1399 دي 13، 21:32
سپاس شده توسط
1399 دي 13، 21:34
آفرین بهت Aedan
دو روز عالی مبارکت
سومین روز هم در راهه
نقل قول: با معلم فیزیک رفیق شدم ... اگه خدا بخواد مستمرم رو صفر نمیده
آفرین بهت
داری راه میفتی
ان شاءالله همه روزات خوب باشه
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال
1399 دي 13، 21:56
صبح با صدای اذان بیدار شدم و نماز خوندم
برگشتم خوابیدم تا 9
با ارفاق توی مسابقه به خودم 0.5 دادم
ولی روز اوله
از فردا رو روالم
اومدم کانون و بعد هم صبحونه خوردم
مطالعه کردم
نماز ظهر و عصر رو خوندم و بعد هم ناهار و مطالعه تا غروب
نماز مغرب و عشا رو خوندم و بعد هم مطالعه تا شام
بعد از شام هم کانون اومدم تا الآن
امروز روز سختی بود
دیشب توی اینستاگرام کار خاصی نکردم و فقط برنامه رو پیش بردم ولی انگار واقعاً اینقدر وابسته شده بودم بهش که تا یه کم باهاش کار کردم اثر کرد
شایدم من اینجوری فکر میکنم
نقل قول: دیشب خیالپردازی کردم اما نه درباره چیز بد
صرفاً یه داستان از زندگی یه آدم بود
اما بازم بدنم لرزید
از دیروز تا الآن دارم نابود میشم
باورهام دارن ریزش میکنن انگار
هر چی میخونمشون واضح و منطقین اما انگار مغزم نمیپذیره
الآن فقط دوست دارم این وضع تموم بشه
فردا امتحان دارم
خیلی از تصاویر مهم کتاب رو که باید خونده بشن رو مجبور شدم نگاه هم نکنم چون اثر بدی دارن روم
امتحان فیزیولوژی غدد و هورمون هاست
دیگه خودتون تصور کنید چرا تصاویر رو نگاه نکردم
اوضاع اینقدر بده که حس میکردم از متن جزوه هم داره وسوسه سبز میشه
الآن دیگه مطالعه رو گذاشتم کنار
باید بخوابم چون هم خوابم میاد هم میخوام راحت شم از کابوس امروز
صبح زود بیدار میشم ادامه میدم مطالعه رو
من نمیخوام بشکنم
نباید این اتفاق بیفته
خوبیای امروز...
1. نمازام کامل بودن
2. به عهدنامه پاکی پایبند بودم
3. کنترل نگاه و ذهنم خیلی سخت ولی خوب بود
4. یک صفحه قرآن خونوم
5. مطالعه کردم
6. وسوسه رو شکست دادم
مهدوی/9آذر/34 روز خوب
آقا این یکیو ببخشید ولی:
عهدنامه مجدد!!!
عهد میبندم که امشب پاک بمونم
عهدنامه رو نوشتم که اگه خطری بود حداقل یادم باشه قول دادم و نشکنم
چرخ گردون گر ندارد سازگاری با دلت
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال
دست در جیبت کن و جدی نگیرش، بیخیال
سپاس شده توسط
1399 دي 13، 22:44
مسلما" من جای تو نیستم و نمیتونم کامل درک کنم که چقدر سخته. ولی مطمئنم با قوت ازش میگذری
ولی در کل فکر میکنم باید یه راهی برای بالا بردن آستانه تحریک وجود داشته باشه، قبول دارم مثل راه رفتن روی طناب میمونه ولی شاید بد نباشه امتحان کرد. باز هم میگم من هنوز تجربه زیادی توی ترک ندارم ولی فکر میکنم باید توی این مسیر کاری کنیم که پوست کلفت هم بشیم
من یک " بیمار جنسی" نیستم!
1399 دي 13، 23:10
(1399 دي 13، 20:33)مهدوی نوشته است:(1399 دي 13، 19:49)mohammadrg نوشته است: آقا من دو سه هفتست که حالم حیلی بده
ولی نمیدونم مسئلم کجاست،
ی راهنمایی برسونید
سلاااام
یه توضیحی میدی؟
میخوایم ریشه ای درستش کنیم
ببین بزار قصه شو بگم
از وقتی که یادم نمیاد تا حدود یه سال پیش، من معمولا آدمی بودم که ارتباط برقرار کردنم با مردم و غریبه ها خیلی داغون بود و کل برنامه هام برای زندگی و آینده و کلا کارایی که فک.میکردم میتونم انجام بدمو بر اساس همین که یه آدم ضعیفم انجام میدادم و راستش چون اون موقع فک میکردم که نمیتونم تو کاری موفق بشم تصمیم داشتم برم یکی از رشته های شاخه ی پزشکی رو قبول بشم البته چون به پزشکی و اینچیزا هیچ علاقه ای ام نداشتم میخواستم بعدش برم انصراف بدمو به اطرافیان بگم که دیدید که من آدم تنبلی نیستم و اینم چون علاقع ندارم نمیرم تا روتون کم بشه، و کلا خیلی زندگی درست و درمونی نداشتم و افسرده بودم و این داستانا...
حدودا از اوایل امسال آروم آروم فهمیدم که زندگی اینطوری نیست، تغییر همیشه هست، آدم همیشه میتونه خودشو بهتر کنه، منم میتونم دیگه بهتر با مردم ارتباط برقرار کنم و همه چیز میتونه واسه منم بهتر بشه، و شروع کردم به یادگیری و هر روزم عتشم برای یادگرفتن تو این زمینه بیشتر میشد (اینو خودمم وقتی فهمیدم که یه عالمه دوره آموزشی رایگان و غیر رایگان و یه عالمه کتاب دور خودم جمع کردم)
اما هرچی که بیشتر میگذشت یه چیزی میفهمیدم
من سعی کردم چیزای زیادی یاد بگیرم، اما هیچ اقدامی نداشتم، هیچی.
این هیچ کاری نکردن باعث شد من دنبال دلیلش برم. من فهمیدم که هیچ چیزی ندارم که پایه ی زندگیمو واسش بزارم خیلی پیچیدش نکنم، یعنی کاری نداشتم که انجام بدم، هیچ هنری بلد نیودم و هیچ کاری ام به ذهنم نمیرسید که انجام بدم و فهمیدم همین نداشتن کاری و بی جهت بودن، بزرگترین مشکلمه،
و علاوه بر اینچیزا نبودن توی هیچ اجتماعی باعث شد که نتونم هیچکدوم از آموزشایی که در مورد ارتباط دیده بودمو عملی کنم
پس هیچی به هیچی
من اولش گفتم برم توی اجتماع و شاید بتونم بگردم،شاید تو کتابا رو بگردم،تو اینترنت بگردم شاید علاقمو پیدا کنم،ولی هیچی نشد
آخرش رفتم سراغ کنکور و خوندن رشته ی موزد علاقم یعنی انسانی.
اولش خیلی خوب پیش رفتم و همه چی اوکی بود،ولی کم کم فشار درسا،و استرس نرسوندن درسا و مشاور و این داستانا اضافه شد بر اینکه حس خوبی از اینکه داشتم واسه کنکور میخوندم نداشتم(چون از اولش حالم از کنکور به هم میخورد)
و این اتفاقات آخر حالمو خیلی بد کرد و نهایتش همین امروز بود که از شدت ناراحتی چنان لباسمو کوبیدم بی میز که تمام دکمه هاش کنده شد
الان یکم بهترم، ولی خب نمیدونم چجوری مسئله رو حل کنم
لطف میکنید اگه یه راهنمایی کنید
ســلــام
1399 دي 13، 23:21
(1399 دي 13، 23:10)mohammadrg نوشته است: این هیچ کاری نکردن باعث شد من دنبال دلیلش برم. من فهمیدم که هیچ چیزی ندارم که پایه ی زندگیمو واسش بزارم خیلی پیچیدش نکنم، یعنی کاری نداشتم که انجام بدم، هیچ هنری بلد نیودم و هیچ کاری ام به ذهنم نمیرسید که انجام بدم و فهمیدم همین نداشتن کاری و بی جهت بودن، بزرگترین مشکلمه،
سلام
محمد جان کسی در سن تو الزاما کار و هنر آنچنانی نداره. الان یه محصلی و بس.
پس ناراحت نباش از این موضوع. انتظار زیادی هم از خودت نداشته باش.
چیزی که تو رو هدفمند میکنه، چیزی به تو شور و شوق میده، چیزی که به تو انرژی میده،
اینه که مقصدت رو پیدا کنی.
مثلا عرفان رو دیدی؟ میگه من دوست دارم دندان پزشک بشم. حتی تایم تفریحم رو هم میرم اینستاگرام فیلم دندانپزشکی میرم.
از درس خوندن هم شاید زیاد خوشش نیاد. اما میبینه راه رسیدن به قلهای که تو ذهنش داره از طریق درس خوندن هست. از طریق کنکور. پس این راه رو با همه سختیهاش ادامه میده. با همه افتان و خیزانهاش. یک روزهایی شاید درس نخونه. اما بعد تو روزهای بعد تلاش میکنه جبران کنه و عقب نمونه. تا به رویاش برسه.
محمد تو رویاش دوست داره به چی برسه؟
تو رشته انسانی دنبال چی میگردی؟ به چه شخصی در آینده دوست داری تبدیل بشی؟ چه شغلی؟
سپاس شده توسط
1399 دي 14، 1:04
(1399 دي 13، 23:21)آرمین نوشته است: محمد تو رویاش دوست داره به چی برسه؟
تو رشته انسانی دنبال چی میگردی؟ به چه شخصی در آینده دوست داری تبدیل بشی؟ چه شغلی؟
نمیدونم
فعلا هیچ ایده ای ندارم، بخاطر همینم هست که یکم وقتی در این مورد فکر میکنم عصبی میشم
ولی با این حال فک میکنم اینکه من خیلی توی اجتماع نبودم و حس عزت نفس و دوس داشتنی بودن نداشتم،میخواستم با رسیدن به یه موفقیت بزرگ همه ی اینا رو بپوشونم،دورمو تا میتونستم پر کرده بودم برای اینکه مسئله ی خودم با خودمو بپوشونم،
ولی زندگی اینطوری نیست
شاید اگه از تیرماه وضعیت کرونا رو به بدتر شدن نمیرفت و من بیشتر تو اجتماعات حاضر میشدم اینطوری نمیشد
ولی الان دیگه دلم میخواد برخلاف همه ی دنیا که میخواد از تو یه قهرمان بسازه،برخلاف تلویزیون که میخواد به زور به تو بفهمونه که تو قرار کار خیلی خیلی خاص و ویژه ای تو دنیا انجام بدی،برخلاف موسسه های کنکور که میخوان تو رو رتبه برتر بکنن، عادی باشم و توی همه ی قسمتای زندگیم معمولی باشم،
دقیقا برخلاف چیزی که کامل گرا ها فک میکنن،کامل بودن توی کامل نبودنه
و کلی چیزای دیگه ام میخواستم بگم که میدونم حوصله تونو سر میبرم،پس به قول مولانا سخن کوتاه باید والسلام
ســلــام
سپاس شده توسط
1399 دي 14، 8:01
(1399 دي 14، 1:04)mohammadrg نوشته است:(1399 دي 13، 23:21)آرمین نوشته است: محمد تو رویاش دوست داره به چی برسه؟
تو رشته انسانی دنبال چی میگردی؟ به چه شخصی در آینده دوست داری تبدیل بشی؟ چه شغلی؟
نمیدونم
فعلا هیچ ایده ای ندارم، بخاطر همینم هست که یکم وقتی در این مورد فکر میکنم عصبی میشم
محمد جان پس حتما بهش فکر کن.
وقتش الانه. نه 9 ماه دیگه که میخوای انتخاب رشته کنی.
وقتت کمه؟ روزی یک ساعت به این موضوع اختصاص بده.
این متاسفانه از مشکلات سیستم آموزشی ایران هست.
بچهها بدون شناخت درست، سال دهم انتخاب رشته میکنن. بعد باز هم بدون شناخت درست چند سال بعد وارد دانشگاه میشن.
در صورتی که من همون سال دهم باید بدونم میخوام پزشک بشم؟ میخوام وکیل بشم؟ میخوام مهندس کامپیوتر بشم؟
یا حداقل حداقلش باید به این نتیجه برسم که مجموعه «وکالت و روانشناسی و حسابداری» برام دوستداشتنیتره؟ یا مجموعه «پزشکی و پرستاری و داروسازی»؟ و در دو سه سال آینده به انتخاب نهاییم برسم.
الان بشین و فکر کن:
1) دوست داری وکیل بشی؟ به قانون و مقررات علاقه داری؟ نظم و انضباط چی؟ اینکه ظلم رو از بین ببری چی؟ اینکه حق رو به حقدار برسونی چی؟
2) دوست داری روانشناس بشی؟ ماهیت افکار انسانها چقدر برات اسرارآمیز و جذابه؟ اینکه پای مشکلات یکی بشینی باهات صحبت کنه برات دوستداشتنیه؟ اینکه غم یه انسانی رو از دلش خارج کنی چی؟ اینکه به کسی راهنمایی کنی متفاوت زندگی کنه و متفاوت دنیای اطرافش رو ببینه چی؟
3) دوست داری حسابدار بشی؟ حساب کتاب کردن رو دوست داری؟ پسانداز کردن رو چی؟ مثلا تا حالت به ذهنت رسیده کاش بودجه خانواده رو مشخص میکردیم و سهم هر بخش از فعالیتهای تفریحی، خوراک، پوشاک رو جدا میکردیم که طبق اون پیش بریم؟
وقتی بدونی دنبال چی هستی، مسیرت مشخص میشه.
شاید یه روز حال درس خوندن نداشته باشی. اصلا یک هفته به خاطر هر موضوعی رها کنی.
اما سریع به مسیرت برمیگردی تا هدفت رو دنبال کنی.
نقل قول: ولی با این حال فک میکنم اینکه من خیلی توی اجتماع نبودم و حس عزت نفس و دوس داشتنی بودن نداشتم،میخواستم با رسیدن به یه موفقیت بزرگ همه ی اینا رو بپوشونم،دورمو تا میتونستم پر کرده بودم برای اینکه مسئله ی خودم با خودمو بپوشونم،
ولی زندگی اینطوری نیست
شاید اگه از تیرماه وضعیت کرونا رو به بدتر شدن نمیرفت و من بیشتر تو اجتماعات حاضر میشدم اینطوری نمیشد
ولی الان دیگه دلم میخواد برخلاف همه ی دنیا که میخواد از تو یه قهرمان بسازه،برخلاف تلویزیون که میخواد به زور به تو بفهمونه که تو قرار کار خیلی خیلی خاص و ویژه ای تو دنیا انجام بدی،برخلاف موسسه های کنکور که میخوان تو رو رتبه برتر بکنن، عادی باشم و توی همه ی قسمتای زندگیم معمولی باشم،
دقیقا برخلاف چیزی که کامل گرا ها فک میکنن،کامل بودن توی کامل نبودنه
و کلی چیزای دیگه ام میخواستم بگم که میدونم حوصله تونو سر میبرم،پس به قول مولانا سخن کوتاه باید والسلام
متاسفانه فضای آموزشی، اجتماعی، خانوادگی آدم رو به سمت کمالطلبی میبره.
نمره 19 خوب نیست. فقط نمره 20 هست که خوبه (این نوع افکار رو همیشه پدرم داشتن در زمان تحصیلم. 19/75 هم بد بود و بازخواست میشدم چه برسه به 19).
و
تو باید تمام زندگیت رو برای این بذاری که 20 بشی.
اما میدونی چیه؟
اگه قرار باشه ما 20 بشیم، نهایت تو یک یا دو زمینه از زندگیمون میتونیم 20 بشیم.
تو زمینه درسی 20 میشیم اما تو زمینه ورزشی و جسمی 10. تو زمینه معنوی 5. تو زمینه هنری 3. تو زمینه اجتماعی 0.
و این انسان نامتعادل حالش بد میشه.
خب بهتر نبود در همه جنبههای زندگیمون متعادل بودیم و همه رو 17 میشدیم؟
محمد جان پیشنهادی که برات دارم اینه:
1) هدفت رو پیدا کن و راجع بهش فکر کن. این میشه موتور محرک تو که بدونی چرا داری درس میخونی. میشه شور و اشتیاق تو برای ادامه دادن و کم نیاوردن.
2) اگه هنوز احساس میکنی عزت نفست اون چیزی نیست که باید باشه، یه تایم روزانه بهش اختصاص بده و یه دوره راجع بهش بگذرون. کلی سایت و دوره و کتاب هست در این خصوص که حتما کمکت میکنه. و مهم انجام دادن تمارین هست. تو تمرین عزت نفس گفته شده پنج تا از ویژگیهای خوبی که داری رو بنویس. واقعا نیم ساعت باید وقت بذاری و اون 5 تا رو بنویسی. تو تمرین عزت نفس گفته شده به صورت ارادی قبل از خواب این 5 تا جمله رو بخون. واقعا باید انجامش بدی. دونستن اون 5 جمله هیچ ارزشی نداره وقتی هر شب انجامش ندی.
و
یه چیز خیلی مهم:
ما به این دنیا نیومدیم که خودمونیم رو به کسی ثابت کنیم. این ثابت کردن هیچ موقع حالمون رو خوب نمیکنه.
به این دنیا اومدیم تا از استعدادهایی که تو وجودمون گذاشته شده استفاده کنیم. علایقمون رو پیدا کنیم و بهترین عملکرد رو راجع به اونها داشته باشیم. این چیزی هست که حالمون رو خوب میکنه.
سپاس شده توسط
1399 دي 14، 14:09
امروز من دورکار بودم و چه خبر بود. تمام اشخاصی که در یک سال اخیر باهام ارتباط نداشتن امروز بهم پیام دادن. اونم با این سرعت ریموت. آخه چرا؟ آخرش هم ریموت یک ساعت پیش قطع شد. فکر کنم سیستم بهم رحم کرد.
مهدوی عزیز دلم بیا بگو امروز حالت چطوره؟
اینکه میگی بدنم به لرز افتاده یعنی اینکه وسوسه های شدیدی رو تجربه کردی.
اما علتش چیه؟
به خاطر همون تخیلاته؟
به خاطر استرس این روزهای زندگی و امتحانات؟
موضوعی تو خانواده پیش اومده که اذیت کرده باشه؟
بدون علت نیست. باید پیداش کرد و براش کاری کرد.
تو فوق العاده ای مهدوی و بهت تبریک میگم بابت این سی و اندی روز.
قدر خودت رو بدون.
سپاس شده توسط
1399 دي 14، 16:53
بهنام خدا
اعلام وضعیت ها
لیست بهروز شده 99/10/14
آرمین ............................................................. در حال جهاد
هادی / 24 اسفند 98 / 297 روز خوب ................................... در انتظار ستاره نهم
majid78 ا/ ؟؟ 99 / 5 روز خوب .................................... در انتظار ستاره پنجم
مهدوی/ 9 آذر 99 / 34 روز خوب ................................... در انتظار ستاره سوم
اعلام وضعیت ها
لیست بهروز شده 99/10/14
آرمین ............................................................. در حال جهاد
هادی / 24 اسفند 98 / 297 روز خوب ................................... در انتظار ستاره نهم
majid78 ا/ ؟؟ 99 / 5 روز خوب .................................... در انتظار ستاره پنجم
مهدوی/ 9 آذر 99 / 34 روز خوب ................................... در انتظار ستاره سوم
MikasaAckermannا / 26 شهریور 99 / 105 روز خوب .............. در انتظار ستاره سوم
موری / ؟؟ 99 / بسم الله قهرمان ...................................... در انتظار ستاره دوم
mohammadrgا / ؟؟ 99/ 2 روز خوب ............................... در انتظار ستاره دوم
sr71ا/ 5 دی 99 / 7 روز خوب .................................... در انتظار ستاره اول
آبی /26 آبان 99/ بسم الله قهرمان ................................... در انتظار 30 روز خوب
mehdinet74ا / 25 آذر 99 / 1 روز خوب ......................... در انتظار 30 روز خوب
Aedanا / ؟؟ دی 99 / بسم الله قهرمان ................................ در انتظار 30 روز خوب
mohammad210563ا / 28 آبان 99 /7 روز خوب ................... در انتظار 20 روز خوب
mohammad210563ا / 28 آبان 99 /7 روز خوب ................... در انتظار 20 روز خوب
Prebootا / 29 آذر 99 / 15 روز خوب .............................. در انتظار 20 روز خوب
فکر پاک / 29 آذر 99 / 14 روز خوب ................................ در انتظار 20 روز خوب
ماجراجو / 29 آذر 99 /6 روز خوب ................................... در انتظار 10 روز خوب
Alireza-82-17ا / ؟؟ / ؟؟ ......................................... در انتظار 10 روز خوب
شارمین / ؟؟ آذر 99 / بسم الله قهرمان .................................. در انتظار 10 روز خوب
فکر پاک / 29 آذر 99 / 14 روز خوب ................................ در انتظار 20 روز خوب
ماجراجو / 29 آذر 99 /6 روز خوب ................................... در انتظار 10 روز خوب
Alireza-82-17ا / ؟؟ / ؟؟ ......................................... در انتظار 10 روز خوب
شارمین / ؟؟ آذر 99 / بسم الله قهرمان .................................. در انتظار 10 روز خوب
سپاس شده توسط
1399 دي 14، 17:03
بعد از ظهر زمستونیتون بخیر
حالتون خوبه؟؟
هادی حالش خوبه
یه وسوسه داره رو مخش راه میره ولی من هر روز به عهدم پایبندم
امروز وقتی لیست رو بروز میکردم دیدم عدد پاکیم شده 297 یه حس خیلی عجیبی داشت 68 روز دیگه میشه یه سال
خیلی دوست دارم این حس رو تجربه ای بی نظیریه وقتی اینهمه ازش فاصله میگیری
چقدرم زود گذشت این یک سال کلا 99 رو دقیقا میتونم بگم مثل پلک بهم زدن گذشت هنوز حس میکنم زیاد از عید 99 نگذشته
دستاورد های عجیبی داشت
یک سال بیشتر بزرگ شدیم
خدایا خودت عاقبتمون رو بخیر کن
یه هدیه پاکی روزانه جدید پیدا کردم
یه چیز خوشمزه مخصوص شکمو های طوفان
سپاس شده توسط
1399 دي 14، 17:19
نقل قول: سلام داش هادی
قسمت تایم زون خیلی باحال اومدی
خوشحالم که سبز بودی
دادش چندتا سوال داشتم میپرسم شاید سوال بچه ها هم باشه ممون میشم جواب بدید
شما تا حالا چقدر شکست خوردید به عدد حدودا؟
بیشترین رکورد پاکی شما چند روز بوده است؟
چرایی ترین دلیلی که باعث میشه شما پاک باشید چیه؟
به نظرتون ترک پیوسته خوبه یا پله پله ؟
مثلا یهوی به 30روز پاکی برسه یا بعد از هردفعه شکست روزای پاکش زیاد کنه تا به 30برسه؟
خیلی توی این مسئله من صحبت دیدم و شنیدیم و تجربه ای هم ندارم
سلام بر داداش عرفان عزیز
حالت خوبه؟
ممنونم ازت
خواهش میکنم باعث خوشحالیه اگه بتونم جواب بدم
خب راستش آمار شکست مشخص نیست ولی از خیلی خیلی وقت پیش گرفتارش بودم فکر کن از دوران راهنمایی
تا قبل اسفند 98 بیشترین رکورد پاکیم 40 روز بود بعد خدمت دیگه به خودم اومدم تصمیم گرفتم برای زندگیم برای همه اون اهمال کاری هایی که انجام دادم یه نقطه پایانی بذارم شروع کردم از 24 اسفند 98 و خداروشکر تا الان پاکم
چرایی دلیلش برای من هم جسمی بود هم روحی
من بعد این عمل درد شدیدی در مفصل هام ایجاد میشد کرخت بودم حال کارهای سنگین نداشتم وقتی میرفتم کوه کلی سخت میشد برام و بعد برگشتش هم کلی اذیت میشدم یکی از زانو هام آسیب جزئی داره اون باعث تشدیدش میشد
از لحاظ روحی عصبی میشدم خودم با دستای خودم سال ها خودمو عقب انداختم نمیتونستم تمرکز کنم اختیارمو از دست داده بودم وکلی چیزای دیگه
اخرش به خودم گفتم تا کی میخوای به این وضع ادامه بدی؟حواست هست 25 سالت شده؟حواسته که داره دیر میشه و تو هنوز زندگی رو شروع نکردی؟اونقدر درجا زده بودم تو کانون که حالم بد میشد تا کی باید تو خط امتیاز 30 روزگی گیر میکردم خیلی دوست داشتم یه روزی منم تاج دوسالگی کانون رو میگرفتم که یواش یواش دارم بهش نزدیک میشم خدارو هزاران شکر
من تصمیم گرفتم از اینجا به بعد درست زندگی کنم امیدوارم که خدا پشتیبانم باشه
به نظرم ترک پیوسته خوبه یه بار برای همیشه از شرش رها بشیم خیلی بهتره تا اینکه ذره ذره از جونمون دربیاریم
درسته سخته ولی خب عادت های دیگه براش جایگزین بشه برای تک تک لحظه های اورژانسیت برنامه داشته باشی غافل نشی از حرکاتت از حس هات میتونی دووم بیاری ته ته همه اینا اینه که خودت بخوای خودت تصمیم مردونه بگیری
برای من ترک پیوسته خیلی جواب داده
راستی وقتی شروع کردی به پاکی دیگه روزهاتو نشمر زندگی عادیتو ادامه بده انگار نه انگار که چیزی بوده
ذهنتو درگیرش کنی یه خوره میشه تو وجودت مغزت تو رو تحت فشار میذاره اذیت نده به خودت برو جلو زندگیتو بکن عشق و حال کن بیخیال خ.ا شو
1399 دي 14، 18:00
یه اعلام وضعیت کنم.
پی ریبوت/ ۲۹ آذرماه ۹۹/ ۱۶ روز دوری از pmo
من یک " بیمار جنسی" نیستم!
سپاس شده توسط
1399 دي 14، 18:40
(1399 دي 14، 8:01)آرمین نوشته است:
محمد جان پس حتما بهش فکر کن.
وقتش الانه. نه 9 ماه دیگه که میخوای انتخاب رشته کنی.
وقتت کمه؟ روزی یک ساعت به این موضوع اختصاص بده.
.
اتفاقا من مهر امسال دقیقا داشتم همین کارو میکردم ولی احساس کردم که همینجوری با تو خونه نشستن چیزی دست منو نمیگیره و دوست داشتم که تجربه کنم
و واقعا یه کاری انجام بدم واسه همین راضی شدم که کنکور بدم
ولی کنکور بر عکس اینچیزایی که میخواستمو بهم داد،البته فعلا
.
ممنونم که وقت گذاشتین و توجه کردین
ســلــام