من د مورد فاطمه جان ، کسانی ک دیشب ساعت ۴ آنلاین بودند دیدن ک من پست و ارسال کردم و مجدد حذف کردم .
من در جریان هستم ک چ پستی نوشتم و واقعا متاسفم . ولی میگم ک فاطمه جان با ایمیل قانع نشد ، با اخطار قانع نشد و من امروز بعد از مشورت با اقای عاشق پستم و ارسال کردم و ایشون گفتن ک بذاریم اعضا ببینند ک جریان واقعی چیه . 

شما ب من میگین ی جمله تذکر ننویس . من تذکر یک جمله ای تو تاپیک ارسال میکنم چون میبینم اگر همون جمله ی تلخ و کوتاه و نفرستم کاربر ایمیل دریافت میکنه . 

در مورد فاطمه ، من بدتر از همه ی شما متاسفم ولی اول اینکه در کانون حریم خصوصی مطرح نیست و همه چیز قابل نمایش هست . 
دوم اینکه من واقعا نگران این بودم . وقتی با ایمیل نشد ، اخطار نشد و با یک پست منکه نوشتم اقای ایکس و خانم y اینمدلی میتونن وابسته بشن باز نشد . 
ایشون خیلی صریح از من پرسید شما عاشق مشاورت یا دکترت میشی؟! 
منم با مشورت اقای عاشق و تایید ایشون پست و ارسال کردم تا این ماجرا از اساس متوقف بشه . 
قبل منم خیلی ها نوشته بودن ک تو اعتبارات و پیام ها این وابستگی رو مشاهده میکنند . این وابستگی خیلی طبیعی هست و برای خیلی ها پیش میاد . 
من بازم شرمندم . شاید فکر کنید کارم خیلی بد بود ولی ناچار از همه جا مجبور شدم ارسال کنم ک ببینید این یک مشکل اساسی میشه وباید حلش کرد .

اینجا اگر قرار بر آبرو ریزی باشه بیشتر از همه ابروی من رفته .من این چند روز انقدر از اتفاقاتی نوشتم ک تو خصوصی و عمومی برام رخ داده واقعا حتی مدیران اطلاع نداشتن . 
همه ی شما الان در مقابل من قرار گرفتین و خب این طبیعی هست ،چرا باید در کنار ی مدیری ک اینهمه ترسناک هست و صریحه بود؟! 
من کل شخصیتی ک قدیمی ها و جدید ها میشناختن و نابود کردم فقظ برای اینکه کانون بمونه و ی چیزهایی معلوم باشه .
کی تا حالا این چهره از من و دیده بود؟ این بی احترامی ها و جواب هارو ؟ 
مگر ن اینکه همش جشن میگرفتم و شوخی میکردیم؟ 
با پست های این چند روز گذشته فقظ خواستم این فشار و با همه شریک بشم . این تاریکی و اذیت کانون رو . این استرس و نگرانی رو .

شاید من با کسی دوست نباشم و تو گروه یا پیام ها نباشم ولی حتی نگران کاربر هانا هستم ک هنوز قسمت نشده باهاش حرف بزنم . نمیدونم میتونید درک کنید یا ن ولی من اینجا زندگی کردم . بزرگ شدم . همه ی شماها چ بخواین چ نخواین کشی هستین ک بهش فکر میکنم .
من دیشب کلی ناراحت شدم از اینکه پایان رابظم و با رعنا اعلام کردم چون نمیتونیم باهم باشیم و خوب باشیم . من رعنا رو چند ساله میشناسم و طبیعتا نمیشه ک بیخیالش بشم . 

وقتی بک کاربری پافشاری میکنه مجبور میشیم بگیم . من سر این پست کلی تردید کردم و ب اقای عاشقم گفتم ک خیلی ناراحت میشن ولی برای حال خوب فاطمه مجبور شدم بگم . وقتی پیام دادیم بیا درسیجات نیومد . وقتی ایمیل دادیم توجه نکرد مجبور شدیم چنین کاری بکنیم . 

این کار آبرو بری نیست .همه ی ما اینجا گمنام هستیم . من گفتم ک این رابظه اصلا اشتباه نیست و نکات مهمی هم داره ولی روشش دریت نیست . تو چهارچوبی ک باید باشه نیست .
خانم یاقوت درسته که شما اون پیام رو ارسال کردید، اما از طرف مدیریت بوده.
بقیه ی صحبت های مدیران رو نمی دونم، خیلی هاشون رو هم نخوندم هنوز،
اما اون پیام خاص رو بنده شخصا به عهده می گیرم. 

همون طور که گفتید قبل از ارسال اطلاع دادید، پس انگار من اون رو ارسال کردم.
اگر کسی هم بخواد برای اون پیام توبیخ بشه بنده هستم.

چون توی اولین پست گفتم:


نقل قول: بذارید شفاف شفاف حرف بزنم،

قرار شد مدیریت بیاد پشت شیشه تا کاربرها تصمیم بگیرن در مورد آینده کانون.
وقتی مدیریت می اد پشت شیشه، طبیعتا بعضی از رازهای کاربرها هم میاد پشت شیشه.


اتفاقا هنوز بعضی از رازها مونده که من توی ذهنم بود مطرح بشه که نشده.
مولتی اکانت ها، ارتباطها، تذکرها و ایمیل ها.

اگر کانونی ها جنبه اش رو دارن، بریزیم روی دایره همه چیز رو.
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

و اینکه اگر حال شما از نوشته های من بد شده و اذیت شدین . باور کنید صد برابر خودم ناراحت شدم . چون من این شکلی نبودم و نیستم ولی برای پابرجا موندن ی چیزهایی مجبور شدم .
با کلماتی ک نوشتم شخصیت خودم و زیرسوال بردم . حرفایی رو گفتم ک وقتی یادم میوفته خیلی شرمنده میشم و خجالت میکشم . 

متاسفم و از همه ی کسانی ک تو این اواخر و چند روز برخوزد داشتیم معذرت میخوام . 
از کسانی هم ک مشاهده کردند و دلشون از پست های من گرفت خیلی بیشتر معذرت میخوام .


انشالله کانون پابرجا میمونه و از اساس و پایه محکم تر از قبل ادامه میده ب کارش .
انشالله ک حال همگی خوب میمونه و اوقات تلخی ها تموم میشه .
خانم ها رعنا ،یارا ،ایرانا ،بنت الهدا ،سایلنت تو پست های این چند روز بودن معذرت میخوام .

خانم فاطمه ، اگر میخونی بدون و باور کن برام خیلی مهمی و خیلی دوستت دارم . من انقدر خوب میتونم حرف هات و حس کنم و بفهمم چون خودمم تجربه کردم . انشالله بهترین ها برات اتفاق میوفته .

اقایان چکاوک، مجاهد معذرت میخوام اگر توهینی کردم موفق باشید .

اقای افرا ،شما انسان ارزشمند و اگاهی هستین . همیشه از خوندن پیام ها و پست هاتون انرژی گرفتم چون میتونید انقدری امید و انگیزه بدین ک حال ادم خوب بشه . عاجزانه میخوام ازتون خواهش کنم کمک کنید تو کانون و باهامون همراهی کنید . معذرت میخپام اگر ناراحتتون کردم .
نقل قول: قرار شد مدیریت بیاد پشت شیشه تا کاربرها تصمیم بگیرن در مورد آینده کانون.
وقتی مدیریت می اد پشت شیشه، طبیعتا بعضی از رازهای کاربرها هم میاد پشت شیشه.


اتفاقا هنوز بعضی از رازها مونده که من توی ذهنم بود مطرح بشه که نشده.
مولتی اکانت ها، ارتباطها، تذکرها و ایمیل ها.

اگر کانونی ها جنبه اش رو دارن، بریزیم روی دایره همه چیز رو.
ببخشید ولی دلیل این کار چیه؟

گفته شد مشکل آقای افرا و خانم فاطمه مطرح شده تا مشکل قانون نویسی در مورد رابطه دختر و پسر اصلاح بشه

چرا الان باید همه رازها عنوان بشه؟
خیلی عذر میخوام نمیخواستم جواب بدم ولی واقعا این حرف قشنگ نیست.
بازم میگم آقای رامین حرف قشنگی زدن. خویشتن داری کنیم.
دشمن همدیگه هستیم مگه؟ Hanghead

ببخشید ولی بنظرم همین یک راز که صریح عنوان شده هنوز به درستی نتیجه نداده. 

آخه این چه حرفیه Hanghead
هدف از ترک  / حس خوب ۱۵۷ روز /علت شکست 157 روز/   علت شکست 10 روزه  /  اهرم رنج و لذت / 1401   Khansariha (58)

دلایل وسوسه  / هدف از ترک تاثیر پاکی
خدایا چنان کن سرانجام کار  Confetti تو خشنود باشی و ما رستگار 317 بهترین خدای دنیا Khansariha (63) دعا میکنم بشم بهترین بنده دنیا برات  Khansariha (2)  الحمدلله رب العالمین Thankyou خداوندا مرا پاکیزه بپذیر  fly2  صبر داشته باش  خدا با صابران است  49-2  خداوند توبه کنندگان را دوست دارد Khansariha (84)  

 امام صادق(ع): روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفت و گو نمى کند و از چشم خدا مى افتد.  Hanghead
(1400 مهر 21، 21:44)SILENT scream نوشته است:
(1400 مهر 21، 21:23)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1400 مهر 21، 21:09)عاشق فاطمه زهرا نوشته است:
(1400 مهر 21، 20:58)SILENT scream نوشته است: سلام
با احترام فکر می‌کنم‌ بحث های قدینی کانون داره روی سر ما اعضای جدید آوار شده 49-2
اینکه ایرانا چه استیکری گذاشت چه صحیتی شد کاقعا جای این همه صحبت و بحث نداره، ما هدفمون ترکه، هدفمون تخریب همدیگه نیست که.
یه طومار بنویسیم برای دختری که مشکلات روحی داره، و به یک مشاور وابسته شده. عادی نیست؟ 
همه جای دنیا همینطوره 49-2  همیشه ممکنه فرد به مشاورش وابسته بشه، چون داره درکش می‌کنه.
طومار هایی که برای فاطمه جان نوشته شد، شاید قصد بدی نداشته باشن، ولی منو ب شدت آزرده کرد. 
تک تک رفتار ها و پیام های فاطمه زیر ذره بین قرار گرفت.
بهتر بود به چند نفر از کاربرای خانم میگفتین تا به فاطمه کمک کنن که سراع اقای افرا نره، نه اینکه اینجوری متن بنویسین و اینقدر ناراحتش کنین.. 
قصدم بی احترامی نیست، خودتون‌گفتین نظرتونو بگین 106


خانم Silent scream

این که می گید بحث های قدیمی روی کاربرهای جدید آوار شده، حرفتون رو قبول دارم.
این بحث ها چندین سال ریشه داره، 


اما این تنشی که شما این چند روز تجربه کردید، مدیریت هر روز تجربه می کنه.

خانم Silent scream من واقعا دلم لک زده برای این که بتونم راحت توی کانون فعالیت کنم.
توی مکتبخونه پست بذارم و پست هاش رو بخونم.
پست های آقای سرباز خدا رو توی گروه صراط بخونم و نظرم رو بگم.

اما من باید هر روز بیام کانون و گزارش ها رو بخونم.

باقی مدیران هم مثل من هستن.
آقای مهدوی که اینقدر پیگیر کانونی هاست، فکر می کنید حال دلش خوبه؟
فکر می کنید خانم یاقوت حال دلش خوبه؟ فکر می کنید آرمین حال دلش خوبه؟
آرمین بعضی وقت ها حتی نمی تونه فکر کنه که بیاد کانون.

همه اش هم به این دلیل که مدیریت هر روز با این بخش تاریک کانون که شما دو روز تجربه اش کردید، درگیره.
من حرف شما رو در مورد خانم فاطمه قبول دارم.
خیلیییییییییی کار ها می شد برای ایشون انجام داد.
اما باید خودشون هم بخوان. تا وقتی خودشون نخوان، تمام تلاش های ما بی فایده است.

طومار نوشتن ما فقط برای این بود که کانونی ها متوجه بشن دعوا ما و خانم فاطمه سر چی هست.

خانم فاطمه کاربر جدید هستن، شخص بسیار محترمی هستن. قطعا یکی از بنده های خوب خدا هستن.
اما مسیری که پیش گرفته بودند به خودشون آسیب بیشتری می زد.

ما چیکار می کردیم؟

ما اشتباه کردیم شما رو از وضعیت ایشون مطلع کردیم، اما حالا که مطلع شدید، راه حل ارائه بدید.
اصلا فرض کنید شما هم جزو مدیران بودید و به خاطر همین از اوضاع ایشون مطلع شده اید.

مگر من عاشق فاطمه زهرا، چه فرقی دارم که بنده از وضعیت خانم فاطمه مطلع باشم، اشکالی نداره، شما بفهمی می شه آبرو بری؟

می دونم بازم توجیه نمیشه، اما چاره ای نبود.

امیدوارم درک کنید.

و این که ممکنه بگید اصلا تشخیص ما اشتباه بوده.

و پیام های رد و بدل شده بین خانم فاطمه و افرا هیچ وابستگی ای ایجاد نکرده.

پیام ها که خصوصی نیست. کلا توی کانون پیام خصوصی نداریم.
کلا هیچ چیزی خصوصی نیست. می تونید خودتون برید و بررسی کنید.

شایدم ما واقعا داریم اشتباه می کنیم.

نه نه اتفاقا وابستگی ایجاد شده، بد هم وابسته شدن..
ولی الان فاطمه‌ای که من میبینم فقط به توجه نیاز داره.. و اگر ما کاربرای خانم بهش توجه می‌کردیم احتمال خیلی زیاد این اتفاق ها نمی‌افتاد و من از کم کاری خودم میدونم. 53
دیر پیام فرستادم چون داشتم فکر میکردم این ایده‌ که با هرکس مطابق شخصیتش عمل کنیم کار درستیه یا نه.. ایا واقعا عملیه؟ مدیر هست که چنین وقتی داشته باشه؟ 
الان فارغ از اینکه میشه عملی بشه یا نمیشه حرفمو مطرح می‌کنم
میتونیم از هر جنسیت دو سه نفر نماینده بزاریم، که اون نماینده گزارش هارو بنویسه و بفرسته؛ 
مثلا میدونم که رعنا آدم حساس و زودرنجیه و البته منطقی و زود قانع میشه(ببخشید رعنا جان شخص خاصی به ذهنم نیومد برای مثال زدن) اگر با لحن دوستانه و چند تا واژه دوستانه تذکرمونو بدیم خیلی خیلی نتیجه‌بخش تر میتونه باشه تا یه پیام سنگین و کتابی، حتی همون رعنا هم میتونه روز بعد به بقیه راجب به همون موضوع تذکر بده چون نظر خوبی راجب به مدیریت و قوانینش داره 106 
و یا مثلا فردی مثل ستاره، سریع به اشتباه خودش پی میبره و اصلاحش می‌کنه ، میتونیم براش یه تذکر معمولی با دلیل بفرستیم و قطعا نتیجه‌‌بخشه.
یا مثلا فاطمه رو اگه زودتر میدیدم میتونستم از بقیه دخترا کمک بگیریم و بکشونیمش سمت گروه باران و صحبت با دخترا ، هم کلی بهش توجه میشد با احساس خوب و بدون عذاب وجدان و هم وابستگی اینطور صورت نمیگرفت 106
اگه به نظرتون قابل اجرا باشه فکر میکنم عارفه شناخت خوبی از دخترا داشته باشه بتونه توی این مورد کمک کنه و یه مورد دیگه 65
این که ما به طور اختصاصی بر اساس شناختی که از فرد داریم عمل کنیم، ایده خلاقانه ایه.
اما خیلی سخته.

ولی این رو می پذیریم که ما دستورالعمل جامعی برای این موارد داشته باشیم.

قدم اول: سعی می کنیم طرف رو به سمت گروه ها هدایت کنیم.
قدم دوم: به فرد یه تذکر خیلی نرم و دوستانه می دیم با توضیحات فراوان.
قدم سوم: تذکر می دیم، دوستانه ولی کوتاه.
قدم چهارم: تذکر جدی می دیم.
قدم پنجم: اخطار می دیم.
قدم ششم: محروم می کنیم.


می دونید که این دستور العمل، حتی از پیش تعیین شده باشه، مدیران رو پیر می کنه.
اما واقعا واقعا واقعا مدیریت فعلی سعی می کنه، همین روند رو طی کنه.

من می خواستم پیام های رد و بدل شده بین ما و خانم ایرانا رو بیارم که همین مشخص بشه.
حقیقتا قصدم این نبود که شخصیت ایشون شکسته بشه، یا آبروی ایشون بره، یا خودمون رو اثبات کنم.
می خواستم کاربرای دیگه هم ببینن و قضاوت کنن.


و این که خانم سایلنت، شما حال حاضر رو در نظر نگیر که دو روز دعوا شده و همه داغن و همه چیز رو شده.
شما یک سال دیگه رو در نظر بگیر که هر کسی توی کانون داره کار خودش رو می کنه و مدیریت با همچین مواردی روبرو میشه.

اون وقت باید چیکار کرد؟

نقل قول: بااحترام به زحمات بی‌شمار همه مدیریت، بهتره مدیر های غیرفعال یا کم فعالیت رو بازنشسته کنیم و کادر جدید و پرانرژی جایگزین کنیم هم حجم کارهای شما کمتر میشه و هم مدیرها میتونن بین اعضا باشن و فضای قشنگ کانون قدیمی دوباره به وجود بیاد  302
با احترام فراوان، خسته نباشید 53

با این اتفاقاتی که افتاد دیگه فکر نمی کنم کسی دوست داشته باشه مدیر بشه.
اما خیلی سخت گیریم توی انتخاب مدیر.
گاهی صبر می کنیم تا ببینیم اصلا شخص موندگار هست یا نه.
گاهی صبر می کنیم ببینیم پاکی فرد چقدر سفت و محکمه
گاهی آزمایش می کنه طرف رو و ....

بعد آخرش وقتی شخص مناسب رو پیدا کردیم، بهش پیام می دیم و طرف به راحتی رد می کنه درخواست ما رو 42
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

امروز نبودم ولی الان پیام هارو خوندم.... جالب بود....

اولین مورد اینکه کسی به جز خدا ازون چیزی که توی دل منه با خبر نیست.پس اونقدر با قطعیت صحبت نکنید. من خودم میدونم توی دلم چه خبره 

همونطور که هر روز به دوستان و یدونه خواهر خودم کمک میکنم برای بچه های کانون هم وقت میذارم

که اینو مدیرا خیلی خوب درک میکنن...

اونچه که مشخصه اینه که فضای مجازی تا حدودی مسموم شده ولی قرار نیست همه رو به یه چشم ببینیم....

خیلی راحت توانایی من رو در زمینه ی مشاوره ی روان و کنکور زیر سوال بردن ، البته من نیازی نمیبینم که خودم رو به کسی اثبات کنم و هدف

 این تاپیک هم چیز دیگه اییه ، پس توضیحی نمیدم ، بعضیا میدونن بعضیا هم نمیدونن فرقی نداره.

نقل قول: شما مشاوره رو چند ساله میدین ؟من 6 سال کنکور دادم و کلاس و مشاوره نموند ک رفتم

این مدل پیام ها عاقبت خوبی نداره... لطفا مقایسه نکنید...ما که برای قدرت نمایی پیام نمیذاریم...



نقل قول: آقای افرا خانم فاطمه چون ب خاطر حرف زدن بیش از اندازه با شما تذکر دریافت کرده بودن . با سه تا اکانت با اسم پسرو دختر ثبت نام کردن و ب شما پیام دادن ک راهنمایی کنید .کمک شما میبینید تا چ حدی جلو رفته ؟!

ی دختر میاد ادعا میکنه پسره . ما دیگه ب کی میتونیم اعتماد کنیم ؟!


باید چک کنم ببینم واقعا با چنین اشخاصی صحبت کردم یا نه....اگه کرده باشم هم در حد یکی دوتا پیام بوده ، حق با شماست خودم متوجهش نشدم.

 ارتباط من بیشتر با کارما و خانم رعنا و باب الحوائج و خانم فاطمه و قبلا با آقای آبی و بقیه عزیزان بوده....

ماشالاه خانم یاقوت چه حافظه ایی دارید ، خودم همرو فراموش کرده بودم . 


...........

من در گذشته شرایطی مشابه خانم فاطمه داشتم....

زمان ما وبلاگ ها بیشتر توی چشم بودن. خودم اون زمان آرشیو خاطرات یه پزشک یا دانشجوی پزشکی رو میخوندم...هنوز هم یادمه یکی بود که 

پزشک بود توی تبریز فکر کنم الان هم سرچ کنم بیاد...

برام لحظات خیلی جالبی بود. 


اون شخص رو ندیده بودم . و نوشته هاش رو میخوندم...

حتی عاشق این شده بودم که شیفتای شب سنگین اذیتم کنن!

وقتی به قسمت زمستون آرشیوش نزدیک میشدم حتی اون سرما رو حس میکردم...

اینا رویاهام بودن که بهم آرامش میدادن...

منو از افکار ناجورم جدا میکردن و امید میگرفتم که بیشتر بخونم.

یک ربع خوندن اون خاطرات ازم وقتی نمیگرفت ولی کلی بهم انگیزه میداد...

اشکالی نداره که افکار مربوط به کار درمان و ارتباط با ادما جای افکار ناجور و عشق و احساسات زودهنگام رو بگیره...

...........

دوستان خواهش میکنم که برای به کرسی نشوندن صحبتتون همدیگرو تخریب نکنید و تجربیات اونارو زیر سوال نبرید.

اگه اینطوری باشه تک تکمون باید یه رزومه درست کنیم بگیریم دستمون و هرکی رزومش سنگینتر بود حرف اون قبول بشه که خب خنده داره!

.............

موقع نوشتن این پست خیلی مراقب بودم که کسی ناراحت نشه .حرفم تند نباشه، ولی اگه دوستان حس میکنن منم باید مثل بقیه خیلی راحت 

هرچی توی ذهنمه رو بریزم بیرون و دعوا کنم بگن که امشب هم درست نخوابیم!!!

حرمت ها وقتی از بین بره سالها طول میکشه که برگرده و هیچوقت مثل روز اولش نمیشه...

انشالاه که موفق باشید.... 53


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان