میز گرد کانون

[Roza_r]

ببخشید من خیلی دو دو تا چهارتا کردم که این پستو بزنم یا نه، حقیقتش قبلا هم سر یکی دو موضوعی که تو کانون پیش اومد سعی کردم نظر ندم یا نظر خاصی ندم. ولی امشب اینو میگم که به نظرم یه مقدار بی انصافی در حق مدیرای کانون میشه. من نه مدیر کانونم نه دوستی و آشنایی خاصی با مدیرا دارم. انتقادات ریزی هم دارم، به جاهایی با مدیرا زیاد هم فکر نبستم ولی خب بی انصافی در حق مدیران رو این مدت دیدم، اصلا و ابدا شخص یا اشخاص خاصی مدنظرم نیست، ابدا هم با کسی مشکلی ندارم. 
خب آقای یا ماه بنی هاشم شما گفتید که وظیفه دولته آخ که چقدرررر من این چند سال به این موضوع فکر کردم که بضیا چرا تو این زمینه ها کارای فرهنگی و آموزشی قشنگ نمیکنن. ولی واقع بین باشید الان براساس چیزی که وجود داره (کاربران حاضر) نظر بدید لطفا نه براساس آمال و آرزوها و خواسته ها. 
من همیشه در تعجب بودم از اینکه چرا مدیران کانون این حجم از کار رو قبول زحمت میکنند انجام بدن، حقیقتا تو انجمن قبلی اینهمه تنوع تاپیک نبود که من حضور داشتم البته شایدم من خوب خاطرم نمیاد،تصور کنید مدیرا شبیه ما هستن، خانواده دارن، شغلی دارند، دل مشغولی دارند، اگه مثلا همین امروز به ما بگن مدیر کل کانون شو و هم نهایت تلاشتو بکن که کانون بسته نشه هم افرادی که تو کانون میان آسیب کمتری ببینند، فکر نمیکنم تعداد زیادی افراد تا همون دو سال هم که گفتید دووم بیارند،من شخصا برای یک روزم قبول نمیکنم. البته اینا همههه نظرات شخصی من بود، تمنا میکنم از من ناراحت نشید،چون تک تکتون‌ مثل خواهر و برادر یا دوستان منید. من فک میکنم بیشتر ضعف از عدم فعالیت اعضای کانون مثل خود منه. تو پست قبلی هم گفتم فعالیت تک تک اعضا موثره. من حقیقتا یه جاهایی شاید عقایدم با مدیران تطابق نداشته باشه یا با بضی اعضا، ولی اینو اونقدر برای خودم بولد و بزرگ نمیکنم چون میدونم هدفم اینجا پاکیه، برای تغییر عقاید اینجا نیستم. اما خب بضی پیشنهادات مثل برگزاری مسابقه ها و لیست تاپیک های بدون سرپرست و ...به نظر منم خیلی خوب هستن ولی بازم به شرط مشارکت اعضااااا، همین اعضای عادی که خودمونو دست کم میگیریم و مرتب پیکانمون سمت مدیریته.

[يا ماه بني هاشم]

ببخشید من خیلی دو دو تا چهارتا کردم که این پستو بزنم یا نه، حقیقتش قبلا هم سر یکی دو موضوعی که تو کانون پیش اومد سعی کردم نظر ندم یا نظر خاصی ندم. ولی امشب اینو میگم که به نظرم یه مقدار بی انصافی در حق مدیرای کانون میشه. من نه مدیر کانونم نه دوستی و آشنایی خاصی با مدیرا دارم. انتقادات ریزی هم دارم، به جاهایی با مدیرا زیاد هم فکر نبستم ولی خب بی انصافی در حق مدیران رو این مدت دیدم، اصلا و ابدا شخص یا اشخاص خاصی مدنظرم نیست، ابدا هم با کسی مشکلی ندارم. 

الان پست بنده بی انصافی بود در حق مدیران؟؟ الان مدیر کل کانون کیه؟ آرمین و خانم سها مگه مدیر کل نیستند؟ آرمین که همه ی ما میدونیم چه قدر خدمت کرده به کانون و دوست صمیمی هممونه و لحظه شماری میکنیم برای برگشتش. خانم سها هم برید گذشته کانون رو ببینید متوجه زحمات و خدمات فوق العادشون میشید. این دوتا اگه نبودند الان کانون متروکه شده بود.
ولی الان یکیشون رو بنده به ندرت میبینم و بیشتر پاسخ ایمیل ها رو میدن و درگیر زندگی شدند و یکی دیگشونم که هیچ خبری ازش نیست. شما میگین چیکار کنیم؟ همینجور منتظر بمونیم تا آرمین برگرده؟ یا خانم سها پیشنهادات لیست آرمین رو 1 درصدشو تایید کنه تا اجرا بشه؟ من نمیدونم تیم مدیریت و مدیران ارشد چه قدر اختیار دارند و دارند چیکار میکنن من فقط خروجی را میبینم که همه ناراضی اند. کسی هست از وضعیت فعلی کانون راضی باشه؟ اگه گل و سنبله پس میز گرد برای چیه؟

خب آقای یا ماه بنی هاشم شما گفتید که وظیفه دولته آخ که چقدرررر من این چند سال به این موضوع فکر کردم که بضیا چرا تو این زمینه ها کارای فرهنگی و آموزشی قشنگ نمیکنن. ولی واقع بین باشید الان براساس چیزی که وجود داره (کاربران حاضر) نظر بدید لطفا نه براساس آمال و آرزوها و خواسته ها. 
آرزو نبود خیلی هم موضوع جدیه. به آقای رئیسی باید بگیم. بیایند نظر بدید چطوری به گوششون برسونیم. بعدشم اول پست گفتم اونو بعدش واقعیتهارو گفتم.

من همیشه در تعجب بودم از اینکه چرا مدیران کانون این حجم از کار رو قبول زحمت میکنند انجام بدن، حقیقتا تو انجمن قبلی اینهمه تنوع تاپیک نبود که من حضور داشتم البته شایدم من خوب خاطرم نمیاد،تصور کنید مدیرا شبیه ما هستن، خانواده دارن، شغلی دارند، دل مشغولی دارند، اگه مثلا همین امروز به ما بگن مدیر کل کانون شو و هم نهایت تلاشتو بکن که کانون بسته نشه هم افرادی که تو کانون میان آسیب کمتری ببینند، فکر نمیکنم تعداد زیادی افراد تا همون دو سال هم که گفتید دووم بیارند،من شخصا برای یک روزم قبول نمیکنم. البته اینا همههه نظرات شخصی من بود، تمنا میکنم از من ناراحت نشید،چون تک تکتون‌ مثل خواهر و برادر یا دوستان منید. من فک میکنم بیشتر ضعف از عدم فعالیت اعضای کانون مثل خود منه. تو پست قبلی هم گفتم فعالیت تک تک اعضا موثره. من حقیقتا یه جاهایی شاید عقایدم با مدیران تطابق نداشته باشه یا با بضی اعضا، ولی اینو اونقدر برای خودم بولد و بزرگ نمیکنم چون میدونم هدفم اینجا پاکیه، برای تغییر عقاید اینجا نیستم. اما خب بضی پیشنهادات مثل برگزاری مسابقه ها و لیست تاپیک های بدون سرپرست و ...به نظر منم خیلی خوب هستن ولی بازم به شرط مشارکت اعضااااا، همین اعضای عادی که خودمونو دست کم میگیریم و مرتب پیکانمون سمت مدیریته.

مشارکت اعضا در چی؟ در کجا؟ خانم سنا میگن سرپرست میخوایم تا مدیرا سرشون خلوت بشه تا بتونن برای تغییر وقت بگذارند. اعضا رو نمیشه زورکی سرپرست جایی کرد که دوست ندارن. منی که برنامه ریزی واسم هیچ هیجان و جذابیتی نداره نمیرم سرپرست تاپیک برنامه ریزی بشم. و اکثر تاپیک ها الان خیلی بیروح دارن دنبال میشن هیچ ادرنالینی ایجاد نمیشه. چون مسابقه جذابی نیست. ازون طرف شما باید یه حرکتی بزنی تغییر ایجاد کنی تا بعد یه مدتی شلوغ بشه و هم اعضای شرکت کننده هم سرپرست پیدا بشه. اول باید یه حرکتی بزنی. نه اینکه همه بیان تا یه حرکتی بزنیم. و این کار مدیریته. حالا هی ازشون دفاع کنید. اعضای عادی فقط میتونن سپاس بزنن که واقعا همین کارم نمیکنن. و اینم تقصیر مدیریته. فرهنگ سازی نکردند که اقا سپاس بزنید . پست هم دیگه رو جواب بدید. و ازون طرف اینقدر تاپیک ها زیاده خیلی تاپیک ها یکی دونفر بیشتر نمیرن که سپاس بزنن. مثلا پست خانم سنا همین امروز تاپیک برنامه ریزی کسی سپاس نمیزنه. خانم سنا ناراحت میشه. دیگه بعد یه مدت پست نمیزنه. دلیلش اینه به جای تمرکز روی پاکی خیلی خیلی درگیر حواشی و موضاعت مختلف شدیم. اگه به جای این همه تاپیک 5 تا تاپیک بود خیلی گرم و شلوغ میشد.سرپرست کمتری هم نیاز داشت.
اعضای عادی نیاز به فرهنگ سازی و توجیه دارند. باید یاد بگیرند مشارکت کنند. باید جدی باهاشون برخورد بشه. مثلا گروه سرو هرکی پست میذاره باید اجباری 5 پست قبلیشو سپاس بزنه. مثلا میگم یکم باید جدی بخواین ازشون تا اوکی بشن. وقتی نمیخوایم اونام هرجور دلشون میخواد رفتار میکنن.
باید بخواین همه تو مسابقه نوروزی ثبت نام کنند. درسته اجبار کار بدیه. ولی دیگه خیلی خیلی شل گرفتیم. یکم اخم کنیم داد بزنیم تا کاربر جدید بفهمه باید فعال باشه.

[فرید]

سلام به همگی

از نظراتی که تا اینجا اعلام شده

 با لیست درست کردن موافقم و خودم هم اگه در این زمینه کمکی ازم بر بیاد در خدمتم برای تکمیل این پیشنهاد به نظرم باید به طور کلی تاپیک هایی به عنوان غیرمهم در نظر گرفته بشن و آرشیو بشن و اعضا هم نتونن ببیننشون تا دوباره بهشون احساس نیاز بشه و از آرشیو خارج بشن اینکار باعث میشه که از وسعت فعلی کانون کم بشه و بچه ها متمرکز تر ببشن

 کانون همیشه مفید بودنش براش اولویت بوده از انگیزه دادن برای درس خوندن و مطالعه تا ورزش و کمک های دینی آموزش برنامه ریزی و... و البته مفید بودن در زمینه ایجاد شادی و انگیزه تو بچه ها، و به نظرم هیچکدوم از این موضوعات حاشیه نیستن آدمی که با کتاب دوست باشه ورزش کنه به اخلاقیات پایبند باشه و شاد باشه دقیقا داره تو مسیر پاکی حرکت می‌کنه و این اسمش حاشیه نیست که خود خود متنه! و به نظرم شادی و شلوغ بودن صرف خیلی خاصیتی برای پاکی نداره و بیشتر برای دورهمی خوبه... و اینکه نباید جو هیجانی نقطه محوری کانون بشه

با قوانین اجباری هم به شدت مخالفم همون‌طور که شما نمیتونی یکنفر رو به زور مسئول کنی نمیتونی هم به زور ازش بخوای که مثلا سپاس بزنه! مخصوصاً اگه تازه وارد باشه

از زحمات مدیرها و اعضایی که فعالن خیلی خیلی ممنونم و از خودم و اعضای چراغ خاموشه دیگه می‌خوام که هر وقت آنلاین شدن حداقل تو یکی از تاپیک ها یک پست بزنن، حتی در همین حد که تو شبانه روزی بنویسیم
سلام آرزوی موفقیت میکنم برای همگی
هم به نظرم برای شروع کافیه و خودم رو هم به اینکار مقید میکنم

[يا ماه بني هاشم]

سلام به همگی
سلام فرید جان ممنون که در میز گرد شرکت کردی دمت گرم.
از نظراتی که تا اینجا اعلام شده

 با لیست درست کردن موافقم و خودم هم اگه در این زمینه کمکی ازم بر بیاد در خدمتم برای تکمیل این پیشنهاد به نظرم باید به طور کلی تاپیک هایی به عنوان غیرمهم در نظر گرفته بشن و آرشیو بشن و اعضا هم نتونن ببیننشون تا دوباره بهشون احساس نیاز بشه و از آرشیو خارج بشن اینکار باعث میشه که از وسعت فعلی کانون کم بشه و بچه ها متمرکز تر ببشن

 کانون همیشه مفید بودنش براش اولویت بوده از انگیزه دادن برای درس خوندن و مطالعه تا ورزش و کمک های دینی آموزش برنامه ریزی و... و البته مفید بودن در زمینه ایجاد شادی و انگیزه تو بچه ها، و به نظرم هیچکدوم از این موضوعات حاشیه نیستن آدمی که با کتاب دوست باشه ورزش کنه به اخلاقیات پایبند باشه و شاد باشه دقیقا داره تو مسیر پاکی حرکت می‌کنه و این اسمش حاشیه نیست که خود خود متنه! و به نظرم شادی و شلوغ بودن صرف خیلی خاصیتی برای پاکی نداره و بیشتر برای دورهمی خوبه... و اینکه نباید جو هیجانی نقطه محوری کانون بشه
من به صورت کلی واژه حاشیه رو به کار بردم منظورم تاپیک های مهم نبود. ولی همه ی تاپیک های قران و نماز و کنترل ذهن و مکتب خونه و ورزش و اینایی که خیلی مهمه اینا میتونن جمع بشن در یه تاپیک. منظورم از حاشیه تاپیک هایی بود که یکی دو نفر بیشتر نمیرن و مدیریت دنبال سرپرست برای اونجا میگرده. و نداشتن سرپرست برای اون تاپیک ها رو بهونه برای نداشتن وقت برای فکر کردن به تغییر کرده.

با قوانین اجباری هم به شدت مخالفم همون‌طور که شما نمیتونی یکنفر رو به زور مسئول کنی نمیتونی هم به زور ازش بخوای که مثلا سپاس بزنه! مخصوصاً اگه تازه وارد باشه
درسته قوانین اجباری اصلا نمیتونه وجود داشته باشه. اگه انجام ندند میخوای چیکارشون کنی؟ اخطار بدی؟ اعتبار منفی بدی؟ کاری نمیشه کرد. منظورم از اجبار اینه که ما سرپرست ها و مدیرا بخوان به صورت جدی و مستمر که افراد عادی بدونن سپاس کردن و پاسخ دادن حتی خیلی کوتاه به پست دوستاشون چه قدر مهمه. ما باید بگیم یه جوری هم بگیم همه فکر کنند اجباره ولی کسی انجام نداد کاریش نمیتونیم کنیم. منظورم اینه مدیریت اصلا از کسی نخواسته سپاس بزنه و مشارکت کنه و کسی هم بیکار نیست سپاس بزنه و بعد حس میشه کانون خلوته. این خواستن باید به صورت مستمر باشه. من سرپرست سرو باید از اعضا بخوام به پیام دوستاشون واکنش نشون بدهند یه جوری که حس کنن واجبه. کسی انجام نداد دیگه کاری باهاش ندارم من وظیفمو انجام دادم. ولی مشخصه که همین کار چه قدر اثر داره. اثر نداره؟

از زحمات مدیرها و اعضایی که فعالن خیلی خیلی ممنونم و از خودم و اعضای چراغ خاموشه دیگه می‌خوام که هر وقت آنلاین شدن حداقل تو یکی از تاپیک ها یک پست بزنن، حتی در همین حد که تو شبانه روزی بنویسیم
سلام آرزوی موفقیت میکنم برای همگی
هم به نظرم برای شروع کافیه و خودم رو هم به اینکار مقید میکنم

ممنون که نظرتو گفتی بازم در بحث مشارکت کن فرید جان و بقیه دوستان هم همینطور. خانم سنا و آقای صادقین هم کاشکی وارد بحث میشدند و عقب نمینشستند تا ما بحث کنیم بعد با یه پست همه رو جواب بدهند. اینجوری مام میریم عقب میشینیم.

به نظر بنده باید همه ی کسایی که ایده برای تغییر دارند ایده هاشونو به صورت لیست اعلام کنند.
دو هفته فرصت بدید ایده ها اماده بشه.
من میگم این 7 تغییر باید انجام بشه. 1 2 3 4 5 6 7
فرید میگه این 5 تغییر باید انجام بشه 1 2 3 4 5
رزا خانم میگه این 4 تغییر باید انجام بشه 1 2 3 4
محسنین میگه این 9 تغییر 
مهدوی میگه این 6 تغییر

و...

بعد بیایم تمام این ریز تغییرات رو رای گیری کنیم به صورت بلی و خیر رای بدهند. هر ریز تغییری که بالای 50 درصد اری گرفت اجرایی بشه. ممکنه از 7 تای من 2 تاشون رای بیارند. همون دوتا اجرا بشه. و بقیه هم همینطور.


من بعدا اگه مدیران موافقت کنند لیست دقیقم رو میگم.
ولی فعلا همینجوری یه اشاره ای کنم

0) گروه های ترک فعلی سرجاش باشه و جدول ستاره دار باشه. برای ترک کسانی که مسابقه و هیجان نمیخوان.
1) یه تاپیک ترک داشته باشم برای کل اعضای سه گروه که اختیاری عضو شوند و جدول اون تاپیک بر اساس اخرین پاکی افراد کل افرادی که هستند رو لیست کنه. این تاپیک میتونه پاکی افراد رو به صورت لیگ های سه ماهه تبدیل کنه. یعنی هر سه ماه یه مسابقه پاکی بزرگ برگزار میشه. به صورت لیگ نه مثل الان که مسابقه عید با یه لغزش اخراج میشیم.
2) یه تاپیک مسابقه خوبی ها داشته باشیم و سه ماه سه ماه یه لیگ برگزار بشه که تمام موارد خوب رو همزمان پوشش بده. هرکی مجبور نیست در تمام موارد اعلام وضعیت کنه. امتیاز ها نسبی داده میشه. بعدا جزییاتشو میگم و جدولشو میذارم. (همین الان تاپیک نماز و قرآن سه چهار نفر بیشتر اعلام وضعیت ندارن و خیلی بیحال دنبال میشه تازه دنبال سرپرستم میگردند برای سه چهار نفر)
3) یه تاپیک لذت پاکی و جشن داشته باشیم. و همه بیان حس خوبشونو در مورد پاکی بگن. جشن بگیرن. بزنن بکوبن. اهنگ بذارند. پذیرایی لاکچری . مثلا بگیم همه هر روز ساعت 6 عصر تا 8 شب جمع بشین و پارتی بگیرید. همه از حس خوبشون نسبت به پاکی بگن . بگن پاکی رو با هیچیزی عوض نمیکنن. هر روز و هر روز و هر روز. اگه کسی جشنش باشه همونجا پارتی میگیریم.
4) یه تاپیک برای مسابقه های هنری عکاسی و نقاشی و خط و ... باشه همشون یه تاپیک و هر 3 ماه یه مسابقه داشته باشیم.
5) بقیه تاپیک ها هم یه سریشون باید باشن ولی بدون سرپرست. و یه سریشونم که به قول فرید ارشیو بشن. مثلا تاپیک های برنامه ریزی باشه ولی سرپرست نداشته باشه.مثال زدم باید رای گیری بشه ببینیم کدوم تاپیک ها لازمه.

بعدا اگه قرار باشه طرح بدیم همه این 5 تا تغییر میکنه فعلا همیجوری برای شروع گفتم یه چیزی گفته باشم. خودمم باید بشینم فکر کنم نقاط ضعف و قوتشونو پیدا کنم و طرح کامل بدون نقص ارائه بدیم.

[*بنده پاک*]

 من ایده نمیدم. سری قبل ایده دادم کلی فکر کردم هیچی به هیچی
بنظر منم باید با هر میزگرد بعدش یه نظرسنجی گرفته بشه تکلیف این همه ایده و نظر توسط همه روشن بشه. نه که مدیران فقط تصمیم بگیرن. 
حقیقتا بنظرم وقتی میزگرد زده میشه یعنی همه نظر بدن پس ممنون میشم مدیران هم نظرشون را مستقیم همینجا بگن نه که تو بخش مدیران نظر بدن و تصحیح کنن و جمع آرا بگیرن و یک نظر بدن
شما هم بیاین نظراتتون را مستقیم و شخصی فراتر از اینکه مدیرید. به عنوان یه کانونی بدین. 
 بنظرم اینجوری بهتره. تهش هم یه نظرسنجی برای همه
اینجوری برای خود مدیر ها هم بهتره
اگر ایده ها با شکست مواجه شد زبون لال. میتونین بگین ایده همه بوده. اینجوری گناه ها گردن یه نفر نمیفته 


یه نظرسنجی بگیرین تهش یه پست اخبار بزنین و تغییرات را طبق نظرسنجی و مثلا آزمایشی ۳ ماهه اعمال کنین

[razmjoo]

سلام.
من یکی از دلایل کم کاریم تو کانون اینه که خیلی ارتباط گرفتن باهاش برام سخت شده، وقتی میام توش سر در گم میشم ، مثل قبل کاربریش برام راحت نیست ،

نمیخوام بگم اشکال از کانونه، شاید اشکال از منه...

ولی واقعا وقتی با گوشی که ۹۹/۹ درصد مواقع باهاش میام تو سایت کانون سر در گم میشم، ترجیح میدم پروفایل رو چک کنم و خارج بشم.

ولی ناامید و خسته نشید، فراز و فرود و سختی داره اما راه روشنه و مقصد نورانی

[silent scream]

سلام
نتیجه نهایی میزگرد چی شد؟


تا وقتی کاربرا اینجا کلی حرف بزنن ، ایده بدن و حتی درخواست بدن که مدیرها بیان و صحبت کنن ولی مدیرها عکس العملی نداشته باشن اوضاع کانون همین می مونه.

[سنــا]

سلام

ممنون از مشارکت همگی
شادی جان پاسخ ها به زودی ارسال میشه 
ممنون از اینکه صبوری می کنید . 

[تاج]

سلام 

نظرات همه دوستان مطالعه کردم  و نظر خودمم کوتاه می نویسم.



انجمن ها کلا یه قالب خیلی شلوغ و متنوعی دارن  شبیه سایت نیستن که رابط کاربری ساده ای داشته باشه
اگر میشد قالب سایت ساده تر کرد که  وقتی یه فردی برای اولین بار وارد سایت میشه بدونه باید چیکار کنه و یه سری تاپیک ها ارشیو بشن و تا صفحه اصلی انجمن خلوت تر باشه خیلی خوب میشد.

گروه بندی که کردیم باعث شد هر گروه سرپرست نیاز داشته باشه اگر  تعداد گروه دو تا بکنیم بهتر میشه و فعالیت ها بهتر به چشم میاد


من همین دو تا مد نظرم بود و مخصوصا  گروه ها بهم ادغام کنیم.

[صادقین]

سلام به همه کانونی ها
وقتتون به خیر باشه.
اعیاد شعبانیه رو خدمتتون تبریک و تهنیت عرض می کنم.
ان شاء الله بهترین استفاده ها رو از این ماه عزیز داشته باشیم و با بهترین حال ها وارد سال جدید و ماه مبارک رمضان بشیم.

از همه اعضای محترمی که در میزگرد حضور پیدا کردند تشکر می کنم
و بابت اینکه معطل شدید، عذرخواهی می کنم
قبل از اینکه بخوام به صحبت ها رو پاسخ بدم، یه سری نکات رو عرض می کنم.

کانون تشکیل شده از اعضای کانون.
در این بین، یه سری از اعضا عضو عادی و یه سری هم سرپرست و مدیر هستند.

ما باید بدونیم هر کدوممون به عنوان اعضای کانون چه مسئولیت هایی داریم؟

کسی که عضو کانون میشه اول از همه باید روی اهداف پاکیش تمرکز کنه.
باید بدونه برای چی می خواد پاک بشه؟ چه هدف ها و انگیزه هایی داره؟
با پاکی می خواد چه چیزهایی رو به دست بیاره؟
طبیعتاً وقتی می خواد پاک بشه باید یه سری چیزها رو هم از دست بده، اون موارد چی هستند؟

وقتی کسی هدفش رو بدونه، مطابق با اون هدف قدم بر می داره. یعنی این طور انتظار میره.
بعد از تعیین هدف باید شروع کنه به برنامه ریزی درست و هدفمند.

لذا باید شروع کنه در گروه های ترک و تاپیک هایی مثل برنامه ریزی و تاپیک هایی که به پاکیش کمک می کنند فعالیت کنه.
اون فرد وقتی هدفش رو بدونه و طبق اون برنامه ریزی کرده باشه، تاپیک هایی رو برای فعالیت انتخاب می کنه که در برنامه اش وجود داره.

پس مسئولیت اول یک عضو اینه که با فعالیت های خوب و مفید در کانون و تلاش در جهت پاکی و خودسازی و برنامه ریزی برای ساختن زندگی جدید، به پاکی و موفقیت های خودش کمک کنه.

وقتی یک عضو داره سعی می کنه از کانون در جهت مسیر موفقیت خودش استفاده کنه، مسئولیت بعدی بر دوشش قرار می گیره.
اینکه بتونه به سایر اعضای هم‌گروهیش که هم‌مسیرهاش هستند توجه کنه و نسبت به اون اعضا احساس مسئولیت داشته باشه.
لذا باید به پست هاشون توجه کنه، پست هاشون رو سپاس کنه، اگر در توانش بود بتونه راهنماییشون کنه و به طور کلی تشویق ها و انگیزه های مثبت رو به دیگران منتقل کنه.

این مسئولیت دوم یک عضو هست که باعث کمک به خود اون عضو هم میشه.
چرا؟ چون با حضور و فعالیت در کانون، به پابرجا بودن کانون _که خودش هم یکی از اعضای اون هست_ کمک می کنه.
ضمن اینکه صرف وقت در کانون باعث میشه سمت سایت ها و محتوای مستهجن نره.

مسئولیت سوم اینه که بررسی کنه ببینه کجا نیاز به کمک هست، کجا نیاز به سرپرست هست.
یا مثلاً کسی که در زمینه کارهای گرافیکی استعداد و توانایی داره کجا می تونه استعدادهاش رو در مسیر کانون صرف کنه.
کسی که استعداد و توانایی ساخت کلیپ های کوتاه و جذاب داره هم همین طور.

وضعیت ایده آل سرپرستی اینه که خود اعضا به مدیران پیام بدن و بگن کجا نیاز به کمک هست؟
من می تونم روزی نیم ساعت وقتم رو در اختیار کانون بذارم.
کجا نیاز به سرپرست دارید؟
من می تونم در فلان تاپیک سرپرست بشم. 
این تاپیک برای خودم مفید بوده، حالا چرا من نخوام در برقراری و فعال بودن این تاپیک کمک کنم؟

در حالی که واقعاً این طور نیست. الان باید بین اعضا بگردیم کدوم بیشتر در کانون حضور و فعالیت دارند.
بعد ببینیم وضعیت فعالیتشون به چه صورت بوده؟ آیا حضورشون مستمر بوده یا یه مدت حضور دارند و بعد میرن غیبت؟
بعد اگه شرایط قابل قبول بود، بریم بهشون پیام بدیم و ازشون درخواست کنیم می تونند سرپرست بشن یا نه؟
و بعد هم در کمال تعجب جواب رد بشنویم و بریم سراغ گزینه های دوم و سوم و چهارم و پنجم و الی آخر تا ببینیم کدوم قبول می کنند.

خب به نظر شما برای یک مدیر که مدام جواب رد می شنوه انگیزه ای برای فعالیت باقی می مونه؟

ادامه در پست بعدی.

[صادقین]

وقتی اعضا ندونند به عنوان یک عضو کانون باید چی کار کنند، وقتی فعالیت ها پایین باشه، وقتی اوضاع سرپرستی ها خوب نباشه چه طور می تونیم انتظار بهبود پاکی ها و موفقیت های اعضا رو داشته باشیم؟

الان تعداد مدیران فعال هم خیلی کم هست.
یه سری کارهای اجرایی مدیریتی، مدت هاست که انجام نشده.

ولی با این وضعیت، نمی تونیم نیروی جدید مدیریتی به تیم مدیریت اضافه کنیم.
چرا؟ چون وقتی کسی حاضر نباشه سرپرست بشه نمی تونیم بهش مدیریت رو بسپریم.
اعضای عادی و سرپرست ها باید فعال بشن تا بعدها بتونیم مسئولیت های مدیریتی رو بهشون بسپریم؟

الان کانون بیشتر از هر چیزی به اعضای فعال و مسئولیت پذیر نیاز داره.
اعضایی که بدونند؛
برای چی در کانون حضور دارند؟
برای چی باید در کانون فعالیت کنند؟
برای چی باید به پست های سایر اعضا توجه کنند و در حد توان بهشون کمک کنند؟
برای چی باید سرپرست بشن؟
برای چی باید مدیر بشن؟
و...

این ها نکاتی هست که باید بهش توجه داشته باشیم.
وقتی این نکات رو در نظر بگیریم، مطمئناً امور کانون رو بهتر درک خواهیم کرد.

ادامه در پست بعدی.

[صادقین]

سلام . 
وقت همه دوستان کانونی بخیر 
اول از همه ، یادمه تو این پست ، مطالبی رو گفته بودم که هنوزم خوندن و دونستنشون برای دوستان خالی از لطف نیست . و البته همچنان پیشنهاد من و مطالب این پست مخاطبش خود اعضا هستن . و کل پیشنهاد و حرف من همینه . ولی توضیحات دیگه ای هم دارم .


راستش من  حرفی واسه دفاع و افتخار به فعالیت کانونیم برای جبران کمک هایی  که کانون به من کرد، ندارم .

محسنین جان، بابت همه صحبت های خوب و مفیدت و درک بالات خیلی ممنونم ازت
داداش جان لطفاً در مورد خودت این طور نگو.
شما برای کانون و هم‌سن و سال های خودت خیلی زحمت کشیدی
و همیشه هم سعی کردی باهامون همراه و همدل باشی و هر کمکی ازت برمیومده انجام بدی.
خدا خیرت بده ان شاء الله.

خیلی لطف کردی که نکات مهم رو برامون نوشتی. چه در اینجا و چه در پستی که لینک دادی.
بنده یه سری موارد مهم رو نقل قول می کنم:

به دلیل کمبود مدیر و سرپرست ،

اکثر عضوهای  تازه وارد(یا حداقل نسبتا تازه وارد ) کانون ، بیشتر از سه هفته که فعال باشه خواه و ناخواه بزودی با پیشنهاد سرپرستی یک تاپیک مواجه میشه . 
(حالا اعضای با سابقه  تری هم که توی یک بازه زمانی فعالیتشون بیشتر میکنن هم همین رواله )

 اون اوایل کار به تمام میل و رغبت خوشحال و پر انرژی میاد که به دوستای کانونی کمک کنه ؛ 

میشینه فکر میکنه ، تحقیق میکنه ، ایده پردازی میکنه تا یه استارت خوب داشته باشه برای تاپیکی که مسئولش هست .

هر ساعت تاپیکشو چک میکنه تا ببینه واکنش ها به پست و فعالیتش چیا بودن ؟ 
مشارکت داشت کسی ؟ 
نظرات بقیه چیه ؟ 

و خلاصه که نهایتا ۲ ، ۳ هفته با همین انرژی و قدرت ادامه میده و از اینکه احساس مسئولیت و تعهد داره خیلی سرحاله و از طرفی چون به دیگران کمک کرده حال دلش خوبه 

ولی ...
بعد از این بازه، لغزشی پیش اومده یا اینکه اتفاقی پیش افتاده که وظایفشو دو سه روز درست انجام نمیده . 

احساس بی نظمی احساس بی تعهدی احساس گناه اینکه عرضه مدیریت یه تاپیک رو هم نداشته و شرمندگی و ....

کم کم باعث میشه که سخت تر حال ارسال پست و مشارکت داشته باشه ، نهایتش میگه من همین وظیفه ها (task) سرپرستی خودمو انجام بدم خیلی هنره چه برسه بخوام مشارکت داشته باشم !

و جالبتر اینکه یه سرپرستی هم نیست و همزمان ۲ ، ۳ جا سرپرسته !

هی کم‌کم استعفا میده و کنار میکشه از مسئولیت هاش . 

و به تدریج تو تایم روزمره وقت کمتری هم برا کانون در نظر میگیره و یهو میبینی بعد یکماه انگار یه آدم دیگه س/=

مثلا من خودم اوایل حضورم روزی  ۴ ، ۵ ساعت فعالیت داشتم و خیلی شارژ بودم و در عین حال 
۷،۸ ساعت درس می‌خوندم ، ورزش می‌کردم ، برنامه ریزی و سرپرستی سه جای مختلف ! 
هیچ یهانه و شیله پیله ای هم نبود چون واقعا حضور تو کانون ضرری بهم نمیزد و بی نهایت ؛ مشارکت داشتن مفید بود برای خودم .

ولی خدا نیاره او روزو که یه روز نتونی به موقع و درست وظیفه تو انجام بدی =/ کلن از هم می‌پاچی =/

و اون روند فرسایشی که گفتم شروع میشه و نهایتش میرسه به نقطه ی بی‌حالی که الان هستم . 


الان خودم به وضوح میبینم که چقدر مشارکت سنا خانم؛ برادر صادقین ؛ داداش مهدوی ؛ خانم گلبرگ و ... 
کمتر شده ؛ چون این افراد تو ذهن ما نقش الگو و برتری دارن مشارکتشون باعث میشه که بیشتر جذب بشیم به تاپیک ها ؛ بیشتر پیگیر باشیم برای استفاده از تحربیات و نطراتشون؛ ولی وقتی به اندازه کافی مدیر و سرپرست نداریم و مجبورن وقتشون صرف امور مدیریتی واجب کنن دیگه انتظار نداشته باشیم مشارکتشون مثل قبل باشه ؛ و به تبع اون رونق تاپیک ها کم میشه .

حالا نمیدونم صرفا من اینطور حس میکنم یا که واقعا همینه موضوع ؟

بله موضوعی که گفتی کاملاً درسته

راهکار هایی که به ذهنم میرسه :

 ۱_اینکه هممون یکی دو جا سرپرست باشیم . بمولا تا وظایف بین همه تقسیم نشه این بستر همینطور خلوت و خشکه .

۲_ طوری که هر تاپیکی حداقل ۲ تا سرپرست اصلی داشته باشه و یه سرپرست پشتیبانی  ؛ یعنی یه جوری بشه که تقسیم وظایف و پشتیبانی جوری صورت بگیره که طرف احساس نکنه صفر تا صد ضعف های تاپیک تقصیر اونه   و دست تنهاست .

بله خیلی خوب میشه اگر همه‌‎مون احساس مسئولیت داشته باشیم و هر کدوم از ما سعی کنیم مسئولیت کوچیکی رو داوطلبانه به عهده بگیریم تا به فعالیت تاپیک ها کمک کنیم

۳_ برای همه سرپرستا یه سری توجیهات از روز اول صورت بگیره که احساس گناه و عذاب وجدان آزارشون نده اگه یه روز اینور اونور شد ماجرا . 

بله پیشنهاد خوبیه. ان شاء الله بتونیم به کار بگیریم.
البته این رو هم در نظر داشته باشیم که همین الان هم اگر سرپرست یا مدیری فعالیت نکنه ما حرف خاصی بهش نمی زنیم.
یه جاهایی واقعاً لازم هست اهمیت مسئولیت پذیری رو بیشتر از قبل تبیین کنیم.

گاهی اوقات به صورت دقیق به شما گفته می­ شود که چه کاری را از چه مسیری و به چه شیوه­ای و با چه جزئیاتی انجام دهید. این یعنی یک وظیفه (Task) به شما واگذار شده است. (سرپرستی های الان کانون تقریبا همچین چیزی شده )



اما گاهی به شما به صورت مشخص و دقیق گفته می ­شود که چه نتیجه­ ای از شما انتظار می­ رود. یعنی اینکه در نهایت باید چه کاری تحویل دهید. این یعنی به شما یک مسئولیت (Responsibility) واگذار شده است.
( اما اصولن بنظر من سیاست کانون بر این مبنا باید باشه )

بابت نکته ای که گفتی ممنونم.
اینکه به سرپرست ها بگیم ما این نتایج رو از شما می خوایم و صرفاً نگیم برو تاپیک وظایف رو بخون و این وظایف رو شسته و رفته انجام بده.
مثلا چه نتایجی؟
اعضای بیشتری تشویق بشن در تاپیک حضور پیدا کنند و فعالیت کنند. حتی از داخل گروه ها تشویق بشن به فعالیت که ارتباط گروه با تاپیک ها حفظ بشه.

ماه پیش اگه 3 نفر فعال بودند این ماه بشن 5 نفر.
یا همین تعداد اعضایی که هستند بهشون انگیزه داده بشه که فعالیتشون رو حفظ کنند و شور و هیجان تاپیک بالاتر بره و گهگاهی مسابقاتی رو اجرا کنند مثل مسابقات اخیر تاپیک ورزشی.
این شاید باعث بشه خلاقیت سرپرست ها هم بیشتر بشه. هم خودشون روحیه و انگیزه فعالیتشون زیاد بشه هم اعضا.

نکته ای هم وجود داره. همین الان هم اگر هر کدوم از سرپرست ها بخوان چنین خلاقیت هایی رو به خرج بدن، مانعشون نمیشیم.
یه سری چارچوب های کلی رو مشخص می کنیم و اجازه میدیم سرپرست ها خلاقیت ها و استعدادهای خودشون رو بروز بدن.

منتها مسئله ای هست.
شاید یه کاربر و سرپرستی که می خواد خلاقیت به خرج بده ندونه اهداف کانون و اولویت هایی که وجود داره چی هست.
بخواد استعدادش رو در جایی از کانون بروز بده که به پاکی اعضای کانون و رسیدن به هدف های کانون کمکی نمی کنه.
و باعث بشه نه تنها کمک نکنه که از اهداف دورمون کنه و وقت خودش رو هم بی جهت هدر بده.
این مسئولیت مدیران هست که خط مشی ها و خطوط کلی و اولویت های اصلی رو مشخص کنند تا استعدادها به صورت هدفمند بروز داده بشه

یه نکته دیگه رو هم بد نیست بگم.
از حدود 2 سال قبل، این صحبت رو در مدیریت مطرح کردم که واژه هایی مثل «وظیفه» یا «وظایف» رو دیگه به کار نبریم و به جای اون از واژه «مسئولیت» استفاده کنیم.
چون بار معنایی منفی داره.
بر این اساس نام تاپیک های سرپرستی رو هم تغییر دادیم.

_ولی بنظرم دلیل اصلی رسیدن به جاییه که دیگه حس میکنم مفید نیستم اینو رو با یه تصمیم عجولانه (جو زده)
ترکیب کنید و حاصلش میشه این .

درسته.

اصطلاحا میگن فرسودگی شغلی :
۱_ حس نا کار آمدی 
۲_ خستگی عاطفی_احساسی
۳_ شخصیت زدایی = فراموشی خویشتن 

کانون ، پاداشی که داره احساس و فیدبک های اعضاشه . ارزش ها و اولویت هامون محرک فعالیت هستن ، 

وقتی رشد و پیشرفتی نبینی ، وقتی جواب محبت آمیزی نگیری ، کم کم طبق همون سه مرحله فرسودگی شغلی میرسی بجایی که دیگه اون شخصیت متعهد و پر انرژی  اول نیستی . اون خویشتنی نیست که فکر می‌کرد میتونه کل دنیا رو تغییر بده (: 

این هم نکته قابل تاملی هست.
مشارکت نداشتن و عدم بازخورد و واکنش اعضا در گروه ها و تاپیک ها باعث میشه سرپرست ها به مرور احساس ناکارآمدی کنند و انگیزه شون رو برای فعالیت از دست بدن و تصمیم بگیرند از کانون برن.

اگه امروز در سطح یه تاپیک که مسئولیتش رو بر عهده گرفتیم ، نمیتونم مسئول و متعهد باشیم ، چطور در آینده به مسئولیت های بزرگتر زندگی خودمون مواجه بشیم ؟ 
احتمالا ، نباید مسئولیت پذیر بودن نسبت به دیگر آدم ها رو تمرین و اثبات  کنیم ؟ 

دقیقاً

پر حرفی من رو ببخشید . ولی همه ش در راستای بحث بود.

ما امانت دار خوبی نبودیم برای کانون بچه ها !!!

خواهش می کنم. این چه حرفیه؟
بابت صحبت ها و نکات خوبی که مطرح کردی ازت خیلی ممنونم

[صادقین]

خوندن این پست سنا جان منم ناراحت کرد، راستش من حدودا هشت سال پیش برای ترک عضو یک انجمن شبیه اینجا شدم، خاطرم هست روزهای آخرو، خیییلی سخت بود، متاسفانه اون انجمن بسته شد و دیگه وجود خارجی نداره.

خانم رزا بابت مشارکت در میزگرد و صحبت های خوبتون خیلی متشکرم.
فکر می کنم منظور شما انجمن جاده رهایی هست.
اون انجمن سال 91 تاسیس شد ولی اگر اشتباه نکنم اواخر سال 94 بسته شد.
یعنی بیشتر از 3 سال فعال نبوده.

همین که کانون با وجود مشکلات فراوان تونسته به 15 سالگی خودش نزدیک بشه، به لطف خدا و تلاش های مدیرانی مثل خانم سها، خانم باران، خانم سنا، آقای آرمان، آقای علیرضا68، آقا آرمین و خیلی از مدیران دیگه و البته زحمات سرپرست ها و فعالیت ها و تلاش های خوب سرپرست ها و کاربرانی مثل شما بوده

ولی هیچ تضمینی وجود نداره که کانون بتونه همچنان به فعالیتش ادامه بده.
بسته شدن سایت هایی مثل انجمن جاده رهایی و بسیاری از سایت هایی که قبلاً وجود داشت و الان هیچ اثری ازشون نیست، هشدار و زنگ خطری برای ما هست.

تعداد افرادی که تو این کشور مبتلا به خ.ا و پ و ر ن هستند زیااااده، خیلی بیشتر از چیزی که تصور کنیم خیلی هامون، حتی اخیرا اتفاقی دنبال مطلبی توی نت میگشتم که برخوردم به اینکه داخل یه انجمن غیرمرتبط یه نفر سوالی درمورد خ.ا پرسیده بود و چند نفر متاهل در پاسخش گفته بودند متاسفانه هم چنان درگیر این موضوعن! نمیشه گفت تعداد اعضای کانون کمه، یا تعداد نفراتی که انلاین میشن کمه، شما در روز تعداد نفرات مهمانو یه نگاه بکنید، نمیدونم من همش حس میکنم این مهمانا تعداد زیادیشون از خود اعضای کانون هستند.

بله متاسفانه همین طوره.
تعداد بسترهایی هم که به ترک گناهان کمک کنند در مقایسه با آمار بالای عوامل گناه، خیلی کم هستند.

اما اکثر ما از جمله خود من ترجیح میدیم فقط مصرف کننده باشیم. چرا؟ چون راحتتره، فکرمون آرومتره، مسئولیت نداریم، هر وقت دلمون خواست میایم و میریم....

بله دقیقاً نکته همین هست.
مصرف کنندگی راحته ولی تولید کنندگی و کمک به حرکت، سخت و دشوار هست.

اکثراً دنبال راحتی هستیم و منتظریم دیگران بیان و برامون کاری انجام بدن.
مثلاً همه منتظریم آقا آرمین برگردند و سلامتیشون رو به خطر بندازن و همه کارها رو سر و سامان بدن.

در حالی که هر کدوم از ما می تونیم در حد توانمون کاری انجام بدیم و نبود ایشون رو جبران کنیم.

حقیقتا من تو انجمن قبلی که بسته شد هم متاسفانه بعد از روزهای اوجش رسیده بودم، اونجا مسئول کاری بودم و با وجودی که بدون حتی یک بار لغزش به نزدیک دو سال پاکی رسیدم خودم رو شدیدا مسئول میدونستم (با وجودیکه دسترسی خاصی نداشتم نسبت به بقیه اعضای معمولی انجمن).فک میکنم روزی یکی دو ساعت فیکس فعالیت میکردم. به هرحال یه جایی منم مجبور شدم دیگه نباشم چون مدیرانی که دسترسی بیشتری داشتند نبودند و حق هم داشتند، اینهمه پرحرفی کردم بگم منم با توجه به تجربه قبلیم مدتی هست زنگ خطر رو اینجا حس کردم، میدونم منم تا دلتون بخواد اینجا کم کاری کردم، ولی حقیقتا سعی کردم حتی اگه زیاد مفید هم نیستم باشم، از روز اولی که اینجا اومدم با توجه به تجربه انجمن قبلی، تو ذهنم پررنگ بود که حتی یک تشکر زدن پای پست هم میتونه تو فعال نگه داشتن یک انجمن موثر باشه، من هیچ وقت به ایام اوج هیچ انجمنی نرسیدم ظاهرا. هیچ وقت هم متاسفانه طوری که باید و شاید مفید نبودم، حتی تو انجمن قبلی با وجود وقت مستمری که میذاشتم گمون نمیکنم چندان مفید بودم و حتی کمک کرده باشم یه نفر پاک اونجا رو ترک کنه
همه ی ناراحتی من از اینه که این بار اینجا حتی پاکی قابل توجهی ندارم...شاید بدون کانون برگشتن به پاکی برای افرادی مثل من خیلی سخت بشه...
میدونم حرفام خیلی زیاد و پراکنده بودن، خیلی خلاصه بگم بهتون بچه ها نیاز به فعالیت تک تک اعضا هست برای سرپا موندن یک انجمن. نه لزوما فعالیت مدیریتی یا حتی قبول سرپرستی (چون ممکنه مثل من بدتر احساس کنید مسئولیت کوچیکی رو قبول کردید و از پسش برنیومدید و بدتر عذاب بکشید)، ولی درحد یک عضو ساده تک تک ما باید خودمون رو ملزم به فعالیت بدونیم. لازمش اینه اول از همه باور کنیم که اینجا چقدر میتونه برای ما و بقیه سودمند باشه، باورش مهمه.

نکات خیلی خوبی فرمودید، اینکه حتی سپاس کردن پست های همدیگه می تونه باعث افزایش امید و انگیزه در دیگران بشه، کاملاً درسته.
نیاز داریم که در این زمینه بیشتر از گذشته کار کنیم.
این یه مسئولیت همگانی هست. هر عضو کانون می تونه و باید در گروه ها روزانه یک پست ارسال کنه و پست های بقیه رو هم سپاس کنه.
تاپیک های مفید دیگه هم همین طور.

باید شکرگزار نعمت وجود کانون باشیم. شکرگزاری هم به اینه که بیشتر از گذشته به فعالیت در کانون و مسئولیت پذیری اهمیت بدیم.
هر چه قدر این محیط فعال تر و هدفمندتر پیش بره، به انسان های بیشتر در جهت ترک گناهان و ساختن زندگی جدید کمک می کنیم.

خانم رزا لطفاً در مورد خودتون این طور نفرمایید که مفید نبودید.
بنده قبلاً هم خدمتتون عرض کرده بودم که همین حضور شما در کنار هم‌گروهی هاتون و همراهی های شما ارزشمنده و بهشون انگیزه و امید میده
شما در تاپیک مکتبخونه هم زحمات زیادی رو انجام دادید. در تاپیک های مختلف هم سعی کردید فعال باشید.
ان شاء الله که بهترین ها در پیش روی شما باشه.

بابت صحبت ها و نکات خوبی که مطرح فرمودید، از شما خیلی متشکرم.

[صادقین]

سلام و درود
من هم از وضعیتی که کانون الان داره خیلی کلافه هستم  متاسفانه مشارکت خیلی پایینه. حتی اگر هر کدوم از افرادی که الان میان به کانون سر میزنن یه کار خیلی کوچیک رو به طور مستمر انجام بدن مثلا مسئولیتی قبول کنن یا اعلام وضعیتی کنن... الان اوضاع کانون این نبود
البته من خودم هم مقصر میدونم. چون مسئولیت هایی که از ابتدای اومدنم تو کانون قبول کردم رو به نحوه خوبی انجام ندادم

امیرعلی جان بابت مشارکت در میزگرد و صحبت های خوبت خیلی ممنونم ازت

به هر حال ما هر کدوممون تو این اوضاع باید یه کار مفیدی انجام بدیم
اون هم نه از روی جو گیری
من برای سرپرستی داوطلب هستم. ولی فعالیتم نسبتا یه مقدار در اعلام وضعیت در تاپیک ها کمتر خواهد شد
چون نمیخوام دوباره جو گیر بشم و دو بار از یه سوراخ گزیده شم
و اینکه سرپرستی هایی که انتخاب میکنیم نباید بیشتر از حد توانایی ما باشه. به عنوان مثال من خودم نمیتونم مسئول تاپیک جشن پاکی و چنین تاپیک هایی بشم. چون استعدادم برای هیجان بخشیدن و روحیه دادن خیلی کمه
البته همه ی کار هم سرپرستی نیست. حتی یه اعلام وضعیت مستمر و دائمی از سوی اعضا میتونه اوضاع رو دگرگون کنه.

بله کاملاً درسته
اگر مسئولیتی رو به عهده می گیریم باید مراقب هیجان زدگی هم باشیم.
کاری رو قبول کنیم که بتونیم از عهده اش بربیایم.

مثلاً کسی که درونگراست، زیاد نمی تونه به بقیه روحیه و هیجان بده.
به چنین شخصی نباید مسئولیت های این چنینی رو بسپریم.

داداش جان لطفاً در مورد خودت این طور نگو که مسئولیت ها رو به خوبی انجام ندادی.
اتفاقاً هر موقع مسئولیتی رو به عهده گرفتی، سعی کردی با لطف فراوان اون مسئولیت رو به درستی انجام بدی

در مورد قبول سرپرستی هم خیلی ممنونم ازت. ان شاء الله در آینده با هم صحبت خواهیم کرد

ببخشید شاید به دلیل سن کمم استدلال های درستی نکردم. ولی نظراتمو گفتم
ان شاءالله که کانون دوباره به اون روال قبلی برگرده
بدرود

زنده باشی، اتفاقاً نکات خوبی رو گفتی
خدا خیرت بده.
ان شاء الله که بهترین ها در پیش روی کانون و کانونی ها باشه.

[New fighter]

سلام 
دوستان خیلی عذر میخوام که دیر به میزگرد می پیوندم   واقعیتش خیلی دو دل بودم که بیام و نظر خودمو بگم چون قبلاً یه سری مسئولیت هایی را قبول کرده بودم که به خاطر شرایط جسمی نتونستم به درستی از پسشون بر بیام و انصراف دادم ولی آخرش به این نتیجه رسیدم که گفتنش بهتر از نگفتن هست به نظر من هرکسی به همون مقداری که از کانون استفاده کرده به همون مقدار به کانونی ها کمک کرده خود من نمی‌دونم چرا ولی از اول انتخابم این نبود که از تجربیات دیگران زیاد استفاده کنم (نه اینکه کلا نکنم) ولی با این حال تلاشم را کردم که تاجایی که میتونم به بقیه کمک کنم ولی مسئله اینجاست که منی که توی کانون بودم و سابقه فعالیت نسبتا بیشتری نسبت به تازه وارد ها دارم یه سری جاها حتی نمی‌دونم چطور باید اعلام وضعیت کنم یا یه سری جاها را اصلا دلم نمی‌خواد توشون فعالیت کنم چون حقیقتا هیچ مسئله جذابی نمی‌بینم توی اون تاپیک (نمیگم مفید نیستنن تاپیک ها میگم حتی اگر هم مفیدن کششی ایجاد نکرده که من برم سمت اونجا ,یا شایدم دلیلش اینکه من انتخاب کردم که با کمترین کمکی که میتونم از بقیه بگیرم این مسیرو پیش ببرم و باعث بشه اگه جذابیتی هم وجود داره به چشم من بیاد)