گروه ۴ آقایان: طوفان (غیر فعال) (حامی: آرمین - سرپرست: هادی، SR71، مهدوی)

[آرمین]

گردهمایی طوفان شروع شد.

     

کی اومده به گردهمایی؟

اعلام حضور کنه.

     

[آرمین]

  من اومدم

آبی تو قبل از من اومدی؟

ماشاءالله چه زرنگ شدی. 

[آرمین]

خب امروز می‌خوایم در مورد این موضوع با هم صحبت کنیم. (البته کسی دیگه هم دغدغه‌ای داشت، سوالی داشت، خودش بگه. حتما بگه.)

آبی جان

برامون ترجمه‌اش کن. 

[آرمین]

بفرمایید پذیرایی هم بشید دهن‌تون خشک شده می‌خواید الان کلی صحبت کنید: 

چای هل هست. 

نوش جان. 

[آرمین]

خب ظاهرا برادر آبی نیستن.
من خودم باید ترجمه کنم. 

[تاج]

سلام ببخشید دوستان دیر شد
من 8دقیق آمدم بعد کانون باز کردم و به ذهنم خطور کرد که آینده طلا بررسی کنم که حواسم به گردهمایی نبود

[آرمین]

زندگی سخت‌ترین امتحان است.

بسیاری از انسا‌ن‌ها در این امتحان مردود می‌شوند؛

چرا که سعی می‌کنند از دیگر انسان‌ها تقلید کنند.

آگاه نیستند که هر کس برگه‌ی متفاوتی از سوالات پیش رو دارد.

[آرمین]

سلام ببخشید دوستان دیر شد
من 8دقیق آمدم بعد کانون باز کردم و به ذهنم خطور کرد که آینده طلا بررسی کنم که حواسم به گردهمایی نبود

عرفان جان تو خودت طلایی. دنبال چی می‌گردی؟   
خوش اومدی. 

[آرمین]

از آبی انتظار نداشتم که ما رو بپیچونه. 
یکی طلب من آقای آبی کانون.  

[آبـی]

  من نپیچوندمممم فقط یکم با آپلود و کامپیوترم به مشکل برخوردم
  به نظرم ارزشش بیشتر از ترجمه‌ی ساده بود  
اگه ترجمه عجیب و غریب شد ببخشید  
من معمولا دقیق ترجمه نمیکنم و برداشتم ازش رو مینویسم

[آرمین]

آبی جان دست گلت درد نکنه.
چقدر زیبا.  


البته نیم ساعت از تایم گردهمایی‌مون رفت خب برادر. 
اما جالب بود و می ‌ارزید. 

[تاج]

خب امروز می‌خوایم در مورد این موضوع با هم صحبت کنیم. (البته کسی دیگه هم دغدغه‌ای داشت، سوالی داشت، خودش بگه. حتما بگه.)

آبی جان

برامون ترجمه‌اش کن. 

زندگی یه آزمون سخته
خیلی مردم شکست میخورن یعنی نمی توانند حلش کنند
چون اونا سعی میکنند از همدیگر کپی میکنن
متوجه نشدن که هرکسی یک برگه کاغذ سوال متفاوت داره

[تاج]

سلام ببخشید دوستان دیر شد
من 8دقیق آمدم بعد کانون باز کردم و به ذهنم خطور کرد که آینده طلا بررسی کنم که حواسم به گردهمایی نبود

عرفان جان تو خودت طلایی. دنبال چی می‌گردی؟   
خوش اومدی. 

هیچی
قراره طلا ها را بفروشیم حالا من درام بررسی میکنم که وضعیتش چطوره

[آرمین]

خب الان ۳ تا ترجمه خوب از این متن داریم.  

حالا برداشت‌هامون رو بگیم. 
مصداق‌هاش رو.

[آبـی]

آبی جان دست گلت درد نکنه.
چقدر زیبا.  


البته نیم ساعت از تایم گردهمایی‌مون رفت خب برادر. 
اما جالب بود و می ‌ارزید. 

  ببخشید آرمین جان
اما هنوز نیم ساعت دیگه داریم

---

راستش این مشکل رو قبلا داشتم...
هی با خودم میگفتم آقای ایکس چجوری می‌تونه چند تا کار رو همزمان انجام بده؟
یا چرا هر چقدر درس میخونم نتیجه نمیگیرم؟ و چیزهای مشابه...
به نظرم قدم اول توی بهبودش اینه که خودمون رو با بقیه مقایسه نکنیم
و به یک خودآگاهی کلی از خودمون برسیم... چون هیچ دو آدمی مثل هم نیستن و هر کسی ظرفیت‌های متفاوت داره
بعد از این موضوع به عنوان قدم دوم باید به توانایی‌هامون ایمان بیاریم...
این فرمول همیشه جوابگو بوده... ( غیر از مواقعی که لج‌بازی رو پیش رو گرفتم و گفتم من دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم. خداحافظ... )