گروه ۴ آقایان: طوفان (غیر فعال) (حامی: آرمین - سرپرست: هادی، SR71، مهدوی)

["سعید"]

سعید / 4 خرداد / یک روز خوب.

در نهایت احترامی که برای آرمین قائلم تصمیم نداشتم در این گروه های تک جنسیتی فعالیت کنم..ولی خوب شکست های یک هفته ی اخیر مجابم کرد که تنها راهم ترک گروهیه و چاره ای جز این ندارم..پس سلام بر دوستان هم گروهی..

["سعید"]

شنبه هفته پیش بود که مجبور شدم گوشیم رو از توی جعبه در بیارم... و اینطور بود که ۲۱ روز دوری از گوشی ( که قرار بود ۶۰ روز باشه ) به پایان رسید
آرزو میکنم که ای کاش اون درخواست رو قبول نمیکردم... بهرحال...
گذشت و گوشی رو دوباره جمع نکردم. یعنی اصلا حواسم نبود که گوشیم از قرنطینه خارج شده
دو روز بعد موقع سحر و اذان صبح... به خاطر خستگی و هوشیار نبودن یه وسوسه‌ی کوچیک اومد سراغم و من هم خیلی ساده ازش اطاعت کردم و گفتم چشم!
و رفتم سراغ چیزهایی که نباید....
دوباره شب همون روز گوشیم رو جمع کردم و ایندفعه محدودیت رو به ۳ ماه افزایش دادم...
یکجورایی تنبیه...
و دیروز صبح باز هم بخاطر هوشیار نبودن شکستم...
یعنی اکثر شکست های این ۳ ماهه از سال جدید بخاطر هوشیار نبودنم بوده...
دور خیلی از چیزها رو باید خط بزنم
خیلی از عادت های خوبم رو باید از سر بگیرم
و خیلی خیلی جا داره که بهتر بشم...
اینم میدونم تغییرات یک شبه اتفاق نمی‌افتن و نیاز به تلاش و زمان هست...
فقط باید این ۴۰ روز پیش‌رو ( که فکر کنم ۳۹ روز شده باشه ) رو پشت سر بزارم....

آبی *با رعایت هر سه مورد قوانین اعلام وضعیت* / ۴ خرداد / ۱ روز و ۹ ساعت خوب

اولا دمت گرم که به خاطر پاکی حاضری از کار کردن با گوشیت بگذری..این یعنی دلت واقعا تغییر میخواد..حالا من خودم بیشتر با لپ تاپ به سراغ پ.و.ر.ن میرم چون گوشی صفحه اش کوچیکه و جذابیتش کمتره..بنابراین خیلی وقتا مجبور میشم موقع کار کردن با لپ تاپ مودم رو خاموش کنم تا محیط ایمن بشه..این هوشیار بودن که گفتی خیلی نکته ی مهمیه..هر روزی که از زندگی اگر به پاکی میگذره باید هوشیار باشیم به پاکی..یعنی باید هر روز یادمون بیاریم که من دارم میجنگم برای پاکی و این باعث میشه انگیزه رو از دست ندیم..

[آرمین]

سعید / 4 خرداد / یک روز خوب.

در نهایت احترامی که برای آرمین قائلم تصمیم نداشتم در این گروه های تک جنسیتی فعالیت کنم..ولی خوب شکست های یک هفته ی اخیر مجابم کرد که تنها راهم ترک گروهیه و چاره ای جز این ندارم..پس سلام بر دوستان هم گروهی..

سعید جان خیلی خوش‌اومدی و خوشحالم که اومدی.  

یه مقدار روال فعالیت‌ها تغییر کرده اما آدم‌های کانون همون آدم‌ها هستن. 
من خیلی امیدوارم که بتونیم کنار همدیگه روزهای خوبی رو تجربه کنیم. 
هم به خودمون کمک می‌کنیم و هم به دیگران. 

بابت لغزش‌هایی که گفتی ناراحت شدم.
اگر دوست داشتی باهامون صحبت کن.
اوضاع الان چطوره؟

[آرمین]

مشارکت آرمین:
خدا رو شکر امروز هم به پاکی گذشت و ان‌شاءالله می‌گذره.
این توفیق رو هم داشتم که از صبح به چند نفر از دوستانم کمک کنم.
الهی شکر. 

امروز خانم یاقوت تو امیدوارباش دوست من جالب نوشته بودن:


همیشه که نباید همه چیز خوب باشه. 

﷽ همیشه که نباید همه چیز، خوب باشد! در دلِ مشکلات است که آدم، ساخته می‌شود... گاهی همین سختی‌ها و مشکلات؛ پله‌ای می‌شوند به سمتِ بزرگترین موفقیت‌ها....
.
.
.
شاید پله‌ی بعد؛ ایستگاهِ خوشبختی‌ات باشد...
.
.
.

قبول که وضعیت فعلی بد هست.
اما کی می‌دونه پله‌ی بعدی پله‌ی بدبختی ماست یا خوشبختی؟
شاید همین جای دردناکی که هستیم، پله‌ای بشه به سوی ایستگاه خوشبختی. 
تا حالا برای شما رخ نداده؟
برای من که خیلی شده. 

پس تسلیم نشیم و ادامه بدیم. 

[آبـی]

اولا دمت گرم که به خاطر پاکی حاضری از کار کردن با گوشیت بگذری..این یعنی دلت واقعا تغییر میخواد..حالا من خودم بیشتر با لپ تاپ به سراغ پ.و.ر.ن میرم چون گوشی صفحه اش کوچیکه و جذابیتش کمتره..بنابراین خیلی وقتا مجبور میشم موقع کار کردن با لپ تاپ مودم رو خاموش کنم تا محیط ایمن بشه..این هوشیار بودن که گفتی خیلی نکته ی مهمیه..هر روزی که از زندگی اگر به پاکی میگذره باید هوشیار باشیم به پاکی..یعنی باید هر روز یادمون بیاریم که من دارم میجنگم برای پاکی و این باعث میشه انگیزه رو از دست ندیم..

واقعا وقتی یادم به اونروز ها میوفته که سیستمم توی اتاقم بود و تک تنها همه‌ی شرایط برای دیدن اون مزخرفات مهیا بود به هم میریزم...
فکر کنم از ۳ سال گذشته تا به الان روی سیستمم هیچ چیز خرابی نه لود کرده باشم... نه ذخیره... نه تماشا...
یعنی همیشه این حس خط قرمز باهام هست... و طوری استحکام پیدا کرده که وقتی شرایطش هم محیاست بهم اجازه نمیده اینکار رو انجام بدم...
کاش میتونستم در مورد پاکی هم همین حرف رو بزنم... اما جز تلاش و ثابت قدم بودن در مسیر کار دیگه‌ای نمیشه انجام داد...
بخشی از تجربه‌ام رو میگم... شاید کمک کننده باشه...
کامل از ویندوز دور شدم و به سیستم عامل جدیدی مهاجرت کردم...
تئوری این بود:
به مرور زمان همه چیز از سرم می‌افته... یعنی تا مشغول رصد کردن سیستم عامل جدید هستم اون عادات قبلی کاملا از بین میرن... و خوشبختانه جوابگو بود...
واقعا سخت بود. یک هفته فقط درگیر پشتیبان گرفتن از هاردم بودم...
ماه بعد مشغول پیدا کردن نمونه‌های جایگزین و رایگان برای نرم‌افزار‌های روزمره‌ام بودم...
فکر کنم یک سال و نیم طول کشید تا به شرایط جدید عادت کنم و بعدش متوجه شدم ارزشش رو داشته...

در مورد گوشی اینطور نبود...
با غیرفعال کردن ماژول‌های wifi ( مثل این میمونه که درایورهای وایرلس/wifi ویندوز رو دستی پاک کنید ) تا یک مدت اوضاع واقعا خوب بود...
معمولا به ندرت بسته‌ی اینترنتی روی شبکه همراه میخرم...
تا اینکه شبکه ارائه دهنده خدمات پیامک داد ۵ گیگ اینترنت روزانه به شما تعلق گرفت  
یکدفعه سر از  ناکجا  آباد در آوردم و متوجه شدم کاملا شکست خوردم...

از امکاناتی که فایل hosts سیستم عامل در اختیارم قرار داده بود استفاده کردم ( فایلی که میتونی سایت ها و رنج‌های آی پی رو به یک آدرسی که وجود خارجی نداره انتقال بدی. در اینصورت هیچوقت لود نخواهند شد...، البته کاربردهای دیگه‌ای هم داره... که بگذریم ).... یک پروژه روی اینترنت دیدم که لیستی از وب‌سایت‌های بد بد رو برای مسدود کردن ارائه داده بود... اما متاســـــفانه!!!! روزی ۱۰۰ تا سایت وحشتناک اینطوری آنلاین میشه!!!!!
یعنی تا ۲ هفته همه چی خوب بود، اما بعد دو هفته گوگل این هزاران هزار سایت بد بد روزهای گذشته رو وارد نتایج کرده بود و این یعنی یه شکست دیگه...

گفتم مهاجرت میکنم به یک سیستم عامل غیر اندروید... اما حتی اونجا هم وقتی وسوسه میزد به سرم بالاخره هر طوری شده بود فـیلترهای اعمال شده روی اینترنت رو دور میزدم
دیگه دم آخر گفتم خداحافظ گوشی گرامی   میدونم گفته بودم اگه تونستم ۲ ماه پاک بمونم یه گوشی میخرم... اما الان فقط این چند وقت باعث ضربه خوردنم بوده... نه پیشرفتم...

( شاید پارسال، اون صبح تابستونی به سرم نمیزد که وارد اون خراب شده بشم... الان وضعیت نبود. یعنی به این نتیجه رسیدم...
ترک دوباره‌اش چندین و چند برابر سخت تر از بار اوله... نه اینکه نشدنی نباشه... اما خیلی سخت تر میشه... )

---------

هر چند این کافی نیست...
و باید هوشیاریم رو برگردونم...
دوباره یک مدته برنامه‌ی خوابم به هم ریخته...

یه خورده افسرده شدم باز...
و توی همون مدت که هوشیار نیستم کارای عجیب و بدتر از خ.ا انجام میدم...
نمیدونم باید بخاطرشون برم دکتر یا حتی بازم دارو مصرف کنم یا نه...

برای ترمیم ذهنم شروع کردم رمان‌های تخیلی ناتمومم رو بخونم...
و خبر خوب فکر کنم نتیجه‌ی مثبت گرفتم  

دارم به از سر گرفتن ورزش فکر میکنم...
اما خیلی سخته... باز یکجور دیوار ذهنی ازش ساختم...
رو راست بگم... یکم طول میکشه تا خرابش کنم و بهش غلبه...

دیگه واقعا چیزی به ذهنم نمیرسه  
یک دل سیر پر حرفی کردم...

تا پست و اعلام وضعیتی دیگر بدرود
مراقب خودتون باشید

[Saman79]

سلام دوستان. خوبید؟
من تازه تو این گروه عضو شدم و هنوز آشنا نیستم.
علی / 6 خرداد / سه روز خوب
امروز یه روز سختو پشت سر گذاشتم و از کلی وسوسه عبور کردم. تجربه بهم نشون داده همیشه روز سوم ترکم یکی از سخت ترین روزا بوده پس امادگیشو داشتم از قبل.
متاسفانه هنوز با تایم مطالعه پایینم مشکل دارم و دارم کم کم حلش میکنم.
بخاطر درگیری شدید با کنکور تقریبا 5 ماهه هیچ تفریح واقعی ای غیر فیلم سینمایی دیدن نداشتم. پس تصمیم دارم واسه اینکه بتونم یه انرژی مضاعف و در واقع یه شوک به خودم بدم برای ادامه راه ترک و درس خوندن... فردا یه تفریح خوب با یکی از دوستام داشته باشم.
این چند روزه بخاطر اینکه تایم مطالعه 10 ساعتم حتی به 2 ساعت هم رسید از خودم عصبانیم اما امید دارم که اگر این چند روز بگذره و خود ارضایی از سرم بیفته و در واقع این اعتیادش از بین بره میتونم دوباره به اون 10 ساعت و حتی بیشتر برگردم پس همش به خودم میگم که یکم صبر کردن ارزش یه عمر پاکی و یه اراده قوی و فولادی که تا روز کنکور و بعد از اون میتونه اسلحه ام باشه رو داره
امیدوارم اعلام وضعیتم درست بوده باشه مثل اعضا و اینکه از حرفام هم حوصلتون سر نرفته باشه

[آرمین]

مشارکت آرمین:
امروز سر کار رفتم و بعد مستقیم از اون جا به سمت تصویربرداری و دکتر.
خیلی هم تو راه بودم و منتظر تو مطب. واقعا خسته و کلافه شدم.
شرح حالش رو اینجا نوشتم.
اوضاع سلامتی خوب نیست و از این بابت واقعا اذیت میشم.
اما همین پیگیر بودن برای سلامتی و دغدغه‌های مختلف دیگه باعث شده که راحت‌تر پاک بمونم و فکرم جای دیگه نره.
امروز فقط چند تا نگاه از دستم در رفت. 

خدایا 
ما رو تو مسیر پاکی حفظ کن و نگه دار. 

[آرمین]

سامان۷۹ عزیز یا همون علی آقای خودمون 
به گروه طوفان خوش‌اومدی. 

اعلام وضعیتت قسمت دومش باید تاریخ آخرین روز بدی که داشتی رو ثبت کنی. نه تاریخ امروز رو.
و البته بهتره با نام کاربریت باشه  
آفرین بهت که تو این ۳ روز حسابی مراقب خودت بودی. 

یه اعلام وضعیت تایم خاصی نمی‌بره.
سعی کن هر روز به اندازه چند دقیقه هم که شده بیای و اعلام وضعیتت رو انجام بدی.
تو روزهای اول خیلی کمک می‌کنه. 

اون بحث تفریح‌ها رو حتما جدی بگیر.
ما اگه حال‌مون خوب نباشه، نمی‌تونیم درس بخونیم. یا درس بخونیم، درس خوندن بی‌کیفیت میشه.
می‌ارزه چند ساعت از روزمون به خوب کردن حال‌مون بگذره و بعد با باقی اون درس بخونیم.  


آبی عزیز
ممنون که روی من رو زمین نذاشتی و تو گروه حاضر شدی. 
امیدوارم هر روز به این روند ادامه بدی. قول میدم من هم برات یه جایزه ویژه کنار میذارم اگه پسر منظم و مرتبی باشی.   

شما وقتی حس میکنید هیـــــچ جایی برای رفتن ندارین چیکار میکنین؟

خب راستش یه فضای سبز نسبتا کوچیک اطراف خونه ما هست. پس همیشه یه جا برای رفتن دارم. 
یه پارک خیـــــــلی مشتی هم با ۳۰-۴۰ پیاده روی (یا ۱۰ دقیقه با تاکسی) هست. که اونم همیشه برای من یه جا برای رفتن محسوب میشه. 
دیگه اگه اینا نباشه، میام کانون. نشد، فیلم سینمایی و سریال. نشد میرم سراغ خوشنویسی. باز اگه نشد فیلم‌های انگیزشی. 

[آرمین]

              
به‌نام خدا

    اعلام وضعیت ها 


  لیست به‌روز شده  99/03/06   


     


AlwaysHope ا / 3 اسفند 98 / 88 روز خوب .............. در انتظار ستاره بیست و یکم 

     

new Aseman ا/ 16 شهریور 98 / 252 روز خوب ................ در انتظار ستاره هشتم

soshians ا/ 4 خرداد 99 / 1 روز خوب .............................. در انتظار ستاره هفتم

    

majid78 ا/ 3 فروردین 99 / 55 روز خوب .......................... در انتظار ستاره چهارم

هادی / 24 اسفند 99 / 70 روز خوب .................................. در انتظار ستاره دوم

    

عرفان./ 24 اردیبهشت 99 / 5 روز خوب ........................... در انتظار 30 روز خوب

آستیگمات ا/ 18 فروردین 99 / 14 روز خوب ...................... در انتظار 20 روز خوب

آبی / ؟؟؟؟ / ؟؟ روز خوب ............................................. در انتظار 10 روز خوب

Saman79 ا/ ؟؟ / 3 روز خوب ....................................... در انتظار 10 روز خوب

    

[آبـی]

سلام دوستان. خوبید؟

سلام علی جان
خیلی خیلی به جمع طوفانی‌ها (   ) خوش آمدی
شما خوب باشی ما عالــــی هستیم  

من تازه تو این گروه عضو شدم و هنوز آشنا نیستم.

گروه های ترک که به لطف داداش آرمین و سایر مدیر های زحمت کش کانون بروزرسانی متفاوتی دریافت کردن کاملا جدید شدن
برای همین قراره با هم بریم جلو   و اصلا جای نگرانی وجود نداره. هر جایی به مشکل برخوردی فقط کافیه بچه ها یا من رو در جریان بزاری
و اینکه توی کانون برای هر موضوعی ( از زبان گرفته تا موسیقی ) یک تاپیک مخصوص داریم  

امروز یه روز سختو پشت سر گذاشتم و از کلی وسوسه عبور کردم. تجربه بهم نشون داده همیشه روز سوم ترکم یکی از سخت ترین روزا بوده پس امادگیشو داشتم از قبل.

چه خبر خوبـــــی
همیشه خوش خبر باشی علی جان
یادت نره هر موقع خدایی نکرده، خدایی نکرده وسوسه شدی حتما حتما قبلش به اورژانس کانون سر بزن
توی اورژانس بچه‌ها همیشه گوش به زنگ هستن و کمک میکنن وسوسه برطرف بشه
+ به علاوه +
اینکه پست‌های داداش همساده ( یکی از اعضای گل کانون ) توی تاپیک مدیریت قبل از شکست خیلی خیلی مفید هستن
خیلی خیلی توصیه میشه

خاطر درگیری شدید با کنکور تقریبا 5 ماهه هیچ تفریح واقعی ای غیر فیلم سینمایی دیدن نداشتم. پس تصمیم دارم واسه اینکه بتونم یه انرژی مضاعف و در واقع یه شوک به خودم بدم برای ادامه راه ترک و درس خوندن... فردا یه تفریح خوب با یکی از دوستام داشته باشم.

  تفریح سالم واقعا لازمه... به نظرم یکی از ضرورت‌های زندگیه...
امیدوارم حسابی خوش بگذره و تجدید قوا کنی برای یه بازگشت طوفانی و درخشنده به سمت درس خوندن  

این چند روزه بخاطر اینکه تایم مطالعه 10 ساعتم حتی به 2 ساعت هم رسید از خودم عصبانیم اما امید دارم که اگر این چند روز بگذره و خود ارضایی از سرم بیفته و در واقع این اعتیادش از بین بره میتونم دوباره به اون 10 ساعت و حتی بیشتر برگردم پس همش به خودم میگم که یکم صبر کردن ارزش یه عمر پاکی و یه اراده قوی و فولادی که تا روز کنکور و بعد از اون میتونه اسلحه ام باشه رو داره

  چه دیدگاه خوبی داری داداش جان. لطفا این دیدگاه‌های مثبت و دیدن نیمه‌ی پر لیوان رو تا ابد حفظ کن و صد البته، برای ما هم در موردش بنویس

امیدوارم اعلام وضعیتم درست بوده باشه مثل اعضا و اینکه از حرفام هم حوصلتون سر نرفته باشه

نه تنها حوصله‌مون سر نرفت که کلی لذت هم بردیم
به قول داداش آرمین، صبح و شب هر روز حتی برای چند دقیقه هم که شده سری بهمون بزن و برامون بنویس
از صمیم دل خوشحال میشیم که پای صحبت‌هات بنشینیم  
در کل طوفانی‌ها رو از حال خودت بی خبر نزار

[آبـی]

آبی عزیز
ممنون که روی من رو زمین نذاشتی و تو گروه حاضر شدی. 
امیدوارم هر روز به این روند ادامه بدی. قول میدم من هم برات یه جایزه ویژه کنار میذارم اگه پسر منظم و مرتبی باشی.   

  وظیفه‌ام بود
قول میدم بقیه‌ی بچه‌های گروه هم به زودی زود برای مشارکت‌های روزانه / هفتگی میان و روزهای خیلی خوبی رو پیش رو خواهیم داشت  
همینکه حال آرمین یکدونه‌ی کانون خوب باشه، برای من جایزه ویژه‌ست  

من هی به دکترها میگفتم تو سرم حس انفجار دارم نمی‌فهمیدن. می‌گفتم سردرد وحشتناک دارم می‌گفتن چیز خاصی نیست. 
دکتر این یک روز در میون سردردی که دارم، تمام اعصاب بدنم از کار می‌افته. نمی‌فهمیدن.

  واقعا قلبم به درد اومد...
میتونم تصور کنم اون لحظه رو... که گفتن چیز خاصی نیست... و حرفی که یک حس خیلی خیلی بدتر توی آدم به وجود میاره  
از صمیم دل دعا میکنم این اتفاق دوباره تکرار نشه

دلم روشن هست... مطمئن هستم اتفاقات روشنی در راهه

ظاهرا انسولین رو هم همین مدلی می‌زنن. ولی من حس خوبی نسبت بهش ندارم.  

  مطمئنم داداش آرمین از پسش بر میاد  

از هر چیزی که عصبیت می‌کنه دور شو. (لذا از کانون باید دور شم.  )

هر یه روزی که از عمرم می‌گذره مثل شکنجه و عذابه.
ولی بالاخره حتما یه روز خوب میاد. 

در موردش چند خط نوشتم اما بعد پاک کردم...
فقط میتونم بگم درک میکنم... درک میکنم... و درک میکنم...  
اتفاقات خیلی خیلی روشن توی راه هستن

[آبـی]

سلام
  بچه ها ما هنوز منتظرتونیم
آقا سعید،
آقا عرفان،
پوریا جان،
مجید جان،

آقا هادی،
آستیگمات جان
و برادر نیو آسمان
کجا هستــــین!؟

[آرمین]

سلام
حال طوفانی‌ها چطوره؟ 

من خدا رو شکر یک روز پاک دیگه رو گذروندم.
وسوسه‌ها رو چند روز پیش فیتیله پیچ کردم فعلا ازشون خبری نیست. 
حالا یا می‌خوان غافل‌گیر کنن یا کلا رفتن سر خونه زندگی‌شون. 

آبی جان
ممنون از همدلیت با من.
انشالله که همیشه سلامت باشی و پر از حال خوب. 

و همچنان درگیر بحث با اون شخصی هستم که دیشب تعریف کردم  

آخ که چقدر این بحث‌هایی که گفتی اعصاب خرد کن هست. من که فراری‌ام همیشه از این صحبت‌ها. 
امیدوارم به خیر گذشته باشه و حال روحیت رو بد نکرده باشه. 

یکم وسوسه شدم... زیاد جدی نبود...

ماشاءالله قهرمان آبی.   

 دوباره از خدا دور شدم... نیاز به راه حل جدید دارم...

چیزی که واقعا ترغیبم کنه به عبادت خدا 

راهکار که زیاد هست.
یکیش فکر کردن هست.
مثلا به خودمون فکر کنیم. به تک تک اندام‌ها‌مون.
به جایی که در اون زندگی می‌کنیم. کشور. کهکشان راه شیری.
یا بریم طبیعت از نزدیک به گیاهان و گل‌ها نگاه کنیم و ارتباط بگیریم.
این‌ها باعث میشه به عظمت خدا پی ببریم و دوست داشته باشیم به خدا نزدیک شیم. باهاش گفتگو کنیم.  

البته راستش منم یه مدته حال عبادی خودم رو دوست ندارم. 

[Saman79]

سلام بچه ها. 
علی / 7 خرداد ماه / 4 روز پاک
الان آخرین دقایق روز 7 ام خرداد ماهه که دارم این متنو مینویسم و دارم وارد روز پنجم ترکم میشم.
اول از همه یه تشکر خیلیییی ویژه باید بکنم از دوست عزیزم آبی جان
بخاطر اینکه نظر مثبتش نسبت به من واقعا بهم انگیزه دااااد و کلی کمک کرد که بازم بنویسم 
و البته آقا آرمین که پیگیر بچه های گروه طوفان هستن 

خب خب خب..
امروز از ابتداش یه روز خوب بود و خیلی پر انرژی شروع شد. چند روز پاکی و بلاخره استارت خوب برای درس خوندن.. 
هدف گذاری درسیمو روی 6 ساعت تنظیم کردم و به 5 و نیم ساعتش رسیدم. خب این شاید عالی نباشه ولی یه پیشرفت خوبه و فکر میکنم فردا این پیشرفت بیشتر بشه و همیشه چشم انداز زمانی قشنگه که به نوک قله برسی.

دیگه امروز اون حس سرد ناپاکی درونم نبود و وسوسه هم نشدم. دومین روز سخت ترک که چندین بار توش شکست خوردم روز 7 امه و باید به شدت مراقبش باشم. من اراده کردم و میخوام اگر 1 ساله آینده به روزی که ترکو شروع کردم فکر میکنم به خودم افتخار کنم که با افتخار یکبار گفتم ترک میکنم و کردم 
شاید به چشم زیاد نیاد اما وقتی ادم اولین بار میگه که من میتونم و انجامش بده. یه سری موانع رو درون خودش میشکنه و از یه سری مرزا عبور میکنه که باعث میشه ارادش بشه قوی ترین اسلحش.


امروز غمگین نبودم و افسردگیم داره به مرور بهتر میشه. بدون شک از اثرات ترکه و دوستانی که مثل من حس میکنن یه غم درونی توی سینشونه مطمئن باشن که ترک خیلی کمکشون میکنه. سه روز اول همش حس میکردم یه نیاز بزرگ دارم اما مقاومت میکردم اما امروز حس میکردم خودمو دارم از منجلاب میکشم بیرون. یه حال خوب.. یه انگیزه خوب برای ادامه و یه شادی درونی سوغاتی فقط و فقط 3 روز ترک بود که به من داده شد و انقد ارزش داره که با تمام پول های دنیا هم نمیشه خریدشون.

بچه ها اینبار میخوام آخرین بار باشه. باید آخرین بار باشه. بلاخره بعد از 7 ، 8 سال گرفتاری و تجربیات بد اینبار میخوام با تمام وجودم این ترکو نگه دارم.

بچه های خوب آسمونی، هر شب میام و یه متن مینوسم.
همیشه یادمون باشه:
اینجا سرزمین نیست.. آسمان است
راستی تا یادم نرفته یه تشکرم از همه کسایی که به من لطف داشتن و برام پیام گذاشتن و کمکم کردن مثل دختر پاک ، هومان و بقیه دوستای خوبم میکنم. دمتون گرم 

دلتون شاد شبتون خوش

["سعید"]

نه فقط افکار بد مثل رفتن سراغ خ.ا
بلکه هر چیزی     خودم احتمال افسردگی میدم... اما نمیتونم قطعی بگم اینطور هست یا نیست  
اصلا به خودم اهمیت نمیدم... یعنی اصلا یادم نمیاد آخرین باری که به خودم اهمیت دادم کی، چه روزی و چه لحظه ای بود...  
گاهی اوقات هم توجیه‌های عجیب برای خودم میارم...
میترسم از خودم...
میترسم از خودم چون کنترلی روی خودم ندارم...
داره کم کم یک سال میشه که روی هم رفته حتی ۲ ماه پاکی هم نداشتم
اصلا چرا باید اون اتفاق میوفتاد و درمانم کامل قطع می‌شد؟ اصلا چی شد که یکدفعه توی آستانه‌ی یک سال دوری از این و بقیه ی چیزهای بد، باز هم بهشون رو آوردم؟
یعنی میشه روزی بفهمم چرا؟
حال الانم رو اصلا نمیتونم توصیف کنم. نه خوشحالم نه ناراحت نه خنثی
فقط میترسم یکدفعه خودم رو در یه وضعیت بد ببینم و زمان برای روبراه کردن همه چیز، خیلی خیلی دیر شده باشه
 
آبی / ۷ خرداد / صفر ....

داداش خوبم سلام..میدونم الان ساعات بدی رو پشت سر میذاری..میفهمم حالت رو ..یه جوری میشه آدم انگار که با خودش لج کرده و هیچ جوری از خودش نمیتونه فرمان بگیره..انگار هر کاری که عقلش میگه نکن رو میکنه..منم دوره هایی این جوری میشم..چند تا راه حلی که میشناسم رو میگم..به نظرم حتما یه روانشناس تو زندگیت داشته باش که هر وقت موندی چی کار کنی پیشش بری..من یه دونه خوبش رو دارم که یه دوره ای پیشش میرفتم..الانا هم اگه یه جایی گیر کنم میرم پیشش..برای آروم کردن جسم و روح و ذهنت از یک سری تکنیک استفاده کن..مدیتیشن و یوگا تاثیرشون فوق العاده است..اگه خواستی شروع کنی بگو بهت بگم از کجا شروع کنی..شروع کن کتابای "خود شناسی" بخون..یه کتابی رو من شروع کردم و تعریفش رو هم خیلی شنیدم.." انسان در جستجوی خویشتن اثر رولو می " ..دوست داشتی شروع کن با هم بخونیمش و دربارش حرف بزنیم..نسخه ی pdf اش هم تو اینترنت هست.