گروه ۲ خانم‌ها: باران (حامی: شادن - سرپرست: Hanifa ، Roza.r)

[^فاطمه^]

سلام بچه ها ممنون از راهنماییتون 
باید خودشناسیمو بالا ببرم تا وابسته نشم  منظورم همون دوستای خودم که دختر بودن بود 

[Roza_r]

سلاااام دخترااا

وااای سارا جانم امیدوارم همه چیز عالی پیش بره و هرچی خیره پیش بیاد واست

---

ستاره جانم نبینم ناراحتیتو. چی شده عزیز دلم

---

رزا/ 13 خرداد/ 33 روز  خوب به لطف خدای مهربون

مسابقه: رزا/ ۲۱ خرداد/ ۲۵ روز پاکی و کنترل نت/ مجموع +۵۰

[.آرام.]

سلاااام
چه قدر پیااام 
بچه ها اگر چیز مهمی تو این همه پیام هست ،به منم بگین 
اومدیم مسافرت و اصلا وقت نمی کنم بیام تو کانون
الان هم این قدر خستم، اصلا به زور هم چشام وا نمی شه
ولی نمی تونم این حجم از بی خبری از کانون رو تحمل کنم

[.آرام.]

بچه هاااا
دوتا خبر خوووووب 
یکی این که فردااااا ،من سی روزه می شم
باورتون می شه 
انگار همین دیروز بود ،اومدم تو کانون 
خودم هنوز باورش نمی شه این همه روز پاکی رو 
بچه ها اگر فردا هم پاک باشم ،همه تون رو شام می دم ،یه شامه دانشجویی البته 
بین تخم مرغ و سیب زمینی حق انتخاب دارین

---

خبر خوب بعدی هم اینه که 
فردا روز عرفه است
بیاین قشنگ واسه هم سنگ تموم بذاریم و از ته دل ،واسه هم دعا کنیم

[یآرا]

بچه هاااا
دوتا خبر خوووووب 
یکی این که فردااااا ،من سی روزه می شم
باورتون می شه 
انگار همین دیروز بود ،اومدم تو کانون 
خودم هنوز باورش نمی شه این همه روز پاکی رو 
بچه ها اگر فردا هم پاک باشم ،همه تون رو شام می دم ،یه شامه دانشجویی البته 
بین تخم مرغ و سیب زمینی حق انتخاب دارین

---

خبر خوب بعدی هم اینه که 
فردا روز عرفه است
بیاین قشنگ واسه هم سنگ تموم بذاریم و از ته دل ،واسه هم دعا کنیم

من پیتزا می‌خوام لطفاً
مبارکههههه

[یا باب الحوائج]

سلام

به عضو جدید گروه خانوم Paki abady خوش آمد میگوییم.

با آرزوی موفقیت

مدیریت گروه های ترک

[Hanifa]

سلام شب همگی بخیر
حنیفا/ 65 روز نسبتا خوب    

خانوم پاکی ابدی خیلی خوش اومدی

[.آرام.]

من پیتزا می‌خوام لطفا

نه دیگه 
مِنو فقط سیب‌زمینی و تخم مرغه 
حالا چون شمایی ،یه نوشابه هم برات می ذارم ،برو حالشو ببر   

مبارکههههه

مبارکه همه ان شاالله

---

سلام شب همگی بخیر 
حنیفا/ 65 روز نسبتا خوب    

سلام،شب شما هم خوش

از گرد راه نرسیده ،دارین کولاااااک می کنینا
به هیچ کس هم شیرینی و شام  ندادین 
خودتون با زبون خوش بیاین مهمون مون کنین 
وگرنه با خشونت میایم شیرینی مون رو می گیریم ازتون

[Hanifa]

سلام،شب شما هم خوش

از گرد راه نرسیده ،دارین کولاااااک می کنینا
به هیچ کس هم شیرینی و شام  ندادین 
خودتون با زبون خوش بیاین مهمون مون کنین 
وگرنه با خشونت میایم شیرینی مون رو می گیریم ازتون 

سلام سلام
نه به خشونت علیه تازه واردااا
شیرینی درحد یه شکلات کوچیک میتونم بدم 

[silent scream]

سلااام دخترا
شبتون بخیر باشه

منی ک امروز ساعت ۸ صبح خوابیدم؛ فردا باید ۷ پاشم برم کلاس. اونم کلاس ورزشی   

بحث شیرینی و شام به راهه؛ فلافل من یادتون نره

[ناحلهـ]

سلام دخترااا
خیلیی ممنونم ازتون 
ایرانا جان و رزای عزیزم ممنونمم راستش خیلی بهترممم یه جا خوندم نوشته بود خیلی از وقتا علت حال بدمون اینه که نمیدونیم توی چه وضعیتی هستیم اصلا نمیدونیم الان مشکلمون چیه و کلی کلافه میشیم و اوضاع همینطور بدتر میشه
حس میکنم اوضاع منم یکم این شکلی بودش  بس خودمو غرق چیزای دیگه کرده بودم همه چی کم کم داشت یادم میرفت حتی پاکی حتی خیلی چیزای دیگه و مشکلاتم  من خودمو غرق کارای بیخود کردم تا وضعیتم رو فراموش کنم و ترس از درست کردنش داشتم ازش میترسیدم و  میخواستم فراموشش کنم ...
منم نشستم همه چی رو واسه خودم نوشتم چه چیزایی عصبیم میکنه واسه چی استرس دارم کجاها نمیتونم خودمو کنترل کنم و کنترل وضعیت به طور تقریبی اومد دستم
یه چیزی رو هم در حینش متوجه شدم 
اگه آسون بگیری بهت آسون گرفته میشه و همه چی راحته ولی اگه سخت بگیری همه چیو واسه خودت سخت میکنی...
آره خلاصه اینجا نوشتم یادم نرهههه
امیدوارم همه حالتون عالی باشه و عالی بمونید الان توی یه حالتی ام که نمیتونم خیلی صحبت کنم ببخشید ریپلای نمیکنم همه موفق باشین
ناحله/ 16تیر/ 1 روز خوب

[silent scream]

من اگه فردا خواب نموندم و به کلاس رسیدم، بهتون پیتزا میدم. 

و همینطور امیدوارم به مراسم دعای عرفه برسم و خسته نباشم.

مشخصه چقدر از به هم ریختن ساعت خوابم ناراحتم؟ 

[.آرام.]

سلام سلام 
نه به خشونت علیه تازه واردااا 
شیرینی درحد یه شکلات کوچیک میتونم بدم   

ورشکست نشین یه وقت 
به خدا راضی نیستیم این قدر اذیت بشینا


اون شمشیر سامورایی من کوووووو
بیارینش که وقتشهههه

---

بحث شیرینی و شام به راهه؛ فلافل من یادتون نره 

 کجای کاری خواهر 
به لطف بعضیا ، فعلا اینجا یه لیوان آب هم پیدا نمی شه 
کویر لوتیه واسه خودش 

من اگه فردا خواب نموندم و به کلاس رسیدم، بهتون پیتزا میدم. 

خدا روشکر ،بلخره یکی نیت کرد ،دست به جیب بشه
من وامیستم شما بری سر کلاس بعد می خوابم 
شوخی که نیست ،بحثه یه پیتزا در میونه 

[silent scream]

ه لطف بعضیا ، فعلا اینجا یه لیوان آب هم پیدا نمی شه 
کویر لوتیه واسه خودش  

ایرانا کجایی با اون بستنی قشنگات مهمونمون کنی

من وامیستم شما بری سر کلاس بعد می خوابم  
شوخی که نیست ،بحثه یه پیتزا در میونه  

شما بخواب؛ بعید میدونم بتونم برم سر کلاس 

[عارفه]

حنیفا خواهری بزن قدش، منم ۶۳ روزه م 

ایرانا جان و رزای عزیزم ممنونمم راستش خیلی بهترممم یه جا خوندم نوشته بود خیلی از وقتا علت حال بدمون اینه که نمیدونیم توی چه وضعیتی هستیم اصلا نمیدونیم الان مشکلمون چیه و کلی کلافه میشیم و اوضاع همینطور بدتر میشه
حس میکنم اوضاع منم یکم این شکلی بودش  بس خودمو غرق چیزای دیگه کرده بودم همه چی کم کم داشت یادم میرفت حتی پاکی حتی خیلی چیزای دیگه و مشکلاتم  من خودمو غرق کارای بیخود کردم تا وضعیتم رو فراموش کنم و ترس از درست کردنش داشتم ازش میترسیدم و  میخواستم فراموشش کنم ...
منم نشستم همه چی رو واسه خودم نوشتم چه چیزایی عصبیم میکنه واسه چی استرس دارم کجاها نمیتونم خودمو کنترل کنم و کنترل وضعیت به طور تقریبی اومد دستم 
یه چیزی رو هم در حینش متوجه شدم 
اگه آسون بگیری بهت آسون گرفته میشه و همه چی راحته ولی اگه سخت بگیری همه چیو واسه خودت سخت میکنی...

دقیقا. تجربه ای رو روایت کردی که خیلی فراگیر شده. 
و راهی که رفتی دقیقا برای همین خوبی باشه که توصیه میشه  
نوشتن باعث میشه روی اون مسئله متمرکز بشی و جوانب مختلف اون رو کشف و درک کنی. همین یه کوچولوی دست کم گرفتنی کلی ما رو به رسیدن به راه حل نزدیک می کنه.

(بچه ها من پیامارو ناقص خوندم اگه پاسخ ندادم دلیلش اینه.)