عزیز :.:.::. * اعلام وضعیت اولین بسته پاکی مسابقه #پاکی_رمضان * .::.:.


نظرسنجی: نظر سنجی غیرفعال
این نظرسنجی بسته شده است.
گزینه یک
0%
0
0%
گزینه دو
0%
0
0%
در کل
0 رأی
0%
*شما به این گزینه رأی داده‌اید.

امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امتیازات: 4.38
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موضوع بسته شده است 

گروه ۵ آقایان:صراط مستقیم(غیرفعال)(حامی:صادقین-سرپرست:عاشق فاطمه زهرا،یا باب الحوائج)

#76
مشارکت من:

این روزها حالم خوش نیست.
خیلی بیشتر وسوسه می شم.
و انگار در مقابل وسوسه ها شل و ول عمل می کنم.

خلاصه این که نزدیک به خطوط قرمز حرکت می کنم.

دلیلش رو هم می دونم.
سخته که پنج شیش ماه درگیر خواستگاری باشی، آخرش هم جور نشه.
پنج شیش ماه برنامه بریزی، براش تلاش کنی، دل ببندی، عاشق بشی،
اما آخرش یه شبه همه چی خراب بشه.

تا دقیقه آخر هم فکر کنی همه چی درسته و قراره جور شه.
یه شوک بدی به آدم وارد می شه. وقتی یه شبه همه چیز عوض می شه.

بخوایم یا نخوایم، ازدواج مسئله مهمی توی زندگی آدمه.
برای ما که درگیر خ.ا و فیلم و ... هستیم، این مسئله خیلی مهم تره.
تقریبا می شه گفت مسئله مرگ و زندگیه.

الان که به عقب نگاه می کنم، خدا رو شکر می کنم، چون خیر من توی این بوده.
خیلی بی تجربه بودم، اما الان تجربه کسب کردم، خودم رو بهتر شناختم، دخترها رو بهتر شناختم.
با زندگی مشترک بیشتر آشنا شدم.

بچه ها خیلی حس خوبیه که یه نفر رو داشته باشی که تو رو دوست داشته باشه و تو هم اون رو دوست داشته باشی.
ازدواج خیلی اتفاق خوبی توی زندگی آدمه.
البته باید عقلانی اتفاق بیافته که این اتفاق خوب به خاطر دلایلی تلخ نشه.

خلاصه کلام این روزها بیشتر از هر روز دیگه ای به خ.ا نزدیکم.
این که اومدم پیش خانواده و تنها نیستم، خیلی کمکم کرده.
اگر تنها بودم با احتمال نود درصد تا الان شکسته بودم و سریالی شده بودم.
اما من هنوز زنده ام.

الان دو راه پیش روم بیشتر ندارم:
۱- همین مسیری که دارم میرم رو پیش بگیرم -> شکست، سریالی شدن، عقب افتادن ازدواج به زمان نامعلوم
۲- برگردم به زندگی و مسیر قبلی رو ادامه بدم -> خودسازی، پیشرفت شغلی و تحصیلی، ازدواج موفق

باید به انگیزه های اصلیم برگردم.
باید یادم بیاد که هدف من از ترک چی بود. هدف من از زندگی چی بود.

این پنج شش ماه که گذشت و شوکی که آخر وارد شد، تقریبا هیچی یادم نمیاد که انگیزه ترکم چی بود؟ انگیزه های اصلی زندگیم چی بودن؟
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

#77
نقل قول: عرض ارادت به هانتر خان گل گلاب [تصویر:  302.gif] 
جدا سرعتش عوض شده؟ [تصویر:  39.gif] 
من که چیزی احساس نمی کنم.

ارادتمندیم عاشق جان. 303
ظاهرا من اشتباه میکنم. اون شکلکی که من میگم رو جای دیگه دیدم و اینه: [تصویر:  sarcastic.gif]

نقل قول: این روزها حالم خوش نیست.
خیلی بیشتر وسوسه می شم.
و انگار در مقابل وسوسه ها شل و ول عمل می کنم.

خلاصه این که نزدیک به خطوط قرمز حرکت می کنم.


مثل من :(
منم یکی دو روزیه که اینجوری شدم یعنی از وقتی که تلگرام رو دوباره نصب کردم. متاسفانه مجبور شدم نصب کنم و چاره ای هم جز استفاده ازش ندارم. آدم میخواد یه استیکر ساده بفرسته هزارتا چیز میاد.
میگم بیا به همدیگه قول بدیم که بخاطر هم، دیگه دنبال وسوسه ها رو نگیریم. من بخاطر تو و تو بخاطر من. نمیدونم چقد این پیشنهادم ممکنه تاثیرگذار باشه ولی خب امتحانش که ضرری نداره. موافقی؟

نقل قول: سخته که پنج شیش ماه درگیر خواستگاری باشی، آخرش هم جور نشه....
می فهمم عاشق جان.
یه دوستی دارم در اینجور مواقع میگه: فقط راضی باش همین!
بنظرم این اصلیترین راه رسیدن به آرامشه. اینکه راضی باشیم به اتفاقات. به چیزی که خدا خواسته برامون. ما بیشتر از نوک دماغمون رو نمیتونیم ببینیم ولی خدا از آیندمون خبر داره و میدونیم که بهترین ها رو برامون میخواد


نمیدونم توی قوانین جدید کانون این پاسخ دادن به کامنتای بقیه فقط مختص سرپرست هاست یا بقیه هم میتونن نظر بدن. اگه خلاف قانون بود من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود 65
[تصویر:  1391853874.gif]
یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ عَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ رَآنِی عَلَى الْمَعَاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی
اى آنکه من شکرت را اندک کردم و باز از نعمتت محرومم نساختى و خطاى بزرگ و بسیار کردم و مرا رسوا نکردى و مرا در حال عصیان بسیار دیدى و بى‏ آبرویم نفرمودى

(دعای عرفه)

[تصویر:  1319696219.gif]
[تصویر:  142.gif][تصویر:  r.gif][تصویر:  e.gif][تصویر:  t.gif][تصویر:  n.gif][تصویر:  u.gif][تصویر:  h.gif]
[تصویر:  05_blue.png]










#78
سلام
پشتکار/۲۷ خرداد/۰ روز خوب


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
#79
سلام برو وچ
آقای عاشق اصلحه گذاشت رو مخ ما گفت اگه اعلام وضعیت نکنی  میزنم
گفتم من نمیترسم
گفت حذف میکنما    گفتم باشه الان میام

دانش آموز
13 خرداد
15 روز خوب عالی
 
عاقا  الا من برم تا روز 100 روز پاکی.
کاری نداری ؟
اخ ببخشید به بچه ها  عرض ادب نداشتم !!!!
آقای پشتکار سلام علیکم پارسال دوست امسال آشنا شما ؟؟ اینجا؟؟؟
 شمارو تو تلوزیونا میدیدیم !!! داداش اصلا غمت نباشه هدف و انگیزه 100 کن برو تو میدون خودتو به ما نشون بده و قدرت واقعی و پشتکارتو بببینیم.

آقای شکارچی خوبی حال و احوال شما
ببخشید فقط اینکه من تازه شما را تو کانون میبینم  افتخار آشنایی ندارم
ولی خوشحالم پرقدرت پیش میرید رو به جلو عالیه ایول
دست ما رو هم بگیر

عاشق جان یه اسم توپ سبک برای خطاب کردن شما بهمون بدید ما راحت صداتون کنیم  مگه نه ما خودمون به یه اسمی با مشورت دوستان پیدا میکنیم.

تواب سلام من دانش آموز کانون هستم البته اینجا یه انقلابی شده اونجا که بودیم شماسال بالاییبودین و ما  سال پایینی و افتخار آشنایی نداشتم  
یکم زمان بره با هم آشنا میشیم
سعید و سجاد و قاصدک  مخلصیم
هر کاری هم داشتین شمارمو دادم به عاشق کاری داشتین پیامک بدین   تماس ناشناس جواب نمیدم  4chsmu1
#80
سلام 
سعید/26بهمن/0123  Gigglesmile 
[تصویر:  19042074.jpg]
رو به جلو با قدرت مثل تامکت
در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتری




                ✈        ✈      ✈     ✈   ✈    ✈    

[تصویر:  05_blue.png]
#81
(1399 خرداد 28، 19:07)im_student نوشته است: سلام برو وچ
آقای عاشق اصلحه گذاشت رو مخ ما گفت اگه اعلام وضعیت نکنی  میزنم
گفتم من نمیترسم
گفت حذف میکنما    گفتم باشه الان میام

دانش آموز
13 خرداد
15 روز خوب عالی
 
عاقا  الا من برم تا روز 100 روز پاکی.
کاری نداری ؟
اخ ببخشید به بچه ها  عرض ادب نداشتم !!!!
آقای پشتکار سلام علیکم پارسال دوست امسال آشنا شما ؟؟ اینجا؟؟؟
 شمارو تو تلوزیونا میدیدیم !!! داداش اصلا غمت نباشه هدف و انگیزه 100 کن برو تو میدون خودتو به ما نشون بده و قدرت واقعی و پشتکارتو بببینیم.

آقای شکارچی خوبی حال و احوال شما
ببخشید فقط اینکه من تازه شما را تو کانون میبینم  افتخار آشنایی ندارم
ولی خوشحالم پرقدرت پیش میرید رو به جلو عالیه ایول
دست ما رو هم بگیر

عاشق جان یه اسم توپ سبک برای خطاب کردن شما بهمون بدید ما راحت صداتون کنیم  مگه نه ما خودمون به یه اسمی با مشورت دوستان پیدا میکنیم.

تواب سلام من دانش آموز کانون هستم البته اینجا یه انقلابی شده اونجا که بودیم شماسال بالاییبودین و ما  سال پایینی و افتخار آشنایی نداشتم  
یکم زمان بره با هم آشنا میشیم
سعید و سجاد و قاصدک  مخلصیم
هر کاری هم داشتین شمارمو دادم به عاشق کاری داشتین پیامک بدین   تماس ناشناس جواب نمیدم  4chsmu1

سلام
ممنونم از روحیه ای که دادی.به دردم خورد و حال بهتری دارم
ازت ممنونم 53

(1399 خرداد 28، 20:34)Saeid__s نوشته است: سلام 
سعید/26بهمن/0123  Gigglesmile 
[تصویر:  19042074.jpg]
رو به جلو با قدرت مثل تامکت

سلام
عالیه.از صفری که گذاشتی خوشم اومد Gigglesmile
اگه همینطوری رو به جلو باشی بالاخره به مقصد میرسی


اسارت نفس،اراده را قوی می کند

فهمیدم هنگامی که فقط نصف نون می خورم ارادم قوی تره تا موقعی که هر چی دلم بخواد می خورم

برای نا امید شدن دلیلی وجود ندارد

[تصویر:  final%201.png][تصویر:  05_blue.png]
#82
نقل قول: مثل من :(
منم یکی دو روزیه که اینجوری شدم یعنی از وقتی که تلگرام رو دوباره نصب کردم.
متاسفانه مجبور شدم نصب کنم و چاره ای هم جز استفاده ازش ندارم. آدم میخواد یه استیکر ساده بفرسته هزارتا چیز میاد.
میگم بیا به همدیگه قول بدیم که بخاطر هم، دیگه دنبال وسوسه ها رو نگیریم.
من بخاطر تو و تو بخاطر من.
نمیدونم چقد این پیشنهادم ممکنه تاثیرگذار باشه ولی خب امتحانش که ضرری نداره. موافقی؟

هانتر جان خیلی ایده ی خوبیه.
اصلا ما این جا همه یک گروهیم دیگه. می تونیم همه با هم این قرار رو بذاریم.

اما یه سوالی:
اصلا علتش چیه؟ چرا ما دائم دوست داریم بریم توی گروه ها و نت بچرخیم؟
چرا اوقاتمون رو الکی تلف می کنیم؟

مگه زمان مهم ترین دارایی انسان نیست؟ چرا خیلی راحت اون رو دور می ریزیم؟

می دونی، می خوام ببینم علتش چیه به نظر شما؟


نقل قول: سلام برو وچ
آقای عاشق اصلحه گذاشت رو مخ ما گفت اگه اعلام وضعیت نکنی  میزنم
گفتم من نمیترسم
گفت حذف میکنما    گفتم باشه الان میام

بله دیگه دانش آموز خان، خاصیت این گروه ها اینه، اگر یه مدت نیای اسمت می ره توی توی سیاه چال  4chsmu1 
حالا شما خلاصی تا یک هفته دیگه.
من کوچیک شما و همه بچه ها محمد هستم، اینجا گروه رو آب و جارو می کنم که بچه ها میان احساس خوبی داشته باشن. Confetti 
نمی بینی هر موقع که وارد گروه می شی بوی خاک و آب گرفته میاد؟ همه اش کار منه. 4chsmu1 

۱۵ روز خوبت رو هم تبریک می گم.

(1399 خرداد 28، 12:48)پشتکار نوشته است: سلام
پشتکار/۲۷ خرداد/۰ روز خوب


پشتکار جان
این صفر خیلی برای من و باقی اعضای گروه ناراحت کننده است.
لطفا از خودت و حال و هوات برامون بگو قهرمان
الان شما در خط مقدم این جبهه حق علیه باطل هستی و حسابی هم زخمی شده ای.

چطوره اوضاع؟ پشتیبانی نمی خوای داداش؟
دشمن رو پاتک زدی؟ یا این که هنوز توی لاک دفاعی هستی؟
انما یتقبل الله من المتقین ...


خداحافظی

#83
تواب / 58 روز 

هیچ خوب نیستم
#84
نقل قول: هانتر جان خیلی ایده ی خوبیه.
اصلا ما این جا همه یک گروهیم دیگه. می تونیم همه با هم این قرار رو بذاریم.

اما یه سوالی:
اصلا علتش چیه؟ چرا ما دائم دوست داریم بریم توی گروه ها و نت بچرخیم؟
چرا اوقاتمون رو الکی تلف می کنیم؟

مگه زمان مهم ترین دارایی انسان نیست؟ چرا خیلی راحت اون رو دور می ریزیم؟

می دونی، می خوام ببینم علتش چیه به نظر شما؟

من که از وقتی این پیشنهاد رو دادم خیلی خودمو کنترل کردم. تا می‌دیدم بیراهه میرم به خودم می‌گفتم من قول دادم نباید زیرقولم بزنم. البته صددرصد هم موفق نبودم ولی تأثیر خوبی داشته.

اما در مورد سوالت: بنظر من از بیکاری و عدم انگیزه برای جور کردن کاره. منظورم از کار چیزی که درآمد داشته باشه نیست. منظورم مشغولیت مفیده.
من خودم وقتایی که سرم شلوغه اصلا یاد این چیزا نمی‌افتم. یهو به خودم میام می‌بینم شب شد. فقط باید کاری برای خودمون جور کنیم که به شدت نیاز به تمرکز داشته باشه.

یه دلیلش هم می‌تونه تنهایی باشه. تنهایی وقتی با برنامه‌ریزی همراه نباشه میشه یار و رفیق هوای نفس. علاوه بر اون باعث افسردگی و تنبلی و بی‌حالی آدمم بشه
[تصویر:  1391853874.gif]
یَا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرِی فَلَمْ یَحْرِمْنِی وَ عَظُمَتْ خَطِیئَتِی فَلَمْ یَفْضَحْنِی وَ رَآنِی عَلَى الْمَعَاصِی فَلَمْ یَشْهَرْنِی
اى آنکه من شکرت را اندک کردم و باز از نعمتت محرومم نساختى و خطاى بزرگ و بسیار کردم و مرا رسوا نکردى و مرا در حال عصیان بسیار دیدى و بى‏ آبرویم نفرمودى

(دعای عرفه)

[تصویر:  1319696219.gif]
[تصویر:  142.gif][تصویر:  r.gif][تصویر:  e.gif][تصویر:  t.gif][تصویر:  n.gif][تصویر:  u.gif][تصویر:  h.gif]
[تصویر:  05_blue.png]










#85
سلام مهدی هستیم خدمت دوستان 303
سه شنبه ۸/۴…۰۲:۰۰
#86
سلام دوستان عزیز گروه صراط مستقیم، 303

آقای mehdirad و آقای *پسرپاک* از امروز به جمع گروه اضافه شدن، Confetti
ان شاءالله روزهای خیلی خوبی رو در کنار هم داشته باشیم.


داداش مهدی و پسر پاک عزیز، لطفا خودتون رو معرفی کنید و از احوالتون برامون بگید. Khansariha (18)

53

53  طرح ختم قرآن 53

 .
   از دسـت و زبان که برآید   ---   کز عهده‌ی شکرش به درآید
.
#87
سلام
سعید/26بهمن/0126
در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتری




                ✈        ✈      ✈     ✈   ✈    ✈    

[تصویر:  05_blue.png]
#88
سلام به همه‌ی دوستان303

(1399 خرداد 31، 0:05)mehdirad نوشته است: سلام مهدی هستیم خدمت دوستان 303
سلام داداش عزیزم1
خیلی خوش اومدی، خدمت از ماست302

به داداش مهدی و داداش پسر پاک خوش آمد می گیم و امیدوارم ان شاء الله بتونیم توی این جمع به موفقیت و پاکی برسیم 49-2
-----
(1399 خرداد 28، 11:13)hunter1 نوشته است: منم یکی دو روزیه که اینجوری شدم یعنی از وقتی که تلگرام رو دوباره نصب کردم. متاسفانه مجبور شدم نصب کنم و چاره ای هم جز استفاده ازش ندارم. آدم میخواد یه استیکر ساده بفرسته هزارتا چیز میاد.
میگم بیا به همدیگه قول بدیم که بخاطر هم، دیگه دنبال وسوسه ها رو نگیریم. من بخاطر تو و تو بخاطر من. نمیدونم چقد این پیشنهادم ممکنه تاثیرگذار باشه ولی خب امتحانش که ضرری نداره. موافقی؟
سلام
داداشم توی این فضای آلوده بیشتر مراقب خودت باش302

(1399 خرداد 28، 11:13)hunter1 نوشته است: نمیدونم توی قوانین جدید کانون این پاسخ دادن به کامنتای بقیه فقط مختص سرپرست هاست یا بقیه هم میتونن نظر بدن. اگه خلاف قانون بود من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود 65

نه تنها خلاف نیست، که اصلاً گروه یعنی همه مشارکت کنند و تا جایی که می تونن به هم کنند1
منتها جواب دادن به پست ها برای سرپرست ها واجبه و برای بقیه‌ی اعضا مستحب موکد4chsmu1

خیلی خوش حالم دوباره در جمعمون هستیKhansariha (18)
موفق باشی.
یا علی
-----
(1399 خرداد 27، 13:28)blissway نوشته است: سلام، من فعلا به کمی زمان نیاز دارم.
ولی پیگیر هستم.
موفق باشید همه.

سلام
داداش سجاد، منتظرت هستیم با دست پر برگردی، ولی زیاد منتظرمون نذار1
موفق باشی.
یا علی
-----
(1399 خرداد 28، 12:48)پشتکار نوشته است: سلام
پشتکار/۲۷ خرداد/۰ روز خوب

سلام داداش پشتکار
توکل به خدا کن برادر، ان شاء الله خدا دستگیرت باشه 53
موفق باشی.
یا علی
-----
(1399 خرداد 28، 19:07)im_student نوشته است: سلام برو وچ
آقای عاشق اصلحه گذاشت رو مخ ما گفت اگه اعلام وضعیت نکنی  میزنم
گفتم من نمیترسم
گفت حذف میکنما    گفتم باشه الان میام

دانش آموز
13 خرداد
15 روز خوب عالی
 
عاقا  الا من برم تا روز 100 روز پاکی.
کاری نداری ؟
اخ ببخشید به بچه ها  عرض ادب نداشتم !!!!
.
.
.
هر کاری هم داشتین شمارمو دادم به عاشق کاری داشتین پیامک بدین   تماس ناشناس جواب نمیدم  4chsmu1

سلام
به به به دانش آموز جان
داداش نمی گی نگرانت می شیم؟ 53258zu2qvp1d9v
آفرین به 15 روز خوبت، به امید روزهای بیشتر و بهترKhansariha (69)

ان شاء الله 100 روز پاکیت رو جشن بگیریمKhansariha (46)
موفق باشی.
یا علی
-----
(1399 خرداد 31، 22:11)Saeid__s نوشته است: سلام
سعید/26بهمن/0126

سلام
ماشاءالله به داداش سعید گل که روحیه اش مثل جنگنده اسKhansariha (69)
مثل داداش هومان توی گروه سرو که مثل لوکوموتیو فقط رو به جلو حرکت می کنه303

موفق باشی.
یا علی
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
#89
(1399 خرداد 26، 1:11)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: آقا من یه چیزی رو بهش رسیده ام.
مشکل من با میزان کاری که انجام می دیم نیست.
مشکل خود من نوع استراحتی هست که می کنم.

من روزهایی که دانشگاه می رفتم هم مفید شاید ۴ ساعت استفاده می کردم.
بقیه اش به بحث و گفت و گو با بچه ها و تبادل نظر و ... می گذشت.
الان که خونه ام همین میزان کار رو می کنم، مشکل باقی روزه که ازش استفاده درستی ندارم.

این که توی یک روز، هم کتاب بخونم، هم ورزش کنم، هم فیلم مورد علاقه ام رو نگاه کنم، هم با خانواده معاشرت کنم و ...
بیشترش رو صرف استراحت های دم دستی، کم کیفیت می کنم.
چرخیدن توی نت و اینها.
سلام
داداش فکر می کنم علت این سرگرمی های دم دستی اینه که ذهن عادت کرده به استفاده‌ی درست از وقت توی دانشگاه.
اما الان که توی خونه هستی ذهنت چون هنوز عادت نداره، تمایل به لذت های آنی و زودگذر پیدا کرده تا به آرامش برسه.

لذا داداش عزیزم فکر می کنم اگه رو بیاری به کارای ماندگار و اوضاع پیشین رو برای ذهن شبیه سازی کنی، می تونی ذهنت رو بهتر مدیریت کنی.

شاید بهتر باشه به جای گردش توی فضای مجازی که احتمال لغزش رو بالا می بره به مطالعه موضوعاتی که به اون ها علاقه داریم بپردازیم.
یا حتی میشه زمان محدودی رو به جای فضای مجازی، بازی کامپیوتری انجام داد (البته نه در حدی که به بازی اعتیاد پیدا کنیم و نه هر بازی کامپیوتری)

(1399 خرداد 28، 0:21)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: این روزها حالم خوش نیست.
خیلی بیشتر وسوسه می شم.
و انگار در مقابل وسوسه ها شل و ول عمل می کنم.

خلاصه این که نزدیک به خطوط قرمز حرکت می کنم.

دلیلش رو هم می دونم.
سخته که پنج شیش ماه درگیر خواستگاری باشی، آخرش هم جور نشه.
پنج شیش ماه برنامه بریزی، براش تلاش کنی، دل ببندی، عاشق بشی،
اما آخرش یه شبه همه چی خراب بشه.

تا دقیقه آخر هم فکر کنی همه چی درسته و قراره جور شه.
یه شوک بدی به آدم وارد می شه. وقتی یه شبه همه چیز عوض می شه.

بخوایم یا نخوایم، ازدواج مسئله مهمی توی زندگی آدمه.
برای ما که درگیر خ.ا و فیلم و ... هستیم، این مسئله خیلی مهم تره.
تقریبا می شه گفت مسئله مرگ و زندگیه.

الان که به عقب نگاه می کنم، خدا رو شکر می کنم، چون خیر من توی این بوده.
خیلی بی تجربه بودم، اما الان تجربه کسب کردم، خودم رو بهتر شناختم، دخترها رو بهتر شناختم.
با زندگی مشترک بیشتر آشنا شدم.

بچه ها خیلی حس خوبیه که یه نفر رو داشته باشی که تو رو دوست داشته باشه و تو هم اون رو دوست داشته باشی.
ازدواج خیلی اتفاق خوبی توی زندگی آدمه.
البته باید عقلانی اتفاق بیافته که این اتفاق خوب به خاطر دلایلی تلخ نشه.

خلاصه کلام این روزها بیشتر از هر روز دیگه ای به خ.ا نزدیکم.
این که اومدم پیش خانواده و تنها نیستم، خیلی کمکم کرده.
اگر تنها بودم با احتمال نود درصد تا الان شکسته بودم و سریالی شده بودم.
اما من هنوز زنده ام.

الان دو راه پیش روم بیشتر ندارم:
۱- همین مسیری که دارم میرم رو پیش بگیرم -> شکست، سریالی شدن، عقب افتادن ازدواج به زمان نامعلوم
۲- برگردم به زندگی و مسیر قبلی رو ادامه بدم -> خودسازی، پیشرفت شغلی و تحصیلی، ازدواج موفق

باید به انگیزه های اصلیم برگردم.
باید یادم بیاد که هدف من از ترک چی بود. هدف من از زندگی چی بود.

این پنج شش ماه که گذشت و شوکی که آخر وارد شد، تقریبا هیچی یادم نمیاد که انگیزه ترکم چی بود؟ انگیزه های اصلی زندگیم چی بودن؟

عاشق جان هم درد رو گفتی هم درمان رو.

شاید نتونم وضعیتت رو به طور کامل درک کنم اما منم توی موقعیت هایی مشابه قرار داشتم و می دونم این وضعیت چه قدر سخته.
و همین طور دیگرانی که چنین وضعیتی داشتند رو دیدم و از حالت تا حدی خبر دارم.

این که آدم خودش رو آماده‌ی جشن و شادی و سرور کنه اما به یک باره همه چیز رو بر باد رفته می بینه.

ولی آدم مومنی مثل شما همیشه لااقل یه جای کوچیک رو توی محاسباتش به عنوان تقدیر و حکمت الهی باز می ذاره،
تا اگه یه موقع برنامه هاش به سرانجام مورد انتظار نرسید، سرخوردگی و افسردگی پیدا نکنه.

شخصاً وقتی می بینم پاک شدن از آلودگی ها برای شما و بقیه‌ی اعضای کانون این قدر اهمیت داره خدا رو شکر می کنم و افتخار می کنم بین چنین دوستانی هستم.

داداش منم بارها و بارها موقعیت هایی برام پیش اومده که نفس می گه این پاکی چه فایده ای برای تو داره _هر چند این فریبه_ اما از طرفی دلم راضی به گناه نیست،
و نمی خوام بیشتر از این شرمسار باشم.

داداش عاشق اون قدر تلاش کرده و برای پاکیش زحمت کشیده که حتی خارج کشور با اون همه زمینه‌ی گناه حاضر نشده به سمت آلودگی بره و وسوسه ها رو شکست داده.
پس بازم به خدا توکل کن داداشم و همون طور که خودت گفتی این رو فرصتی برای خودسازی و کسب تجربه های بیشتر بدون1

(1399 خرداد 30، 0:56)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: اما یه سوالی:
اصلا علتش چیه؟ چرا ما دائم دوست داریم بریم توی گروه ها و نت بچرخیم؟
چرا اوقاتمون رو الکی تلف می کنیم؟

مگه زمان مهم ترین دارایی انسان نیست؟ چرا خیلی راحت اون رو دور می ریزیم؟

می دونی، می خوام ببینم علتش چیه به نظر شما؟

داداش سوال خوبی پرسیدی، این رو می تونیم توی تاپیک فکر برتر مطرح کنیم.
علتش نا امیدی و بی انگیزگی به خاطر نرسیدن به یه سری هدف هایی هست که از قبل برای خودمون تعیین کرده بودیم.
آدم وقتی انگیزه اش کم رنگ می شه دیگه براش مهم نیست وقتش چه جوری می گذره.

برای امثال ما پاکی به خودی خود یه انگیزه اس و رسیدن به پاکی می تونه این انگیزه رو بیشتر هم بکنه، به شرطی که توقعات از خودمون رو یه کم بیاریم پایین.
و مراقب ورودی های ذهن از جمله چشم و گوشمون باشیم.

موفق باشی.
یا علی
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]
#90
(1399 خرداد 27، 23:07)تـــواب نوشته است: من مشکل بنیادی پیدا کردم 
سستی و انگیزه ی صفر 
خستگی مفرط 
با وجود نزدیکی امتحانات اصلا درس نمی خونم ... 
و نبود تعادل در مسیر ترک

سلام داداش عزیزم
انگیزه های هر چند کوچک رو توی زندگیت ایجاد کن.
چاره‌ی دیگه ای نیست داداش، همین پاک موندن که به خاطرش دور هم جمع شدیم و با هم عهد بستیم که همراه هم باشیم، یه انگیزه‌ی مهمه برادر.

(1399 خرداد 30، 14:45)تـــواب نوشته است: تواب / 58 روز 

هیچ خوب نیستم

ماشاءالله برادر49-2
محکم بچسب به همین روزهای پاک داداش302
اگه لایق باشیم دعا گو هستیم.

ختم صلوات برای پاکی و بهبودی حال داداش تواب53

1- صادقین 14
2- Gol
3- Gol
4- Gol
5- Gol

از دوستان عزیزم می خوام که توی برنامه‌ی صلوات برای داداش تواب شرکت کنند.
لیست رو کپی کنید و هر چند تا صلواتی که فرستادید یا قراره بفرستید رو تو لیست قرار بدید302

ان شاء الله موفق و پایدار باشیGol
یا علی
يادمان نرود گاهی با گناه به اندازه‌ی یک لايک فاصله داريم...
يادمان نرود فضای مجازی هم «محضر خداست» نکند که شرمنده باشيم؛ امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...
روی مانيتور بچسبانيم:«ورود شيطان ممنوع»
مراقب دستی که کليک می کند، چشمی که می بيند و گوشی که می شنود باشيم... و بدانيم و آگاه باشيم که خدا يک کاربر «هميشه آنلاين» است...
[تصویر:  05_blue.png]

موضوعات مرتبط با این موضوع...
موضوع / نویسنده
آخرین ارسال


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان