خودشناسی و امام علی (ع)
أفضَلُ المَعرِفَةِ مَعرِفَةُ الإنسانِ نَفسَهُ .
برترين شناخت، خودشناسی [انسان] است.
(غرر الحكم : ۲۹۳۵ )
مَعرِفَةُ النَّفسِ أنفَعُ المَعارِفِ .
خود شناسى، سودمندترين شناختهاست.
( غرر الحكم : ۹۸۶۵ )
أفضَلُ الحِكمَةِ مَعرِفَةُ الإنسانِ نَفسَهُ و وُقوفُهُ عِندَ قَدرِهِ .
برترين حكمت اين است كه انسان خود را بشناسد و از [مرز] اندازه اش فراتر نرود.
( غرر الحكم : ۳۱۰۵ )
غايَةُ المَعرِفَةِ أن يَعرِفَ المَرءُ نَفسَهُ .
نهايت معرفت اين است كه آدمى خود را بشناسد.
( غرر الحكم : ۶۳۶۵ )
أفضَلُ العَقْل مَعرِفَةُ الإنسانِ نَفسَهُ ،
فمَن عَرَفَ نَفسَهُ عَقَلَ ، و مَن جَهِلَها ضَلَّ .
برترين خرد ورزى، این است که انسان خودشناسی پیدا کند. پس، هركه خود را شناخت خردمند شد و هركه خود را نشناخت گمراه گشت.
( غرر الحكم : ۳۲۲۰ )
نالَ الفَوزَ الأكبَرَ مَن ظَفِرَ بِمَعرِفَةِ النَّفسِ .
كسى كه موفق به خود شناسى شود، به بزرگترين پيروزى دست يافته است.
( غرر الحكم : ۹۹۶۵)
كَفى بِالمَرءِ مَعرِفَةً أن يَعرِفَ نَفسَهُ .
انسان را همين شناخت بس كه خود را بشناسد.
( غرر الحكم : ۷۰۳۶)
مَن جَهِلَ نَفسَهُ كانَ بِغَيرِ نَفسِهِ أجهَلَ .
كسى كه خود را نشناسد، ديگرى را كمتر مى شناسد.
( غرر الحكم : ۸۶۲۴)
كَيفَ يَعرِفُ غَيرَهُ مَن يَجهَلُ نَفسَهُ ؟ !
كسى كه خود را نمى شناسد، چگونه ديگرى را بشناسد؟
( غرر الحكم : ۶۹۹۸)
لا تَجهَلْ نَفسَكَ ؛
فإنَّ الجاهِلَ مَعرِفَةَ نَفسِهِ جاهِلٌ بِكُلِّ شَيء .
به خويشتن ناآگاه مباش؛
زيرا كسى كه خود را نمی شناسد، هيچ چيز را نمى شناسد.
( غرر الحكم : ۱۰۳۳۷)
عَجِبتُ لِمَن يَنشُدُ ضالَّتَهُ و قَد أضَلَّ نَفسَهُ فلا يَطلُبُها !
در شگفتم از كسى كه گمشده خود را مى جويد،
در حالی که خويشتن گم گشته خود را نمى جويد!
( غرر الحكم : ۶۲۶۶)
كَفى بِالمَرءِ جَهلاً أن يَجهَلَ نَفسَهُ .
انسان را همين نادانى بس كه خودش را نشناسد.
( غرر الحكم : ۷۰۳۷)
مَن لَم يَعرِفْ نَفسَهُ بَعُدَ عَن سَبيلِ النَّجاةِ ،
و خَبَطَ في الضَّلالِ و الجَهالاتِ .
هركه خود را نشناخت، از راه نجات دور افتاد و در وادى گمراهى و نادانيها قدم نهاد.
( غرر الحكم : ۹۰۳۴)
أعظَمُ الجَهلِ جَهلُ الإنسانِ أمرَ نَفسِهِ .
بزرگترين نادانى، نادانى انسان نسبت به كارِ خويشتن است.
( غرر الحكم : ۲۹۳۶)
مَن شَغَلَ نَفسَهُ بِغَيرِ نَفسِهِ ،
تَحَيَّرَ في الظُّلُماتِ ، و ارتَبَكَ في الهَلَكاتِ .
هر كه نفْس خود را به غير نفْس خود مشغول دارد،
در تاريكي ها سرگردان شود و در ورطه هلاكت ها گرفتار آيد.
( غرر الحكم : ۹۰۳ )
مَن عَرَفَ نَفسَهُ فهُوَ لِغَيرِهِ أعرَفُ .
كسى كه خود را بشناسد، ديگران را بيشتر بشناسد.
( غرر الحكم : ۸۷۵۸ )
مَن عَرَفَ قَدرَ نَفسِهِ لَم يُهِنْها بِالفانِياتِ .
كسى كه ارزش خود را بشناسد، خويشتن را با امور فناپذير خوار نگرداند.
( غرر الحكم : ۸۶۲۸ )
مَن عَرَفَ نَفسَهُ جَلَّ أمرُهُ .
هركه خود را شناخت، منزلتش والا گشت.
( غرر الحكم : ۸۰۰۷ )
مَن عَرَفَ نَفسَهُ جاهَدَها ، مَن جَهِلَ نَفسَهُ أهمَلَها .
هركه نفس خود را شناخت، به جهاد با آن برخاست و هر كه آن را نشناخت، به حال خود رهايش ساخت.
( غرر الحكم : ۷۸۵۵ ـ ۷۸۵۶ )
مَن عَرَفَ نَفسَهُ فقَدِ انتَهى إلى غايَةِ كُلِّ مَعرِفَةٍ و عِلمٍ .
هر كه خود را شناخت، به نهايت هر شناخت و دانايى رسيد.
( غرر الحكم : ۸۹۴۹ )
مَن عَرَفَ اللّه َ تَوَحَّدَ ، مَن عَرَفَ نَفسَهُ تَجَرَّدَ ،
مَن عَرَفَ الدّنيا تَزَهَّدَ ، مَن عَرَفَ النّاسَ تَفَرَّدَ .
هر كه خدا را شناسد، تنها شود.
هر كه خود را شناسد، [از علايق و دلبستگي هاى دنيوى ] رها شود.
هر كه دنيا را شناسد، از آن دل بر كند.
هركه مردم را شناسد، تنهايى گزيند.
( غرر الحكم : ۷۸۲۹ ـ ۷۸۳۲ )