امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

همه چیز با خدا ممکن است (قانونمندی طبیعت) / مجتبی حورایی

#1
به نام خدا و سلام

میخام خلاصه ای از کتاب "همه چیزبا خدا ممکن است" (قانون مندی طبیعت) رو براتون اینجا بزارم.


[تصویر:  ketab.jpg]




لطفا اگر حوصله و وقت دارید پست ها را بخوانید و از تشکر بیجا بپرهیزید.
متشکرم.
#2
خداوند مهربان وقتی هستی را آفرید، یک سری قوانین برابر آن حاکم ساخت که تحت عنوان سنت های الهای یا قانومندی طبیعت از آن یاد میشود.
اگر کسی می خواهد در زندگی موفق باشد مسلما لازمه ی آن این است که قوانین طبیعت را بشناسد و با پیروی از این قوانین، حمایت طبیعت و کائنات را برانگیزاند. در واقع می توان گفت با اینکه انسان در راس هرم مخلوقات قرارد دارد در هر حال جزئی از این هرم است و عنصری زا یک مجموعه که باید قوانینحاکم بر آن را اجرا کند.

یک رودخانه را مجسم کنید که در مسیر خاصی جریان دارد. تصور کنید که کسی می خواهد برخلاف جهت این رودخانه شنا کند.او برخلاف قانون حرکت عمل میکند.آب به او لطمه میزند و انرژی اش را به تحلیل می برد .چنین شخصی بعد از مدتی نا امید و افسرده می گردد و حتی ممکن است به کنار رودخانه پناه ببرد و تا مدتها دست از تلاش بکشد. حال فرد دیگری را ببینید که موافق جریان آب حرکت می کند. این شخص همراه با آب با کمی دست و پا زدن به جلو می رود، او به عنوان عضوی از مجموعه همراه با کل مجموعه جلو می رود، انرژی زیادی ذخیره دارد و پیشرفتش زیاد است. بعد از مدتی احساس شعف و شادمانی می کند و خوشحال است که به سرعت به هدفش رسیده است. در حقیقت خوشحال از این که طبیع به یاری او شتافته و او را به هدفش رسانده است.



بحث قانونمندی طبیعت درباره قوانینی است که نظام آفرینش بر آن استوار شده است. ما به 11 قانون مسلم اشاره می کنیم.
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
#3
1. قانون خالی شدن (خلا)


همیشه خلا باعث جذب می شود.

چیزی که باعث جذب می شود فقط خلا است. هر چه خلا بیشتر باشد، هر چه خالی بیشتر باشد جذب بیشتر است.

تصور کنید الان اتقا بسیار بسیار شلوغی پر از واسیل داریم و داخل آن جای سوزن انداختن نیست . حلا ما سفارش دو دست مبلمان را براین این داده ایم. همین الان مبل ها را آوردده اند و کارگرها جلوی در منتظرند و مبل ها روی دوششان است. ما مدام فشار می آوریم: بیاورید تو. کارگرها هم واقعا می خواهند مبل ها را بیاورند اما جایی وجود ندارد. فضای خالی نیست. حالا هر چقدر ما فشار بیاوریم، داد بزنیم امکان پذیر نیست.

قدرت گردباد خیلی بیشتر از باد است . گردباد مجموعه ای از بادهای بسیار شدید و قدرمند است که همه چیز را به داخل خود می کشد. علت جذب فوق العاده گردباد، خلا درون آن است. اگر بخواهید موهبت های الهای را جذب بکند و برنامه ریزی ها تلاشهای جسمی تلقین ها تجسمات و تلاشهای ذهنی تان نتیجه دهد اگر می خاهید نیایشها و دعاهایتان اجابت شود، اول باید جا باز کنید و درون را خالی کنید. این خالی درون در همه ابعاد انسانی قابل بررسی است .


بخشیدن

یکی از راههای ایجاد این خلا بخشودن دیگران است. گاهی اوقات ما فکر میکنیم با بخشودن دیگران احیانا به کسی لطف کرده ایم اما ابدا چنین نیست. بخشیدن اول از همه لطفی است که ما در حق خود میکنیم تا میدان ذهنیمان خالی شود.

ان الله تعالی عفووا یحب العفو
خداوند بخشاینده است و بخشایش را دوست دارد. (نهج الفصاحه.حدیث 704)

اگر کسی پدرش را نمی بخشد، مادرش را نمی بخشد، دوستش را که به او خیانت کرده نمی بخشد و ... با این نبخشیدن، آنها را در میدان ذهنی خودش قرار می دهد و با یادآوری صبح و ظهر و شب، مدام آنها را چاقتر و چاقتر می کند تا تمام میدان ذهنیش را فراگیرند و امکان جذبش کم شود.
با بخشید به خودمان بزرگترین لطف را کرده ایم اما لزوما بخشید به معنای برقراری ارتباطدوباره نیست. مثلا اگر کسی به شما لطمه زده است، این بدان معنا نیست که او را ببخشید و مجددا با او به همان وسعت ارتباط برقرار کنید تا مجددا به شما لطمه بزند.
بخشودن پیش از هر چیز یک فرآیند ذهنی و درونی است برای ایجاد خلا و جذب موهبت های الهی بیشتر و افزونتر. یادتان باشد از هزار و یک نعمتی که خداوند مهربانمان دارد اول از همه به بخشنده بودن تاکید شده است.
بسم الله الرحمن اللرحیم.
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
 سپاس شده توسط
#4
1. قانون خالی شدن (خلا)


خالی تر

گاهی اوقات نه تنها باد ذهنمان را لاز کینه و نفرت و سای رچیزهای بد پاک و خالی کنیم بلکه باید از چیزهای مثبت هم خالی شویم تا امکان جذب بیشتری داشته باشیم.فرض کنید شما دانش، اطلاعات و تجربیات مفیدی برای دیگران دارید. انتقال این اطلاعات به دیگران نیز به نوبه ی خود ایجاد خلا می کند و شما را برای جذب اطلاعات بیشتر مهیا می سازد.
نابت شده است که یکی از بهترین راه های یادگیری، نوشتن است. نوشتن یعنی انتقال اطلاعات بر روی کاغذ، خالی کردن حافظه کوتاه مدت و آمادی برای جذب مطالب بعدی.
گاهی ابراز عشق، در قلب شما ایجاد خلا می کند و باعث جذب مهر و محبت بیشتری می شود. افرادی که از ابراز عشق خودداری می کنند در واقع میدان ذهنی خود را انباشته از مهر ومحبت می کنند بدون آنکه آن را در جای مناسب خالی کنند. در نتیجه، وجود آنها جایی برای جذب محبت متقابل ندارد.

خالی ِ زبان

یکی دیگر از چیزهایی که خلا آن بسیار بسیار مهم است زبان است. به خاطر دارید که گفتیم قوانین طبیعت باد در همه ابعاد رعایت شود. ایجاد خلا در زبان یعنی نگاه داشتن زبان از آنچه بیهوده مضر یا زیان بار است. سکوت یک خلا درونی است.
هرچه انسان بیشتر حرف می زند امکان جذب موهبت ها را کمتر و کمتر می کند. افرادی که زیاد حرف می زنند دروغ میگویند و تهمت می زنند و غیبت می کنند و ... با این کار میدان اطراف خود را پر از چیزهای بیهوده و مضر می کنند.

اول العباده الصمت
نخستین مرحله عبادت خاموشی است. ( حضرت محمد (ص) نهج اافصاحه حدیث 976)


بسیار خوب است که روزه سکوت را تمرین کنید و ساعاتی را در روز به مراقبه سکوت بگذرانید.
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
 سپاس شده توسط
#5
1. قانون خالی شدن (خلا)

خالی شکم

یکی دیگر از چیزهایی که باید خالی کنید شکم است. باید پرخوری را کنار بگذارید. وقتی زیاد غذا می خورید حجم عمده ای از انرژی ذهنی و جسمی شما صرف هضم و جذب غذا میشود و امکان فرستان انرژی مثبت برای تحقق آرزوها و هدف هایتان کم می شود. به قول سعدی

اندرون از طعام خالی دار
تا در آن نور و معرفت بینی


خالی از گناه

یکی از مهم ترین کارها برای ایجاد خلا خالی شدن از گناه است. پیامبر اکرم (ص) می فرمانید:
دعای شما مستجاب نیم شود مگر از گناه خالی شوید.

گناه یعنی سرپیچی از سنت الهی. یعنی استفاده نادرست از یک نعمت. اگر چنین کرده اید، در خلوت نزد خدایتان اعراف کنید: خدایا قرار بود با این زبان سپاس تو را گویم، دیگران را راهنمایی کنم، اما با این زبان دروغ گفتم، غیبت کردم و ...
امام باقر(ع) می فرمایند:
خداوند از انسان دو چیز می خواهد: یکی اعتراف به نعمت تا بیفزاید و یکی اقرار به گناه تا ببخشاید.
اعتراف به گناه و پشیمانی و ندامت نزد خدا باعث خلا می شود و این خلا به وهده مسلم الهای باعث جذب موهبت های الهی و اجابت دعاهایتان می شود.

یکی از همکارانم متاسفانه فقیر بود و فقیرانه می اندیشید. می گفت چرا هر چه در چنته داری و هرچه اطلاعات داری به بقیه انتقال می دهی؟. از فوت و فن، فن را یاد بده و فوت را برای خودت نگه دار.
این دقیقا فقیرانه اندیشیدن یک ذهن فقیر است. مطمئن باشید با اظهار آنچه که داریم البته به کسی که از ما بخواهد هیچ چیزی از ما کم نمیشود. زکات علم نشر و پراکندن آن است.
اگر از خدایتان چیزی می خواهید اما اجابت نمی شود، یکی از علت هایش همین نداشتن خلا است. از خودتان بپرسید چه نیت یا عمل ناپاکی در درون و بیرون من است که باید از آن بری و پاک شوم. از چه اندیشی ناصوابی باید تهی گردم.

رهایی

یکی از قوانین خلا قانون رهیای است. گاهی اوقات به یک هدف وابسته می شوید. وابستگی به یک هدف هم موجب امتلا و پری است و این مانع خلا است.
اگر شما بیش از حد به یک هدف فکر میکنید این ناشی از ترس و نگرانی شما از برآورده نشدن آن هدف است. کسی که مطمئن است دعایش اجابت می شود و به وعده الهی ایمان دارد وقتی دعایش را کرد در مسیر تلاش آن را به خدا می سپارد. این رها کردن به نوبه خود بخشی از ایجاد خلا است. شاید برایتان پیش آمده باشد که چیزی را مثلا دسته کلیدتان را گم کرده اید و هر چه به دنبال آن گشته اید پیدایش نکرده اید اما وقتی به دنبال کار خود رفته اید و موضوع را رهای کرده اید خود بخود دسته کلید پیدا شده است. این نشاندهنده ی فرآیند رهایی است که بخشی از قانون خلا طبیعت است.
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
 سپاس شده توسط
#6
2. قانون جریان و حرکت.

هر ذره ای در این هستی یک جریانی دارد. یک هدفی دارد. ما ذره ایستا ندایم. ذره ساکن نداریم. ذره ایستا مرگ است. حیت یک سنگ داخل باغچه که به نظر ساکن می آید یک اکوسیستم دارد که در جریان آن باغچه حرکت می کند. این جریان و حرکت طبیعت بریا ما پیام دارد. پیامش این است که ما هم جریان داشته باشیم. جریان باد، جریان باران و همه جریانهای طبیعت برای ما پیام دارند. حتی جریانهای داخل بدن ما.
بدن ما سه جریان مهم دارد:جریان خون، جریان تنفس و جریان لنف.
ایستایی در هر کدام از این سه جریان، مرگ را باعث می شود.
این تصادفی نیست که جریان در حلوی چشم و گوش ما قرار گرفته. تنها عضوی از صورت که با چشم قابل دیدن است بینی است (اصلا به همین دلیل نام آن " بینی" است). شما می توانید صدای تنفستان را با گوش هایتان بشنوید. می توانست آفرینش ما به یک صورت درونی باشد. یک سیستم درونی ولیکن چنین نیست و بخش اعظم آن را ما از بیرون می توانیم احساس کنیم. بیانگر این است که ما باید هر آنچه را که میگیریم بدهیم. ببینید که هر دمی را بازدمی است و این خود جریانی است. جریان ، عین زندگی است. آب تا وقتی جریان دارد زلال و شفاف است و حیات و زندگی می بخشد. اما وقتی که ایستاد و در گودالی جمع شد، راکد و ساکن ماند، گند می زند، فاسد می شود و غیر استفاده می شود.

همین الان به زندگی خود نگاه کنید، ببینید در کدام قسمتها راکد است. آن قسمتها را به جریان بیاندازید.

"ثروت" یکی از چیزهایی است که امکان سکون و در نتیجه فساد آن وجود دارد.
به طور کلی در نهج الفصاحه 13 حدیث و درباره ثروت و 4 حدیث درباره ثروتمند وجود دارد. نثروت خوب است . ائمه اطهار نیز احادیث زیادی در زمینه ثروت دارند. مال فراوان نعمتی است از جانب خدا که به قول پیامبر(ص) باید آن را قبل از نیازمندی غنیمت شمرد.
اما احادیث زیادی هم داریم که "مال اندوزی" را عملی نکوهید می داند.
حضرت علی می فرمایند:" هر جا که دیدید کاخی بنا شده بدانید ظلمی در آنجا انجام شده."
ثروت باید جاری باشد تا زنده و سالم بماند و زندگی ببخشد.

جاری شوید و حرکت دهید. انرژی جسمی تان را، ذهن خلاقتان را، سرمایه تان را ، دانشتان را.
حرکت زندگی است.
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
 سپاس شده توسط
#7
3. قانون نظم

همه هستی ما منظم است. حتی در بی نظمی هایی که می بینیم، نظم نهفته ای وجود دارد. این جریان منظم هستی حتما برای ما پیامی دارد. پیام این نظم چیست؟ نظم هستی به ما می گوید که ما هم به عنوان عنصری از هستی باید نظم داشته باشیم تا با جریان هستی هماهنگ شویم. همراه با طبیعت، قانون طبیعت را اجرا کنیم. یک فرد بی نظم وقتی در مجموعه منظمی زندگی میکند اولین صدمه و لطمه را به خودش می زند.
نگاه کنید تمام سیارات و کهکشان ها منظمند. ثابت شده که اگر سیاره مشتری را از منظومه شمسی بردارند تمام کائنات به هم می خورد. تمام سیارات به هم می خورند و هستی از هم می پاشد. این ثابت می کند که همه چیز در بهترین جا و بهترین مکان خود قرار گرفته و یک نظم مخصوصی دارد. این نظم را شما بیش از همه و پیش از همه در وجود خودتان می بینید.
پس همه چیز وقتی در مسیر طبیعی و سلامت خود قرار دارد که نظم داشته باشد. مشکلاتی که در زندگی ما به وجود می آید به دلیل اختلال در نظمی است که در یک قسمت از زندگی ما به وجود آمده . بگردید، ببینید در کدام قسمت زندگی شما نظم وجود ندارد. حتما در جایی بی نظمی هست. باید آن جا را پیدا کنید و قانون نظم را در آن قسمت جاری کنید.

"جیم ران" در کتاب" به سوی کامیابی نوشته آنتونی رابینز" می نویسد:
همه تلاشها پاداش دارند اما تلاشهای منظم پاداش مضاعف دارند.

اگر در خانه ای که نظم وجود دارد کسی بی نظمی کند تمام افراد خانواده او را توبیخ و تنبیه می کنند. کسی که در نظام هستی بی نظم است خود به خود تمام کائنات را به ضربه زدن به خود بسیج می کند.

حضرت علی(ع) در آخرین لحظات زندگی خود صحبت بسیار بسیار جالی می
کنند.
اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم

ببینید چقدر نظم مهم است که حضرت علی (ع) دومین چیزی که ما را به آن سفارش می کنند، نظم است.ثابت شده است که وقتی یک کاری را انجام می دهیم چه منظم و چه نامنظم تا تماما انجام نشده انرژی اش به ما برنمی گردد. تمام کردن کار نا تمام یک نوع نظم است. برنامه ریز در زندگی تعیین وقت برای انجام کارها در زندگی یک نوع نظم است. هر چقدر منظم تر باشید، با چرخه نظم هستی هماهنگ تر میشوید.
"کاترین پاندر" در کتاب "چشم دل بگشا" جمله بسیار بسیار جالی دارد:
"هرگاه جذب موهبتی به تاخیر افتاد، پیامش این است که باید در وضعیت کنونی خود خلا و نظم ایجاد کنید." یعنی اگر شما خواسته ای دارید، دعا می کنید، تلاش می کنید، تلقین می کنید، تجسم خلاق می کنید انتظار می کشید اما خواسته تان برآورده نمی شود برای شما پیامی دارد. پیامش این است که در وضعیت فعلی خود خلا و نظم ایجاد کنید.

فکر کنید ببینید کدام قسمت زندگی شما نظم ندارد؟ کدام قسمت را رها کرده و ناتمام گذاشته اید. نکند قصد نوشتن کتابی را داشته اید اما آن را تمام نکرده کنار گذاشتید. نکند مسئله ای که ذهن شما را آشفته می ساخته بدون حل رها کرده اید؟ همین الان فهرستی از تما کارهای نیمه تمام از زندگی خود تهیه کنید و در صدد برآییید برای تمام کردن آنها اقدام کنید.
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
 سپاس شده توسط
#8
4. قانون بارش

دومین قانون، قانون بارش است. متاسفانه واژه "صدقه" در فرهنگ ایرانی به درستی جا نیافتاده است. صدقه یک وازه بسار عظیم ، پرمحتوا، پرمعنا و قدرتمند است که ریشه در صدق دارد: راستی و درستی.

اگر صدقه را به منزله یک خانه مجسم کنیم، تنها بخشی از این خانه، مثال آشپزخانه، کمک به فقرا را در برمیگیرد. شاید 0/1 یا 0/01 معنای صدقه این باشد که با پول به کسی کمک کنیم. اما صدقه وسعت بیشتری دارد. بخشهای دیگر خانه را هم در بر میگیرد. گاهی اوقات کمک مالی به یک نفر، کمترین کاری است که می توانیم برایش انجام دهیم.
82 حدیث از نهج الفصاحه پیامبر عظیم الشان اسلام به موضوع"صدقه" اختصاص دارد که در این حدیث ها تعریف صدقه ، چگونگی انجام آن و اهمیت آن آشاره شده است.
در حدیث دوازدهم آمده است:" صدقه را از خویشتن آغاز کن. اگر چیزی فزون آمد به کسان خود ده، از از کسان تو چیزی فزون آمد به خویشان ده و اگز از خویشان نیز چیزی فزون آمد به دیگران ده و هم چنین صدقه را از همسر خویش آغاز کن". هم چین در حدیث چهاردم می فرمایند: " صدقه را از آنچه خداوند آغاز کرده است آغاز کنید."

در حدیث چهارصدو یکم بهترین صدقه ها آن معرفی می شود که مسلمان دانش بیاموزد و به مسلمان دیگر تعلیم دهد.

در حدیث چهارصد و هفتم بهترین اقسام صدقه آن معرفی می شود که میان دو کس را اصلاح دهیم.

در حدیث چهارصد و چهارم، بهترین صدقه ها نگهداری زبان و در حدیث چهارصد و پنجم بهترین صدقه ها صدقه زبان و در حدیث چهارصد و دوم بهترین صدقه زبان، شفاعتی معرفی می شود که به وسیله آن اسیری را آزاد سازیم و از ریختن خون کسی جلوگیری کنیم و نیکی و احسان را به سوی برادر خویش بکشانیم و بدی را از او دفع کنیم.

می بینید صدقه چه معنای وسیع و عظیمی دارد؟ بیاید"صدقه" را به همان وسعتی که دارد درک کنیم. بیایید صدقه را "بارش" معنی کنیم. بارش، بخشیدن، باریدن، سرازیر شدن، فوران کردن.
بارش کنید، مهرتان را بارش کنید، عشقتان را بارش کنید، فکر مثبت و سازنده تان را بارش کنید. بارش تبسم، بارش لبخند، بارش انرژی مفید، بارش اطلاعات و دانسته ها.

هر گونه جمع آوری ضد بخشش است. از طبیعت الهام بگیرید. زمین به آسان می بخشد، آسمان به زمین. شته به مورچه می بخشد، مورچه به شته.
بی مضایقه بخشیدن، قانون طبیعت است. خورشید چندین سال است که به شما می تابد بدون اینکه هیچ تمنایی از شما داشته باشد.

قانون بارش می گوید : مبادا شما لباسی درکمدتان داشته باشید که الان چند وقت است که نمی پوشید. اگر کهنه و پاره است آن را دور بیاندازید و کمد را خالی کنید تا جایی برای دریافت موهبت بیشتر پیش بیاید. اما اگر این لباس نو و قابل استفاه هم هست اما استفاده نمی شود ببخشید.

هر جا انسداد و مانعی در جریان مثبت زندگی شما پیش آمد بروید دنبال بارش و ایجاد خلا. اجازه دهید برای رحمت الهی جایی باز شد و گشایشی در آن مانع به وجود آید. صدقه بدهید. بارش کنید. صدقه به مفهوم وسیع آن. شما می توانید هر چیزی را بارش کنید.. گفتار نیک خودش صدقه است. اخلاق خوب، لبخند زدن به مادر، نگاه پر مهر به پدر، خودش صدقه است. این ها همه گفتار پیامبر هستند. پس به هر نحوی که میتوانید صدقه ای بدهید و بارش کنید.


ادامه دارد.....
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
#9
در ادامه......


ببخشید و دریافت کنید. شما از جایی دریافت می کنیدکه امروز حتی گمانش را هم نمی بردی. چون خدا وقتی بنده ای را دوست دارد از جایی به او می دهد که او فکر ش را هم نمی کند.

شما تا کنون چند کتاب خوانده اید؟ حتما یک کتاب خوانده اید که دست کم یک نکته مثبت برای شما داشته باشد. آیا به این فکر افتاده اید که از نویسنده مترجم یا حتی ناشر آن تشکر کنید؟

تشکر، فضای انرژی شما را وسیع تر می کند.روحیه مثبتی به شما می دهد و روحیه مثبت و انگیزه بیشتری به طرف مقابل می دهد. تشکر یکی از کارهای بسیار خداپسندانه است، یکی از صدقه های بسیار محکم است.
شما باید راه بروید و از اطرافیان تشکر کنید. از فروشنده ای که به شما کالای مفیدی می فروشد، از کسی که به شما چیزی را معرفی می کند تشکر کنید. از همسرتان تشکر کنید. فقط به خاطر این که هست از او تشکر کنید.

تشکر کردن از مردم بالاترین درجه تشکر است یعنی حتی شکر گذاری از خداوند درمرحله بعد قرار میگیرد.
شکرگذارترین مردم نرد خدا آن کسی است که از مردم تشکر می کند.

ممکن است بگویید که من مدتهاست اهل صدقه هستم. اصلا قبل از این که این کتاب را بخوانم، صدقه می دادم. اما یادآوری می کنم شما صدقه را به معنای کوچک کمک مالی به تهیدستان می دانید. اگر نگاهی خشم آلود به پدر کنید، اما به فقیری هم کمک کنید، مطمئنا اهل بارش نیستید باید یادتان باشد که پیامبر فرمود صدقه را اول ازخود و خاواده خود شروع کن.

یک بار تصمیم گرفتم همه لباسهای نوی خود را که خیلی وقت بود نمیپوشیدم به عنوان صدقه برای کمک به کساین که به آنها نیاز دارند بدهم. همه را در یک پلاستیک گذاشتم و در گوشه ای از خانه قرار دادم که به این افراد بدهم. ضمن این که منتظر بودم لباس نویی دیگر برایم برسد. اما چند روزی گذشت و چنین نشد. از خودم پرسیدم:"کجای کار من غلط بود؟"

یادتان باشد که اگر یک الگویی برای عده ای کار می کند اما برای شما کار نمی کند، باید به دنبال ایرادهایی بگردید که در آن کار متوجه شما بوده، چون یک نفر این کار را کرده و نتیجه گرفته است.

من هم آن روز که لطف الهی را در مورد خودم در آن زمینه خاص ندیدم، با خود فکر کردم که چه چیز مانع لطف الهی در این مورد شد؟ و متوجه نکاتی شدم.
اولا من لباسها را در یک پلاستیک جمع کرده بودم تا ببخشم اما هنوز نبخشیده بودم. این را برای کسانی می گویم که چیزی را می بخشند اما ذهنا آن را نمی بخشند. حال این بخشش از هر نوعی که باشد کمک، هدیه، سوغات، کمک مالی و ...مثلا سوال می کنند اون که ما پارسال برای شم چشم روشنی آوردیم خوب بود؟ و ..

صدقه از سه دیدگاه بیان می شود: عده زیادی صدقه را از سر معامله می دهند، بله درست است که در قانون مندی طبیعت هر جقدر بدهید می گیرید. این سنت خدا و قانون طبیعت است. اما چه بهتر که از سر گرفتن چیزی را نبخشید. البته رحمت خداوندی آنقدر زیاد است که اگر صدقه را این گونه بدهید باز بدون پاداش نخواهد بود. اما چنین انگیزه ای برای دادن صدقه، خود مانع جذب موهبت های افزون است. چرا که نوعی وابستگی در شما پیش آمده که صدقه بدهم تا به این وسیله بیشتر بگیرم.

عده ای دیگر صدقه را از سر ترس می دهند. ترس از حوادث آسمانی، ترس از 70 بلا، ترس از چشم زخم و ...

نه این که اینها اشتباه است. به هیچ عنوان. لطف الهی آنقدر بیکران و بی انتها است که حتی بارش از سر ترس هم بی پاسخ نمی ماند. اما یادتان باشد در پیشگاه الهی و در قانونمندی طبیعت، پاداش هر عمل نیکی ، به نیت درونی پشت آن وابسته است.

ولی عده ای دیگر صدقه را از سر عشق می دهند. این برترین نوع بارش است. می بارند بی هیچ واهمه ای،ترسی، توقعی ، انتظاری. از این که می بارند و از این که می بخشند لذت می برندريال به شوق می آیند، احساس خوبی می کنند. لبخندی بر لبانشان می نشیند و انرژی می گیرند. صدقه واقعی همین است. بارش از سر عشق.

ادامه دارد.....
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
 سپاس شده توسط
#10
در ادامه ....

انباری:

یکی از موانع موفقیت در زندگی، انباری است. در هر خانه ای یک انباری وجود دارد پر از چیزهای غیر قابل استفاده یا کنتر قابل استفاده. من به این انباری ها می گویم :مانع موفقیت در زندگی. نگه داری اینها برای چیست؟ انباری را می توانیم "ترس داری" معنی کنیم. جایی پر از چیزهایی که مبادا لازم شود.
یک سیخ زنگ زده، دسته یک پیک نیک که حتی دیگر خود گاز پیک نیک نیست، یک توپ سوراخ شده و ....

اگر چیزی هست که خراب شده بیاندازیدش دور و اگر قابل استفاده هست اما به درد شما نمی خورد ببخشیدش.

بارش به کی، به کجا؟

شاید سوالی که برایتان پیش آمده این باشد که صدقه را به چه کسی یا کسانی بدهیم.
پیامبر اکرم(ص) از جبرئیل پرسدند: جبرئیل، پاداش صدقه چقدر است؟جبرئیل گفت: "صدقه 5 نوع است که پاداش آن هم متفاوت است":

"صدقه نوع اول پاداشش یک به ده است و آن اینست که به انسان صحیح و سالم دهند." مثلا کمی از هزینه ازدواج کسی را متقبل شود، یا امیدی در دل کسی بنشانید و ..
"صدقه نوع دوم پاداشش یک به هفتاد است و آن این است که به زمین گیرو ناتوان دهند." کارگری از ساختمان افتاده و توان کار دیگر ندارد. کمکش کنید. برای همسایه پیرتان نان بگیرید و ..
"صدقه نوع سوم پاداشش یک به هفتصد است و آن این است که به پدر و مادر دهند " نگاه مهربانانه به والدین و ..
صدقه نوع چهارم پاداشش یک به هفتاد هزار است و آن بارش به اموات و مردگان است" به نیت مردگان کامی را شیرین کنید و ...
"صدقه نوع پنجم صدقه به طالب علم است که پاداشش یک به صد هزار است."

همین امروز فکر کنید چه چیزی را باید بارش کنید. مهرتان، عشقتان، پولتان، دانشتان، وقتتان و ....

عاشقانه هر روز و هر شب ببارید.
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
#11
5.قانون پاکی

پاکی، اساس جذب همه موهبت هاست. موهبت ها همیشه جذب پاکی می شوند و به نسبت پاکی که در خود ایجاد می کنید، لایق جذب موهبت ها می شوید.
موهبت ها هرگز به سوی آلودگی کشیده نمی شوند. آلودگی، محرومیت است.
ببینید طبیعت، سرشار از پاکی است. برگ درختها که کثیف و غبار آلود میشود، باران می آید. نور خورشید آب روی برگها را خشک می کند و برگهای درختان پاکیزه می مانند.
طبیعت مدام خود را پاکیزه می کند و آلودگی ها را از خود دور می کند. هیچ گربه ای نیست که بعد از غذا خوردن، دست و روی خودش را لیس نزند و به شیوه خود خود را پاک نکند.
حدیث داریم از پیامبر اکرم(ص) که شستن دست ها قبل و بعد از غذا روزی را یاد می کند. حدیث داریم که در هر خانه که عنکبوت باشد در آن خانه فقر هست. عنکبوت نماد آلودگی است. وقتی خانه را تمیز کنید، عنکبوت ها را از بین می برید امکان جذب موهبت های الهی را افزون میکنید.
باید قانون پاکی را یاد بگیریم. باید پاکی را از ذهنمان آغاز کنیم.ذهن خود را پاک کنید. قانون پاکی به نوعی با قانون خلا در ارتباط است. ذهن خود را پاک کنیم از نفرینها، نفرتها، کینه ها و نبخشیدن ها. دل خود را پاک کنید از نیت نا پاک. یک نیت آلوده در ذهن و دل شما مانع جذب موهبت های الهی می شود. بعد از پاگیزگی ذهن و دل نوبت پاکیزگی محیط، لباس و بدنمان است. حدیث داریم که :"آب و جارو کردن جلوی خانه روزی را زیاد می کند. حدیث داریم: " ماندن خاکروبه در خانه و نشستن ظرفهای کثیف شب و باقی ماندن آنها تا صبح مانع استجابت دعا و جذب موهبت ها می شود."

از همین امروز شروع کنید. از اتاقتان ، از آشپزخانه تان، از حیاط منزلتان، و.. پاکیزه کنید. بعد بیاید به درون، به ذهن، به دل، به زبان. اگر زبانتان آلوده است به دروغ، تهمت، تمسخر، تحقیر، انتقاد بیتجا از دیگران، زبانتان مانع جذب موهبت است. حدیث داریم که فحش دادن روزی را کم می کند. دروغ گفتن مانع روزی است.

البته لازم است یادآوری کنم که شما ممکن است کسانی را بشناسید که دروغ می گویند، ناسزا می گویند، قانونمندی طبیعت را رعایت نمی کنند، اما وضع مالی خوبی دارند. یادتان باشد که "روزی" فراتر از توانگری مالی است. روزی، آرامش این لحظه شماست. روزی، فرصت هایی است که به دست می آورید. روزی، دوستان خوب شما هستند. روزی، فرزند خوب است. روزی، کتاب مفید است. همه اینها روزی است.
در قرآن خداوند مهربان درباره ی خوردن و چگونه خوردن به عبارت "حلالا طیبا" اشاره فراوان دارد. دقت کنیم در پاکیزه خوردن.آنچه می خوریم صفتهای آن نیز جزیی از ژنتیک ما می شود و روی خصلت های درونی و رفتاری ما به مروز زمان و حتی زوی نسل بعدی ما اثر می گذراد.

خوردن و آشامیدن آنچه از دیدگاه الهی حلال و پاک است به پاکیزگی درون و گرایش فطری خداجویی و حقیقیت جویی ما کمک می کند و با خوردن و آشامیدن هر چه آلوده است و از دیدگاه قانونمندی طبیعت ناپاک است، حتی بر فطرت و سرشت ما اثر نامطلوب می گذارد و میل و گرایش ما را به سپاس و کرنش الهی کم می کند.
قانون پاکی را گسترده ببینید و گسترده زندگی کنید.
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
 سپاس شده توسط
#12
6. قانون سحر خیزی

از سحر خیزی طبیعت پیام بگیریم.
هیچ خروسی نیست که تا ساعت 8-9 صبح بخوابد و هیچ مرغی نیست که به بهانه اینکه امروز جمعه است، بیشتر بخوابد.
این سحر خیزی مرغ و خروس ها، این آوای طبیعت حتما پیامی دارد. شهودی زندگی کردن طبیعت همین است . به طبیعت نگاه کنید و بر اساس آنچه از طبیعت الهام می گیرید و بر اساس آنچه شهودتان می گوید زندگی کنید.
اتفاقا روز جمعه، روز خلا است. روز خلا، روز خلوت و ارتباط با خدا و پرداختن به خود است. روز برنامه ریزی و نظم ایجاد کردن در کارهای هفته آینده است. روز محاسبه کارهای مهم است. روز تصمیمات مهم است.
در نهج الفحصاحه پیامبر (ص) آمده است:
حدیث (376) : "در طلب علم زود خیز باشید زیرا سحر خیزی مایه برکت و کامیابی است."

حالا از یک دیدگاه دیگر به سحر خیزی نگاه می کنیم. از زمان مغرب یعنی زمانی که آفتاب غروب می کند و شب فرا میر سد و بیشتر و بیشتر همه جا را در خود فرو می برد انرژی کیهانی بیشتر می شود. این ثابت شده است. انرژی هستی افزون می شود. طبیعت بسیار آرام می گیرد و ما هم باید آرام بگیریم که در قرآن آمده است: " ما شب را مایه آرامش شما قراردادیم."

به همین خاطر است که شب هنگامی که انرژی هستی سرشار است خواب به شما آرامش بیشتری می دهد. هر چقدر که روز بخوابید، جای خواب شبانه را نمیگیرد.
این خوابیدن در اوج انرژی موجب شارژ عصبی و مغناطیسی ما می شود. این روند افزایش انرژی کائنات از اذان مغرب شروع می شود و همین طور تا اذان صبح ادامه می یابد. به طوری که هنگام اذان صبح انرژی هستی به اوج خود میرسد و از اذان صبح تا اذان مغرب به تدریج از انرژی کاسته می شود و هرچه طول روز را طی می کنیم کمتر و کمتر می شود.

و حدیث دیگری از پیامبر(ص) : "صبح زود بیدار شوید که ازگشتن رویز زمین در تحصیل معاش موثرتر است. "
و اگر من و شما واقعا معتقد باشیم که روزی دهنده به معنای گسترده آن خدای مهربان است، مطمئنا سحرخیزی را از تقلا کردن و دست و پا زدن برای توانگری موثرتر می دانیم.
ممکن است بگویید کار من طوری است که از ساعت 8 صبح شروع می شود. صبح زود کجا بروم؟ عیبی ندارد . آن ساعت را به برنامه ریزی انجام کارهای ضروری داخل خانه و یا حتی مطالعه بپردازید.
مهم این است که به هیچ عنوان این سپیده دم را که انرژی هستی در اوج خود است نخوابید.
بیدار و پرسپاس ودعا باشید و سپیده تا طلوع را در محضر الهی حاضر باشید که سحر خیزی قانون طبیعت و سنت زیبای الهی است.
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
 سپاس شده توسط
#13
7. قانون جمع

همیشه انرژی یک شخص از انرژی یک گروه کمتر است. مثلا اگر 10 نفر با هم باشند، انرژی آنها بیشتر از انرژی یک نفر است و بحثی دراین نیست.
از آنجایی که انرژی یک جمع بیشتر است، جمع بودن باعث جذب موثرتر هدف می شود. خداوند جمع را دوست دارد. " یدالله مع الجماعه" خدا همیشه با جماعت است. خدا باهم بودن را دوست دارد. زیادی برکت در سفره ای است که دست در آن زیاد باشد. تمام مراقبه ها، تلقین به نفسها، زمانی موثرتر واقع می شوند که در جمع صورت پذیرند. شما اگر گروهی مراقبه کنید، گروهی مدی تیشن کنید و گروهی تلقین به نفس کنید، نتیجه بسیار بسیار موثر تری می گیرید.
قانون جماعت د رمورد عباداتمان نیز صادق است. عباداتی که در جمع صورت می گیرد بسیار بسیار موثرتر و خدا پسندانه تر است. نماز، یک ارتباط الهی است و صرف نظر از این ارتباط، یک سینرژی مثبت است.
جمع را دوست داشته باشید حتی اگر با آن جمع همراه نیستید یا حرفی برای گفتن ندارید، همین که در آن جمع هستید و در آن سینرژی فوق العاده قرار می گیرید انرژی شما زیاد می شود. اینکه می گویند " صله رحم طول عمر را افزایش می دهد" ممکن است یکی از دلایلش همین باشد. وقتی شما به عیادت و یا دیدار اطرافیان می روید و در جمع آنها قرار میگیرید و در فضای آنها قرار میگیرید، خصوصا چون با خویشاوندان هستید که خصلتهای ژنی مشترک هم با شما دارند، انرژی شما بسیار بسیار بییشتر می شود. وقتی که انرژی شما افزایش یافت، سلامتی شما افزوده می شود و باعث طول عمر شما میشود.

"با هم بودن" را بسیار جدی بگیرید. صله رحم را، مراقبه های گروهی را در فضای مثبت با هم بودن را.

جمع را دوست داشته باشید، با جمع باشید و از جمع های مثبت انرژی بگیرید. این سخن پیامبر را همیشه به یاد داشته باشید:

" هر که یک وجب از جماعت دور شود، خدا طوق مسلمانی از گردن وی بردارد."
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
 سپاس شده توسط
#14
8. قانون هماهنگی


به طبیعت نگاه کنید. ببینید که به تمامی هماهنگ است. اگر هماهنگی در طبیعت نبود، هیچ سیستمی ارزش خودش را نداشت و سیستم های منظم اگر هماهنگی نداشته باشند این یک نوع بی نظمی و اختلال است.
نگاه کنید. بدن ما مجموعه ای از سیستم های منظم است. گردش خون که سیستمی منظم است، گوارش که سیستمی منظم است، تنفس که سیستمی منظم است و سیستم های دیگر. همه اینها وقتی درست کار میکنند که با هم هماهنگ باشند. اگر در جایی این هماهنگی به هم بخورد ما بیمار می شویم وشفا زمانی صورت می پذیرد که دوباره این هماهنگی به وجود آید.
به هماهنگی هستی نگاه کنید. به هماهنگی کاینات، هماهنگی پراکنش گرده گلها با جریان باد و زنبور عسل. به این هماهنگی ها فکر کنید. بدانید که هماهنگی طبیعت حتما برای شما پیامی دارد و پیامش این است که انسان نیز به عنوان عنصری از هستی باید با هستی هماهنگ باشد.

یک از تعریفهایی که از موفقیت ارائه می شود این است که موفقیت یعنی پیشبرد تمامی جنبه های زندگی به طور هماهنگ. اگر در یک جنبه از زندگی خود پیش برویم اما سایر جنبه ها راکد باشند، ما فرد موفقی نیستیم چون جنبه های مختلف زندگیمان باهم هماهنگی نیست. اگر کسی در کار موفق باشد و فرصت تربیت فرزندش را نداشته باشد، چه فایده؟ اگر کسی چند مردک دکترا داشته باشد اما فرصت عبادت خدا را نداشته باشد چه فایده؟

یادتان باشد که شما یک موجود تک بعدی نیستید. شما ابعاد گوناگی دارید. بعد جسمی،بعد مالی، بعد فرهنگی، بعد معنوی و بعد تفریحی و ..باید تمام این جنبه ها را با هم جلو ببرید. هنرمندانه زیستن یعنی تمام ابعاد زندگی را با هم پیش بردن. در یک زمینه کاملا موفق نباشید و در یک زمینه کاملا شکست خورده.

وارد فضای هناهنگی شود. ببینید که نیاز است در چه جنبه هایی از زندگی هماهنگی ایجاد کنید. در چه مورد کم گذاشته اید و در چه مورد افراط کرده اید؟ به آن مورد که کم گذاشته اید، بیشتر بها بدهید و آن مورد که افراط کرده اید، هماهنگ با سایر جنبه ها پیش بروید.
در یک گروه ارکستر، همه ساز می زنند. حساب کنید چند نوع ساز نواخته می شود. اگر هر کدام بهترین شکل ممکن نواخته شود ولی با سایر سازها هماهنگی نداشته باشد، چه اتفاقی می افتد؟ اما اگر هماهنگی باشد یک شاهکار هنری خلق می شود.

دقت کنید ببینید آیا چون طبیعت هماهنگید؟
آیا تمام جنبه های زندگی را هماهنگ به پیش می برید؟
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
 سپاس شده توسط
#15
9. قانون تنوع


طبیعت و هستی ما، طبیعت و هستی و متونعی است. این تنوع هستی ما حتما برایمان پیامی دارد. این همه حیوانات و گیاهان گوناگون. انواع و اقسام موجود است. حتی تفاوتهای زیادی در یک گونه خاص از موجودات، بین افراد گوناگون وجود دارد. شکل، رنگ و خصوصیات متفاوت دیگر. حتی در انسانها، اثر انگشت هیچ دو انسانی شبیه یکدیگر نیست و این بیانگر این است که هیچ دو انسانی شبیه یکدیگر نیستند. قصدمان این است که از تنوع طبیعت الهام بگیریم.
اولا تنوع را باید در نظر داشته باشیم.

در اسلام سفر خیلی توصیه شده است. ما حتی حدیثی داریم که مسافرت روزی را زیاد می کند. موردی که هست این است: وقتی مسافرت میکنیم، برای ما تنوع فکری به همراه می آورد. ذهنمان را باز می کند. یکنواختی، کسالت روحی می آورد. اگر شما به طور مداوم در یک جا بنشینید، انجماد فکری و تعصب فکری به همراه خواهید داشت. حتما حتما باید تنوع محیطی داشت. تنوع آب و هوا، در سیستم تنفسی شما هم تنوع ایجاد می کند. وقتی از شهری به شهری دیگر می روید بر اثر گوناگونی آب و هوا ساختا ر تنفسی شما مدام عوض می شود. وقتی نحوه تنفس تغییرکرد، نحوه تفکر نیز تغییر می یابد. شما می توانید به گونه ای دیگر فکر کنید. نگرش هایتان عوض می شود. برداشتهایتان تغییر می کند.

هر چند سال یک بار هر دو سه سالی یک بار رنگ خانه خود را تغییر دهید. رنگ آمیزی منزل باید متنوع باشد رنگ خانه که تغییر می کند، روشن می شود، روحیه شما هم متنوع می شود، شاد می شوید.جای تلویزیون را تغییر دهید جای یخچال را عوض کنید. وقتی از بیرون می آیید می بینید یخچال در جای خودش نیست، خود یک تنوع محیطی است. فکر می کنید وارد محیط دیگری شده اید. ایکه یخچال یک جای دیگر باشد، تلویزیون در یک مکان دیگر، به شما شور زندگی می دهد.حتما در روحیه شما موثر است. این جابه جایی بسیار بسیار مهم است.

همین الان محیط اتاق خود را عوض کنید. همین الان جای اشیای خود را عوض کنید. همین الان تا جایی که امکان دارد در زندگیتان تنوع ایجاد کنید.
به رنگ ها به تنوع رنگ ها دقت کنید. سه رنگ در طبیعت بسیار زیاد است و این حتما برای ما پیام دارد. روشنی خورشید و آبی آسمان و سبزی طبیعت حتما برای ما پیام دارد. زندگی خود را به این سه رنگ آغشته کنید.
در طبیعت رنگ مشکی وجود ندارد. رنگ مشکی بسیار بسیار بد است. از نظر روان شناسی رنگها، رنگ مشکی افسردگی می آورد. رنگ مشکی انجماد فکری سکون فکری لجاجت یکدندگی و تعصب می آورد. قساوت قلب می آورد. رنگ مشکی رنگ خوبی نیست. بسیار توصیه شده است که از پوشیدن لباس مشکی اجتناب کنید. پیامبر اکرم (ص) فرموده اند:" مشکی نپوشید که لباس فرعون است."
اینکه انتخاب ما رنگهای مشکی و تیره است، بسیار جای صحبت دارد. این تصادفی نیست. هر چه افسردگی بیشتر شود، رنگ مشکی بیشتر می شود. از آنجا که افسردگی مد شده، رنگ مشکی هم مد شده.
به هیچ عنوان لباس مشکی نداشته باشید. اقلا در خانه به هیچ وجه لباس مشکی نپوشید. لباس مشکی هم از نظر روان شناسی رنگها ملال آور است هم مخالف قانون طبیعت، یعنی مخالف سنت خدا.

متاسفانه وقتی کسی از عزیزان از دست می رود،روزها و ماهها لباس سیاه بر تن اطرافیان می نشیند و تازه بعد از آن مدت باید با کلی التماس، لباس مشکی را از تن آنها درآورد. وقتی یکی از عزیزانمان فوت می کند، این مرگ برای ما پیام دارد، پیامش این است: در زندگیت تامل کن. از لحظات عمرت استفاده کن. باید از این واقعه آگاهی بگیریم. در عزاداری ها متوجه این نکته باشیم که ما نیز روزی می میریم. پس با ارزشهای راستین، زندگی کنیم، موثر بیندیشیم که اگر امروز بمیریم با اعمال نیک با نیت پاک سر بر زمین گذاشته ایم یا نه؟


متنوع بودن را از طبیعت الهام بگیرید.
یک لحظه تفکر بهتر از 70 سال عبادت است.
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان