گروه ۲ خانم‌ها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)

[یا باب الحوائج]

سلام

به عضو فعال شده خانم یآرا خوش آمد میگوییم.

با آرزوی موفقیت

مدیریت گروه های ترک

[یا باب الحوائج]

سلام

به عضو فعال شده خانم rozhan خوش آمد میگوییم.

با آرزوی موفقیت

مدیریت گروه های ترک

[هدا]

روژان جان چقدر خوب که درگیری
آهو جان استارت خفنتو تبریک میگم


بچه ها به امام حسین به امام زمان به خدا به جون عزیزتون به آخرتتون قسمتون میدم… ماه رمضونو از دست ندید

[هدا]

همش تو ذهنم می‌چرخه اگه اون شب مثل یه دختر خوب ؛سر وقت می‌خوابیدم ، الان سه‌سال پاکیم و جشن می‌گرفتم جای اینکه با سریالی بودن دست و پنجه نرم کنم

آره راست میگی. بهش فکر کن…. به اینم فکر کن که سه سال دیگه این موقع بازم همینو میگی یا بلاخره جشنشو میگیری

الان هم اصلا نمی‌تونم خودم و قانع کنم برم مشاوره ، همش میگم بیخیال خودمون حلش می‌کنیم و حل نمیشه..

اینکه از کمک گرفتن امتناع میکنی خودش یه موضوعیه که باید راجع بهش فکر کنی. ما آدما بر خلاف اشرف مخلوقات بودنمون زورمون خیلی کمه، زندگیم سخته، خیلی جاها تنهایی زورمون نمیرسه. خیلی وقتا خدا به شکل دستای یه آدم دیگه تو زندگیت تجلی میکنه.

چون یه جورایی با این حس کرختی و شاد نبودن کنار اومدم. انگار همیشه این حس همراهم بوده و جزئی از منه.. یه جورایی خیلی باهاش کنار اومدم. 

میفهمم چیزی که میگی رو. کنار اومدن خوبه، درد جز لاینفک زندگیه. اما جمله آخرت داره میگه که زیادی کنار اومدم… انگاری که دیگه یه کاری باید براش کرد.
مشاور با رواندرمانگر کاملا متفاوته. و من فکر نمیکنم مشکل تو نیاز به مشاوره داشته باشه. بلکه اول اصلا باید اینو پیدا کنیم ک مشکلمون چی هست؟ حرفی ک من خودم اوایل درمان همیشه میزدم. نمیدونم چه مرگمه. فقط میخوام بمیرم. و درمان چیزیو اون بیرون تغییر نمیده نه آدمارو نه سختی ها و چالش هارو. بلکه چشماتو باز میکنه و یه چراغ میده دستت که توی تونلای زندگی گم نشی، که آرزوی هرروزت مرگ نباشه درحالیکه ندونی چرا. که دقیقا همین حس کرختی رو هرروز و هرروز دنبال خودت نکشی، انگار که خودتو و زندگیت یه جسم سنگینه که هرروز باید به زور قورتش داد و‌حملش کرد.
من کسی نیستم که برای کسی نظر بدم توی حیطه درمان به خصوص که خودم ۱۷ سالمه و یکسال بیشتر ازت بزرگ نیستم. 
ولی بنظرم مشکلت اینه که بفهمی چرا این حس سنگینی و افسردگی همراهته و رسیدن به جوابشم اصلا راحت نیست.
بخوام از تجربه خودم بگم براتون اگه کسی ۶ ماه پیش به من میگفت قراره تغییر رشته بدی یه جوری می زدمش که برای توهینش خون بالا بیاره. ولی درمان به من نشون داد دقیقا مشکلم همون بود و هرچقدر از سخت بودن این پروسه و درد کشیدن بابت رسیدن به حقیقت و پذیرش خودم بگم کم گفتم. خیلی خیلی سخت بود اما بیشترین یا شاید تنها دستاورد درمان من همین پذیرش خودم بود . و در وهله اول هم شناختن خودم.
اینکه مشکل تو از کجا نشات میگیره میلیون ها احتمال براش هست که باید با یه متخصص بررسی بشه، فرایند سخت و احتمالا طولانی مدت چندماهه. اما از من بپرسی میگم صددرصد می ارزه.
بری مشاور مهایتا چندتا تکنیک یادت بده برای کنترل استرس… نمیدونم شایدم بهتر باشه ولی مشاوره اسمش روشه
مشاوره میدن
و بنظرم چیزی نیست ک تو بهش نیاز داشته باشی

در اخر خواستم بگم کمک گرفتن از یک درمانگر تحلیلی بنظرم خیلی میتونه کمکت بکنه قبل ازینکه مشکلاتت ریشه ای بشن یا دوران کنکور از پا درت بیارن. البته اینا همش محتمله نه اینکه بگم نری چیزی میشه نه احتمالش هست ولی خب اگه حال بدت داره برات غ قابل تحمل میشه بهتره قبل از افسردگی شدید گرفتن جلوشو بگیری. فقط متاسفانه هزینه های درمان خیلی خیلی خیلی زیاده و من به شخصه خودم کمرم بابتشون شکسته. البته ما باید از پدران گرامی هزینه شو تامین کنیم ولی اینکه بخوای با بابات سر و کله بزنی و اصلا قبول بکنه یا نه انتخاب خودته. من جنگشو با بابام به جون خریدم که بتونم درمان بگیرم. یه سرچی توی اینترنت بزن، مثلا کلینیک روانکاوی. میتونی هزینه ها و درمانگران رو ببینی و تصمیم بگیری. من خودم مجبور شدم درمانمو قطع کنم مدتی بخاطر هزینه ها. اما به هرحال درمان من به یه جای استیبل رسیده بود و میتونم بگم هدف اصلی ک میخواستم رو بهش رسیدم.
موفق باشی.

[Hanifa]

                              ⚜ ﷽ ⚜  

لیست

اعلام وضعیت ها

*بنده پاک* / ۵ دی / ۴۳۰ روز خوب/ در انتظار ستاره چهاردهم

SlENT sream ا/ ؟ شهریور / در انتظاره ستاره پانزدهم

العبد المرحوم/ ۱ اسفند / ۳ روز خوب / درانتظار ستاره ششم

 Roza_r ا / ۲۰بهمن / ۱۶ روز خوب / درانتظار ستاره هشتم

Hanifa ا / ٢٠ بهمن / ۴٣ روز خوب/ درانتظار ستاره هفتم

Rozhan ا / ۱ فروردین / ۳ روز خوب / در انتظار ستاره دوم

یارآ / ۲۸ اسفند / ۵ روز خوب / در انتظار ستاره پنجم



ایرانا / ۲۹ دی / ۴ روز خوب /  در انتظار ستاره دوم

*آسمان* / ؟ اسفند / ۱ روز خوب / در انتظار ستاره دوم

.پارادوکس. / ۱ بهمن / ۱۰ روز خوب / در انتظار ۲۰ روز خوب

selinا / ۲۴ اسفند   / ۱ روز خوب/ در انتظار ۱۰ روز خوب

یَسنٰی/ شروع روزهای خوب / در انتظار ده روز خوب



Denira ا / ؟ / ۳۰ روز خوب / در انتظار ستاره اول

بهاران/ ۲ اسفند / ۲۰ روز خوب / در انتظار ستاره اول

Tvab ا / ۱۰ اسفند / ۱۸ روز خوب / در انتظار ستاره اول

عارفه / ۱۸ اسفند / ۸ روز خوب / در انتظار ستاره دوازدهم

MaryamK ا / شروع روزای خوب / در انتظار ۱۰ روز خوب

---

خدا قوت به همگی 
پ.ن: درصورتی که اشکالی توی لیست هست بگید که درستش کنم 

[سنــا]

من معمولا اهدافی که می‌نویسم برای سال جدیدم، اهداف کلی هستن.. مثلا می‌نویسم درس بخونم ، خب این درس خوندن هنوز ادامه داره و پس توی سال جدید هم باید این هدف باشه ، منظورت اینه مثلا ارزیابی کنم که‌چقدر درس خوندم به نسبت هدفی که انتخاب کرده بودم؟ 

یا می‌نویسم‌کتاب بخونم ، نماز بخونم ، دختر خوبی باشم  کلا اهدافم اینجورین..

اهداف باید دقیق و شفاف باشن شادی جان
البته احتمالا برای درس اهداف ماهانه و هفتگی داری درسته؟  هر ماه و هر هفته خودت رو ارزیابی میکنی ببینی چقدر به اون هدفت نزدیک شدی؟ اگه نشدی دلیلش چی بوده؟
اگر هر ماه بنویس اونوقت آخر سال میتونی ببینی کدوم ماه بهتر عمل کردی و دلیلش چی بود و کدوم ماه  کمتر عمل کردی و دلیلش چی بوده .حالا چه کنم امسال بهتر بتونم بهتر برنامه بنویسم و بهترعمل کنم به برنامه هام؟

دختر خوبی بودن ملاکش چیه؟ مثلا چیکار کنی به خودت میگی دختر خوب؟ اونارو برا خودت بنویس. حالا بیا هر ماه رو یه موردشون تمرکز کن و برای خودت تبدیل به عادت کن

فعلا یه جدول پاکی کشیدم و چسبوندم ب کنار میز مطالعم ؛ اینکه هر روز که قرمز میشه و می‌بینم باعث میشه حواسم‌جمع‌تر باشه و به عنوان کار روزمره به خ.ا نگاه نکنم..
همش تو ذهنم می‌چرخه اگه اون شب مثل یه دختر خوب ؛سر وقت می‌خوابیدم ، الان سه‌سال پاکیم و جشن می‌گرفتم جای اینکه با سریالی بودن دست و پنجه نرم کنم.

جدول پاکی فقط کافی نیست
جدول موانع پاکیت رو هم بنویس بزن به دیوار هر شب تیک بزن ، چیزایی که در طول روز اگه رعایت نکنی تورو نزدیک میکنی به لغزش

اصلی‌ترین و موثرترین مشکل ؛ فقدان خداست.

از این ماه عزیز استفاده کن شادی
حتی شده یه کار کوچولو تعیین کن و هر روز برای خدا انجام بده
از خود خدا بخواه  تورو به خودش نزدیک کنه

---

یارا جان خوش برگشتی به گروه خودت  


روژان جان شما هم خوش برگشتی  

فعالیتتون رو بیشتر کنید روزی  چند دقیقه برای گروه وقت بذارین


یسنی جان خوش  اومدی به گروه باران  

بیا خودتو معرفی کن

---

بریم برای انجام پیک نوروزی

پیک نوروزی رو خوب اومدی  

ممنون که انجامش دادی حنیفا جان  

پارسال هم یادمه میگفتی باید درس بخونم شب امتحانی نشم .. ولی شب امتحانی شدی
یه سری کتاب میخواستی بخونی که نخوندی

امسال هم این اهداف رو مجددا گذاشتی تو برنامت درسته؟
امسال چیکار میکنی این دو مورد رو بتونی اجراشون کنی واقعا و نیمه راه رها نکنی؟

بی زحمت لینک اهداف سالت رو بذار تو تاپیک برنامه ریزی سالانه ، تا اینجا لای پست ها گم نشه ، میخوایم آخر هر ماه بریم سراغشون ببینیم چقدر عملی کردی اهدافت رو
اهداف فروردین رو هم تو تاپیک برنامه ریزی ماهانه بی زحمت بنویس



خب تا اینجا فقط شادی و حنیفا پیک نوروزی رو حل کردن؟؟؟
بقیه کوشن؟؟؟؟؟؟؟؟؟

منم ارزیابی سال گذشته و هدفگذاری امسال رو تو دفترم انجام دادم.
مرزهای پاکی  برای من فقط  افکار بد گذشته هست که باید سریع جایگزینشون کنم با فکرهای خوب

[Roza_r]

سلام دخترا

من چند روز قبل از عید و ماه رمضونم پاک بودم ولی چون تعداد روزا کم بود و دقیق یادم نمیاد از روزی که مطمئنم اعلام میکنم
رزا/ ۳فروردین/ ۳ روز خوب

من برای اولین بار طی چند سال گذشته، وقتی بدنم تو ضعیفترین حالت خودش بود کرونا گرفتم. تقریبا دارم از پا درمیام. درست شبی که نشستم کلیپ ارزیابی و بولت ژورنال زهرا نجاری رو تو اینستا دیدم و تصمیم گرفتم برم بیرون دفتر بخرم آنچنان حالم بد شد که نگو

[Hanifa]

سلام دخترا عصرتون بخیر خوبین 

پیک نوروزی رو خوب اومدی  
ممنون که انجامش دادی حنیفا جان  

ممنون از کمکای شما 

پارسال هم یادمه میگفتی باید درس بخونم شب امتحانی نشم .. ولی شب امتحانی شدی
یه سری کتاب میخواستی بخونی که نخوندی

هعی دقیقا 

امسال هم این اهداف رو مجددا گذاشتی تو برنامت درسته؟
امسال چیکار میکنی این دو مورد رو بتونی اجراشون کنی واقعا و نیمه راه رها نکنی؟

اگه همین نکته رو یاد بگیرم که چرا وقتی دیر بیدار میشی یا به کل برنامت نمیرسی همشو رها میکنی و فکر میکنی فایده نداره اهدافای تکراری پارسال دوباره تو برنامم نمیومد 

بی زحمت لینک اهداف سالت رو بذار تو تاپیک برنامه ریزی سالانه ، تا اینجا لای پست ها گم نشه ، میخوایم آخر هر ماه بریم سراغشون ببینیم چقدر عملی کردی اهدافت رو

چشم 

اهداف فروردین رو هم تو تاپیک برنامه ریزی ماهانه بی زحمت بنویس

باید خیلی سبک بچینمش که دست و دلم بره به انجامش 

خب تا اینجا فقط شادی و حنیفا پیک نوروزی رو حل کردن؟؟؟
بقیه کوشن؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من تو بچگیمم دوست داشتم اول عید پیکمو انجام بدم که بدون عذاب وجدان خوش بگذرونم 

---

دخترا برام دعا میکنین

[عارفه]

سلام به همگی

عارفه/ ۱۸ اسفند/ ۱۵ روز خوب 

پیش به سوی روزهای پاکی

[عارفه]

 
فعلا همون چیزایی که سر ذوق میارتت رو تو برنامت بذار

زبان خارجی خوندن » ترکی رو از اول عید شروع کردم
دیگه... باید فکر کنم...
این لیست رو  تکمیل می کنم. 

و یکم بشین راجب زندگیت فکر کن ، که چرا الان زنده ای و تو دنیا هستی؟  حتما مسئولیتی به گردنت هست که باید انجام بدی !حتما رسالتی داری !
سال جدید و ماه مبارک رمضان فرصت خیلی خوبیه برامون

حتما همینطوره. منتها من موندم که مسئولیت و رسالتم تو این زندگی چیه. این مدت که نبودم خیلی اتفاق ها افتاد که تردید کردم تو مسیری که برای زندگیم ترسیم کردم. و حالا اینقدر ترسو شدم که جرئت ندارم انتخاب کنم. از آینده م می ترسم.
مثلاً یکیش این که همیشه دوست داشتم برا دل خودم کار کنم و همسرم خرج زندگی رو بده ولی الان دور و برم اینقدر می بینم که زنانی که اینطوری پیش رفتن هیچی تو زندگیشون ندارن یا اینکه مثل زنانی که دستشون تو چجیب خودشونه توانایی مخالفت کردن در خانواده و مقابل همسر و ابراز وجود رو ندارن. حالا بعد سال ها خودم رو در معرض تغییر فکری می بینم که همه برنامه هامو به هم می زنه. «من باید به فکر پول درآوردن باشم» اینه که استرس به جونم می ندازه چون من اصلا طوری انتخاب رشته نکردم که به پول درآوردن برسه. اصلا دوست ندارم کارهای یکنواخت رو و کلا درس نخوندم که پول در بیارم. با باورهای قبلیم اوکی ترم اما پول هم باید در بیارم. بعد دارم درس می خونم هنوز و....
مشکلذت اقتصادی هم باعث شده به پدرم بیش از پیش فشار بیاد و من روم نمیشه راحت نیازهامو بگم. من ۲۷ سالمه و هنوز نون خور بابامم. همیشه فکر می کردم تو این سن دیگه ازدواج کردم احتمالا بچه دارم. و نیازی ندارم پول در بیارم. 
خلاصه این یکی از بزرگترین دغدغه های این روزامه که خیلی به همم ریخته

برات دعا میکنیم ،دعامون کن

حتما

و لازم نیست خودتو بکشی تا کاری رو انجام بدی  ، از خرده عادت استفاده کن خواهر 
قدم مورچه ای ولی مستمر .. روزی 1 خط کتاب .. 10 ثانیه ورزش ، 1 خط قرآن و....
میدونم الان میگی اوووه مگه میشه فقط یه خط کتاب خوند یا روزی 20 صفحه با هیچی 
راجب کمالگرایی هم صحبت کردیم ، اونم درمانش همین خرده عادته
ماه قبل کلی راجبشون صحبت کردیم

درسته. باشه سعیمو می کنم.

البته بهتره اهدافت رو مشخص تر بنویسی.
مثلا برای افزایش ایمانت میخوای چیکار کنی؟ 

نمی دونم اینقدر حالم متغیره یه روز خوبم یه روز نه، یه روز انجام میدم فردا اصصصصلا حسش نیست میگم این چه تصمیمی بود من گرفتم 

برای اشتغالت میخوای چه کنی؟

یه کارایی دارم می کنم ولی نمی دونم آیا به درآمد می رسه؟ یا بیهوده دارم انرژی صرف می کنم؟ 

برای تفریحت چه برنامه ای داری

هر چی فکر می کنم تفریحی که ذوقشو داشته باشم تقریباً هیچی ندارم. وقتی با خدا اوکی نیستم انگار رو کل زندگیم گرد مرده پاشیدن. 
خودم به جد حس می کنم اولین کار بخشیدن خودمه و پذیرفتن ضعف هام. من همش از خودم طلبکارم که چرا به اینجا رسیدم. نه غرب می زنم نه برونداد بداخلاقی دارم ولی این کارها بصورت درونی در درونم زیرزیرکی انرژیمو می مکه. من نیاز دارم یه خونه تکونی حسابی کنم تا دلم دوباره زنده بشه.  به نظرم بهترین وقت همین رمضانه. برام خیلی دعا کنید.

 یکم جزئی تر  و مشخص تر بنویس و البته ارزیابی سال گذشته مقدمه.

سراغ اونم میرم 

[یَسنٰی]

سلام بچه ها خوبین
من یسنی هستم 
۲۳ سالمه و میخوام دوباره شروع کنم. امیدوارم بتونم درکنار شما روزای خوبی بسازم. 
گفتن کلمه امیدوار ، از زبون من مثل اینه که از زبون یکی که تیر خورده بشنوی راجع به آینده و اینکه داره با نوه هاش بازی میکنه حرف بزنه??? درسته؟
به هرصورت خوشحالم تو جمعتونم.

[یَسنٰی]

چیکار بایدبکنم
میخوام دوبارهشروع کنم

[عارفه]

سلام یسنی جان،
خوش اومدی
یکی از راه های خوب شروع کردن با شناخته.
پیشنهاد من اینه از اینجا شروع کنی و قدم به قدم پیش بیای.

[یَسنٰی]

سلام یسنی جان،
خوش اومدی
یکی از راه های خوب شروع کردن با شناخته.
پیشنهاد من اینه از اینجا شروع کنی و قدم به قدم پیش بیای.

اینا رو قبلا خوندم

[یَسنٰی]

خیلی حس مزخرفی دارم.
و سرمم داره میترکه

بعد از گناه، حالم بد شد. حال بدی داشتم. نیاز به یه چیزی که بشوره ببره.
مداحی پلی کردم. از گوشه چشمم اشک میاد پایین. دست خودش نیس چشمام. من فقط یه دخترم که بی نهایت نیاز به ازدواج داره ولی هزار تا سد جلوی مردی که باید باشه گذاشتن. شما بگین فقط من مقصر و گناهکارم یا همه اونایی که باعث شدن ازدواج من عقب بیفته مقصرن؟
بیخیال... من هرچقدر هم این و اون رو مقصر بدونم، ته ته تهش، بیشتر از همه دستم فقط به خودم میرسه. حالا فرض کن همه اونا مقصر، خود اون مردی که انقدر نامرده که زود جا میزنه و تلاشی برای ازدواجش نمیکنه هم مقصر، باز میشد من انجامش ندم. نمیشد؟
بذار بخوابم. تموم بشه این فکرای بی سرانجام. 
میخوام شروع کنم...
ولی خیلی ناراحتم. چرا این عادت تموم نمیشه؟ چرا این تلاش ها به نتیجه نمیرسه؟ چرا من باید اینجای زندگیم گیر بیفتم و دست و پا بزنم؟ 
امیدوارم حالتونرو با نوشتههام بد نکرده باشم. چه کنم؟ اینجا نگم شاید بترکم