عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 4.75
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

چکیده‌ی مصاحبه‌ها

#16
آقای کریم :

فکر میکنی چه چیزی نقش برجسته تری توی این موفقیتت داشت ؟ و عامل اصلی موفقیتت بود ؟
می تونم بگم دین.

این تغییر چقدر روی "احساس مسولیتت" اثر گذاشته آیا در این زمینه بهتر شدی؟
خیلی، این باعث میشه که آدم یاد بگیره گاهی اوقات سختی ها رو تحمل کنه و معقول تر عمل کنه.
وقتی یاد می گیریم که بتونیم بعضی خواسته هامونو به تعویق بندازیم یا به خاطر رسیدن به یه هدفی سختی تحمل کنیم، این در همه زمینه های زندگی به درد می خوره.

یا عباس
#17
آقای m.amin :

انگیزه هام خیلی بیشتر شده
به آینده و ازدواج امیدوارتر شدم
دیدم نسبت به خدا خیلی بهتر شده راحت تر باهاش ارتباط برقرار می کنم
و همین منو امیدوارتر کرده

اولا بهبود جسمی برام مهم بود ولی الان از لحاظ روحی و معنوی خیلی بهبود پیدا کردم

به همه میگم نمازشونو همیشه بخونن دنبال چیزای تحریک امیز نرن برن و دین واقعی شونو بشناسن
نه این چیزایی که می شنون چون میدونم اگه برن دنبال اصل دین نظرشون خیلی عوض میشه و میبنن که دینمون خیلی خوبه ولی دارن خرابش میکنن و ما نباید بذاریم


هیچ وقت سمت چیزای تحریک کننده نرو چون مثل باتلاقه
حتی یک لحظه اش میتونه تو رو تو خودش غرق کنه
یا عباس
 سپاس شده توسط
#18
خانم chakavak :

باور اینکه خواستن توانستن است توی موفقیتم تاثیر داشته
اینکه ازش دل کندم
میگن اگه اسب سواری وقتی از اسب میفته همون موقع سوار نشه
دیگه هیچ وقت از ترس افتادن نمیتونه سوار شه
بعد از شکست اگه ناامید باشیم و بترسیم از شکست دوباره هیچ وقت نمیتونیم شکستش بدیم
اولین قدم برای ترک
باور توانایی هاتونه
اینه که ایمان بیاری همه چی تحت کنترل خودته
تحت اختیار و خواست خودته
هیچ وسوسه ای به جای تو گناه نمیکنه
تویی که انتخاب میکنی
پس درست انتخاب کن
اروم و پیوسته حرکت کن
شاد باش
زندگی گذران عمرمونه که خوب و بدش میگذره
بهای وجودتون را جز به بهشت نفروشید
یا عباس
 سپاس شده توسط
#19
آقای milad.1988



شکست همیشه هم شکست نیست بعضی وقتا تلنگری هست واسه بیدار شدنی که انسان رو به موفقیت میرسونه.
من یه روز در جای دیگه(جز مسئله ترک)شکست رو شکست دادم و این مقدمه ای شد واسه ترک کردنم.


روزی که فهمیدم لیاقت دارم انسان قابل احترام و مقتدری باش
زندگی چیزی نیست که لب طاغچه ی عادت از یاد منو تو برود.
یا عباس
 سپاس شده توسط
#20
خانم gita..  :

میتونم بگم.. چیزی که بیشترین کمکو بهم کرد. نماز بود. نماز اول وقت[تصویر:  g.gif]ممنونتم خداااااااااااااااااجون[تصویر:  3.gif]
همینکه الان حسم اینه که پاااااااااااااک رو به قبله خدا سجده میکنم.واسم یه دنیاااست.


باید یادم بمونه اگه یه موقع شکستم اون زمانا یکی تو گوشم میگه تو که یه بار شکستی یبار دیگه.. بعدش حسابی ترک کن.. حواسمو جمع کردم که این فکر اومد تو ذهنم محکم بگم نه و بزنم تو گوش خودم و چند روز حسابی حواسم به خودم باشه بعد چند روز دیگه این فکره میره[تصویر:  i.gif]



سختش نگیرین. غول نسازین ازش..واقعا هیچی نیست. فقط خواسنه. اگه واقعا بخواین حتما میتونید..

یادمون نره خدا خواسته باشیم.. اون برکتشو جلو جلو فرستاده برامون . دیگه حرکتش با ماست.. دریغش نکنیم از خودمون..[تصویر:  n.gif]
یا عباس
 سپاس شده توسط
#21
خانم مانــا :

نماز اول وقت خیلی خیلی تاثیر داشت مخصوصا نماز صبح ..قبلا همیشه نماز صبحم قضا میشد...واقعا تاثیر فوق العاده ای داشت.واقعا میشه ترک کرد فقط کافیه اراده کرد و توکل داشت.



من بار اول که تصمیم گرفتم ترک کنم فکر میکردم دیگه تمومه ولی چون درست و حسابی اراده نکرده بودم و همه ی عوامل تحریک از بین نبرده بودم درنتیجه نشد.
بعد شکستام واقعا داغون میشدم احساس عذاب وجدان خیلی زیاد شرم از گناه در حضور خدا.
چندروز طول میکشید تا خودمو پیدا کنم




باور داشته باشین که میتونین حتی اگه چندین ساله که دچارش هستین ...حتی اگه بارها شکست خوردین... اصلا نباید نا امید بود که این هم خودش عاملیه برای شکست و همین طور غرور اینکه بعد یه مدت که از پاکی گذشت فکر کنیم دیگه تموم شد نه همیشه باید مراقب بود
یا عباس
 سپاس شده توسط
#22
آقای #فرشاد#

هميشه گفتم و بازم ميگم اولين قدم اصلاح و پاک نگه داشتن چشمه !

شما تصور نکنيد بريد خيابون و چشم چروني کنيد يا معاذالله فيلم ببينيد و بتونيد پاک باشيد تقريبا امکان نداره ...

بعد مدتي پاکي ياد خدا بطور عجيبي بهم آرامش ميداد حس ميکردم دارم دوباره متولد ميشم .

باور کنيد با کمي پاک بودن حضور خدا رو ميتونيد به راحتي تو متن زندگيتون لمس کنيد اين لمسه يه چيزه ديگس اون وقته که مي بينيد لذتي که تويه پاکيه تو هيچ گناهي نيست .

يه موفقيت دائمي لازمه اش اينه که گناهان کوچيک رو هر چند کوچيک باشن کوچيک نشماريم

فرشاد قبل از ترک: سست ، بي اراده ، زود رنج ، مضطرب ، پريشان ، بي ايمان
فرشاد بعد از ترک: توامند ، ايثارگر ، مهربان ، متقي ، شاد و شنگول و بازيگوش
 سپاس شده توسط
#23
آقای نیما

بهترین درسی که از شکست های متوالی وسپس موفقیت در تغییر و نگه داشتن آن تا حالا گرفتی چه بود ؟

الان که نگاه می کنم می بینم اگر یه کم دیگه ادامه می دادم موفق میشدم
 سپاس شده توسط
#24
خانم چکاوک :

چی شد که تصمیم به ترک گرفتی ؟

میخواستم انسان باشم

فکر میکنی چه چیزی نقش برجسته تری توی این موفقیتت داشت ؟ و عامل اصلی موفقیتت بود ؟


باور اینکه خواستن توانستن است
اینکه ازش دل کندم


بعد آخرین بار که این کار را لا اقل تا الان گذاشتی کنار با دفعات قبل چه فرقی داشت؟(یک تصمیم؟احساس تنفر؟یک مسئله خارجی که این کار مانع میشد)


1تصمیم
که تا کی
چرا
تا کجا
بعدش چی
وقتی با خودمون صادق باشیم میبینیم چقدر کار مسخره و بیهوده ایه
 سپاس شده توسط
#25
خانم چکاوک

به نظرت برخورد درست بعد از شکست چیه؟


باید سریع تصمیم جدی بگیریم
میگن اگه اسب سواری وقتی از اسب میفته همون موقع سوار نشه
دیگه هیچ وقت از ترس افتادن نمیتونه سوار شه
بعد از شکست اگه ناامید باشیم و بترسیم از شکست دوباره هیچ وقت نمیتونیم شکستش بدیم

خانم چکاوک :

بهترین درسی که از شکست های متوالی وسپس موفقیت در تغییر و نگه داشتن آن تا حالا گرفتی چه بود ؟


همیشه وسوسه هست
باید همیشه اماده به رزم بود
همیشه باید باور داشت که توانایی مقابله را داریم
و از همه موانع باید عبور کنیم
باید صبور باشیم و یادمون نره کجای راهیم
و چجوری به این مرحله رسیدیم
 سپاس شده توسط
#26
آقای پشتکار :

چطور دوباره پا شدی؟

در اوج نا امیدی بودم اما به خودم گفتم که یه جهاد فکری کنم و به خودم روحیه و انگیزه بدم
در نتیجه منتظر نشدم تا انگیزه سراغم بیاد بلکه خودم رو به انگیزه زدم و خودم رو داخلش انداختم .


رفتم سخنان روحیه بخش و انگیزشی و احادیث و آیات تاثیر گذار قرآن رو از اینترنت و کتاب ها جمع آوری کردم
و اونا رو توی دفترچه ای یاداشت کردم و

روزهای اول اونا رو با خودم مــــرور می کردم و
حالت اونها رو به خودم نسبت می دادم.

.توصیه می کنم دیگران هم خودشون رو به انگیزه بندازن و
منتظر فرصت نمونن.

البته من فقط دو یا سه بار طی این مدت جملات رو مرور کردم
شاید اگه بیشتر این کارو می کردم خیلی بهتر می بودم.[/size]
 سپاس شده توسط
#27
آقای علیرضا68 :
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بهترین درسی که از شکست های متوالی وسپس موفقیت در تغییر و نگه داشتن آن تا حالا گرفتی چه بود ؟

اینکه تا خودت نخوای و اراده رو به کار نبری نمیشه ترک کرد و به هدف رسید



و همیشه وقتی که وسوسه به اوجش میرسه

منتظر تلنگر باش



منتظر یاداوری و صدا و نجوایی توی دلت باش

همیشه تا اخرین لحظه باید مقاومت کرد و جنگید




تا اخرین لحظه تسلیم نباید شد

مبینیم که نصر من الله و فتح قریب  *  فان مع العسر یسرا ان مع العسر یسرا  واقعیت خواهد داشت

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 سپاس شده توسط
#28
[dir=rtl]آقای رند : [/dir]
برای تقویت اراده چیکار کردید؟

اراده تو این راه یکی از سلاح های کارساز و لازمه
همیشه مراقب باشین که یه موقع تیشه به ریشه ی اون نزنین
توی بدترین حالات از تلقین خوب استفاده کنید
همیشه کلمات محکم و کارساز به کار ببرید


یه دوست  یه موقع از خودش به عنوان کوه اراده نام می برد
اینجا بود که فهمیدم هیچ وقت نباید خودمون رو دست کم بگیریم

از دیگر راه های محکم کردن اراده ،محکم قدم برداشتن و لباس خوب پوشیدن و به خود رسیدن رو هم کارساز میدونم
 سپاس شده توسط
#29
ناشناس نوشته:

ترک این عادت احساس قدرت و شادابی میده و پیش خدا وخودم دیگه شرمنده نیستم 
اعصابم اروم شده و با همه مهربون شدم
با ترک این عادت دیگر از ارتباط با دیگران احساس عذاب وجدان ندارم و بدون هیچ دغدغه فکری میتونم ارتباط برقرار کنم
انگیزه اصلی من برای ترک این بود که من برای اون دنیا هیچ تحفه ای حاضر نکردم تاکی باید دست خالی باشم ؟؟همچنین از لحاظ جسمی هم خیلی به خودم اسیب زدم پس باید ترک کنم


نتیجه :بهترین درس از شکست های متوالیم این بود که هیچ وقت مغرور نشیم که ترک کردیم دیگه تموم شد و دیگه شکست نمیخوریم 
بلکه باید مراقب باشیم که شیطان همیشه درکمینه و از هرچیزی برای وسوسه استفاده میکنه
  [تصویر:  zko_mxcpx3irr8xxxrsdbdjwa0n2.png]
 یک راند دیگر مبارزه کن 
 سپاس شده توسط
#30
خانم اتــــــریال





فکر میکنی چه چیزی نقش برجسته تری توی این موفقیتت داشت ؟ و عامل اصلی موفقیتت بود ؟

تنفر از وضعی که داشتم. نخواستن این که اون وضع ادامه پیدا کنه.تبدیل شدن لذت این عمل به تلخی

تو مواق اورژانسی:


من به آخرت اعتقاد دارم،تصور میکردم که اگه همین الان نتیجه ی کارمو میدیدم از ترسش اصلن سراغش نمیرفتم، سعی میکردم بیشتر خودمو بترسونم : )


چقدر بعد از ترک موفق بودی واقعا خدا رو حس کنی ، یا لمس کنی ؟ درک بهتری پیدا کردی ؟
.
خیلی، اون چیزی که تونست لحظه های کوتاه ترک من رو به هم بچسبونه و باهاشون یه خط پیوسته از لحظه های پاکی درست کنه، حس حضور در برابر خودش بود.


چیزی بالاتر از خواسته ی اون برام وجود نداشت. خدا میخاد فلان کارو بکنم پس انجامش میدم، خدا نمیخاد فلان کارو بکنم، پس انجامش نمیدم. بدون هیچ شکی، بدون هیچ تزلزلی، بدون این که خودمو گول بزنم، حالا این یه بار، بدون این که بگم سختمه و به تعویقش بندازم.
 سپاس شده توسط


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان