همسر داری یا همسر یابی!

[همساده]

نامه ای به همسر

به نام خدا

سلام خانوم خوبین دنیا به کامه اصل حالتون چطوره؟ دلتون چطوره؟

گفتم یه نامه بنویسم براتون

.....

....................
یا کریم

نامه ای به همسر

به نام خدا
اینجا رو تازه پیدا کردم اولین باره که میخوام یه چیزی بنویسم توش فیلم بازی نکنم و مراعاتتو نکنم اولین باره یه چیزی مینویسم که تو نمیخونیش بلکه اعضای خانواده مجازیم میخوننش.
راستش خیلی درس دارم بعد از ظهر با استاد راهنما قرار دارم ولی این پست رو تو شبانه روزی دیدم به دلم افتاد منم یه نامه واست بنویسم.
میدونی این روزا تو یه حالت انقباض شدید هستم یه حالت انقلاب روحی خدا کنه نتیجه ش خیر باشه الان به خلقت و خدا و همه چی فکر میکنم.
خوب بریم سر اصل مطلب
همسر آینده میدونی گاهی وقتا ازت لجم میگیره که چرا اینقدر خوبی.خوب یه بار یه دعوایی کن یه فحشی بده یه کاری کن.انگار تو منو خوب شناختی میدونی منتظر بهونه هستم تا بزنم زیر همه چی ولی اون بهونه رو دستم نمیدی.بهت گفتم باید چادر بزاری گفتی چشم گفتم باید به خانوادت بگی گفتی چشم گفتم باید ارشد بگیری گفتی چشم اینجا نرو چشم اونجا برو چشم با فلانی ارتباط نداشته باش چشم آرایش اینجوری نکن چشم بابا بسه دیگه یه مخالفتی کن .اولین بار که مخالفت کردی  بهت گفتم پیامک نده اینو که گفتم خیلی ناراحت شدی گفتی اتفاقی افتاده میخوای از زندگیت برم بیرون ؟منم گفتم نه فقط این کار عاقلانه نیست تو گفتی وقتی خانوادم میدونن خدا هم شاهده که حرف بد نزدیم با هم چرا میخوای ارتباط نباشه...میدونی من نتونستم اونجا بهت بگم ولی اینجا میگم...همسر آیندم منم اذیتم که رابطه م باهات قطع شده ولی خب تو نمیدونی من اسیر شهوتم نمیدونی من خودارضایی میکنم خیالپردازی میکنم...همیشه گفتی پاکیم باعث شده که با همه اخلاقای بدم بسازی...میدونی من ناخودآگاه با تو پاکم دست خودم نیست که بعد سه سال هنوز به فاصله یه متری ازت میشینم...میدونی فکر میکنم پاکی تو اجازه نداده که شهوت وارد رابطه بشه...ولی من میترسم که خراب کنم میترسم عشقمونو به شهوت آلوده کنم واسه همین ازت روز به روز بیشتر فاصله گرفتم...طاقت یه روز دوریمو نداشتی ولی الان سرد سرد شدی باهام...خوب تو از همه نظر به من سرتری آخه چرا باید عمرتو بزاری پای یه پسری که احوالاتش متغییره...روزی که تو رو به خواهرم نشون دادم و با هم حرف زدین گفت داداش دور اینو خط بکش این مظلومترین و معصومترین دختریه که تو عمرم دیدم...تو با این خشم غیر قابل مهارت اینو نابود میکنی...گفت اصن به تو نمیخوره تو یه آدمی میخوای که زرنگ و تیز باشه بتونه مهارت کنه این یه دختر ساده حرف گوش کنه که بهترین گزینه واسه ازدواجه ولی واسه تو نه...
راستش الان میفهمم که خواهرم راست میگه من همش به تو ضربه میزنم بهت آسیب میزنم...تا الان چندین بار اشکتو درآوردم....خب تقصیر خودتم هست...چند بار تصمیم قطعی گرفتم که برم به زندگی گند شهوتی بپردازم به رابطه های یه ماهه دو ماهه چندین نفره مشغول بشم بهت میگم که بیا کات کنیم...تو میگی نفرینم میکنی و ازم نمیگذری میگی عمرتو پای من گذاشتی...
چی بگم والا...
من لیاقت تو رو ندارمممممممممم.
ولی تو نمیفهمی اینو...
دارم زور میزنم شهوت رو متوقف کنم.اگه موفق بشم همه چی درست میشه.
مراقبت باش.

[vojdan bidar]

آقای همسایه ، جسارتا به نظرم بهتره یه چیزایی رو براش بگی ، حالا نمیخاد همه چیزو مثل اینجا کامل و با جزئیات بگی ، مثلا اینجوری بهش بگو ، بگو من می ترسم خدای نکرده به مرور زمان شیطان وارد رابطه پاک ما بشه و مارو به گناه بکشه ، برای همین تو این مدت که شرایط ازدواج برامون مقدور نیست خاستم ازت که پیامک ندی و صحبت نکنیم و کمتر باهم رابطه داشته باشم ، اینجوری اون بنده خدا هم متقاعد میشه ، همینجوری بگی پیامک نده و حرف نزن و ... خب بهش بر میخوره ، اگه واقعا قصد ازدواج دارین و تصمیمتون رو گرفتین اینکارو انجام بده که ازت متنفر نشه ، چون وقتی دلیل کارتو نمیدونه فکر میکنه که سرکارش گذاشتی و ازت سرد میشه .

و اینکه اگه مرد و مردونه قصد ازدواج باهاش نداری بهش بگو بزار بره دنبال زندگیش ، ممکنه براش خیلی سخت باشه و گرون تموم بشه ولی خیلی بهتر از اینه که آینده اش تباه بشه ، وقتی به شما فکر میکنه نمیتونه به کس دیگه ای فکر کنه .


بعدشم جسارتا آقا جون شما داری مسیرو اشتباه میری ، تو که همسرتو پیدا کردی ، خانواده ها هم ظاهرا در جریانن ، خب اقدام هم کن ، پاشو یبار برو خاستگاری ، اگه موافقت کردن خب یه مدت نامزد کن ، این که میخای شهوت رو متوقف کنی بعد بری زن بگیری کاری تقریبا غیر ممکنه ، مگه راهبی ؟ مثل این میمونه که بگی من گرسنگی رو متوقف میکنم بعدش میرم غذا میخورم .

[می توانم]

منم با پاراگراف اول اقای وجدان بیدار موافقم

بهش بگید این جوری تازه بیشتر هم دوستون خواهد داشت این جوری که الانه شاید درک نکنه داستان چیه و فکر کنه دیگه دوستش ندارید :( البته من که زیاد از جریان شما مطلع نیستم

[طاهر]

سلام
راستیتش دیشب که پست آقا علیرضا و سها خانوم رو تو انجمن شبانه دیدم منم گفتم یه نامه بنویسم واسه همسر اینده( ) و توش یه سری خطوط فکریم رو بیان کنم. ولی پست آقای همساده رو دیدم کلا منصرف شدم. 
بد برداشت نشه واسه این منصرف شدم که پیش خودم گفتم الان که جناب همساده اومده اینطوری حرف زده من بیام بزنم تو خط تخیل خیلی ضایع هست.
اینم گفتم که تو دلم نمونه 
همین
یاعلی

[می توانم]

بیچاره شوشو من نمیدونه زن گرفته یا ربات خریده
چند بار تا حالا خواستم واسش نامه بنویسم هیچی نداشتم بهش بگم
عزیزم
خیلی مظلومه

[عاشق فاطمه زهرا]

سلام

منم یه سوال داشتم از شما.
خب متوجه هستید که بعضی ازدواج ها این طوریه که مثلا ، پسر توی دانشگاه با دختری آشنا می شه.
یا مثلا چند سال پیشا ، مد شده بود که توی یاهون مسنجر ملت با هم آشنا می شدن.
توی پارک یا فیس بوک فرق نداشت. نقطه اشتراک این بود که طرف خودش کسی رو پیدا می کرد.

حالا سوال من اینه که اگر کسی رو بهمون معرفی کنند ، این طور ازدواج بهتره ، یا نوع اولی که گفتم؟
و این که غیر از ایمان چه ویژگی های مهمی رو باید در نظر بگیریم توی همسریابی؟

................................
پ ن : یه وقت فکر نکنید واسه خودم گفتما. ، نرید شایعه بسازید

[Queen]

نمیشه دقیقا گفت که کدوم روش بهتر یا درست تر هست مهم اینه که یه انتخاب درست صورت بگیره

[می توانم]

من فکر می کنم اگه قصد ازدواج دارید بهتون معرفی کنن یا خودتون تو دانشگاه یا این ور و اون ور با یکی اشنا بشید خیلی بهتر تا تو فیس و ...
در ضمن بچه ها گوشتونو بیارید می خوام یه رازی بهتون بگم : پچ پچ پچ

[alOne but Happy]

مرسی میتوانممممممممممم عجب رازی پیش خودم نگه میدارمم
به نظر من توی جامعه الان اشنایی قبل از ازدواج خوبه فقط اشنایی که هدفشون یادشون نره وهمه چیز کنترل شده باشه

[می توانم]

من البته منظورم دقیقا همون اشنایی نیست ها
منظورم اینه که افرادی که دور و برتون هستن رو با چشم باز ببینید و با هم مقایسه کنید
مثلا تو دانشگاه تصمیم ازدواج گرفتید ببینید هم کلاسیاتون چه اخلاقایی دارن زیر نظرشون بگیرید حتی اگر هیچ کدوم رو در اخر مناسب پیدا نکنید یه مقدار ادم شناس می شید حالا یا سر کار و ...

مرسی الون جان

[alOne but Happy]

یکی از اشتباهاتی که در زمان اشنایی مرتکب میشویم این است که ارزشها، رفتارها و عادتهای خود را به سرعت تغییر می دهیم، تا وانمود کنیم که با فرد متقابل توافق و هماهنگی داریم. در ابتدای آشنایی با چشم پوشی و کوتاه آمدن از آنچه که برایمان اهمیت دارد، سعی می کنیم که رابطه را حفظ کنیم. وقتی توجه می شویم که عقاید و باورها و علایق ما به مذاق فرد مقابل خوش نمی آید، ممکن است که برای عقاید، باورها و علایق خود اهمیت کمتری قائل شویم، تا وانمود کنیم که بسیار باهم تفاهم داریم. البته کاملا آشکار است که این یک تفاهم قلابی و ساختگی است.

[Queen]

فکر میکنم این اشتباه زمانی انجام میشه که یجور دلبستگی و وابستگی به وجود اومده باشههه

[عاشق فاطمه زهرا]

یکی از اشتباهاتی که در زمان اشنایی مرتکب میشویم این است که ارزشها، رفتارها و عادتهای خود را به سرعت تغییر می دهیم، تا وانمود کنیم که با فرد متقابل توافق و هماهنگی داریم. در ابتدای آشنایی با چشم پوشی و کوتاه آمدن از آنچه که برایمان اهمیت دارد، سعی می کنیم که رابطه را حفظ کنیم. وقتی توجه می شویم که عقاید و باورها و علایق ما به مذاق فرد مقابل خوش نمی آید، ممکن است که برای عقاید، باورها و علایق خود اهمیت کمتری قائل شویم، تا وانمود کنیم که بسیار باهم تفاهم داریم. البته کاملا آشکار است که این یک تفاهم قلابی و ساختگی است.

خب این نکته خیلی مهمیه.
ولی خب بالاخره باید دو طرف یه مقداری از باور ها ، علایق و عقاید خودشون کوتاه بیاند دیگه.

[جدی]

سلام
راستی...
کفویت خانواده ها را فراموش نکنید
بعد کفویت طرفین.

[باد صبا]

یکی از اشتباهاتی که در زمان اشنایی مرتکب میشویم این است که ارزشها، رفتارها و عادتهای خود را به سرعت تغییر می دهیم، تا وانمود کنیم که با فرد متقابل توافق و هماهنگی داریم. در ابتدای آشنایی با چشم پوشی و کوتاه آمدن از آنچه که برایمان اهمیت دارد، سعی می کنیم که رابطه را حفظ کنیم. وقتی توجه می شویم که عقاید و باورها و علایق ما به مذاق فرد مقابل خوش نمی آید، ممکن است که برای عقاید، باورها و علایق خود اهمیت کمتری قائل شویم، تا وانمود کنیم که بسیار باهم تفاهم داریم. البته کاملا آشکار است که این یک تفاهم قلابی و ساختگی است.

این اتفاق واقعا رخ میده
یه وقتی به خودتون میاید که میبینید چیزی که براتون خط قرمز بود رو کمرنگ کردین
و حاظرید ازش کوتاه بیاید
این اتفاق به نظر من تو هر مدل آشنایی میتونه رخ بده اگر با احساس پیش برید نه با عقل
من ترجیح میدم طرف مقابلم رو از قبل دیده باشم و رفتارش رو تو جامعه سنجیده باشم
اینجوری میدونم که طرف دیگه نقش بازی نمیکنه برام
اونموقع است که میتونم با خیال راحت تر با خانوادم بقیه مراحل رو پیش برم
تا ببینم بقیه کفویت ها رو هم داریم یا نه
آشنایی تو دانشگاه و محل کار به نظرم خیلی تفاوت داره با آشنایی تو نت و فیس
ولی خب خیلی وقت ها هم هست که یه معرف خوب میتونه یکی رو بهتون معرفی کنه
که خیلی با شما و تیپ خانواده شما سازگاره، اونموقع خیلی هم میتونه راهگشا باشه
شاید انقدر خوش شانس نباشیم که هم کفومون رو تو دانشگاه و محل کار پیدا کنیم  
بنظر من که احتمالش خیلی کمه