امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

همسر داری یا همسر یابی!

#91
4fvfcja آفرین داش مهتی !! این نامه ای که نوشتی دل هر دختری رو می لرزونه !! 4fvfcja چون نشون میدی بهش که اولین بارته ! (شوخییی 4fvfcja )!
هوشیاری غمه بزرگیه
#92
داداش خسته پس چی که اولین بارمه!4fvfcja
من مثله شما که با تجربه نیستم(شوخیییی)4fvfcja
#93
1744337bve7cd1t81
آخر نامه بود!
خداییش اشکم در اومد!

نامه من که خیلی ضایع بودش42
#94
داداش مهدي_69 من نامه ات رو خوندم / ناراحت نشيا / ولي من خوشم نيومد !

cheshmak
#95
نه ناراحت نشدم رز جون بالاخره هرکی یه نظری داره دیگه4fvfcja
#96
.........................
................... .......................
.................... ...................... .............
................. ..................
اینجوری نگام نکنید این پست ویرایش نشده!یکم بدوبیرا ته دلم مونده بود کسی به جز شوهر مضلومم گیر نیاوردم که بتونم خودمو خالی کنم!4fvfcja

اینم قیافه ی اون طفلک بعد شنیدن حرفام!1744337bve7cd1t81
و در آخر...
ما...
اوچیکتیم!

از دلش دراوردم!varzesh
سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدنش پول می گیرد
#97
(1388 آبان 14، 23:50)TIRED نوشته است: .........................
................... .......................
.................... ...................... .............
................. ..................
اینجوری نگام نکنید این پست ویرایش نشده!یکم بدوبیرا ته دلم مونده بود کسی به جز شوهر مضلومم گیر نیاوردم که بتونم خودمو خالی کنم!4fvfcja

اینم قیافه ی اون طفلک بعد شنیدن حرفام!1744337bve7cd1t81
haha
چرا؟
مگه چیکار کرده بنده خدا؟؟
از دسته شما دخترا
4fvfcja
#98
(1388 آبان 14، 23:51)mahdi_69 نوشته است:
(1388 آبان 14، 23:50)TIRED نوشته است: .........................
................... .......................
.................... ...................... .............
................. ..................
اینجوری نگام نکنید این پست ویرایش نشده!یکم بدوبیرا ته دلم مونده بود کسی به جز شوهر مضلومم گیر نیاوردم که بتونم خودمو خالی کنم!4fvfcja

اینم قیافه ی اون طفلک بعد شنیدن حرفام!1744337bve7cd1t81
haha
چرا؟
مگه چیکار کرده بنده خدا؟؟
از دسته شما دخترا
4fvfcja
دیگه دیگه...
سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدنش پول می گیرد
#99
این موضوع بدرد من نمیخوره،
اگه درد دلی داشته باشم،به خودش میگم4fvfcja
یه مدینه،یه بقیعه،یه امامی که حرم نداره،
سینه زنهاش،کسی نیست تا،روی قبرش یدونه شمع بذاره،
دل بی تاب،دیگه شد آب،که توو آفتاب نه سایبونی داره،
نه یه خادم،نه یه زائر،نه کنارش یه روضه خونی داره،
امون ای دل،امون از غریبی...
سلام
من هیچ نامه ای ندارم آخه کسی تو آیندم نمی بینم
فقط اومدم اینجا همینو بگم
بهتره واسه خودم همش نامه بنویسم
ای بابا بازم که نا امیدی !!!
نشنومااااااا:smiley-yell:
بچه ها هممون می دونیم که ایگل هم وماد میشه خوشبخت میشه به نیمه گمشده اش می رسه
مگه نههه؟41
بهترین راه پیش بینی آینده،ساختن آن است

زندگي يک آرزوي دور نيست؛ زندگي يک جست و جوي کور نيست
زيستن در پيله پروانه چيست؟

زندگي کن ؛ زندگي افسانه نيست
گوش کن ! دريا صدايت ميزند؛ هرچه ناپيدا صدايت ميزند
جنگل خاموش ميداند تو را؛ با صدايي سبز ميخواند تو را
زير باران آتشي در جان توست؛
قمري تنها پي دستان توست
پيله پروانه از دنيا جداست؛

زندگي يک مقصد بي انتهاست؛ هيچ جايي انتهاي راه نيست؛
اين تمامش ماجراي زندگيست...


راستش از بی احترامی ها و نا مهربانی ها خسته شدم ... اینجا روزگاری جای مهربونی و محبت بود ... ولی متاسفانه مدتیه که دیگه اون رنگای قشنگ کمرنگ شدن ... امیدوارم شماها که هنوز اینجایین دوباره بهش رنگ بدین وزیباترش کنین (البته از درون و نه فقط در ظاهر) ... براتون دعا می کنم ... فراموشم نکنین ... حلالم کنین ... التماس دعا ... دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی دوستون دارم
:13:

تنها خانوم درست مثل من!42
فعلا به غیر از من و شما کسی نامه ننوشته!53258zu2qvp1d9v
انگار الان متاهل شدم!
1744337bve7cd1t81
تایردم که فقط بد و بیراه گفت به شوهرش!
البته از دلش در آورد!4fvfcja
خوشبحال خودم که مجردم واز تاهل فراری Smiley-face-cool-2 !!!
هوشیاری غمه بزرگیه
(1388 آبان 15، 11:25)خسسسسته نوشته است: خوشبحال خودم که مجردم واز تاهل فراری Smiley-face-cool-2 !!!
ای ول me too حیف این حالش خوش و آزادی نیست که با کسی تقسیمش کنی؟
سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدنش پول می گیرد
سلام
از همه بابت اینکه نامه ام اینقدر طولانی شد معذرت میخوام...
خب ...حرف با کسی که دوستش داری همیشه طولانی میشه دیگه...
خلاصه ببخشد..

""""""""""::::::::::::::::"""""""""""""""::::::::::::::::::""""""""""""":::::::::::::::::"""""""""
"به نام خدا"

مهربونم سلام،خوبی؟ میدونم که هستی !! مگه نه؟؟!
آخه من خوبم...
بهت گفته بودم، خوبی تو خوبی منم هست....تو که باشی منم هستم...
پس من خوبم ،چون تو خوبی...

دارم به عکست نگاه میکنم....همون که تو حرم امام رضا(علیه السلام) گرفتیم....
یادت قبلش چه قدر گریه کرده بودم.و تو چقدر بهم میخندیدی؟
یادت دماغم قرمز شده بودو تو سعی میکردی منو بخندونی تا عکسمون خراب نشه؟...
آخرشم من مثه دلقکا شدم...
بعد از این همه سال هنوز میشه خنده ی چشماتو دیدو از حرارتش گرم شد.

دلم برات تنگ شده..بهت گفته بودم که خیلی دوستت دارم؟؟
اگه نگفتم ...حالا میگم..."خیلی دوست دارم"..

این روزا که نیستی، بیشتر میبینمت....بیشتر باهامی....بیشتر باهات حرف میزنم...
بیشتر هستی....بزرگ شدی،هم تو دلم ،هم تو خونه...
این روزا فرصت کردم خودمو با قبلنا ..با سالهایی که هنوز ندیده بودمت... اون موقع ها که
تازه داشتم خودمو میشناختم....اون روزا که تمام رنگا فقط مال من بود...وقتم...انرژیم....جوونیم...
همه و همه مال من بود ...
آره،خودمو با روزای خیلی دور مقایسه می کنم..

میبینم این روزا من چیزی دارم که قبلنا نداشتم ....

این روزا من بی نهایت آرومم...اما اون روزا نه...
این روزا من تنها نیستم ..اما اون روزا نه....
این روزا من عاشقم ..اما اون روزا نه....
این روزا من کاملم ..اما اون روزا نه...

میدونم اگه بودی و این حرفارو میشنیدی، بهم میگفتی : من چی بگم؟اینا همش از سر لطف و مهربونی توِِ..
میدونم این حرفارو واسه دل خوشی من میگی و منم همیشه با پرویی بهت گفتم :البته که به خاطر منه...

اما حالا که نیستی ...راستی چرا بی من رفتی؟وای که اگه بدونی چقدر دلم برات تنگ شده....
حالا که نیستی؛میبینیم درایت تو ...مهربونی....صبر...گذشت....واز همه مهمتر ایمان تو بوده که
مارو به اینجا رسونده...
به این همه آرامش ..به این همه نعمت...
خدایی، من و تو اگه هیچی به دست نیاوردیم..که البته آوردیم..مگه نه؟!!
به یقین در مورد قول خدا که گفت: "...لتسکنوا..." رسیدیم...
و این واسه من یه نویدِ که اشتباه نکردم....تو بهترین انتخاب من بودی..

الان دارم آخرین عکسی رو که توی کوه گرفتیم نگاه میکنم و با عکس قبلیت مقایسه اش کردم...
خیلی پیر شدی مرد.... منم پیر شدم اما تو انگار بیشتر...
بمیرم الهی..این نشون میده که من زن خوبی نبودم...بار زندگی بیشتر رو شونه تو بوده و من بازم تنبلی کردم
و تو هم باز جور منو کشیدی..

منو میبخشی؟
حلالم میکنی؟
اصلا از من راضی هستی؟
میدونی که ؛رضایت تو ،مصداقی از رضایت خدای منه...
پس از من راضی باش..خوب؟؟!

از بین عکسای آلبوم یهو نگام افتاد به عکسی که دم رفتنت انداختی ...
چه خوشحالی؟!! .... وای ،بازم دلم برات تنگ شد....
خب حق دارم...آخه اینقدر به خودت رسیدی که شدی مثه جوونی هات...همون موقع ها که دلمو هوایی کردی و
آخرش هم به بند بزرگی دلت گره زدی...
اینو بهت گفته بودم؟.... که من ازاین بند و گره و پیوندی که با دلت خوردم ،اصلا پشیمون نیستم...
اگه نگفته بودم ...حالا میگم...
منم میخواستم برم پیش خدا همین قدر به خودم میرسیدم....

حالا دارم وصیت نامه تو میخونم...
اینجا هم بزرگیتو به رخم کشیدی و منو غرق کردی تو دریای مهربونیت....
من بی تو هیچی از این زندگی نمیخوام....
زندگی من تویی...

حاجی ،وای که چقدر این صفت برازندتتِ...
حاجی ..حجت قبول ...

بی صبرانه منتظرم تا بیایی و منو باز به دنیای خودمون ببری.
قربونت...ارادتمند....وبی نهایت دل تنگت..
"سها"
[تصویر:  07c49977111e42a28fd6.jpg]



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان